فلسفه طلاق

در مواردی که کارکردهای مطلوب خانواده با اختلالات جدی روبه رو شود و ادامه زندگی مشترک مفاسدی بیشتر از پیامدهای منفی طلاق به بار آورد در چنین شرایطی اسلام به جواز یا رجحان و احیانا لزوم طلاق حکم کرده است. با ما همراه باشید تا با فلسفه طلاق بیشتر آشنا شوید.
پنجشنبه، 5 ارديبهشت 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فلسفه طلاق
طلاق در اسلام یک حلال مبغوض است. 
 

فلسفه طلاق

زندگی زناشویی برآمده از میل طبیعی در جنس مخالف به یکدیگر است و شرایط و ضوابط ویژه ای دارد. در ازدواج افزون بر دو اصل آزادی و برابری، اصل دیگری به نام محبت، وحدت و همدلی نیز وجود دارد.
 
با توجه به این اصل، افراد سالیان دراز می توانند بدون کوچکترین مشکلی در کنار هم زندگی کنند؛ اما اگر به خاطر بروز عللی؛ مانند اشتباه بودن نوع ازدواج و کیفیت پیوند بین آنها، این اصل به حاشیه رانده شود، رکن اصلی خانواده از بین رفته و برگشت به این زندگی دشوار خواهد بود. شاید بتوان این دو نفر را به اجبار قانون و غیره، کنار هم نگه داشت، ولی این کار نیز به صلاح نبوده و پیامدهای دیگری خواهد داشت.[1] افزون بر این، با روایات فراوانی روبه رو هستیم که در شرایط ویژه ای؛ مانند بی دینی، ضعف دین داری، بد اخلاقی، ارتکاب به فحشا، ظلم و مخالف با اهل بیت (علیهم السلام) بودن،[2] طلاق را جایز می دانند.
 
بنابراین در مواردی که کارکردهای مطلوب خانواده با اختلالات جدی روبه رو شود و ادامه زندگی مشترک مفاسدی بیشتر از پیامدهای منفی طلاق به بار آورد در چنین شرایطی اسلام به جواز یا رجحان و احیانا لزوم طلاق حکم کرده است.[3]
 

طلاق در ادیان

در دین یهود طلاق در اختیار مردان است و همین که مرد نسبت به زن خود بی میل شده و از او متنفر باشد، او را طلاق می دهد و زن در این باره هیچ اختیاری ندارد. مرد در چنین شرایطی طلاق نامه ای نوشته و به دستش می دهد و او را از خانه خود بیرون می کند.
 
در این طلاق نامه تاریخ طلاق و علت آن نوشته می شود و نیز در این طلاق نامه مرد به زن خود اجازه می دهد پس از او شوهر دیگری اختیار نماید. همچنین مرد حق دارد تا زمانی که زن، شوهر دیگری اختیار نکرده است، به او رجوع کند. با اینکه در دین یهود طلاق جایز شمرده شده است؛ ولی در کتاب تورات تاکید شده که: «خدای بنی اسرائیل از آن نفرت دارد».[4]
سه مذهب کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان در دین مسیحیت نیز دیدگاه ویژه ای درباره طلاق دارند. در مذهب کاتولیک بر حرام بودن طلاق تأکیده شده است[5] و با هیچ عنوانی حتی در صورت خیانت زن و شوهر، پیوند زناشویی گسستنی نیست. تنها راهی را که اسقف های مسیحی در صورت خیانت به پیمان زناشویی پیشنهاد می کنند، این است که بین زن و مرد «تفرقه جسمانی» برقرار شود.
 
در این صورت زن و مرد جدای از هم زندگی می کنند؛ اما از نظر قانونی همسر یکدیگر شمرده شده و آثار زوجیت بر آنها بار می شود از جمله این که زن نمی تواند با مرد دیگری ازدواج کند و مرد نیز نمی تواند با زن دیگری عقد ازدواج ببندد؛[6] اما در دو مذهب ارتدوکس و پروتستان، طلاق در موارد نادری؛ همچون خیانت[7] در زناشویی مشروع شمرده شده است و در غیر این صورت آن را به شدت محکوم می کنند. بنابر عقاید این دو مذهب، پس از وقوع طلاق، زن و شوهر هر دو از ازدواج حتی با افراد بیگانه نیز محروم می باشند؛[8] اما با گذشت زمان و پیشرفت جوامع، با مسئله طلاق در دنیای مسیحیت، مانند دیگر پدیده های اجتماعی برخوردی نوین صورت پذیرفت. با تلاش و پیگیری مردم و پذیرش کلیسا احکام بطلان ازدواج، انتشار یافت که به موجب آن اگر در هنگام انعقاد عقد ازدواج، هر یک از طرفین فاقد اعتبار بوده با این که فردی مدعی می شد که همسرش نمی تواند از عهده ی امور زناشویی برآید، این عقود قابل انحلال خواهد بود. سرانجام شناخت و پذیرش واقعیت غالب گردید و در صورت تحقق شرایط مشخص، طلاق مجاز شناخته شد[9].
 

طلاق در اسلام

طلاق در اسلام حرام نیست و به ظاهر، مرد هر وقت که بخواهد می تواند زن خود را طلاق دهد و زن نیز در موارد ویژه ای می تواند از دادگاه درخواست طلاق کند، هرچند شکی نیست که طلاق در نگاه اسلام امری نکوهیده و ناپسند بوده و تا زمانی که راهی برای ادامه زندگی مسالمت آمیز وجود دارد، حتی سخن گفتن از آن نیز ناپسند است.[10]
 
اسلام از مرد می خواهد آستانه صبر خویش را بالا ببرد و موجبات فروپاشی خانواده را فراهم ننماید.[11] به زن نیز می گوید سزاوار است که حتی بخشی از حقوق خود را به شوهر ببخشد تا منجر به طلاق نشود.[12] روایات فراوانی از اهل بیت (علیهم السلام) در نکوهش طلاق وارد شده است که در مجموع بر چند زمینه تاکید می کنند: طلاق امری آسیبی و البته گریز ناپذیر است و چنانچه نرخ طلاق در حد متعارف نگه داشته شود، می تواند کارکردهایی برای خانواده و جامعه داشته باشد. و نیز باید کوشید تا جایی که می توان از بروز طلاق جلوگیری شود و سرانجام این که باید وجدان جمعی بر پایداری و تقدس زوجیت تاکید نماید و هر فرد طلاق گرفته را مورد سرزنش قرار دهد تا آنجا که در صورت تکرار و تعدد، موجبات طرد اجتماعی تلویحی او فراهم آید.[13]
 
طبیعی است، فشار اجتماعی برآمده از این طرد، کاهش نرخ طلاق و سازگاری و مدارای بیشتر در خانواده را به دنبال خواهد داشت. بنابراین، جواز طلاق از جمله ضروریات اجتماعی است که مانع از آسیب های فراوانی است که در صورت حرمت طلاق در جامعه پدیدار خواهد است با این حال این پرسش مهم مطرح است که حق طلاق به چه کسی داده شود؟
 

حق طلاق

درباره حق طلاق، گفته ها بسیار است. در آیین یهود، برهما و در ایران باستان و قوانین حمورابی طلاق به دست مردان بوده است. در دین مبین اسلام نیز حق طلاق در شرایط معمولی به مرد[14] سپرده شده است. [15]رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «خداوند متعال دعای مردی که می خواهد بین او و همسرش جدایی اندازد را اجابت نمی کند، چون امر طلاق و جدایی به دست خود او داده شده است». [16]هر چند زن نیز از طریق خلع و مبارات یا شروط ضمن عقد می تواند درخواست طلاق وکالتی نماید.
نویسنده: قاسم ابراهیمی پور 
 
پی نوشت:
[1] . مطهری، مجموعه آثار، ج19، ص248.
[2] . حرعاملی، وسائل الشیعه، ج22، ص12.
[3] . مشایخی، خانواده از دیدگاه فقه و حقوق اسلامی، ص ۱۹۲؛ بستان، اسلام و جامعه شناسی خانواده، ص ۲۳۲.  
[4] . ساروخانی، طلاق پژوهشی در شناخت واقعیت و عوامل آن. ص ۹۹.
[5] . «زن و شوهر به منزله جسد واحد هستند و از یکدیگر دور نیستند پس در صورتی که خداوند آنها را با یکدیگر جمع کرده است، انسانی بین آن دو نباید تفرقه ایجاد کند در نتیجه طلاق حرام می باشد». انجیل مرقس، آیه ۸-۹. 
[6] . ساروخانی، طلاق پژوهشی در شناخت واقعت و عوامل آن، ص۹۹.
[7] . «کسی که زن خود را جز در خیانت بر زناشویی طلاق گوید؛ مانند این است که او را به عمل نامشروعی واداشته است». انجیل متی، اصحاح پنجم، آیه ۲۱-۲۲.
[8] . «مردی که همسر خود را طلاق گوید و با زن دیگری ازدواج کند عمل غیرقانونی (زنا) انجام داده و نیز زنی که از شوهر خویش جدا شود و با مرد دیگری تزویج کند، عمل خلاف قانون انجام داده، زانیه محسوب می شود». انجیل مرقس، حقانی زنجانی، مسأله طلاق و دنیای مسیحیت ، درسهایی از مکتب اسلام. شماره ۱۷۹، ص۵۰.
[9] . ساروخانی، طلاق پژوهشی در شناخت واقعیت و عوامل آن، ص۹۹. 
[10] . تمیمی، دعائم الإسلام، ج ۲، ص259.
[11] . همان.
[12] . قائمی، خانواده از دیدگاه امیر المومنین (علیه السلام)، ص ۳۷۰.
[13] . ساروخانی، طلاق پژوهشی در شناخت واقعیت و عوامل آن، ص ۱۰۱.
[14] . تبریزی، استفتائات جدید، ج ۱، ص 385؛ مکارم شیرازی، استفتائات جدید، ج 3، ص ۲۸۹.
[15] . صادقی تهرانی، البلاغ فی تفسیر القرآن بالقرآن، ص ۳۷.
[16] . من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص168.

منبع: کتاب «شاخص های خانواده مطلوب از دیدگاه اسلام»


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.