چکیده: مشکلات از گذشته جزء لا ینفک زندگی انسان ها بوده است. بسیاری از استرس ها و فشارهای روانی از مشکلات و سختی ها نشات می گیرند. بهترین روش مقابله با استرس ها و فشارهای روانی چیست؟ رمز آرامش بزرگان دینی در چه بوده است؟ با ما همراه باشید.
تعداد کلمات: 1471 / تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
تعداد کلمات: 1471 / تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
حسین ابراهیمی تهرانی
مقدمه
خواست و اراده خداوند متعال چنین بوده که انسان ها در مسیر زندگی با مشکلات و ناملایماتی مواجه شده و مورد امتحان و آزمایش قرار گیرند. قرآن کریم میفرماید: «لقد خلقنا الانسان فی کبد»[1] ما انسان را در سختی آفریدیم.آزمون های الهی سبب رشد انسان در ابعاد مختلف روحی و معنوی شده و وسیله ای برای محک زدن توانایی ها و پیشرفت های واقعی او خواهد بود. چنانچه امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «فی تقلب الاحوال علم جواهر الرجال»[2] در دگرگونی احوال، گوهر مردان دانسته میشود.
فردی که مطلع از این وقایع بوده و از آثار امتحانات الهی و فلسفه آن آگاهی داشته باشد و از سر خلوص نیت؛ پا در مسیر الهی گذارد، مسلما با جان و دل، مشکلات و سختی ها را پذیرا خواهد بود و در دل سختی ها، در باطن خشنود و راضی بوده گرچه ناملایمات او را در ظاهر اندوهناک نمایند.
اهمیت مقام رضا
طبق تعالیم دینی ما، مقام رضا از بالاترین درجات ایمان است. امام زین العابدین علیهالسلام فرمودند: « اعْلَى دَرَجَةِ الزُّهْدِ أَدْنَى دَرَجَةِ الْوَرَعِ وَ أَعْلَى دَرَجَةِ الْوَرَعِ أَدْنَى دَرَجَةِ الْیَقِینِ وَ أَعْلَى دَرَجَةِ الْیَقِینِ أَدْنَى دَرَجَةِ الرِّضَا»[3] بالاترین درجه زهد، پایین ترین درجه ورع است. بالاترین درجه ورع، پایین ترین درجه یقین است. بالاترین درجه یقین، پایین ترین درجه خشنودی و رضا (از خدای متعال) است.در احادیث دیگر، خشنودی از خدای متعال بعنوان راس عبادت و فرمانبری برشمرده شده است.
آثار و نتایج مقام رضا
مثبت اندیشی: شخصی که از مقام رضا برخوردار است، به خدای متعال ایمان و اطمینان دارد سرنوشتی که برایش مقدر می کند، به نفع و مصلحت اوست. البته این بدین معنی نیست که چنین فردی از سختی و ناملایمات خوشش آمده و آن را طلب کند، بلکه این شخص عافیت و صلاح کارش را از خداوند خواسته و به دنبال رسیدن به کمال و رشد خود است. اما نسبت به قضای روزگار و آنچه برایش مقدر می شود، به خداوند توکل می کند.این شخص اگر سختی برایش مقدر شود، آن را بد ندانسته و ابزاری برای رشد خود قلمداد می کند و تلاش خود را برای بهبودی وضع موجود خواهد کرد. اگر هم خوشی نصیبش شد، طغیان نکرده و شاکر خداوند خواهد بود. لذا به رویدادهای مثبت و منفی، نگاه مثبت خواهد داشت.
عدم فشار روانی: وجود فشارهای روانی و استرس در مواجهه با رویداد ها از آن جهت به وجود می آیند که ما رویدادها را تهدید کننده و آسیب زا تلقی می کنیم. مسلم است که چنین فردی در کمترین میزان استرس و فشارهای روانی به سر خواهد برد. زیرا اولا وجود رویدادهای بد را در جهان پیش بینی می کند؛ ثانیا آن ها را شر مطلق قلمداد نکرده و وسیله آزمایش الهی می داند، ثالثا آن ها را وسیله پیشرفت روحی و سبب اجر اخروی می داند.
بهینه شدن کارکردها: روشن است فردی که در رویدادهای مختلف کمترین فشار روانی را متحمل می شود، از بهداشت روانی بالایی برخوردار بوده و کارکردهای او در بالاترین حد ممکن می باشند. استرس و فشارهای روانی سبب می شود که انسان در مشکلات نتواند به درستی تصمیم بگیرد، به درستی عمل کند و حتی گاهی با آن که از رویداد استرس زا مدت مدیدی گذشته است، فشارهای روانی آن تا مدت ها بر فرد اثر گذاشته و کارکردهای او را مختل خواهد ساخت.
شیرین بودن زندگی: در انسان های عادی، مواجهه با مشکلات سبب تغییر رفتار آن ها و تاثیرگذاشتن سختی ها و ناملایمات در ارتباطات آنان با دیگران و اعضای خانواده خواهد شد. اما فردی که از مقام رضا برخوردار است، کمترین اثر را از رویدادهای ناگوار پذیرفته و کمترین نمود از رویدادها را می توان در او مشاهده کرد. لذا زندگی و ارتباطات او متاثر از مشکلات نخواهد بود.
روایت شده است که: در قوم بنى اسرائیل قاضىاى بود که بین مردم قضاوت مىنمود. فرزند این قاضى وفات کرد، آن قاضى به شدت از مرگ فرزندش ناراحت شد و جزع و فزع و داد و فریاد مىکرد.
دو ملک به صورت انسان به نزد او رفتند و گفتند ما دعوایى داریم و آمدیم نزد تو که بین ما قضاوت نمایى. قاضى گفت من از قضاوت فرار کردم و آن را رها نمودم.
در هر صورت یکى از آن دو گفت: اى قاضى! این شخص گوسفندانش را در زراعت من ریخت و زراعت مرا از بین برد و به منخسارت وارد کرده است، حال من از ایشان ادعاى خسارت مىکنم؟
شخص متهم گفت: اى قاضى! او ما بین کوه و نهر که محل عبور عموم مردم است زراعت نموده است و گوسفندان من راهى جز عبور از آن محل را نداشتند لذا ناچار گوسفندانم را از آنجا عبور دادهام و از این جهت به زراعت او ضرر وارد کردم.
قاضى به شاکى گفت: آیا تو هنگامى که مابین کوه و نهر زراعت مىکردى نمىدانستى که آنجا راه عبور و مرور مردم است و اگر آنجا زراعت کنى راه مردم مسدود مىگردد و بستن راه عبور مردم نیز جایز نیست؟
یکى از دو نفر به قاضى گفتند: اى قاضى! آیا تو به هنگامى که فرزندت متولد شد مگر نمىدانستى که روزى خواهد مرد؟
سپس گفت: برو به کار قضاوتت ادامه بده و به خاطر مرگ فرزند آنقدر اندوهگین نشو که کار قضاوتت معطّل گردد.
سپس آن دو شخص از انظار غایب شدند و به آسمان عروج کردند و معلوم شد که آن دو ملک بودند. (و براى تنبّه قاضى آمده بودند)[4][5].
مقام رضا و تسلیم در رفتار امام خمینی ره
سرکار خانم فاطمه طباطبایی، همسر محترمه حاج احمد خمینی و عروس حضرت امام، که خود در جریان از دنیا رفتن آقا مصطفی در نجف حضور داشتند، خاطره ای از رفتار تابناک امام در برخورد با موضوع ذکر کرده اند که خود، اوج توکل و مقام رضا حضرت امام را نشان می دهد. خانم طباطبایی نقل می کنند:" عصر همان روز شمار بیشتری از دوستان حاج آقا مصطفی به خانه امام آمدند. حیاط کوچک، پر از جمعیت شد. همه ضجه می زدند و با صدای بلند گریه می کردند. باز هم امام استوار و با صلابت، نشستند و پس از قرائت آیه ای از قرآن، قدری صحبت کردند و آنها را دلداری دادند و گفتند مرگ مصطفی از الطاف خفیۀ الهی است. پس از آن، به طبقۀ بالا و اتاقی که من در آن نشسته بودم آمدند و با تأثر به من گفتند: من برای شما بسیار ناراحتم. شما مهمان ما هستید.
وضعیت بدی پیش آمد و شما ناراحت شدید. داستانی را برایت تعریف می کنم که ببینی بزرگان چگونه بودند و ما چگونه ایم. در یک روز عید، افراد زیادی در خانۀ یکی از عرفا جمع شده بودند تا به وی تبریک بگویند. ناگهان صدای فریادی از اندرونی شنیده می شود. آقا به اندرونی می رود و متوجه می شود پسرش در حوض آب افتاده و خفه شده و آن صدا، فریاد همسرش بوده است. به همسرش می گوید: اکنون مهمان داریم و نباید آنها را ناراحت کنیم. بگذارید اینها بروند و ما عیدشان را خراب نکنیم. خانم هم که مانند همسرش بزرگوار بود تا رفتن مهمانان تحمل می کند. سپس آقا بر می گردد و می گوید: الحمدلله، خیر بود.
مراسم عید برگزار می شود و پس از رفتن مهمانان، آقا به دو نفر از دوستان می گوید: شما بمانید، به کمک شما نیازمندم. آن گاه ماجرا را می گوید و پس از آن مشغول کارهای خاک سپاری می شوند. امام پس از چند دقیقه برای اقامه نماز برخاستند، خود را خوش بو ساختند و محاسن شان را شانه زدند و به نماز ایستادند. امام با تأثر همچنان مسلط بر رفتارشان بودند. فردای آن روز به آقای فرقانی سفارش کردند: مبادا پرداخت مربوط به فلانی را که امروز موعد آن است فراموش کنی[6].
پی نوشت
[1] قرآن کریم، سوره علق، آیه
[2] کلینی، اصول کافی، ج8، ص23.
[3] محمدبن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج2، تهران: اسلامی، 1407ق، ص62.
[4] «أَنَ قَاضِیاً کَانَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ مَاتَ لَهُ ابْنٌ فَجَزِعَ عَلَیْهِ وَ صَاحَ فَلَقِیَهُ رَجُلَانِ فَقَالا لَهُ اقْضِ بَیْنَنَا فَقَالَ مِنْ هَذَا فَرَرْتُ فَقَالَ أَحَدُهُمَا إِنَّ هَذَا مَرَّ بِغَنَمِهِ عَلَى زَرْعِی فَأَفْسَدَهُ فَقَالَ الْآخَرُ إِنَّ هَذَا زَرَعَ بَیْنَ الْجَبَلِ وَ النَّهَرِ وَ لَمْ یَکُنْ لِی طَرِیقٌ غَیْرُهُ فَقَالَ لَهُ الْقَاضِی أَنْتَ حِینَ زَرَعْتَ بَیْنَ الْجَبَلِ وَ النَّهَرِ أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّهُ طَرِیقُ النَّاسِ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ فَأَنْتَ حِینَ وُلِدَ لَکَ وَلَدٌ أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّهُ یَمُوتُ فَارْجِعْ إِلَى قَضَائِکَ ثُمَّ عَرَجَا وَ کَانَا مَلَکَیْن»
[5] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ج79، 1403ق، ص 155.
[6] برگرفته از سایت خبری مشرق نیوز
منابع
قرآن کریم.
کلینی، محمدبن یعقوب ، اصول کافی، ج8، تهران: اسلامی، 1407ق.
کلینی، محمدبن یعقوب ، اصول کافی، ج2، تهران: اسلامی، 1407ق.
مجلسی، محمدباقر ، بحارالانوار، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ج79، 1403ق.
منابع
قرآن کریم.
کلینی، محمدبن یعقوب ، اصول کافی، ج8، تهران: اسلامی، 1407ق.
کلینی، محمدبن یعقوب ، اصول کافی، ج2، تهران: اسلامی، 1407ق.
مجلسی، محمدباقر ، بحارالانوار، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ج79، 1403ق.
بیشتر بخوانید
بررسی نقش رضا به قضای الهی در سبک زندگی رضوی
پژوهشی عرفانی اخلاقی در مورد مقام رضا
رویکرد اسلام به مثبت اندیشی