آمارهای این طرح نشان می دهند که ۹۹ درصد زنان ایرانی، در طول زندگی مشترکشان، دست کم یک بار مورد خشونت قرار گرفته اند.
مقدمه
تضادهای آدمی، تاریخی به قدمت آفرینش نخستین انسان دارد. اختلافات میان زن و شوهر نیز با تشکیل نخستین خانواده ها قابل ردیابی است. مطالعات مربوط به پدیده خشونت خانگی پیشینه ای بیش از چند دهه در اروپا و شاید نزدیک به یک دهه در ایران دارد، در حالی که ادیان الهی همواره این پدیده را نکوهش کرده و برای مقابله با آن راه کارهایی را تدبیر نموده اند. پدیده خشونت خانگی هر چند از کمیت و کیفیت یکسانی در جوامع مختلف برخوردار نیست اما تقریبا در همه جوامع وجود دارد. در ایران نیز با این پدیده روبه رو هستیم؛ اما آنچه شایان توجه است این که بیشتر و شاید همه پژوهش های موجود در این باره با رویکردهای علوم اجتماعی انجام شده است و حال آن که آموزه های اسلامی نیز توجه جدی به این مسأله داشته و تبیین و تفسیرهای مهمی درباره آن ارائه نموده اند.
خشونت خانگی از جمله آسیب های اجتماعی پنهان است که معمولا در محیط به خانه شکل گرفته و تزلزل کانون خانواده را در پی دارد. قربانیان اصلی خشونت در محیط خانواده، نخست، زنان و پس از آن کودکان و سالمندان و سرانجام مردان هستند. همسر آزاری یکی از ابعاد خشونت خانگی است که در چند دهه اخیر بیش از هر زمان دیگری مورد توجه کارشناسان قرار گرفته است. خشونت فیزیکی و بدنی، خشونت روانی و کلامی، خشونت اجتماعی، خشونت اقتصادی و سرانجام صدمات و آزارهای جنسی مهم ترین و شایع ترین انواع همسر آزاری هستند. یکی دیگر از ابعاد خشونت خانگی سالمندآزاری است. سالمندآزاری پدیده ای پر اهمیت است؛ زیرا برآوردها نشان می دهد که رشد جمعیت سالمندی ایران تا سال 1404 سه برابر رشد جمعیت کشور خواهد شد و با افزایش جمعیت سالمندی، این پدیده، فراگیری بیشتری خواهد داشت. کاهش سریع مرگ و میر همراه با رشد ضعیف زاد و ولد سبب شده است که جمعیت سالمندان در همه کشورها به سرعت افزایش یابد. امروزه مسائل و مشکلات سالمندان که با افزایش تعداد و نسبت آنان مرتبط است، به اندازه ای در میان ملل جهان اهمیت پیدا کرده است که سال ۱۹۹۹ میلادی سال بین المللی سالمندان نامیده شد. تا پیش از قرن بیست و یکم میلادی، میانگین عمر، بسیار پایین بود؛ اما بهبود وضع تغذیه و پیشرفت های چشم گیر پزشکی و بهبود سطح بهداشت، سبب افزایش میانگین عمر گردیده است. در ایران بازنشستگی از 60 سالگی و در کشورهای اروپایی از 65 سالگی آغاز می شود. هم اکنون بیش از 4 میلیون سالمند بالای 60 سال در کشورمان زندگی می کنند که پیش بینی می شود این رقم در ۲۰ سال آینده به نزدیک به ۱۰ میلیون نفر برسد. در این پژوهش به دنبال تعیین شاخص های خشونت خانگی از دیدگاه متون دینی هستیم.
خشونت خانگی از جمله آسیب های اجتماعی پنهان است که معمولا در محیط به خانه شکل گرفته و تزلزل کانون خانواده را در پی دارد. قربانیان اصلی خشونت در محیط خانواده، نخست، زنان و پس از آن کودکان و سالمندان و سرانجام مردان هستند. همسر آزاری یکی از ابعاد خشونت خانگی است که در چند دهه اخیر بیش از هر زمان دیگری مورد توجه کارشناسان قرار گرفته است. خشونت فیزیکی و بدنی، خشونت روانی و کلامی، خشونت اجتماعی، خشونت اقتصادی و سرانجام صدمات و آزارهای جنسی مهم ترین و شایع ترین انواع همسر آزاری هستند. یکی دیگر از ابعاد خشونت خانگی سالمندآزاری است. سالمندآزاری پدیده ای پر اهمیت است؛ زیرا برآوردها نشان می دهد که رشد جمعیت سالمندی ایران تا سال 1404 سه برابر رشد جمعیت کشور خواهد شد و با افزایش جمعیت سالمندی، این پدیده، فراگیری بیشتری خواهد داشت. کاهش سریع مرگ و میر همراه با رشد ضعیف زاد و ولد سبب شده است که جمعیت سالمندان در همه کشورها به سرعت افزایش یابد. امروزه مسائل و مشکلات سالمندان که با افزایش تعداد و نسبت آنان مرتبط است، به اندازه ای در میان ملل جهان اهمیت پیدا کرده است که سال ۱۹۹۹ میلادی سال بین المللی سالمندان نامیده شد. تا پیش از قرن بیست و یکم میلادی، میانگین عمر، بسیار پایین بود؛ اما بهبود وضع تغذیه و پیشرفت های چشم گیر پزشکی و بهبود سطح بهداشت، سبب افزایش میانگین عمر گردیده است. در ایران بازنشستگی از 60 سالگی و در کشورهای اروپایی از 65 سالگی آغاز می شود. هم اکنون بیش از 4 میلیون سالمند بالای 60 سال در کشورمان زندگی می کنند که پیش بینی می شود این رقم در ۲۰ سال آینده به نزدیک به ۱۰ میلیون نفر برسد. در این پژوهش به دنبال تعیین شاخص های خشونت خانگی از دیدگاه متون دینی هستیم.
ادبیات موضوع
در سال 1869 جان استوارت میل فیلسوف انگلیسی نوشت: «از بدو شکل گیری جوامع انسانی، زنان در اسارت مردان بوده اند و چه پرشمارند مردان در یک کشور بزرگ که تنها اندکی از جانوران بالاترند. کسانی که به کمک قوانین ازدواج در هر لحظه می توانند قربانیان خود را انتخاب کنند. هر مرد زنی را پایبند به خود دارد که جز کشتن او هر کاری را که بخواهد با او می کند و حتی اگر این کار را هم بکند مجازات سنگینی انتظارش را نمی کشد».[1]
[مقاله خانم فرانسیس پاورکوب]
در سال ۱۸۷۸ خانم فرانسیس پاورکوب انگلیسی مقاله ای را به چاپ رساند. او به منطقه ای از شهر لیورپول اشاره کرد که در آن شقاوت مردان نسبت به زنان به جای رسیده بود که آن منطقه را «محله کتک» نام گذاری کرده بودند. او در کتاب «شکنجه زنان در انگلستان» می نویسد: «در نقاط مختلف انگلیس، کتک زدن زنان متداول است. مردان با مشت و لگد و کفش های میخ دار به جان زن ها می افتند و آنها را مورد ضرب و شتم قرار می دهند؛ اما شرایط در هیچ مکانی به بدی لیورپول نیست. شرایط زنان در انگلیس تنها با شرایط برده داری در مزارع بزرگ جنوب آمریکا قابل قیاس است».[2]
در سال 1962 هنری کمپ در مقاله ای، به کودکانی اشاره می کند که از بدرفتاری و خشونت خانوادگی رنج می بردند. این مقاله سرآغاز سلسله بررسی های خشونت در خانواده شد. تحقیقات اوائل دهه هفتاد نشان داد که خشونت نه تنها در خانواده های مسأله دار، بلکه در خانواده های به ظاهر معمولی و مطلوب هم دیده می شود و در میان همه طبقات وجود دارد. نخستین بررسی ها در دهه هفتاد درباره اعمال خشونت فیزیکی بر کودکان و نوجوانان صورت گرفت و بررسی های بعدی زنانی که از همسران خود کتک می خوردند را نیز در بر گرفت. پس از خشونت فیزیکی، نگاه محققان متوجه اعمال خشونت های روانی نسبت به اعضای خانواده شد و تحقیقات بعدی به خشونت جنسی نسبت به زنان و کودکان توجه نشان داد و در دهه هشتاد محققان متوجه نوع دیگری از خشونت شدند که عبارت بود از خشونت نسبت به سالمندان.[3]
در سال 1962 هنری کمپ در مقاله ای، به کودکانی اشاره می کند که از بدرفتاری و خشونت خانوادگی رنج می بردند. این مقاله سرآغاز سلسله بررسی های خشونت در خانواده شد. تحقیقات اوائل دهه هفتاد نشان داد که خشونت نه تنها در خانواده های مسأله دار، بلکه در خانواده های به ظاهر معمولی و مطلوب هم دیده می شود و در میان همه طبقات وجود دارد. نخستین بررسی ها در دهه هفتاد درباره اعمال خشونت فیزیکی بر کودکان و نوجوانان صورت گرفت و بررسی های بعدی زنانی که از همسران خود کتک می خوردند را نیز در بر گرفت. پس از خشونت فیزیکی، نگاه محققان متوجه اعمال خشونت های روانی نسبت به اعضای خانواده شد و تحقیقات بعدی به خشونت جنسی نسبت به زنان و کودکان توجه نشان داد و در دهه هشتاد محققان متوجه نوع دیگری از خشونت شدند که عبارت بود از خشونت نسبت به سالمندان.[3]
[نتایج پژوهش های ایرانی]
پژوهشگران ایرانی در میان انواع خشونت خانگی، بیشتر به همسرآزاری توجه کرده اند و کمتر به کودک آزاری و سالمندآزاری پرداخته اند. نمونه ای از این پژوهش ها در مورد سالمندان بالای 60 سال پارک های شهر تهران بودند. یافته های پژوهش نشان داد که 8/87 درصد از نمونه های پژوهش، تجربه دست کم یک نوع از بدرفتاری و 9/24 درصد از نمونه ها، تجربه همزمان هر چهار نوع بدرفتاری را داشته اند. 8/84 درصد از نمونه های پژوهش، تجربه بدرفتاری عاطفی، 3/68 درصد تجربه غفلت، 1/40 درصد تجربه بدرفتاری مالی و 2/35 درصد از نمونه ها تجربه بدرفتاری جسمی را بیان کردند. بسیاری از سالمندان در دفاع از حقوق خود ناتوان هستند. بنابراین، موارد فراوانی از سالمند آزاری، ناشناخته باقی می ماند. حتی در مورد سالمند آزاری جسمی، از آنجا که سالمندان در معرض افتادن به زمین و برخورد با اشیا هستند، اثبات آزار عمدی آنان از سوی بستگان مشکل است، اما صدمات جسمی تنها وجه سالمند آزاری نیست. بی توجهی به نیازهای عاطفی سالمندان و محروم کردن آنان از تماس با افراد مورد علاقه خود، بی توجهی به نیازهای تغذیه ای و بهداشتی سالمندان، بردن وسایل خانه و مایملک مورد علاقه آنان، دست درازی به اندوخته های آنان، ناسزاگویی به آنان و تهدید آنان به فرستادن به خانه های سالمندان از وجوه دیگر سالمندآزاری است. عموما زنان سالمند بیش از مردان سالمند و سالمندان تحریک پذیر و عصبی بیش از سالمندان مطیع و فرمانبردار و سالمندان بیمار و معلول بیش از سالمندان سالم گرفتار آزار می شوند. توجه داشته باشیم که محرومیت سالمند از زندگی در محل مورد علاقه و مأنوس خود، با محرومیت او از دیدن فرزندان و نوه ها می تواند برای او بسیار آزاردهنده و رنج آور باشد.