حق شاگرد در رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام) (بخش دوم)

در بخش پیشین بیان شد که عالم بر اساس حق شکل می گیرد و ادای این حقوق باعث قوت نظامات اجتماعی می شود. بیان شد یکی از این حقوق، حق استاد و شاگرد است. در ادامه نوشتار پیشین به بیان حق شاگرد در رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام) می پردازیم. با ما همراه باشید.
شنبه، 21 ارديبهشت 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: محمد حسین افشاری
موارد بیشتر برای شما
حق شاگرد در رساله حقوق امام سجاد (علیه السلام) (بخش دوم)
قدم اول در آموزش انتخاب راه مناسب آموزش است. 

 فَتَحَ لَکَ مِنْ خَزَائِنِهِ
(و از گنجینۀ دانش خویش به روی تو گشوده است)
این که انسان بداند، علم و دانشی که در سینه دارد و از برای آن توصیه به آموختن دانش به دیگران شده است، امانتی است که خدای متعال آن را به او داده، دیگر در یاد دادن آن به دیگران خساست نمی ورزد. علم، امانتی است که خدا به دانشمندان داده است و از برای آن نیز عهدی از ایشان گرفته است.

در حدیثی از امام باقر (علیه السلام) اینگونه نقل شده است: «اگر دانشمندان نصیحت را پنهان دارند، خیانت کرده‌اند.

اگر سرگشته گمراهى را دیدند و او را راهنمایى نکردند و یا (دل) مرده‌اى را زنده ننمودند، وه که چه کار زشتى کرده‌اند!

چون خداوند تبارک و تعالى در کتاب، از ایشان پیمان گرفته که به معروف و آنچه فرمان یافته اند، فرمان دهند و از آنچه نهى شده اند نهى کنند و بر نیکوکارى و پرهیزکارى، یکدیگر را یارى کنند و در گناه و ستم یکدیگر را یارى نکنند.»[1]

خدای متعال همانطور که در رحمتی را  برای انسان می گشاید، وظیفه ای را برای او نیز مشخص می کند. هیچ نعمت رایگانی در عالم نداریم مگر اینکه وظیفه ای در قبال آن نیز تعریف شده است. ولی آنچه در این مورد زیباست آن است که در صورت انجام وظیفه ای که در قبال آن نعمت داریم، خدای متعال کار را بدون مزد و اجر قرار نداده است.
عالم هم از آن روی که در علم به روی او گشوده شده است و این رحمت خاص الهی ایست که هر کس شامل او نمی شود، باید وظایفی را انجام دهد. دانش بخشی از خزائن الهی است که در صورت ادای وظیفه می تواند زمینه ساز گشایش دیگر خزائن الهی باشد.
 
 

حق شاگرد

فَاِنْ اَحْسَنْتَ فِی تَعْلِیمِ النَّاسِ (پس اگر ایشان را به بهترین صورت آموزش دهی)
آموزش دادن مهم نیست، آنچه مهم است، آموزش دادن درست و صحیح است و منطبق بر استعدادهای آدمی. همه انسان ها باید راه به سعادت پیدا کنند و این وظیفه دانشمندان و عالمان است که هر کس را بر اساس استعداد  و توان او بیاموزند و او را در طریق هدایت قرار دهند. وقتی به این وظیفه نگاه می کنیم، روایت «العلماء ورثه الانبیاء»[2] به خوبی معنا پیدا می کند.

با یک نگاه کلی تر می توان سخن امام (علیه السلام) را به یک امر گسترده تری سوق داد و آن به کارگیری بهترین روش ها در تعلیم علوم و دانش به دیگران است. اصل وجود انسان بر اساس یادگیری شکل می گیرد. یادگیری بخشی از وجود انسان است (گرچه حیوانات نیز می آموزند ولی نه به وسعت دانشی که انسان می آموزد) که بدون آن دیگر انسانی نمی توانست وجود داشته باشد. انسان یاد می گیرد چگونه زندگی کند، چگونه بخورد، چگونه بیاشامد، چگونه با دیگران رفتار کند. او می آموزد چه مسیری بهترین مسیر برای رسیدن به مقصد است. او می آموزد که راه موفقیت و خوشبختی چیست و در سوی دیگر به دیگران می آموزد پاسخ سئوالاتی را که خود به دنبال یافتن آنها بود. حال سخن این است که این یادگیری باید بر اساس بهترین روش ها صورت گیرد تا هم شاگرد و دانش پژوه زودتر به مطلوب برسد و هم زحمت کمتری را برای استاد به همراه داشته باشد.

امروزه در حوزه روان شناسی، نظریات مختلفی را در حوزه یادگیری بیان می کنند که شخص استاد در همه این نظریات، بسیار مهم است. در کتاب های روانشناسی یادگیری، نظریات مختلفی در حوزه یادگیری انسان بیان شده است که آنها را می توان در دو دسته قرار داد.

دسته اول) رفتارگراییکه در ادبیات علمی این دسته، دو واژه محرک و پاسخ نقش به سزایی دارند.پاوولف، واتسون، گاتری، ثرندایک، هال و اسکینر از جمله افرادی هستند که درپارادایم رفتارگرایی به بیان نظریات خویش در حوزه روان شناسی یادگیری پرداخته اند.

دسته دوم) شناخت گرایی که معمولاً از واژگان ادراک، تصمیم گیری، پردازش اطلاعات و آگاهی بیشتر بهره می برند و افرادی همچون برونر، پیاژه و بندورا در این حوزه نظری به تحلیل یادگیری در انسان پرداخته اند.
 
با نگاه به این دست از نظریات به خوبی می توان مشاهده کرد، امروزه برای آموزش، روش های خاصی در ذیل نظریات بیان شده، تدوین گشته است. استادی می تواند راه درست را در تعلیم طی کند، که بهترین روش ها را برای آموختن به شاگردان خویش برگزیده و به کار گیرد.  
 
با بیانی که گذشت می توان آن را یک واجب اخلاقی دانست. یعنی بر استاد واجب است که برای اعتلای شاگردان خویش، بهترین سبک های آموزش را به کار بگیرد و عمر آنها را سرمایه بداند که باید به بهترین روش هزینه شود.
 
 
وَ لَمْ تَخْرَقْ بِهِمْ (و بر آنان خشم نگیری)
آموختن و یادگیری هر دو همراه با سختی است. ولی از میان این دو، سختی هایی است که در آموزش هست و تنها چیزی که این سختی را شیرین می کند، پرورش شاگردان خوب است. مهم است که استاد در سختی های آموزش، بر دانش پژوه و شاگرد خویش خشم نکند. می توان خشم خویش را با خوبی هایی که در تعلیم هست معامله کرد.

امام سجاد (علیه السلام) در این فراز حدیث بیان می دارند که لازم است استاد بر شاگرد خشم نگیرد. پس آنچه در این میان این رابطه را شکل می گیرد، عاطفه و محبت میان این دو است. اگر خشمی هم در این میان شکل گرفت، باید با عطوفت و مهربانی آن را حل کرد و تلخی آن زخم را با شیرینی عطوفت همراه با دانش بر جان و دل شاگرد بنشاند.
 
وَ لَمْ تَضْجَرْ عَلَیْهِمْ (و از آنان دلتنگ نشوی)
و آخرین حقی که از شاگرد بر گردن استاد است، عدم دلتنگی از اوست. جهل انسان را به بیراهه می کشد و ممکن است رفتارهایی که از شاگرد سرزده است از سر جهل است که استاد با آموختن دانش می تواند آن جهل را تبدیل به علم و دانش کند و هر آنچه خوبی را که از شاگرد توقع دارد، به او بیاموزد.

ادامه دارد...

پی نوشت:
[1] . «اَلْعُلَماءُ فى اَنـْفُسِهِمْ خانَةٌ اِنْ کَـتَمُوا النَّصیحَةَ اِنْ رَاَوْا تائِها ضالاًّ لایَهْدونَهُ اَوْ مَیِّتا لا یُحْیونَهُ فَبِئْسَ ما یَصْنَعونَ لاَنَّ اللّه َ تَبارَکَ وَ تَعالى اَخَذَ عَلَیْهِمُ الْمیثاقَ فِى الْـکِتابِ اَنْ یَاْمُروا بِالْمَعْروفِ وَ بِما اُمِروا بِهِ وَ اَنْ یَنْهَوْا عَمّا نُهوا عَنْهُ وَ اَنْ یَتَعاوَنوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا یَتَعاوَنوا عَلَى الاْثْمِ وَ الْعُدْوانِ.» (اصول کافی، جلد8، صفحه 54) 
[2] . رسولُ اللّه (صلى الله علیه و آله) : «العُلَماءُ وَرَثَةُ الأنبیاءِ ، یُحِبُّهُم أهلُ السَّماءِ ، و یَستَغفِرُ لَهُمُ الحِیتانُ فِی البَحرِ إذا ماتوا إلى یَومِ القِیامَةِ ؛  علما وارثان پیامبرانند، اهل آسمان ایشان را دوست مى دارند و هر گاه بمیرند ماهیان دریا تا روز رستاخیز برایشان آمرزش مى طلبند.» (کنز العمّال ، ح 28679)
 


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.