نقش تربیتی مدارس (بخش اول)

یکی از مکان هایی که تربیت به صورت رسمی در آن انجام می گیرد، مدرسه است. مدرسه، سازمان و نهاد بسیار مهمی است که در جامعه نقش مربی کودکان، نوجوانان و جوانانش را بر عهده گرفته است. با ما همراه باشید تا با...
يکشنبه، 29 ارديبهشت 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقش تربیتی مدارس (بخش اول)
مدارس، نقش مهمی در تربیت کودکان، نوجوانان و جوانان دارند.
 

نقش تربیتی مدارس

مشکلات تربیتی کودکان و نوجوانان یکی از مسائل مهمی است که خانواده ها و مدارس ما با آن روبه رو هستند و سرچشمه ی بسیاری از تنش ها و درگیری های رایج بین پدر و مادرها و بچه ها و معلمان و دانش آموزان است. بیشتر این مشکلات، جز درصد بسیار معدودی از آن ها، آموختنی است و کودکان و نوجوانان آن ها را در محیط خانه و مدرسه و جامعه به صورت مستقیم و غیر مستقیم از دیگران فرا می گیرند.
 

[الگوپذیری کودکان]

ویژگی الگوپذیری کودکان پدیده ی دو رویه ای است که جنبه ی مثبت و منفی را با هم در بطن خود دارد. اگر الگوهای رفتاری که کودکان و نوجوانان در پیرامون خود مشاهده می کنند، سالم و سازنده باشد، آنان نیز این الگوها را می آموزند و عمل می کنند. در صورتی که این الگوها نادرست و منفی باشد، به همان اندازه ی الگوهای مثبت و گاه به دلایلی بیشتر از آن، آن ها را تقلید می کنند و می پذیرند.
 

[نقش الگوهای کودکان]

به این ترتیب، الگوهای مثبت و منفی با تأثیرگذاری خود، در شکل گیری شخصیت آنان نقش مهمی دارد. با توجه با الگوپذیری کودکان و نوجوانان می توان گفت که علت اصلی مشکلات تربیتی آنان در محیط خانه و مدرسه، الگوهای رفتاری ناسالمی است که آگاهانه و در بیشتر موارد ناآگاهانه، د خانه و مدرسه و جامعه ارائه می گردد.
 
یعنی در واقع، سرچشمه ی مشکلات تربیتی کودکان، ما بزرگسالان هستیم. نقش خانواده، مدرسه و جامعه در ایجاد، پیشگیری و رفع این مشکلات، بر کسی پوشیده نیست. این نهادها، کانون های اصلی رشد و پرورش کودکان هستند و سلامت آن ها بر سلامت روانی کودکان تأثیراتی عمیق و گسترده برجای می گذارد. در اینجا با توجه به دلایل زیر به نقش تربیتی مدارس می پردازیم:
  • نقش خانواده و جامعه، نسبت به نقش مدرسه، بیشتر مطرح شده است.
  • کودکانی که به مدرسه می روند بیشتر از محیط مدرسه و گروه همسالان خود تأثیر می پذیرند.
  • با وجود اهمیت نقش مدرسه در پرورش کودکان، در واقعیت کمتر به آن توجه شده است.
 
موضوع را با ذکر نمونه هایی از این مشکلات پیگیری می کنیم:
مادری پسر چهارده ساله ی خود را، به توصیه ی مدرسه، به مرکز مشاوره می آورد. به گفته ی مادر، پسر درس نمی خواند، هر سال از چند درس تجدید می آورد، در حالی که از هوش خوبی برخوردار است. در مدرسه از او راضی نیستند، از معلمان خود حرف شنوی ندارد با بچه های دیگر درگیر می شود و دعوا می کند، پرخاشگر است، گاهی بدون اطلاع خانواده از مدرسه غیبت می کند و به وقت گذارنی می پردازد. سرکلاس، به درس توجه ندارد و با بچه های دیگر جرف می زند و...
 
همان طور که ملاحظه می شود رفتارهای این نوجوان، تابلوی مشخص مشکلات دوران بلوغ را نشان می دهد. مشکلاتی که کم و بیش تعداد بسیاری از نوجوانان ما با آن روبه رو هستند.
 
مادر دیگری مشکلات دختر نه ساله ی خود را این گونه بیان می کند:
بیش از حد خجالتی است، احساس مسئولیت نمی کند، نظم ندارد و همیشه اتاقش نامرتب است، به درس توجهی ندارد و تا من به او نگویم و در کنارش نشینم، درس نمی خواند. همیشه وسایل خود را گم می کند، با بچه ها ارتباط خوبی ندارد. درسش ضعیف است. اغلب دروغ می گوید، معلمش گفته او را پیش مشاور ببرید.
 
بدون تردید، در ایجاد چنین مشکلاتی خانواده، مدرسه و جامعه با روابط پیچیده و متقابل خود، نقش مؤثری دارند و در نتیجه برای رفع آن ها نیز هر یک مسئولیت و وظیفه خاصی بر عهده دارند.
 
 جمع بندی مشکلات مراجعان دیگر و تحقیقات انجام شده در زمینه ی مشکلات کودکان نشان می دهد که درصد زیادی از دانش آموزان با مشکلات رفتاری روبه رو هستند. طبق یکی از این بررسی ها که در مورد گروهی از دانش آموزان دوره ی ابتدایی انجام شده است، حدود یک چهارم دانش آموزان مشکلاتی مانند پرخاشگری، بی نظمی، نافرمانی، خجالت، بی مسئولیتی، بی دقتی و افت درسی داشته اند.
 

[پیشگیری مشکلات کودک]

سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که مدرسه چه نقشی در پیشگیری و رفع این مشکلات دارد؟
 
حاصل جلسات مشاوره با خانواده ها و دانش آموزانی که مشکلاتی دارند و نیز اطلاعات و شواهد دیگر نشان می دهد که بیشتر مدارس برنامه ای برای کمک به حل مشکلات تربیتی دانش آموزان ندارند و در واقع آن را جزء وظایف خود نمی دانند. مهمترین دلایلی که در این زمینه ارائه می دهند، زیاد بودن مطالب درسی و نداشتن وقت برای پرداختن به مسائل تربیتی دانش آموزان است.
 
نارسایی های مدارس را در زمینه ی مشکلات تربیتی دانش آموزان می توان به شرح زیر جمع بندی و خلاصه کرد:
  • محتوا و روش آموزش در مدارس به گونه ای است که شوق آموختن را در دانش آموزان برنمی انگیزد. علاقه به درس و مدرسه را در آنان ایجاد نمی کند. فشار بیش از حد به حافظه، زیاد بودن میزان تکالیف یکنواخت و خسته کننده، به دور از هرگونه خلاقیت و اندیشه، آنان را از مدرسه بیزار و گریزان و از درس خواندن، گاه تا حد تنفر، دور می سازد. علت بسیاری از مشکلات رفتاری دانش آموزان، ریشه در نظام آموزشی ما دارد.
  • نحوه ی رفتار معلمان با دانش آموزان، به دلایل مختلف که در اینجا فرصت پرداختن به آن ها وجود ندارد، عامل منفی دیگری در این زمینه است و مشکلات فراوانی را برای دانش آموزان ایجاد می کند. تنبیه و تحقیر، ملامت و سرزنش، خشونت و بدرفتاری از رفتارهای رایج با دانش آموزان است. به ویژه در دوران بلوغ که نوجوانان نیاز به درک و تفاهم بیشتری دارند، دچار مشکلات بیشتری می شوند.
 
 
 بسیاری از معلمان شاید از خصوصیات این مرحله ی حساس و شیوه ی رفتار مناسب با نوجوانان اطلاع کافی ندارند و بدون توجه به این ویژگی ها، با آنان برخورد می کنند. نتیجه ی چنین ارتباط نادرستی با نوجوانان، شکل گیری رفتارهای زیانباری چون اضطراب، پرخاشگری، نافرمانی، بی نظمی و... در آنان است.
 
نویسنده: فاطمه قاسم زاده

منبع: کتاب «آری گفتن به نیازهای کودکان»


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
سبک زندگی مرتبط