آخرين شارح هندي هياکل النّور

زندگاني قاسم علي اخگر حيدرآبادي

حيدر آباد دکن را به درستي مي توان ميراث برِ فرهنگِ ايراني دانست. اين شهر که اکنون مرکز ايالت آندهرا پرادش در جنوب هندوستان است، به سال 1000 قمري به فرمان سلطان محمّد قلي بن ابراهيم قطبشاه ( م 1020ق )،...
پنجشنبه، 24 مهر 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زندگاني قاسم علي اخگر حيدرآبادي
زندگاني قاسم علي اخگر حيدرآبادي

 

نويسنده: محمّد کريمي زنجاني اصل





 


 آخرين شارح هندي هياکل النّور
حيدر آباد دکن را به درستي مي توان ميراث برِ فرهنگِ ايراني دانست. اين شهر که اکنون مرکز ايالت آندهرا پرادش در جنوب هندوستان است، به سال 1000 قمري به فرمان سلطان محمّد قلي بن ابراهيم قطبشاه ( م 1020ق )، پادشاه شيعي و ايراني نژاد تلنگاله، تأسيس شد. (1) البتّه او در اين کار از ياري صدر اعظم ايراني اش ميرمحمّد مؤمن استرآبادي ( م 1034 ق ) نيز برخوردار بود. (2) استرآبادي که از عالمان نام آور شيعه و به مدّت 25 سال وزير شاه طهماسب صفوي بود، پس از کشته شدن شاگرد خود، شاهزاده حيدر ميرزا به سال 984 قمري، به گُلکُنده در دکن مهاجرت کرد و پس از آنکه به خدمت دربار قطبشاهي درآمد، مدارج ترقّي را به سرعت پيمود. او شهر حيدرآباد را با بهره گيري از الگوي شهر اصفهان بنا نمود و در ميداني که به تقليد از ميدان نقش جهان ساخت و به « چهارکمان » شهرت يافت، افزون بر کاخ هاي سلطان قطبشاه، به ايجاد بناهايي مانند مسجد جامع و چهار منار و خانقاه و دارالشفاء همّت گماشت. (3)
حيدرآباد تا پيش از استقلال هند، حکومتي مستقل داشت؛ از هنگام تأسيس تا سال 1098 قمري در اختيار قطبشاهيان بود (4) و پس از فترت چهل ساله اي که در پي سقوط اين سلسله به دست اورنگ زيب رخ داد و به سلطه ي گورکانيان بر آن انجاميد، سرانجام به دنبال اضمحلال سلسله ي گورکاني، به اختيار آصف جاهيان درآمد و تا استقلال هند همچنان تحت حکومت آنان ماند.
اين شهر از آغاز تأسيس تا امروز در شمار مراکز شيعي هند بوده است و پس از ظهور آصف جاهيانِ سنّي مذهب هم، آيين هاي مذهبي شيعي، همچون گذشته در اين شهر رواج داشته اند؛ همچنان که از رونق زبان و ادب فارسي در آن چيزي کاسته نشده است. بنابراين، بي سبب نيست که هم امروز هم، کتابخانه هاي اين شهر، گنجينه ي درخور توجّهي از کتاب هاي خطي و چاپ سنگي به زبان فارسي را در اختيار دارند که به ويژه در حوزه هاي ادبيات فارسي و پزشکي و عرفان و فلسفه نامبردارند.
آخرين شرح فارسي هياکل النّور سهروردي به نام نهاية الظهور نيز، از جمله اسناد ارزشمند رواج آموزه هاي حکمي در اين شهر در نيمه ي دوم سده ي چهاردهم هجري است که شاهدي صادق تواند بود بر روابط عرفاني و فلسفي ايران و شبه قارّه ي هند.
مؤلّف اين اثر، حکيمي ناشناخته است به نام قاسم علي اخگر حيدرآبادي که در بيشتر تذکره هاي موجود نشاني از او ديده نمي شود. تنها در تذکره ي نزهة الخواطر عبدالحيّ حسني لکهنوي زندگينامه ي يکي از پيشينيانِ همنام او به اين شرح آمده است:
ميرزا قاسم علي حيدرآبادي، شيخ فاضل قاسم علي شيعي رشتي حيدرآبادي يکي از علماي مبرّز در دانش هاي فلسفي. در زمان خود در هيئت و نجوم و خط يگانه بوده، بسياري از اهل علم در شهر حيدرآباد از محضر او استفاده کرده اند. در سال 1302 در ماه جمادي الاوّل در حيدرآباد درگذشت. (5)
حکيم مورد بحث در اين گزارش، با مؤلّف مورد نظر ما فقط شباهت اسمي دارد؛ چه، اکنون به واسطه ي مجموعه اي از رسائل مختلف که به قلم ميرزا قاسم علي اخگر در اختيار داريم و مشتمل است بر رساله هايي در ادبيات و پزشکي و نجوم و اديان هندي و عرفان و فلسفه، مي دانيم که او دست کم از تاريخ 1312 تا 1365 قمري در قيد حيات بوده است. اين تاريخ ها، به ترتيب به کتابت کفايت التعليم محمّد بن مسعود غزنوي و تأليف رساله هاي نهاية الظهور و شرح حديث حقيقت اين حکيم ناشناخته ي شيعي بازمي گردند.
افزون بر اين، ترک علي شاهِ ترکي قلندرِ نور محلي در تذکره ي سخنوران چشم ديده ( تأليف سال 1322 ق/ 1904 م )، با يادکرد چند بيت عاشقانه از نوجواني به نام ميرزا قاسم علي حيدرآبادي ياد مي کند که تخلّص شعري اش « اخگر » و از ملازمان سرکار نظام است: (6)
اخگر تخلّص، ميرزا قاسم علي نام، حيدرآبادي، نوجوان و خوش خو و خوش گو، از ملازمان سرکار نظام است- با فقير شناسايي مي دارد- اين اشعار از فکر بلندش به صد تلاش به دست رسيده:

شب وصل است و با من خوش بياميز *** لب اندر لب، دهان اندر دهان کن
جفا تا کي؟ دل سنگين خود را *** گهي بر حال ما هم مهربان کن
نگاه التفاتي گاه گاهي *** به سوي اخگر آزرده جان کن

اکنون مي دانيم که ميرزا قاسم علي مورد بحث ما، در ديوان عرفاني/ فلسفي اش « اخگر » تخلّص مي کرده است. اين ديوان اشعار که تاريخ سرودن آن به سال 1326 قمري بازمي گردد، در عين حال، نخستين اثر تأليفي مؤلف محسوب مي شود و تأمل در اشعار ژرف آن، ضمن اينکه فاصله ي فراوان سراينده ي آنها از اشعار عاشقانه اي را که ترک علي شاه از وي نقل کرده است نشان مي دهد، بر دانش گسترده ي او در علوم حکمي دلالت دارد؛ و سندي گويا از دانش اندوزي او در اين علوم است.
ديوان قاسم علي اخگر، در عين حال، درباره ي زندگي او نيز نکته هاي ارزشمندي در اختيار ما مي نهد؛ از جمله آنکه از حضور او در دربار حاکم آن هنگام حيدرآباد به نام محبوب علي خان خبر مي دهد:

گرچه تو« اخگر » به سر خدمتي *** فخر نيرزد که به صد ذلّتي
رو هنر آماده ي صد پيشه باش *** فارغ از آزار هر انديشه باش
« اخگر » از اين فتنه ي دور زمان *** گير به ظلّ شه عادل امان
هر نفس از بند غم آزاد باش *** داد دل خويش دِه و شاد باش
داد که راحت دِهِ هر جان بُوَد *** از دم محبوب عليخان بُوَد
آصف جم رتبه، شه خوش خصال *** مملکت از معدلتش بي زوال

ذکر اين نکته نيز بايسته مي نمايد که مؤلّف در نظر ما، افزون بر کار تأليف و تدريس حکمت، به کتابت آثار مختلف هم علاقه مند بوده است و بسا که بتوان گفت از اين آثار در کار نگارش رساله هاي خويش بهره مي برده است.
فهرست آثار تأليفي قاسم علي اخگر، تا آنجا که ما بازجُسته ايم و يافته ايم، بدين شرح است:

نزهة الأبرار

نزهة الأبرار اثري است منظوم در بيان برخي از مهم ترين دلمشغولي هاي شيعيان شبه قارّه ي هند و پاکستان. البتّه، آن را در شمار آثار برجسته ي ادب فارسي نمي توان دانست؛ هر چند که شاعر بسيار کوشيده است تا مجموعه اي همچون مخزن الأسرار نظامي يا مطلع الأنوار اميرخسرو دهلوي در وجود آورد، امّا بضاعت اندک او در واژه گزيني و رعايت عروض و قافيه او را با شکست مواجه کرده است. دو مثال ذيل، سکته ي عروضي و نادرستي قافيه را به خوبي نشان مي دهد:

 

آيتي از روح مسيحا نماي *** پرچمي از رايت مهدي گشاي
مايه از فيض گرفت انفعال *** يافته گيراي او صد کمال

شايد او نيز همچون مولوي از دست اوزان و قواعد عروضي به تنگ آمده و در دل فرياد « مفتعلن مفتعلن مفتعلن کشت مرا » سر مي دهد.
از سوي ديگر، کاربرد نادرست ترکيب ها و واژگان براي تمام کردن بيت نيز از لطف شعر او کاسته است؛ براي مثال:

جز سخن اين باغِ جهان بو نداشت *** برگ گلش رنگ من و تو نداشت
از فلک اين نعمت الوان رسيد *** ذايقه ي مايده ي جان رسيد

البتّه ناگفته پيداست که اخگر در پي سخنوري و زيباشناسي کلام نبوده است؛ بلکه مي کوشيده تا بنيان هاي فلسفي- ديني انديشه ي خود را در قالب نظم که به گمان او مقبول تر مي افتد و بيشتر به دل مي نشيند بيان کند؛ کاري که در روشنايي نامه ي منظوم منسوب به ناصر خسرو نيز رخ داده است. به همين دليل است که از فنون دلنشين ادبي چون ايهام، استعاره ي مکنيّه و تشبيهات مختلف در شعر او بسيار کم ديده مي شود. بيشتر تشبيهات اخگر تکراري و پيش پا افتاده اند؛ مثل آئينه ي دل، سراپرده ي جان، ظلمت شک و ... . افزون بر اين، گاهي استفاده ي سرسري از استعاره يا تشبيهي تکراري آن را مبهم و نازيبا مي سازد؛ براي نمونه:

ساقي اين محفل اسرار مست *** مي دهد از جام، شراب الست
لغزش مستانه که در مست اوست *** عرشِ برين تکيه گه دست اوست

معمولاً در ترکيب ساقي و مست و شراب، مفهوم مستي چشم ساقي مراد است. امّا با توجّه به بيت اوّل که آشکارا ساقي را مست خطاب مي کند و آغاز بيت دوّم که از لغزش مستانه ي ساقي و گام برداشتن نااستوار او سخن مي گويد، چنين برمي آيد که منظور از مست در مصراع سوّم « چشم مست » نيست؛ اگر مست را مجاز از مستي بگيريم، بيت دچار حشو قبيح مي شود، و اگر آن را مستي نگاه بپنداريم، بيت بي معني مي گردد.
از ميان فنون ادبي، آنچه که بيشتر به مذاق اخگر خوش آمده است، استفاده از تلميحات قرآني است؛ مانند:

مجمع بحرين شد از وي عيان *** بينهما البرزخ لا يبغيان

که مصرع دوّم، آيه ي بيستم سوره ي الرّحمن است.
استفاده از برخي واژگان مهجور مانند « لجين » به معناي « نقره » و « آرنگ » به معناي « حيله » نيز از ديگر ويژگي هاي شعر اخگر است.
تأمّل در فحواي کلام قاسم علي برمي نمايد که او در کار سرودن اين منظومه، از منابع گوناگون حکمي و تفسيري بهره جُسته است؛ هر چند که به مقتضاي کار خويش از آنها ياد نمي کند.
اين مثنوي، سروده به سال 1326 قمري است و در آن چهار مناجات، پنج نعمت، سه مراقبه، بيست چمنستان و يک خاتمه آمده است.
اين مثنوي دستامد روزگار جواني قاسم علي اخگر است. با اين حال، تأمّل در فحواي آن، گواه روشني است بر نکته سنجي هاي عرفاني و فلسفي سراينده و ژرف نگري او در مسائل مختلف اين دو حوزه.
تنها نسخه ي باقيمانده از مثنوي نزهة الأبرار به خط مؤلّف، در کتابخانه ي ملّي ايران موجود است و اساس تصحيح متن آن براي انتشار بوده است. (7) مشّخصات اين نسخه چنين است:
اخگر حيدرآبادي، قاسم علي 4295 ف
نزهة الأبرار/ ميرزا قاسم علي اخگر حيدرآبادي.- 4295 ف.
آغاز نسخه:

بسم الله الرّحمن الرّحيم*** مظهر آثار کلام کلام قديم

انجام نسخه:

... شکر که اين نامه ي عالي مقام *** گشت به تأييد الهي تمام

110 برگ، 14-12 سطر، اندازه ي سطرها 100×185ب، قطع 190× 293.
نوع کاغذ: هندي نخودي.
خط: نستعليق.
گفتني است که در رسم الخط اين منظومه، دو نکته جالب توجّه مي نمايد:
يکي کاربرد همزه ي بالاي « ـه » که به دو منظور به کار مي رود: اوّل، براي اتّصال واژه به کلمه ي بعدي، مثل « زبده ي آيات »؛
و ديگر، براي پايانه ي « اي » مثل « فتنه اي » که به شکل « فتنه ي » نوشته شده است. اين نوع نگارش را در نسخه هاي ديوان حافظ نيز مي توان سراغ کرد.
دوّم، نوشتن فعل « گذاردن » به صورت « گزاردن »، مثل:

چون گزرد پانزده از سال تو *** عقل شود باعث اکمال تو

خواننده ي اين مثنوي، همچنين، خواهد ديد که قاسم علي اخگر در مواردي به جاي واژه ي « چمنستان » از « مقاله » بهره گرفته است؛ از جمله در چمنستان هاي هفدهم و هجدهم.
مطالب مطرح در مثنوي نزهة الأبرار در شمار دلمشغولي هاي مؤلّف حکمت پيشه ي آن تا واپسين سال هاي زندگي بوده است. شاهد اين مدّعا، بهره گيري قاسم علي اخگر از ابيات اين مثنوي در همه ي نوشته هاي خويش، از شرح بيت امير خسرو دهلوي تا نهاية الظهور است؛ و بسا که بتوان گفت او در آثار روزگار پختگي اش آنچه را مي درود که بذرش را در روزگار جواني در نزهة الأبرار کاشته بوده است.

شرح بيتي از اميرخسرو دهلوي

ميرزا قاسم علي اخگر به سال 1353 قمري بيتي معروف از اميرخسرو دهلوي را به خواهش يکي از شاگردانش به نام مولوي ميرباقر علي به نثر و نظم شرح کرده و در پايان آن نيز سرّ حقيقت آدم (عليه السّلام) را از مثنوي نزهة الأبرار خود نقل کرده است. بيت امير خسرو دهلوي که بزرگاني همچون سيّدمحمّد گيسودراز ( م 825 ق ) و عبدالرّحمن جامي ( م 898 ق ) هم بر آن شرح نوشته اند، چنين است:

 

ز درياي شهادت چون نهنگ لا برآرد هو *** تيمّم فرض گردد نوح را در عين طوفانش

اين شرح، تا آنجا که ما باز جُسته ايم، واپسين شرحي است که بر بيت ياد شده از امير خسرو به نگارش درآمده است.
شرح قاسم علي اخگر به رغم آنکه با رهيافتي عرفاني به نگارش درآمده است، امّا از نکته سنجي هاي حکمي و فلسفي مؤلّف خالي نيست.
در واقع، درنگ در طيف متنوّع منابعي که قاسم علي در کار نگارش اين شرح از آنها بهره برده است، از سويي ما را با فضاي فکري او آشنا مي کند، و از سوي ديگر برمي نمايد که چگونه مي توان منابع معرفتيِ به ظاهر متفاوت را در نظامي هماهنگ گرد آورد. اين منابع در يک طبقه بندي کلّي عبارتند از:
1) آيات قرآن مجيد؛
2) احاديث بر جاي مانده از رسول اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) و ائمّه ي شيعه (عليه السّلام)؛
3) سخنان بزرگان عرفان و تصوّف اسلامي مانند شيخ جنيد بغدادي؛
4) شرح هاي سيّدمحمّد گيسو دراز و عبدالرّحمن جامي بر اين بيت؛
5) سروده هاي مجدود بن آدم سنايي غزنوي و ديوان شمس و مثنوي مولانا جلال الدّين محمّد بلخي؛
6) حکمة الاشراق شيخ شهاب الدّين يحيي سهروردي و شهر آن از قطب الدّين محمود شيرازي؛
7) شرح محمّد داوود قيصري رومي بر فصوص الحکم ابن عربي؛
8) ترجمه ي فارسي اوپانيشادها از سيّدمحمّد داراشکوه ( شهيد 1069 ق ) به نام سرّ اکبر که در 1067 قمري به پايان رسيده است. گويا قاسم علي اخگر اصطلاحات خاصّ حکمت هندي را، چه در نهاية الظهور و چه در اين رساله، بر اساس نسخه اي ضبط کرده است و از آن ياد خواهيم کرد.
تنها نسخه ي باقيمانده از شرح بيت اميرخسرو دهلوي به خط مؤلّف، در کتابخانه ي ملّي ايران موجود است و اساس تصحيح متن آن براي انتشار بوده است. (8) مشّخصات اين نسخه چنين است:
اخگر حيدرآبادي، قاسم علي 3671 ف
شرح بيتي از اميرخسرو دهلوي/ ميرزاقاسم علي اخگر حيدرآبادي.- 1353 ق.
آغاز نسخه: « بسمله، الحمدلله واجب الوجود لذاته و تجلّت ذاته بانوار أسمائه و صفاته جلّ جلاله و عزّ کماله... ».
انجام نسخه:

چون کني از خويش تهي مغز و پوست *** از تو برآيد همه آواز دوست...

18 برگ، 16 سطر، اندازه ي سطرها 120×205، قطع 122×255.
نوع کاغذ: فرنگي نخودي.
خط: نستعليق.

شرح برهان العاشقين

رساله اي است در شرح يکي از مشهورترين نوشته هاي سيّد محمّد گيسو دراز (825 ق ) از مشايخ فرقه ي چشتيّه در هند که داستاني است تمثيلي با اين آغاز:« ما چهار برادر بوديم. اما سه جامه نداشتند و يکي برهنه بود. آن برادر برهنه، درشتي زر در آستين داشت. به بازار رفتيم... ».
اين رساله ي 34 صفحه اي، در مجموعه ي يازده رسائل گيسودراز به سال 1386 قمري در حيدرآباد دکن به شيوه ي چاپ سنگي در قطع وزيري منتشر شده است و نخستين اثر منتشر شده ي ميرزا قاسم علي اخگر است. (9)

نهاية الظهور

اين رساله آخرين شرح فارسي و همچنين مفصّل ترين شرح هياکل النّور سهروردي است که به سال 1365ق/ 1945 م تأليف شده است.
درباره ي منابع مورد استفاده ي قاسم علي اخگر در کار تأليف اين کتاب، در اين مجال مي توان گفت که دقّت او در نقل منابع و تصريح به نام مؤلّفان و آثارشان در خور تحسين است. و هرگاه که بدانيم منابع مورد استفاده ي او، طيف بسيار متنوّعي را شامل مي شود، بر کار او ارج بيشتري خواهيم نهاد.
امّا از ميان اين منابع، نخست، شرح حکمة الاشراق قطب الدّين محمود شيرازي ( م 710 ق ) و شواکل الحور جلال الدّين دواني ( م 908 ق ) در شرح هياکل النّور سهروردي شايسته ي ذکرند.
افزون بر اينها، مهمترين منابع قاسم علي اخگر در نگارش اين اثر عبارتند از:
1) آيات قرآن مجيد؛
2) احاديث بر جاي مانده از رسول اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) و ائمّه ي شيعه (عليهم السّلام)؛
3) آثار ترجمه شده ي فيلسوفان يوناني مانند ارسطو و جالينوس؛
4) نوشته هاي فيلسوفان مسلمان مشّائي همچون ابونصر فارابي ( م 339ق/950م)، ابن سينا ( م 428ق/1036 م) و خواجه نصيرالدّين طوسي ( م 672 ق/ 1274 م)؛
5) آثار حکيمان مکتب اصفهان و به ويژه ميرداماد ( م 1040 ق/ 1630م ) و صدر المتألّهين شيرازي ( م 1050 ق/1640 م)؛
6) آثار متکلّماني مانند امام فخر رازي ( م 606 ق/1209 م ) و علّامه حلّي ( م 726 ق/1325 م )؛
7) تفسيرهاي قرآني مانند تفسير نسفي ( م 518 ق/1124م )؛
8) آثار صوفياني مانند ابوسلمه مجريطي ( م 398 ق/1007 م )، ابوالقاسم عبدالکريم قشيري ( م 465 ق/1072 م )، امام محمّد غزالي ( م 505 ق/1111م ) و شيخ محمود شبستري ( م 720 ق؟/ 1320 م؟ )؛
9) نوشته هاي زرتشتيان اشراقي هند مانند دبستان مذاهب کيخسرو اسفنديار ( نگاشته ي ميان سال هاي 1055 تا 1065 ق/ 1645 تا 1654 م ).
گفتني است که ميان برخي عبارت هاي عربي متن هياکل النّور در اين شرح با ويرايش هاي مختلفي که از آن در دسترس است، تفاوت هايي وجود دارد. اين امر بسا که به نسخه ي در دسترس مؤلّف از متن هياکل النّور و شرح جلال الدّين دواني بر آن باز گردد. در متن تصحيح شده، اين عبارت ها تا آنجا که در معنا خللي ايجاد نمي کرده است، برابر سخن قاسم علي اخگر آورده شده اند و اختلافشان با متن هاي ويراسته ي ابوريّان و محيي الدّين صبري کردي از هياکل النّور را يادآور شده ام. (11)
تنها نسخه ي باقيمانده از نهاية الظهور به خط مؤلّف در کتابخانه ي ملّي ايران موجود است که اساس تصحيح اين متن بوده است و پيش از اين با مقدّمه و تصحيح و تحقيق نگارنده منتشر شده است. (11) مشخّصات اين نسخه چنين است:
اخگر حيدرآبادي، قاسم علي، 3560 ف
نهاية الظهور: شرح هياکل النّور / ميرزا قاسم علي اخگر حيدرآبادي.- 1365 ق.
آغاز نسخه: « بسمله، اللهمّ أنت النّور ذلک الظهور الدائم بديمومية الذات و القائم بقيمومية الصفات ».
انجام نسخه: « توئي که به جود خود اعم هستي بر عالمين والله تعالي خير است از آنچه اعانت بر رسول او که نبيّ مطلق و شفيع بر حقّ است ».
292 برگ، 15 سطر، اندازه ي سطرها 160×90، قطع 260×170.
نوع کاغذ: فرنگي نخودي.
خط: نستعليق.

شرح سؤال کميل و جواب اميرالمؤمنين

اين اثر واپسين نگاشته ي ميرزا قاسم علي اخگر به سال 1365 قمري و رساله اي است در شرح حديث حقيقت با زباني عرفاني و ممتنع که در آن از آموزه هاي ابن عربي هم ياد شده است. در پايان هم مجموعه اي از اشعار عرفاني مؤلّف از روي مثنوي نزهة الأبرار آمده است.
درباره ي منابع مورد استفاده ي قاسم علي اخگر در کار تأليف اين کتاب، بايد گفت که دقّت او در نقل منابع و تصريح به نام مؤلّفان و آثارشان، در اين رساله نيز همچون نهاية الظهور در خور تحسين است و هرگاه بدانيم که منابع مورد استفاده ي او، طيف بسيار متنوّعي را شامل مي شود، بر کار او ارج بيشتري خواهيم نهاد.
همچنين از نگاه روشمند و به دور از تعصّب مؤلّف در بهره گيري از منابع شيعه و اهل سنّت بايد ياد کرد که بسا در گرايش هاي فلسفي و ذوق عرفاني او ريشه داشته باشد.
امّا از ميان اين منابع، در نخستين گام، به کتاب هاي الاصابة ابن حجر عسقلاني و طبقات ابن سعد و اقبال الاعمال ابن طاووس مي بايد اشاره کرد که دستمايه ي مؤلّف در نگارش شرح حال کوتاه کميل بوده اند.
افزون بر اينها، منابع قاسم علي اخگر در نگارش اين اثر عبارتند از:
1) احاديث بر جاي مانده از رسول اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) و ائمّه ي شيعه (عليهم السّلام)؛
2) آثار ابن عربي و به ويژه کتاب فتوحات او؛
3) اشعار و سخنان صوفيان نامدار و بزرگان ادب همچون بايزيد و حلّاج و سعدي.
از شرح سؤال کميل و جواب اميرالمؤمنين نسخه اي به خط مؤلّف در کتابخانه ي ملّي ايران موجود است که اساس تصحيح متن آن براي انتشار بوده است. (12) مشخّصات اين نسخه چنين است:
اخگر حيدرآبادي، قاسم علي 3532 ف
شرح سؤال کميل و جواب اميرالمؤمنين/ ميرزا قاسم علي اخگر حيدرآبادي.- 1365 ق.
آغاز نسخه: « بسمله، يا من بصفات حقيقتک لسان العقل يتلجلج... ».
انجام نسخه:

 

اخگر از اين لجه ي درياي خون *** هيچ کسي بُرد نه کشتي برون

25 برگ، 15 سطر، اندازه ي سطرها 90×160، قطع 170×255.
نوع کاغذ: فرنگي نخودي.
خط: نستعليق.
گفتني است که ميکروفيلم اين نسخه به شماره ي 58/4 در کتابخانه ي مولانا آزاد در دانشگاه اسلامي عليگر در هند موجود است. (13)
افزون بر اينها، در رساله ي نهاية الظهور، شاهديم که مؤلّف در دو جا از آثار ديگر خود ياد مي کند: نخست در برگ 47 که از رساله ي الکشف الأعظم في الإسم الأعظم نام مي برد، و دو ديگر در برگ 114 است که از تفسير سوره ي توحيد خود سخن مي گويد. (14) متأسفانه با تمام جستجويي که داشتم، از اين دو اثر نشاني نيافتم.
امّا آثار کتابت شده به قلم ميرزا قاسم علي اخگر، به ترتيب تاريخ نسخه ها، با اين مشخّصات در کتابخانه ي ملّي ايران موجودند:
کفايت التّعليم در صناعت تنجيم (شماره ي 3543ف) از محمّد بن مسعود غزنوي مروزي، تأليف 542 قمري. اين اثر، رساله اي است در آموزش علم هيئت به زبان فارسي. (15)
آغاز نسخه: « بسمله، اللهّم تحمم بالخير و الحسني سپاس خداي را که آفريدگار است بي مجادل حاجت » .
انجام نسخه: « و اگر سيّم سعادت در چهارم باشد مبارک و ميمون بود انشاء الله تعالي و ديگر بر اين قياس کن و بدان که چون بدينجا رسيديم کتاب به پايان رسيد ».
143 برگ، 16 سطر، اندازه ي سطرها 205×115، قطع 190×295.
نوع کاغذ: هندسي.
خط: نستعليق.
تاريخ کتابت اين رساله سال 1312 قمري است.
رسالة في المعراج ( شماره ي 4163/1ف ) منسوب به شهاب الدّين يحيي سهروردي ( شهيد 587 ق ) که به درخواست برخي از دوستانش به نگارش درآورده است و به بحث درباره ي معراج و چيستي آن مي پردازد و اين سفر نفساني را با سخنان حضرت رسول شرح و توضيح مي دهد. اين رساله را برخي به ابن سينا نسبت داده اند (16) و همراه با شرح شمس الدّين ابراهيم ابرقوهي به تصحيح نجيب مايل هروي به نام شيخ الرئيس منتشر شده است. (17) ولي در نسخه ي مورد بحث ما به شيخ اشراق نسبت داده شده است. اين نسخه، مقدّمه ي اصل اثر را ندارد و از آغاز فصل اوّل شروع مي شود.
آغاز نسخه: « بسمله. بدان که حق تعالي آدمي را از دو چيز مختلف آفريد يکي را تن گويند و يکي را جان و هر يکي از عالمي آفريد چنان که تن را از اجتماع... » .
انجام نسخه: « ... کامل دايره نباشد و از رمزهاي اين کلمات جز عالم ذوق نيابد و استغفرالله عن الخطا و الذلل قولا و فکرا و الحمد لله ربّ العالمين و ... حرّره ميرزا قاسم علي بيک اخگر ».
برگ 1 پ- 8 پ، 19سطر، اندازه ي سطرها 105×190، قطع 180×282.
نوع کاغذ: هندي.
خط: نستعليق.
تاريخ کتابت اين رساله سال 1326 قمري است.
روضة القلوب يا بستان القلوب ( شماره ي 4163/2 ف ) منسوب به شهاب الدّين يحيي سهروردي که آن را بنا به درخواست جماعتي از اهل سپاهيان ( : اصفهان ) در دو قسم نگاشته است: قسم اوّل درباره ي عالم اجسام و قسم دوّم درباره ي عالم ارواح.
اين رساله در فهرست آغاز نسخه، از آنِ سهروردي دانسته شده است؛ امّا در الذريعة با عنوان روضة القلوب به خواجه نصيرالدّين طوسي (18) و با عنوان بستان القلوب به جلال الدّين دواني (19) و در فهرست کتابخانه ي آيت الله مرعشي به مير سيّد شريف جرجاني (20) و در کشف الظنون نيز به جلال الدّين دواني نسبت داده شده است. (21) امّا با عنوان بستان القلوب در جلد سوّم مجموعه ي مصنّفات شيخ اشراق منتشر شده است. (22)
نسخه ي مورد بحث ما ناتمام باقي مانده است.
آغاز نسخه: « بسمله، سپاس خداي را که بي واسطه ي ما به وجود خود وجود ما را پيدا کرد و درود بر خواجه که پرتو شعاع نبوّتش پرده ي تاريک کفر از روي جهان برانداخت... ».
انجام نسخه: افتاده: « تهي باشد خاصّه در سحرگاه و اگر چيزي بيند پيش کس نگويد الا به شيخ خود يا کسي که داند که مردي نيک است و اگر وقتي خلوتي... ».
برگ 9 پ- 23، 20-19 سطر، اندازه ي سطرها 103×190، قطع 180×282.
نوع کاغذ: هندي.
خط: نستعليق.
تاريخ کتابت اين رساله سال 1327 قمري است.
تحفه ( شماره ي 3 /4163ف) رساله اي است در شناخت روان و سرگذشت آن پس از جدا شدن از تن در رستاخيز از خواجه نصيرالدين طوسي ( م672 ق ) در يک مقدمه و نوزده تحفه. مؤلف رساله در فهرست ابتداي نسخه، خواجه نصير الدين طوسي معرفي شده است و در نسخه ي دانشگاه تهران نيز چنين است. (23)
آغاز نسخه: « ... از ديگر کتب در معرفت نفس ساخته اند فهم نمي کردند و نيز پراکنده... ما را به دعا ياد آرند ربنا اغفرلنا و لاخواننا الذين سبقونا بالايمان و لا تجعل... الرسالة الموسوعة بالتحفه حامداً و مصلياً حررته 26 جمادي الاول سنة 1327 ».
برگ 25 پ- 33پ، 23-21 سطر، اندازه ي سطرها 102×195 و 105×190، 180×282.
نوع کاغذ: هندي.
خط: نستعليق.
تاريخ کتابت اين رساله سال 1327 قمري است.
کلمات عشره ( شماره ي 4363/4ف ) در معرفت مبدأ و معاد از منظري فلسفي. در نسخه ي مورد بحث ما، در فهرستي که در آغاز آن آمده است، مؤلّف خواجه نصيرالدّين طوسي ذکر شده است. در الذريعة مؤلّف شناخته نشده است، (24) امّا در نسخه ي کتابخانه ي مجلس شورا، بر اساس انجام نسخه، مؤلّف را اثيرالدّين ابهري ( م 660 ق؟) دانسته اند (25) و در فهرست کتابخانه ي آيت الله مرعشي عنوان را مبدأ و معاد آورده و مؤلف را ناشناخته ياد کرده اند. (26) اين رساله مشتمل است بر ده کلمه، و در هر کلمه مسائلي درباره ي مبدأ و معاد ياد شده اند و در پايان هر يک از کلمات زيرعنوان « سرّ » برخي از اسرار و رموز عرفاني و اخلاقي يا فلسفي متناسب با موضوع سخن در آن کلمه آمده اند.
آغاز نسخه: « بسمله، شکر و سپاس آن خداي را که بخشنده ي عقل و جان است و پديدآورنده ي زمين و آسمان است و درود بر محمّد مصطفي عليه الصلوة و السّلام که مهمتر انبياء و نبي آخرالزمان است... ».
انجام نسخه: « ... پس اگر رنجور موافق قواعد طبيب کند و آنچه طبيب فرمايد که بکن بکند و آنچه او گويد نکن صحت يابد و اِلّا هلاک گردد. تمام شد کلمات عشرة به تاريخ 28 ربيع الثاني سنه ي 1327 در بلده ي حيدرآباد ميرزا قاسم علي بيگ اخگر ».
برگ 34پ- 38پ، 22 سطر، اندازه ي سطرها 105×195، قطع 180×282.
نوع کاغذ: هندي.
خط: نستعليق.
تاريخ کتابت اين رساله سال 1327 قمري است.
رسالة في احوال النّفس ( شماره ي 4363/5ف ) رساله ي فلسفي مختصري به زبان عربي درباره ي روح پس از جداشدن از بدن.
در فهرست آغاز نسخه ي مورد بحث ما، مؤلّف اين رساله خواجه نصيرالدّين طوسي معرّفي شده است.
آغاز نسخه: « بسمله. الحمدلله ربّ العالمين و الصلوه و السّلام علي محمّد و آله و عترته الطاهرين. فصل في بيان احوال النّفوس الناطقة بعد ما فارقت الهياکل الهيولانيّة... ».
انجام نسخه: « ... عن يساره و ما ترک صفراء و لا بيضاء الا سبعمائة درهم فضلت من عطاياه کان يجمعها ليشتري بها خاما لاهله ... تمّت هذه الرسالة بعون الملک الوهاب 5 جمادي الاوّل سنة 1327 حيدرآباد ميرزا قاسم علي بيک اخگر ».
برگ 39پ- 44پ، سطر 22-21، اندازه ي سطرها 107×190، 102×200، قطع 180×282.
نوع کاغذ: هندي.
خط: نستعليق.
تاريخ کتابت اين رساله سال 1327 قمري است.
رساله ي عشقيّه ( شماره ي 4177 ف ) از خواجه حميدالدّين محمّد بن عطا ناگوري ( م 673 ق ) در شرح عرفاني حديث کنز و معني عشق و محبّت و وصف و مراتب آن بر اساس آيات قرآن کريم با شواهدي از شعر عرفا و صوفيان به نثر روان آميخته به نظم با سربندهاي « هيهات هيهات » و « اي جان ».
اين کتاب در فهرست کتابخانه ي آيت الله مرعشي
با عنوان عشق (27) و در فهرست کتابخانه ي مجلس
با عنوان رساله در عشق و عرفان و تصوّف
و از مؤلّفي ناشناس معرّفي شده است. (28)
آغاز نسخه: « بسمله، الله لا اله الا هو و درود بي حدود بر آن ظهور که شهود ذرّات و مقصود صفات است و بر آل و اصحاب و بر پيروان وي باد... ».
انجام نسخه:

... ميان جان و جمالش محبّت ازليست *** که حسن دوست قديم است و عشق لم يزليست

تمّت رساله ي عشقيّه حضرت خواجه حميدالدّين ناگوري در بلده ي فرخنده بنياد حيدرآباد ».
42برگ، سطر 17-12، اندازه ي سطرها 85×170؛ 112×190، قطع 183×280.
نوع کاغذ: هندي نخودي.
خط: نستعليق.
تاريخ کتابت اين رساله سال 1327 قمري است.
بهارستان سخن ( شماره ي 4175 ف ) از مير عبدالرّزاق شاهنوازخان اورنگ آبادي ( م 1171 ق ) که تذکره ي شماري از شعراي بزرگ فارسي زبان است به همراه نمونه هايي از اشعار آنان. اين اثر مشتمل است بر مقدّمه ي مفصّلي در بديع و عروض و قافيه و صنايع شعري و انشاء و دوازده فصل دارد: 1. در بيان کلام منظوم، 2. در بيان عروض، 3. در بيان قوافي، 4. در اقسام شعر، 5. در بلاغت و فصاحت کلام، 6. در بيان صنايع و بدايع معنوي، 7. در معمّا، 8. در بيان علم انشاء و شرايط منشي و آداب کتابت، 9. در بيان خط، 10. در بيان حروف و اعراب و الفاظ و تقسيم و املاي آن، 11. در قواعد لغت فارسي، 12. در احوال محول شعراء.
اين کتاب پس از کتاب ديگر مؤلّف موايد الفوايد تأليف شده است. پس از درگذشت مؤلّف، فقير عبدالحي صاحب کتاب مآثر الأمرا به تکميل اين اثر همّت گماشته و احوال اشخاص درگذشته مانند ميرغلام علي آزاد و ميررضي اقدس سلمه را از کتاب هاي معتبر برگرفته و به نسخه اضافه کرد.
آغاز نسخه: « بسمله. طراوت بهارستان سخن به آبياري ستايش حرف آفريني است که عندليب ناطقه را به ترانه ي خوشنوايي مترنّم ساخت... ».
انجام نسخه: « ... و پيمان پسنديده بنمود خود به گوناگون تفحّص و سواد... دريابند معندا تفويض به فضل حقّ سبحانه نمايند که... به اتمام رسيد نسخه ي بهارستان سخن تصنيف شاهنوازخان... سنه ي 1338 ختم شد. اين نسخه بسيار کمتر و غلط هم بود همچنان نقل کرده شد. کاتب اين نسخه معذور اخگر » .
192 برگ، سطر 22-18، اندازه ي سطرها 130×240، 140×263، قطع 190.×315.
نوع کاغذ: هندي نخودي.
خط: نستعليق.
تاريخ کتابت اين رساله سال 1338 قمري است.
سرّ اکبر ( شماره ي 4165ف ) يا ترجمه ي فارسي پنجاه رساله ي فلسفي و عرفاني از اوپاينشادها که زير نظر محمّد داراشکوه ( شهيد 1069 ق ) در 1067 قمري در مدّت شش ماه انجام مي پذيرد. (29)
آغاز نسخه: « بسمله. حمد ذاتي که زبان در بيان او لال است حمد ذاتي که باي بسم الله در جميع کتب سماوي از اسرار قديم اوست الحمد که امّ الکتاب است... ».
انجام نسخه: « ... از هستي موهوم خلاص گشته به هستي حقيقي رسيده رستگار جاويد کردند آمين يا ربّ العالمين. اين کتاب سرّ اکبر... در بلده ي فرخنده بنياد حيدرآباد به اختتام رسيد ».
264 برگ، 15 سطر، اندازه ي سطرها 95×172، قطع 170×250.
نوع کاغذ: فرنگي نخودي.
خط: نستعليق.
تاريخ کتابت اين رساله سال 1350 قمري است و ميرزا قاسم علي اخگر در پايان آن از غلط هاي فراوان نسخه ي اساس کار خود ياد کرده و اظهار اميدواري نموده است که اين اغلاط را بر اساس نسخه ي صحيح تري اصلاح نمايد.
حفظ مراتب ( شماره ي 4176ف ) از خوب محمّد چشتي حسيني ( م 1023ق ) نگاشته ي 1009 قمري که در آن به بيان مراتب وجود و تعيّنات حضرت حقّ پرداخته و شماري از اسماء و رابطه ي آنها با افلاک را نيز شرح داده است. اين، نسخه اي نويافته از اين اثر است و در بررسي هاي مربوط به همسنجي عرفان اسلامي و هندي در روزگار اکبر گورکاني اثري بسيار ارزشمند و کارآمد تواند بود.
آغاز نسخه: « بسمله. حمد مطلق سزاي ذاتي را که او به حفظ مراتب ايجاد عالم کرد و در ازدحام کثرت اعتباري او وجودي ذات او فرد... ».
انجام نسخه: « ... عرفان محمّدي کرده او عارف بالله مطلق شد وين اعتقاد اقرار باللسان و تصديق بالقلب کرده لا اله الا الله گفت. تمّ کتاب حفظ المراتب من تصنيف خوب محمّد چشتي... حکيم ميرزا قاسم علي بيگ اخگر ».
57 برگ، سطر 16-19، اندازه ي سطرها 114×210/ 107×205، قطع 175×270.
نوع کاغذ: فرنگي نخودي.
خط: نستعليق.
تاريخ کتابت اين رساله سال 1355 قمري است.
خلاصة العيش عالم شاهي ( شماره ي 3544 ف ) رساله اي است در بيان چگونگي تقويت حرارت غريزي و نيروي جنسي مردان و زنان که روشن الدّوله مظهر بهکهاري فرزند مظفّر به سال 1177ق/ 4-1763 م به نام شاه عالم ( 1173-1221ق ) تأليف نموده است. اين رساله از دو مطلب و هر مطلب از بيست باب و هر باب از شصت و چهار ذکر تشکيل شده است. (30)
آغاز نسخه: « بسمله، حمد بي قياس و ستايش با سپاس آفريدگاري را سزد که خلقت انسان را ».
انجام نسخه: « مگر صاحبدلي روزي به رحمت کند بر حال اين مسکين نگاهي ».
82 برگ، 20 سطر، اندازه ي سطرها 265×145، قطع 205×340.
نوع کاغذ: هندي.
خط: نستعليق.
تاريخ کتابت اين رساله سال 1360 قمري است.

پي‌نوشت‌ها:

1. درباره ي او نک:
Haroon khan sherwani, Muhammad-Quli Qutb Shah, Bombay, 1967.
2. درباره ي استرآبادي بنگريد به مقدمّه ي تقي بينش بر تصحيح اين اثر او: محمّد مؤمن استرآبادي، « رساله ي مقداريّه »، فرهنگ ايران زمين، سال دهم، 1341 ش، صص 408-436.
3. درباره ي معماري حيدرآباد در روزگار قطبشاهيان نک:
Haroon khan sherwani, "Tawn planning and Architecture of Haidarabad under the Qutb shahis", Islamic Culture 50/2, 1976, pp.61-70, vijay K. Bawa, "The Politics Archtecture in Qutb shahi Hyderabad: A priliminary Analysis", studies in History of the Deccan, Medieval and Modern, eds by M.A. Nayeem et al, Delhi, 2002, pp.329-41.
4. درباره ي اين دوره نک:
Haroon khan sherwani, History of the Qutb shahi Dinasty, New Delhi, 1974.
5. عبدالحيّ حسني لکهنوي، نزهة الخواطر، حيدرآباد دکن 1402 ق، ج8، صص 370-371.
6. ترک علي شاه ترکي قلندر نور محلي، تذکره ي سخنوران چشم ديده، حيدرآباد دکن، بي تا، صص 6-7.
7. ميرزا قاسم علي اخگر حيدرآبادي، مجموعه ي رسائل عرفاني ( مثنوي نزهة الأبرار، شرح بيتي از اميرخسرو دهلوي، شرح حديث حقيقت )، با مقدمه و تصحيح و تحقيق مليحه کرباسيان و محمّد کريمي زنجاني اصل، تهران، 1385ش، صص 29-138.
8. ميرزا قاسم علي اخگر حيدرآبادي، مجموعه ي رسائل عرفاني ( مثنوي نزهة الأبرار، شرح بيتي از اميرخسرو دهلوي، شرح حديث حقيقت )، با مقدمه و تصحيح و تحقيق مليحه کرباسيان و محمّد کريمي زنجاني اصل، پيشين، صص 149-179.
9. سيّد عارف نوشاهي، فهرست کتاب هاي فارسي چاپ سنگي و کمياب کتابخانه ي گنج بخش، لاهور، 1986م، ج1، ص 119.
دکتر نوشاهي همچنين از انتشار مثنوي شکارنامه به ضميمه ي اين رساله خبر مي دهد.
10. چاپ محيي الدّين صبري کردي از هياکل النّور در سال 1335 قمري در قاهره ضمن تاج المجاميع را نخستين تلاش براي ارائه ي متن تصحيح شده ي اين اثر مي توان دانست؛ هر چند که اثر چاپي او متني است آميخته با اشتباه و کمتر قابل استفاده است.
دوّمين تصحيح متن هياکل النّور توسط محمّدعلي ابوريّان به سال 1377 قمري در قاهره منتشر شده که متني است پيراسته و عالمانه.
البتّه همان طور که پيش از اين هم گفته ام، مراجعه به نسخه هاي بر جاي مانده از هياکل النّور و شرح هاي آن برمي نمايد که کاتبان و مؤلّفان سده هاي ميانه ي اسلامي از متن عربي اين رساله، نسخه ي اساس واحدي در اختيار نداشته اند. نک: محمّد کريمي زنجاني اصل، سهروردي، حکمت اشراقي و پاسخ اسماعيلي به غزالي، تهران، 1382 ش، صص 148-149.
11. ميرزا قاسم علي اخگر حيدرآبادي، نهاية الظهور، با مقدّمه و تصحيح و تحقيق محمّد کريمي زنجاني اصل، تهران، 1385 ش، دفتر اوّل، 324 ص.
12. ميرزا قاسم علي اخگر حيدرآبادي، مجموعه ي رسائل عرفاني ( مثنوي نزهة الأبرار، شرح بيتي از اميرخسرو دهلوي، شرح حديث حقيقت )، با مقدمه و تصحيح و تحقيق مليحه کرباسيان و محمّد کريمي زنجاني اصل، پيشين، صص 203-239.
13. نک: مرکز ميکروفيلم نور، فهرست ميکروفيلم نسخه هاي خطي فارسي و عربي کتابخانه ي مولانا آزاد، دانشگاه اسلامي عليگر، با مقدمّه ي دکتر مهدي خواجه پيري، دهلي نو، 2000 م، ج1، ص 56.
14. ميرزاقاسم علي اخگر حيدرآبادي، نهاية الظهور، با مقدّمه و تصحيح و تحقيق محمّد کريمي زنجاني اصل، پيشين، دفتر اوّل، صص 96، 166.
15. براي نسخه هاي ديگر اين اثر نک: احمد منزوي، فهرست نسخه هاي خطي فارسي، تهران، 1348ش، ج1، صص 339-340.
16. براي نسخه شناسي اين اثر و بحث هاي مربوط به آن نک: يحيي مهدوي، فهرست نسخه هاي مصنّفات ابن سينا، تهران، 1333 ش، ص 297.
17. مشهد، 1366ش.
18. شيخ آقا بزرگ تهراني، الذريعة الي تصانيف الشيعة، بيروت، 1403ق، بي تا، ج11، ص 302.
19. همو، همان، ج3، ص 107.
20. سيّداحمد حسيني اشکوري، فهرست نسخه هاي خطي کتابخانه ي عمومي حضرت آية الله العظمي نجفي مرعشي، قم، 1367ش، ج15، ص 99.
21. حاجي خليفه، کشف الظنون عن اسامي الکتب و الفنون، استانبول، 1360-1362 ق، ج1، ص 244.
22. شهاب الدّين يحيي سهروردي، مجموعه ي مصنّفات شيخ اشراق، به کوشش هانري کربن و سيّدحسين نصر، تهران، 1373ش، ج3، صص 333 -401.
23. نک: احمد منزوي، فهرست نسخه هاي خطي فارسي، پيشين، ج2، ص 753.
24. شيخ آقا بزرگ تهراني، الذريعة الي تصانيف الشيعة، پيشين، ج18، ص 115.
25. عبدالحسين حائري، فهرست نسخه هاي خطي کتابخانه ي مجلس شوراي اسلامي، تهران، 1346-1347ش، ج9، ص 605.
26. سيّد احمد حسيني اشکوري، فهرست نسخه هاي خطي کتابخانه ي عمومي حضرت آية الله العظمي نجفي مرعشي، قم، 1368ش، ج17، ص 110.
27. همو، همان، قم، 1360ش، ج9، ص 175.
28. يوسف اعتصامي، فهرست نسخه هاي خطي کتابخانه ي مجلس شوراي اسلامي، تهران، 1311ش، ج2، ص 354.
29. براي نسخه هاي ديگر اين اثر نک: احمد منزوي، فهرستواره ي کتاب هاي فارسي، ج7، تهران، 1382ش، صص 479-480.
30. براي نسخه هاي ديگر اين اثر نک: احمد منزوي، فهرستواره ي کتابهاي فارسي، ج5، تهران، 1380ش، صص 3436-3437.

 

منبع مقاله :
کريمي زنجاني اصل، محمد؛ (1387)، حکمت اشراقي در هند ( برخي ملاحظات تاريخي / متن شناختي)، تهران: انتشارات اطلاعات، چاپ اول.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط