رابطه کلامی
اگرچه برخی بر این باورند که مردان و زنان با زبانی متفاوت حرف می زنند و تفاوت ماهوی در ارتباط کلامی دارند، اما باید توجه داشت که این ادعایی غیر مستند است؛ زیرا در عالم واقعیت و بر اساس تحقیقات می توان ادعا کرد که داخل هر گروه جنسیتی تفاوت های گسترده ای در زمینه الگوهای ارتباطی کلامی وجود دارد و عوامل اجتماعی بر نحوه نگرش ما به تفاوت های جنسیتی تأثیر می گذارند (ادوارز و هامیلتون، ۲۰۰۴ و آتنستید و همکاران، ۲۰۰۴).
[دو دیدگاه متفاوت]
با مطالعه دقیق و بی طرفانه تحقیقات و مکتوبات محققان می توان ادعا کرد که در رابطه با توانایی کلامی و غیرکلامی زن و مرد، دست کم دو دیدگاه وجود دارد. عده ای بر این باور هستند که رابطه کلامی و مهارت کلامی زنان، قوی تر و بیشتر از مردان است.
به اعتقاد مک کابی و جک لینز (۱۹۷۴) برتری زنان در توانایی کلامی یکی از شاخص ترین تفاوت های جنسیتی است (خسروی، ۱۳۸۲، ص۵۰). هالپران (۱۹۹۲) معتقد است که دختران توانایی کلامی را با سرعت بیشتر و کیفیت بهتری در مقایسه با پسران کسب می کنند؛ در واقع، تفاوت های مربوط به جنس در توانایی های کلامی از زمانی که کودکان شروع به صحبت می کنند، آغاز می شود و این برتری دختران در مدت تحصیل نیز حفظ می شود (خسروی، ۱۳۸۲، ص۵۱). آلرد (۱۹۹۰) اذعان دارد که دختران واژگان بیشتری را به طور صحیح هجی می کنند و در دوره ابتدایی، لغات هجی شده صحیح را بیش از پسران بازشناسی می کنند؛ به نظر می رسد که این تفاوت ها در سراسر دوران مدرسه ادامه می یابد و دختران برتری خود را بر پسران در لغات و توانایی کلامی در طول دوره دبیرستان حفظ می کنند. به اعتقاد آلرد، بیشتر تحقیقات بر برتری دختران در زبان و ادبیات تأکید دارند و دختران، زودتر از پسران شروع به خواندن می کنند و کمتر به مشکلات خواندن مبتلا هستند. براساس تصورات کلیشه ای قدیمی، زنان می توانند ساعت ها حرف بزنند و مهارت کلامی بهتری دارند. برخی از پژوهش ها، نشان داده اند که دختران پیش از دو سالگی نسبت به پسران گنجینه لغات زیادتری دارند، اما این تفاوت در حدود سه سالگی از بین می رود (ایزنبرگه و دیگران، ۱۹۹۶؛ به نقل از: ماتلین، ۲۰۰۸، ص۱۵۳).
براساس تحقیقی که در آمریکا انجام گرفت، مشخص شد که زنان در توانایی کلامی و حافظه برتری دارند و مردان در مهارت های فضایی و ریاضی (هالپرن، ۲۰۰۰): همچنین، تحقیقات مشکلات زبانی و ناتوانی خواندن را در پسران بیشتر از دختران گزارش کرده اند (همان).
در مقابل، عده ای بر این باورند که مطالعات نشان داده اند که میان دانشجویان، هیچ نوع تفاوت جنسیتی مهمی در زمینه طول مدت حرف زدن با دوستان یا نوشتن خاطرات شخصی وجود ندارد (اتنستید و همکاران، ۲۰۰۴). کالمن و کانور (۱۹۹۵) بر این باورند که وقتی بچه ها در سن مدرسه هستند، شباهت ها چشمگیرتر از تفاوت ها است (ماتلین، ۲۰۰۸، ص۱۵۳). برخی تحقیقات نشان می دهد که افراد وقتی به سن نوجوانی و بزرگسالی می رسند، در حوزه هایی مانند هجی کردن، گنجینه لغات، رابطه کلمات و درک خواندن، شباهت های جنسیتی بیشتری پیدا می کنند (ریتر و دیگران، ۲۰۰۴؛ به نقل از: ماتلین، ۲۰۰۸، ص۱۵۳). در تحقیقات دیگر، براساس اطلاعات گردآوری شده از کلاس های درس مدارس ابتدایی، کلاس های درس کالج و مکالمه های دانشجویان کالج، مردان پرحرف تر از زنان بوده اند (آریس، ۱۹۹۸، ۱۹۹۵؛ اکرت و همکاران، ۲۰۰۳؛ تامسون و همکاران، ۲۰۰۱؛ به نقل از : ماتلین، ۲۰۰۸، ص۱۷۹). به طور خلاصه، تحقیقات نتایج مختلفی را نشان داده اند، اما از پرحرف بودن زنان حمایت نکرده اند. حتی برخی از تحقیقات مدعی شده اند که مردان بیش از زنان سخن گوینده را قطع می کنند (انستید و همکاران، ۲۰۰۴).
به اعتقاد مک کابی و جک لینز (۱۹۷۴) برتری زنان در توانایی کلامی یکی از شاخص ترین تفاوت های جنسیتی است (خسروی، ۱۳۸۲، ص۵۰). هالپران (۱۹۹۲) معتقد است که دختران توانایی کلامی را با سرعت بیشتر و کیفیت بهتری در مقایسه با پسران کسب می کنند؛ در واقع، تفاوت های مربوط به جنس در توانایی های کلامی از زمانی که کودکان شروع به صحبت می کنند، آغاز می شود و این برتری دختران در مدت تحصیل نیز حفظ می شود (خسروی، ۱۳۸۲، ص۵۱). آلرد (۱۹۹۰) اذعان دارد که دختران واژگان بیشتری را به طور صحیح هجی می کنند و در دوره ابتدایی، لغات هجی شده صحیح را بیش از پسران بازشناسی می کنند؛ به نظر می رسد که این تفاوت ها در سراسر دوران مدرسه ادامه می یابد و دختران برتری خود را بر پسران در لغات و توانایی کلامی در طول دوره دبیرستان حفظ می کنند. به اعتقاد آلرد، بیشتر تحقیقات بر برتری دختران در زبان و ادبیات تأکید دارند و دختران، زودتر از پسران شروع به خواندن می کنند و کمتر به مشکلات خواندن مبتلا هستند. براساس تصورات کلیشه ای قدیمی، زنان می توانند ساعت ها حرف بزنند و مهارت کلامی بهتری دارند. برخی از پژوهش ها، نشان داده اند که دختران پیش از دو سالگی نسبت به پسران گنجینه لغات زیادتری دارند، اما این تفاوت در حدود سه سالگی از بین می رود (ایزنبرگه و دیگران، ۱۹۹۶؛ به نقل از: ماتلین، ۲۰۰۸، ص۱۵۳).
براساس تحقیقی که در آمریکا انجام گرفت، مشخص شد که زنان در توانایی کلامی و حافظه برتری دارند و مردان در مهارت های فضایی و ریاضی (هالپرن، ۲۰۰۰): همچنین، تحقیقات مشکلات زبانی و ناتوانی خواندن را در پسران بیشتر از دختران گزارش کرده اند (همان).
در مقابل، عده ای بر این باورند که مطالعات نشان داده اند که میان دانشجویان، هیچ نوع تفاوت جنسیتی مهمی در زمینه طول مدت حرف زدن با دوستان یا نوشتن خاطرات شخصی وجود ندارد (اتنستید و همکاران، ۲۰۰۴). کالمن و کانور (۱۹۹۵) بر این باورند که وقتی بچه ها در سن مدرسه هستند، شباهت ها چشمگیرتر از تفاوت ها است (ماتلین، ۲۰۰۸، ص۱۵۳). برخی تحقیقات نشان می دهد که افراد وقتی به سن نوجوانی و بزرگسالی می رسند، در حوزه هایی مانند هجی کردن، گنجینه لغات، رابطه کلمات و درک خواندن، شباهت های جنسیتی بیشتری پیدا می کنند (ریتر و دیگران، ۲۰۰۴؛ به نقل از: ماتلین، ۲۰۰۸، ص۱۵۳). در تحقیقات دیگر، براساس اطلاعات گردآوری شده از کلاس های درس مدارس ابتدایی، کلاس های درس کالج و مکالمه های دانشجویان کالج، مردان پرحرف تر از زنان بوده اند (آریس، ۱۹۹۸، ۱۹۹۵؛ اکرت و همکاران، ۲۰۰۳؛ تامسون و همکاران، ۲۰۰۱؛ به نقل از : ماتلین، ۲۰۰۸، ص۱۷۹). به طور خلاصه، تحقیقات نتایج مختلفی را نشان داده اند، اما از پرحرف بودن زنان حمایت نکرده اند. حتی برخی از تحقیقات مدعی شده اند که مردان بیش از زنان سخن گوینده را قطع می کنند (انستید و همکاران، ۲۰۰۴).
[ایجاد وقفه در گفتگو]
در مطالعه ای، ایجاد وقفه در گفتگوی میان مردان صاحب مقام با زنان زیردست نیز بررسی شد؛ این مطالعه نیز نشان داد که مردان بیشتر از زنان سخن گوینده را قطع می کنند. با این حال، شاید چنین رفتاری را بتوان ناشی از قدرت دانست نه جنسیت (بارنت و ریورز، ۲۰۰۴). مطالعات دیگر نشان داده اند که مردان در گفتگو با غریبه ها و در محیط های کاری رقابتی، بیشتر از زنان احتمال دارد که به صورتی معنادار، سخن گوینده را قطع کنند. در محیط های دیگر، تفاوت های جنسیتی بسیار ناچیز است (اتنستید و همکاران، ۲۰۰۴). برخی از محققان ضمن تأیید تفاوت کلامی زنان و مردان، این تفاوت را بسیار جزنی دانسته و دارای اهمیت ندانستند (خسروی، ۱۳۸۲، ص۵۲).
در بررسی میهل و پنه بکر (۲۰۰۳) همه مردان، در مقایسه با زنان، در مکالمات روزمره شان تقریبا چهار برابر کلمات رکیک و به طور قابل ملاحظه ای کلمات بزرگتر (شامل بیش از شش حرف)، کلمات خشم و حروف تعریف به کار می برند. زنان بیشتر کلمات احساسی (خوب، دوست داشتن) و کلمات متضاد به کار می برند (عیسی زادگان، ۱۳۹۰، ص۳۰).
در بررسی میهل و پنه بکر (۲۰۰۳) همه مردان، در مقایسه با زنان، در مکالمات روزمره شان تقریبا چهار برابر کلمات رکیک و به طور قابل ملاحظه ای کلمات بزرگتر (شامل بیش از شش حرف)، کلمات خشم و حروف تعریف به کار می برند. زنان بیشتر کلمات احساسی (خوب، دوست داشتن) و کلمات متضاد به کار می برند (عیسی زادگان، ۱۳۹۰، ص۳۰).
منبع: کتاب «روان شناسی زن و مرد»
نویسنده: مسعود جان بزرگی، علی احمد پناهی
نویسنده: مسعود جان بزرگی، علی احمد پناهی
بیشتر بخوانید:
سه گام مهم در ارتباط کلامی
ارتباط کلامی
مهارت های ارتباط با دیگران
ارتباط غیر کلامی
ارتباط کلامی با همسر