چکیده: آنچه امروزه می توان به عنوان یک مسئله اجتماعی مهم از آن نام برد، گسست خانواده ها و از بین رفتن این نهاد اجتماعی مقدس است. در نوشتارهای پیشین به برخی از مهمترین علل گسست خانواده اشاره کردیم. در این نوشتار به بیان برخی دیگر از علل همچون ازدواج مجدد، خیانت زناشویی و ... می پردازیم. با ما همراه باشید.
تعداد کلمات 1920/ تخمین زمان مطالعه 10 دقیقه
تعداد کلمات 1920/ تخمین زمان مطالعه 10 دقیقه
15. اختلاف سن
یکی از عواملی که می تواند موجب گسست خانوادگی شود، اختلاف سن زیاد میان زن و شوهر هست. این امر در زندگی های سنتی ممکن بود آنچنان خودنمایی نکند ولی با گذر زمانه ارتباط و درک ها، پیچیدگی خاصی را پیدا کرده و سلایق به گونه ای تغییر کرده است. درک این سلایق و علایق در افرادی که در یک نسل قرار دارند و سن های نزدیک به هم دارند، بیشتر است.
اختلافات در سن، در نگاه به مشکلات واتفاق های در زندگی نیز، خود را نشان می دهد. دختری که سنش پائین تر یا بالاتر از شوهرش هست، نگاهش به اتفاقاتی که در زندگی می افتد، متفاوت از همسرش هست. این گمانه زنی وجود دارد که زن و یا شوهری که سن بالاتر و قابل توجهی دارد، نسبت به همسرش که از او سنش کمتر است، پختگی و تجربه های بیشتری داشته باشد که این موارد باعث تفسیرهای مختلفی از زندگی شده و بر روی نوع نیازها و در نهایت تامین آنها تاثیر به سزایی دارد.
جدای از موارد ذکر شده، آسیب های دیگر نیز وجود دارد. به عنوان نمونه ازدواج با زنی که تفاوت سنی زیاد با شوهرش دارد و از او بزرگ است، در فرزندآوری و سن باروری با مشکلاتی روبه رو می باشد. غالب زنان تا سن 35 سالگی توان بارداری را دارند و بعد از این سن، احتمال باروری در ایشان به سمت صفر سوق پیدا می کند، چرا که بدن توان کافی را برای فرزندآوری ندارد.
دنیاهای متفاوت در اندیشه و تفریحات، توان بدنی متفاوت، بی حوصلگی، تنهایی در حل مشکلات، کنترل گری از سوی همسر بزرگ تر، نقش پدری و یا مادری پیدا کردن همسر بزرگ ترو در برخی موارد خجالت کشیدن از حضور در کنار همسر به خاطر فاصله سنی زیاد، از جمله آسیب های ازدواج با سن بالا است که می تواند زمینه گسست خانواده را در طولانی مدت به همراه داشته باشد.
اگر همسرانی هستند که با تفاوت های سنی بالا، با هم ازدواج کردند برای این که ساختار خانواده ایشان مستحکم بماند و دچار گسست نشود، راهکارهایی را می توان به کار گرفت. سه راهکار زیر می تواند نجات دهنده ارکان خانواده از آسیب های این مسئله باشد. این راهکارهای سه گانه عبارتند از:
*از کنترل های بی جای همسر خویش اجتناب کنید. نباید رابطه زن و مرد که رابطه همسری است تبدیل به رابطه والد- فرزندی شود. اگر یکی از همسران، چنین نگاهی را به دیگری داشته باشد، هر دو نمی توانند به خوبی نقش هایی که از ایشان در زندگی توقع داریم، انجام دهند.
شوهری که تبدیل به پدر شود و یا زنی که تبدیل به مادر شود، دیگر نمی تواند یک شوهر و یا یک زن ایده آل باشد. در صورت پیدایش این دست از ارتباطات (والد-فرزندی) باید با یک مشاور خانواده مسئله را در میان گذاشت تا به درمان و نجات رابطه همسری اقدام شود.
**شاید شما به خاطر بالا بودن سن تان چیزهای بیشتری را تجربه کرده باشید و یا او پختگی ای که شما دارید، نداشته باشد. در این میان بهترین کار، همراهی کردن با اوست. او همسر شماست، و باید در تصمیمات زندگی، او را مشاور خود قرار دهید. او فرزند شما نیست که اگر خواستید با او مشورت کنید و اگر نخواستید می توانید مشاوره نکنید. او شریک زندگی شما هست و می خواهد تا آخر عمر در همه فراز و نشیب های زندگی با شما همراه باشد. سعی کنید در تفریحات، فعالیت های هیجانی، خرید و ... همراه او باشید و به انتخاب های شریک زندگی تان حتی اگر فاصله سنی زیادی با او دارید و او پختگی هایی که شما آن را می طلبید، ندارد، احترام بگذارید.
*** هر کس ممکن است در زندگی خود خطاهایی داشته باشد. بسیاری از خانم هایی که در سنین پایین و در اوج نوجوانی زندگی مشترک را آغاز کرده اند ممکن است بعد از گذشت سال ها از زندگی شان به دنبال شکوفایی استعدادهایشان باشند.
در چنین شرایطی مرد ممکن است شاهد آزمون و خطاهای زن برای به دست آوردن شغل، جایگاه اجتماعی، حل مشکلات شخصی و ارتباطی اش باشد. در این موارد بهتر است او را راهنمایی کنید و با قرار دادن گزینه های منطقی پیش پای او، برایش بهترین یار و یاور باشید.
اختلافات در سن، در نگاه به مشکلات واتفاق های در زندگی نیز، خود را نشان می دهد. دختری که سنش پائین تر یا بالاتر از شوهرش هست، نگاهش به اتفاقاتی که در زندگی می افتد، متفاوت از همسرش هست. این گمانه زنی وجود دارد که زن و یا شوهری که سن بالاتر و قابل توجهی دارد، نسبت به همسرش که از او سنش کمتر است، پختگی و تجربه های بیشتری داشته باشد که این موارد باعث تفسیرهای مختلفی از زندگی شده و بر روی نوع نیازها و در نهایت تامین آنها تاثیر به سزایی دارد.
جدای از موارد ذکر شده، آسیب های دیگر نیز وجود دارد. به عنوان نمونه ازدواج با زنی که تفاوت سنی زیاد با شوهرش دارد و از او بزرگ است، در فرزندآوری و سن باروری با مشکلاتی روبه رو می باشد. غالب زنان تا سن 35 سالگی توان بارداری را دارند و بعد از این سن، احتمال باروری در ایشان به سمت صفر سوق پیدا می کند، چرا که بدن توان کافی را برای فرزندآوری ندارد.
دنیاهای متفاوت در اندیشه و تفریحات، توان بدنی متفاوت، بی حوصلگی، تنهایی در حل مشکلات، کنترل گری از سوی همسر بزرگ تر، نقش پدری و یا مادری پیدا کردن همسر بزرگ ترو در برخی موارد خجالت کشیدن از حضور در کنار همسر به خاطر فاصله سنی زیاد، از جمله آسیب های ازدواج با سن بالا است که می تواند زمینه گسست خانواده را در طولانی مدت به همراه داشته باشد.
اگر همسرانی هستند که با تفاوت های سنی بالا، با هم ازدواج کردند برای این که ساختار خانواده ایشان مستحکم بماند و دچار گسست نشود، راهکارهایی را می توان به کار گرفت. سه راهکار زیر می تواند نجات دهنده ارکان خانواده از آسیب های این مسئله باشد. این راهکارهای سه گانه عبارتند از:
*از کنترل های بی جای همسر خویش اجتناب کنید. نباید رابطه زن و مرد که رابطه همسری است تبدیل به رابطه والد- فرزندی شود. اگر یکی از همسران، چنین نگاهی را به دیگری داشته باشد، هر دو نمی توانند به خوبی نقش هایی که از ایشان در زندگی توقع داریم، انجام دهند.
شوهری که تبدیل به پدر شود و یا زنی که تبدیل به مادر شود، دیگر نمی تواند یک شوهر و یا یک زن ایده آل باشد. در صورت پیدایش این دست از ارتباطات (والد-فرزندی) باید با یک مشاور خانواده مسئله را در میان گذاشت تا به درمان و نجات رابطه همسری اقدام شود.
**شاید شما به خاطر بالا بودن سن تان چیزهای بیشتری را تجربه کرده باشید و یا او پختگی ای که شما دارید، نداشته باشد. در این میان بهترین کار، همراهی کردن با اوست. او همسر شماست، و باید در تصمیمات زندگی، او را مشاور خود قرار دهید. او فرزند شما نیست که اگر خواستید با او مشورت کنید و اگر نخواستید می توانید مشاوره نکنید. او شریک زندگی شما هست و می خواهد تا آخر عمر در همه فراز و نشیب های زندگی با شما همراه باشد. سعی کنید در تفریحات، فعالیت های هیجانی، خرید و ... همراه او باشید و به انتخاب های شریک زندگی تان حتی اگر فاصله سنی زیادی با او دارید و او پختگی هایی که شما آن را می طلبید، ندارد، احترام بگذارید.
*** هر کس ممکن است در زندگی خود خطاهایی داشته باشد. بسیاری از خانم هایی که در سنین پایین و در اوج نوجوانی زندگی مشترک را آغاز کرده اند ممکن است بعد از گذشت سال ها از زندگی شان به دنبال شکوفایی استعدادهایشان باشند.
در چنین شرایطی مرد ممکن است شاهد آزمون و خطاهای زن برای به دست آوردن شغل، جایگاه اجتماعی، حل مشکلات شخصی و ارتباطی اش باشد. در این موارد بهتر است او را راهنمایی کنید و با قرار دادن گزینه های منطقی پیش پای او، برایش بهترین یار و یاور باشید.
بیشتر بخوانید: اختلاف سنی در ازدواج چقدر اهمیت دارد؟
16.عدم رضایت جنسی
یکی از مسائلی که ممکن است رضایت زناشویی را کاهش دهد و نیز بر روی گسست خانواده تاثیر بگذارد، عدم رضایت جنسی از همسر است.
در تعاریف متعدد از رضایت جنسی، لارنس و بیرز[1] آن را پاسخی عاطفی برخاسته از ارزشیابی ذهنی فرد از ابعاد مثبت و منفی مرتبط با رابطه جنسی با فردی دیگر تعریف کرده اند. بیرز و همکاران با اقتباس از نظریه مبادله اجتماعی[2] و برابری[3] ، بر این باورند که رضایت جنسی زمانی در بیشترین میزان خود قرار دارد که پاداشها بالا و هزینه های یک رابطه پایین بوده، به گونه ای که پاداش ها بر هزینه ها ارجحیت داشته باشد، بنابراین، رضایت جنسی زوجین زمانی در حد مطلوب خود قرار دارد که مزایای دریافتی در رابطه زناشویی برای هر دو برابر باشد.[4]
رضایت جنسی به عوامل متعددی وابسته هست که یکی از این موارد توان همسران در ارضای نیاز جنسی دیگری است. هر کدام یک از همسران که از این توانایی برخوردار نباشد و یا نگاه سخیفانه و پستی به این نوع رابطه داشته باشند، می توانند به این رضایت آسیب زده و به مرور زمان مشاهده گر گسست رابطه همسران و خانواده باشند.
برخی ممکن است این سئوال به ذهنشان بیاید که آیا رابطه جنسی میان همسران و ارضای آن به این اندازه مهم است که بر رضایت زناشویی و نیز رضایت از زندگی تاثیر بگذارد؟ رضایت زناشویی به عوامل متعددی وابسته است که یکی از مهمترین این عوامل، می تواند داشتن روابط جنسی سالم و خوشایند باشد. این بعد از زندگی افراد و تامین آن به مانند دیگر نیازهای جسمی و روانی جایگاه بالایی دارد و به گونه ای تامین این نیاز بر روی سلامت جسم و روان تاثیر مثبتی دارد.
در تعاریف متعدد از رضایت جنسی، لارنس و بیرز[1] آن را پاسخی عاطفی برخاسته از ارزشیابی ذهنی فرد از ابعاد مثبت و منفی مرتبط با رابطه جنسی با فردی دیگر تعریف کرده اند. بیرز و همکاران با اقتباس از نظریه مبادله اجتماعی[2] و برابری[3] ، بر این باورند که رضایت جنسی زمانی در بیشترین میزان خود قرار دارد که پاداشها بالا و هزینه های یک رابطه پایین بوده، به گونه ای که پاداش ها بر هزینه ها ارجحیت داشته باشد، بنابراین، رضایت جنسی زوجین زمانی در حد مطلوب خود قرار دارد که مزایای دریافتی در رابطه زناشویی برای هر دو برابر باشد.[4]
رضایت جنسی به عوامل متعددی وابسته هست که یکی از این موارد توان همسران در ارضای نیاز جنسی دیگری است. هر کدام یک از همسران که از این توانایی برخوردار نباشد و یا نگاه سخیفانه و پستی به این نوع رابطه داشته باشند، می توانند به این رضایت آسیب زده و به مرور زمان مشاهده گر گسست رابطه همسران و خانواده باشند.
برخی ممکن است این سئوال به ذهنشان بیاید که آیا رابطه جنسی میان همسران و ارضای آن به این اندازه مهم است که بر رضایت زناشویی و نیز رضایت از زندگی تاثیر بگذارد؟ رضایت زناشویی به عوامل متعددی وابسته است که یکی از مهمترین این عوامل، می تواند داشتن روابط جنسی سالم و خوشایند باشد. این بعد از زندگی افراد و تامین آن به مانند دیگر نیازهای جسمی و روانی جایگاه بالایی دارد و به گونه ای تامین این نیاز بر روی سلامت جسم و روان تاثیر مثبتی دارد.
بیشتر بخوانید: از رضایت جنسی چه می دانید؟
17.ازدواج های مجدد
امروزه با گذشت زمان زیادی از سپری شدن دوران زندگی سنتی و ورود به دنیای مدرن و پست مدرن، هنوز فرهنگ هایی را می توان یافت که در آن چند همسری، به گونه ای هنجار شمرده می شود و مردی که در آن فرهنگ فقط یک همسر دارد، مورد سرزنش دیگر خویشاوندان و یا فامیل خویش قرار می گیرد.[5]
ولی تعدد زوجین در اکثر فرهنگ ها یک امر نابهنجار تلقی می شود وشخصی که دست به این کار می زند، اگر دلیل جامعه پسندی برای این کار خود نداشته باشد، مورد سرزنش و گاه طرد از سوی خویشاوندان خود قرار می گیرد.
خانه ای که دو نفر شریک (زن و شوهر) در کنار هم با شراکت عاطفی ای که داشتند و بدان شکل داده بودند، می تواند با ورود یک زن دیگر به عنوان همسر دوم شوهر این شراکت را آسیب زده و به مرور و یا در مدت کوتاهی بنیان خانواده را از بین ببرد.
زن نیاز به آن دارد که زن یکه تاز قلب همسرش باشد و این گونه باشد که تنها زنی که شوهرش بدو فکر می کند و دوست دارد جسم و روح خود را با او به شراکت بگذارد، همسرش باشد. با ورود زن دیگری بدون آنکه رضایتش با تمام وجود تامین شده باشد، می تواند آسیب های متعددی را به پیکره خانواده وارد کند.
ولی تعدد زوجین در اکثر فرهنگ ها یک امر نابهنجار تلقی می شود وشخصی که دست به این کار می زند، اگر دلیل جامعه پسندی برای این کار خود نداشته باشد، مورد سرزنش و گاه طرد از سوی خویشاوندان خود قرار می گیرد.
خانه ای که دو نفر شریک (زن و شوهر) در کنار هم با شراکت عاطفی ای که داشتند و بدان شکل داده بودند، می تواند با ورود یک زن دیگر به عنوان همسر دوم شوهر این شراکت را آسیب زده و به مرور و یا در مدت کوتاهی بنیان خانواده را از بین ببرد.
زن نیاز به آن دارد که زن یکه تاز قلب همسرش باشد و این گونه باشد که تنها زنی که شوهرش بدو فکر می کند و دوست دارد جسم و روح خود را با او به شراکت بگذارد، همسرش باشد. با ورود زن دیگری بدون آنکه رضایتش با تمام وجود تامین شده باشد، می تواند آسیب های متعددی را به پیکره خانواده وارد کند.
بیشتر بخوانید: چندهمسری و چالش های پیش روی آن (بخش اول)
18.اشتغال زنان در خارج از منزل
اشتغال زنان جدای از اینکه می تواند ثمراتی را برای فرد، خانواده و جامعه به همراه داشته باشد، آسیب هایی را نیز به خانواده وارد می کند که در ترازوی وجدان، آسیب های آن بسیار سنگین وزن تر از ثمراتی است که با اشتغال او به دست می آید. زنی که در طبیعت برای او نقش های مادری و همسری را در نظر گرفته اند که از مهم ترین نقش ها در خلقت هست، با شاغل شدن خود به بدنه خانواده آسیب های احتمالی زیر را وارد می کند. موارد زیر نمونه ای از این آسیب ها می باشد:
- اشکال در ایفای نقش های مادری و همسری در منزل
- ناتوانی در رفع نیازهای جسمانی و روانی اعضای خانواده به دلیل خستگی
- نداشتن نظارت مستقیم بر فرزندان در منزل،محله و مدرسه و غفلت از نیاز آنها
- سنگینی کارهای منزل بر دوش شوهر و فرزندان
- ارضای نیازهای عاطفی و روانی در خارج از خانه
- کم میلی به بچه دار شدن یا بسنده کردن به فرزند کمتر
- الگوی جنسیتی نامناسب فرزندان دختر[6]
این موارد بخشی از ده ها آسیبی است که با اشتغال زن که نقش مادر و همسر را پذیرفته بر پیکره خانواده وارد می کند.
- اشکال در ایفای نقش های مادری و همسری در منزل
- ناتوانی در رفع نیازهای جسمانی و روانی اعضای خانواده به دلیل خستگی
- نداشتن نظارت مستقیم بر فرزندان در منزل،محله و مدرسه و غفلت از نیاز آنها
- سنگینی کارهای منزل بر دوش شوهر و فرزندان
- ارضای نیازهای عاطفی و روانی در خارج از خانه
- کم میلی به بچه دار شدن یا بسنده کردن به فرزند کمتر
- الگوی جنسیتی نامناسب فرزندان دختر[6]
این موارد بخشی از ده ها آسیبی است که با اشتغال زن که نقش مادر و همسر را پذیرفته بر پیکره خانواده وارد می کند.
بیشتر بخوانید: پیامدهای اشتغال زنان (بخش اول)
19.روابط فرازناشویی
این بحث با عناوین مختلفی در نوشتارها و گفتارها بیان شده است. «بی وفایی»[7]، «خیانت زناشویی» و «ارتباط فرازناشویی» نام هایی است که همه به یک چیز بر می گردد و آن قدم نهادن یکی از زوجین به ارتباط با شخص نامحرمی در خارج از چارچوب ازدواج و تعهدی است که با همسر خود دارد.
زمانی که یک نفر ازدواج می کند، با شریک زندگی خود، عهد می بندد، که تا زمان مرگ به او وفادار بماند؛ با کسی دیگر خارج از دیواره ازدواج ارتباط عاطفی و جنسی نداشته باشد و شخصی را در این صمیمیت با همسر خود شریک نگرداند.[8]
در تعریفی می توان خیانت را به معنای داشتن هر گونه رابطه جنسی یا عاطفی به صورت پنهانی دانست که تعهد به رابطه زناشویی را آسیب زده و یا نقض می کند.[9]
دسته بندی های گوناگونی در مورد خیانت زناشویی صورت گرفته است که می توان آن را در نوشتارهای گوناگون مشاهده کرد. برخی از نویسندگان در حوزه این آن را به خیانت فکری (ذهنی)، چشم، حس لامسه، گوش، زبان و جنسی تقسیم کرده اند.[10]
شاید بهتر باشد تقسیم را بر اساس آنچه شخصیت انسان بدان شکل می گیرد، تقسیم کرد. ریچارد رایکمن در کتاب «نظریههای شخصیت»، شخصیت[11] را اینگونه تعریف میکند: «شخصیت، مجموعۀ پویا و سازمانیافتهای از خصوصیات است که به طرز منحصربهفردی بر شناخت و افکار، انگیزهها و رفتار شخص در وضعیتهای مختلف تأثیر میگذارد.»[12] با تعریفی که بیان شد مشخص می شود که شخصیت انسان در سه بعد شناخت (افکار)، انگیزه (عواطف) و رفتار است که همگی اینها تابع شخصیت اوست. با سخنانی که بیان شد می تواند انواع خیانت زناشویی را نیز در این سه حوزه مورد بررسی قرار داد.
خانواده ای که یکی از اعضای آن دست به روابط خارج از چارچوب ازدواج بزند، دیگر نمی تواند آن بنیان مستحکم و منسجم خویش را به مانند قبل حفظ کند. از همین روی زن و مردی که با هم تعهد ازدواج بسته اند باید عیب ها و خوبی های هم را در کنار هم ببینید و مواظب باشند هر کسی اجازه تعدی و ورود به مرز خانواده و نیز عاطفه و احساس او و همسرش را ندارد.
زمانی که یک نفر ازدواج می کند، با شریک زندگی خود، عهد می بندد، که تا زمان مرگ به او وفادار بماند؛ با کسی دیگر خارج از دیواره ازدواج ارتباط عاطفی و جنسی نداشته باشد و شخصی را در این صمیمیت با همسر خود شریک نگرداند.[8]
در تعریفی می توان خیانت را به معنای داشتن هر گونه رابطه جنسی یا عاطفی به صورت پنهانی دانست که تعهد به رابطه زناشویی را آسیب زده و یا نقض می کند.[9]
دسته بندی های گوناگونی در مورد خیانت زناشویی صورت گرفته است که می توان آن را در نوشتارهای گوناگون مشاهده کرد. برخی از نویسندگان در حوزه این آن را به خیانت فکری (ذهنی)، چشم، حس لامسه، گوش، زبان و جنسی تقسیم کرده اند.[10]
شاید بهتر باشد تقسیم را بر اساس آنچه شخصیت انسان بدان شکل می گیرد، تقسیم کرد. ریچارد رایکمن در کتاب «نظریههای شخصیت»، شخصیت[11] را اینگونه تعریف میکند: «شخصیت، مجموعۀ پویا و سازمانیافتهای از خصوصیات است که به طرز منحصربهفردی بر شناخت و افکار، انگیزهها و رفتار شخص در وضعیتهای مختلف تأثیر میگذارد.»[12] با تعریفی که بیان شد مشخص می شود که شخصیت انسان در سه بعد شناخت (افکار)، انگیزه (عواطف) و رفتار است که همگی اینها تابع شخصیت اوست. با سخنانی که بیان شد می تواند انواع خیانت زناشویی را نیز در این سه حوزه مورد بررسی قرار داد.
خانواده ای که یکی از اعضای آن دست به روابط خارج از چارچوب ازدواج بزند، دیگر نمی تواند آن بنیان مستحکم و منسجم خویش را به مانند قبل حفظ کند. از همین روی زن و مردی که با هم تعهد ازدواج بسته اند باید عیب ها و خوبی های هم را در کنار هم ببینید و مواظب باشند هر کسی اجازه تعدی و ورود به مرز خانواده و نیز عاطفه و احساس او و همسرش را ندارد.
پاورقی:
[1] . Edwards & Booth
[2] . World Health Organization
[3] .Lawrance, K., & Byers, E. S.
[4] . راضیه نصیری ده سرخی و سیده فاطمه موسوی، مطالعه برخی همبسته های رضایت جنسی و رضایت زناشویی در زنان متاهل شهر اصفهان، مجله رویش روان شناسی، سال 4، شماره 11، ص 139.
[5]. هنوز می توان این فرهنگ را در میان اقوام بلوچ و یا عرب مشاهده کرد.
[6] . کاظم علی محمدی، رئیس خانه یا کارمند اداره؟ (خانه داری یا اشتغال زنان؛ کدام یک؟)، قم: نشر ماوا، 1394، اول، ص 10-15
[7] .infidelity
[8] . دان-دیوید لاسترمن، آسیب شناسی وفاداری در زندگی زناشویی، مترجم: بنفشه فرزین زاد و دیگران، تهران: نشر دانژه، 1390، اول، ص 22.
[9] . امید عیسی نژاد و آرزو باقری، «پدیدار شناسی توجیه خیانت»، مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده، ش 22، 1395، ص 191.
[10] . مسلم داودنژاد، رازهای تسخیر قلب همسر، قم: نشر مهردلدار، 1392، ص 409-416.
[11] .personality
[12]. ریچارد رایکمن، نظریههای شخصیت، مترجم: مهرداد فیروزبخت، تهران: ارسباران، 1387، اول، ص 5.
منابع
- تاج الزمان، دانش، مجرم کیست و جرم شناسی چیست؟ تهران: انتشارات کیهان، 1376.
- داودنژاد،مسلم، رازهای تسخیر قلب همسر، قم: نشر مهردلدار، 1392.
- رایکمن، ریچارد، نظریههای شخصیت، مترجم: مهرداد فیروزبخت، تهران: ارسباران، 1387، اول.
- سیف الله، نحوی، نقش خانواده در پیشگیری از انحرافات، نورالسجاد، قم، 1388.
- علی محمدی، کاظم، رئیس خانه یا کارمند اداره؟ (خانه داری یا اشتغال زنان؛ کدام یک؟)، قم: نشر ماوا، 1394، اول.
- عیسی نژاد، امید و آرزو باقری، «پدیدار شناسی توجیه خیانت»، مجله: مشاوره و روان درمانی خانواده، ش 22.
- گروهی از نویسندگان، ازدواج اجباری، نشریه پرسمان، شماره 17، سال سوم، شماره 17، بهمن 1382.
- لاسترمن، دان-دیوید، آسیب شناسی وفاداری در زندگی زناشویی، مترجم: بنفشه فرزین زاد و دیگران، تهران: نشر دانژه، 1390، اول.
- محمدی ری شهری، محمد، الگوى مصرف از نگاه قرآن و حدیث، قم: نشر دارالحدیث، 1390، اول.
- نصیری ده سرخی، راضیه و سیده فاطمه موسوی، مطالعه برخی همبسته های رضایت جنسی و رضایت زناشویی در زنان متاهل شهر اصفهان، مجله رویش روان شناسی، سال 4، شماره 11، ص 139.
- نعیم، مهدی و علی رضایی شریف، اثر بخشی آموزش مهارت های زندگی بر سازگاری زناشویی و کاهش خشونت خانگی علیه زنان، مجله روان شناسی و روان پزشکی شناخت، سال سوم، شماره 2.
محمدحسین افشاری
بیشتر بخوانید:
مهمترین علل گسستگی خانواده (بخش اول)
مهمترین علل گسستگی خانواده (بخش دوم)
مدیریت خیانت در خانواده
راه برونرفت از بحران گسست خانواده
اومانیسم، ریشهی فروریختن خانواده
چگونگی فروپاشی خانواده
راه کارهای تحکیم خانواده