مدرسه باید امر جامعه پذیری را به گونه ای درست در انسان، پرورش دهد.
مدرسه، دومین نهاد
مدرسه به عنوان یک نهاد اجتماعی، نقش بسیار مهمی در آموزش را در کنار خانواده ایفا می کند. این نهاد که امروزه به اجبار بخش مهمی از زمان کودکی و نوجوانی فرزندان را به خود اختصاص می دهد، خود را متولی دو امر آموزش و پرورش معرفی می کند. چند سئوال مهم در اینجا مطرح می شود. این سئوالات عبارتند از:
- مدارس متولی آموزش چه موضوعاتی به دانش آموزان هستند؟
- آیا مدارس توان آموزش این موضوعات به فرزندان ما هستند؟
- آیا باید خانواده ها با واگذار کردن این دو مورد به مدرسه، دیگر خود متولی آموزش و پرورش کودکان نباشد؟
با اندک شناختی که از کارکردهای خانواده داشته باشیم، می توانیم پاسخ سئوال سوم را به راحتی بدهیم و آن این است که موضوعاتی که در خانواده به عنوان آموزش می تواند داشته باشد چیزی فراتر از آموزش هایی است که در مدارس دیده می شود.
بگذارید اینگونه بگوئیم: دیگر وقتی اسم مدرسه می آید شما نمی توانید مشخص کنید، منظور از مدرسه چه مکانی است و چه موضوعاتی است که آموزش داشته می شود. با پدیدآمدن مدارس غیرانتفاعی در کنار مدارس دولتی و نیمه دولتی هر کدام یک از آموزش و پرورش گستردگی متفاوتی پیدا کرد.
در برخی از مدارس رنگ آموزش ریاضیات و علوم و زبان و... پر رنگ تر است و به گونه ای تنها هدفی که برای یک دانش آموز تصور می کنند، به دست آوردن رتبه های بالاتر کنکور و موفق در رشته های خوب دانشگاهی است و برخی دیگر رشد معنوی و دینی کودک و نوجوان را مهم ترین و گاه تنها هدف خود می دانند. حال در کنار این موضوع هر چقدر هزینه ای که خانواده ها برای دانش آموز خود می کنند بیشتر باشد، آموزش و یا پرورش پر رنگ تر می شود.
پرورش در مدارس
به نظر می رسد یکی از گونه های تربیتی که مدارس باید بر عهده بگیرند، «تربیت اجتماعی» آنهاست. چرا که دومین نهاد اجتماعی ای که انسان به طور رسمی وارد آن می شود و دارای قانون و قواعد خاص خودش است، «مدرسه» است. مدرسه است که می تواند این امر مهم را به خوبی بیاموزد.
تربیت اجتماعی چیست؟
در مورد این واژه در کتاب های جامعه شناسی مبحثی را مطرح کرده اند که از آن به عنوان «جامعه پذیری» یاد می کنند و در عاوم تربیتی از آن به عنوان یکی از مهم ترین گونه های تربیتی یعنی «تربیت اجتماعی» نام برده می شود.
جامعه پذیری یا Socialization از دهۀ 1948 میلادی مورد استفاده جامعه شناسان قرار گرفت[1] و از آن به عنوان مهم ترین عامل در اجتماعی شدن انسان ها می دانند.[2]
در تعریف جامعه پذیری گفته می شود: «فرآیندی است که به انسان می آموزد که چگونه در جامعه به عنوان یک عضو فعّال مشارکت کند، با اعضا همکاری کرده و از هنجارهای پذیرفته شده از سوی جامعه پیروی کند.»[3]
و یا به طور ساده تر می توان گفت: «بیان این که یک انسان از بدو تولّدش چگونه با جامعه و فرهنگ (ارزش ها و هنجارهای آن) انطباق می یابد.» [4] با استفاده از مباحث مطرح شده در جامعه شناسی[5] و نیز بهره گیری از مسایل تربیتی، می توان تربیت اجتماعی را اینگونه تعریف کرد: «تربیت اجتماعی عبارت است از تامین تمهیدات لازم جهت متجلی ساختن ارزش ها و ضوابط مطلوب اجتماعی در فرد به منظور موثر بودن او در برخوردهای اجتماعی اعم از هدایت دیگران، مخالفت با نظرات غیر منطقی، توافق و سازگاری و امور نظیر آنها. »[6] و روش های[7] تربیت اجتماعی را می توان همان ابزارهایی دانست که به کمک آنها می توان مسئله اجتماعی شدن افراد یک جامعه را اجرا کرد.[8]
جامعه پذیری یا Socialization از دهۀ 1948 میلادی مورد استفاده جامعه شناسان قرار گرفت[1] و از آن به عنوان مهم ترین عامل در اجتماعی شدن انسان ها می دانند.[2]
در تعریف جامعه پذیری گفته می شود: «فرآیندی است که به انسان می آموزد که چگونه در جامعه به عنوان یک عضو فعّال مشارکت کند، با اعضا همکاری کرده و از هنجارهای پذیرفته شده از سوی جامعه پیروی کند.»[3]
و یا به طور ساده تر می توان گفت: «بیان این که یک انسان از بدو تولّدش چگونه با جامعه و فرهنگ (ارزش ها و هنجارهای آن) انطباق می یابد.» [4] با استفاده از مباحث مطرح شده در جامعه شناسی[5] و نیز بهره گیری از مسایل تربیتی، می توان تربیت اجتماعی را اینگونه تعریف کرد: «تربیت اجتماعی عبارت است از تامین تمهیدات لازم جهت متجلی ساختن ارزش ها و ضوابط مطلوب اجتماعی در فرد به منظور موثر بودن او در برخوردهای اجتماعی اعم از هدایت دیگران، مخالفت با نظرات غیر منطقی، توافق و سازگاری و امور نظیر آنها. »[6] و روش های[7] تربیت اجتماعی را می توان همان ابزارهایی دانست که به کمک آنها می توان مسئله اجتماعی شدن افراد یک جامعه را اجرا کرد.[8]
آثار تربیت اجتماعی
سئوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چه آثار و فوایدی را می توان از «تربیت اجتماعی» به دست آورد؟ برخی از آثاری که می تواند این گونه تربیتی به همراه داشته باشد، عبارتند از:
- تاثیر بر تربیت نسل های آینده: تمامی روابط نسل آیندۀ یک جامعه، متاثر از تربیتی است که در عصر حاضر حاکم بر جامعه است.[9] اگر جامعه ای ظالم بوده و تعدی و خیانت در آن جامعه رواج داشته باشد، همین صفت ها را می توان در نسل های بعدی ایشان دید و اگر جامعه ای راه رستگاری را بپیماید، نسلی که در آن زندگی می کند در زمانی که خود حاکم بر سرنوشت خویش شود همین راه را می پیماید؛ چرا که فواید زندگی همراه با عدالت را چشیده است.
- ایجاد تعادل در منافع فردی و اجتماعی: در تربیت اجتماعی، فرد از خود محوری گذشته و با خروج از سلطۀ مدار فردی، هر دو مدار را مورد توجه قرار می دهد؛ یعنی هم برای اجتماع ارزش قایل است و هم برای خویشتن خویش و بیهوده هیچکدام را فدای دیگری نمی کند. [10]
در بستر جامعه هست که صلاح خویش را بهتر می شناسد و با مقایسه خود با دیگر افرادی که در این اجتماع هستند می تواند مطلوب را بشناسد و آنچه به عنوان انسان از او خواسته می شود را درک کند.
- دوری از آسیب های اجتماعی: فرد با تربیت اجتماعی می تواند در جامعه به درستی انتخاب کند و از آسیب های اجتماعی که ممکن است با حضور فرد در اجتماع پدید بیاید، خود را دور کند.[11]
- یادگیری همزیستی اجتماعی: همزیستی درست اجتماعی و زیستن آسوده در کنار هم با داشتن آرامش و امنیت خاطر یکی دیگر از فوایدی است که در این تربیت عاید انسان می شود. [12]
- آماده سازی فرد برای قبول مسئولیت های اجتماعی: موردی است که فقط در این گونه از تربیت برای انسان محقق می شود و دیگر گونه های تربیت قادر به دادن این امتیاز به انسان نیستند. [13]
- ادای دین به جامعه: در صورت شکل گیری تربیت اجتماعی، فرد دِین خود را در اجتماع ادا می کند؛ بدین معنا که او یاد می گیرد همواره به نفع اجتماع فکر کند و از خودخواهی بپرهیزد و با این کار اختلاف و جدایی از آن جامعه به دور ریخته می شود.
- از بین رفتن بی عدالتی: فردی که خود را به تربیت اجتماعی رنگ کرده است دیگر نمی تواند تبعیض های اجتماعی که منجر به بی عدالتی می شود را بپذیرد.
- هویت یافتن فرد: شخص با پذیرش تربیت اجتماعی و قرار گرفتن در اجتماع هویت پیدا کرده و خود را در «مای جمع» می بیند.[14]
- ساختن انسان های متعادل: و در آخرین مورد می توان ساخته شدن انسان های متعادل برای حرکت در تحولات اجتماعی و سازگاری با تغییرات صورت گرفته در جامعه را بیان کرد.
آموزش در مدارس
شاید مهم ترین چیزهایی که باید در مدارس به یک فرد داده شود، آموزش هایی است که به طور مستقیم به زندگی او مربوط می شود. مهم ترین مشکل دانش آموزان در مدارس ایران این است که درصد قابل توجهی از آموزش هایی که به ایشان داده می شود، هیچ کاربردی در زندگی آنها ندارد. در مدارس ایران همه دانش آموزان موظف هستند سطح بالایی از ریاضیات، فیزیک، شیمی و ... را بدانند، در حالیکه رشته ای که مورد علاقه ایشان و منطبق بر استعداد ایشان است، این همه حجم اطلاعات ریاضی، فیزیک، شیمی و ... نمی خواهد.
این از جمله ضعف های آموزشی در مدارس ایران است. بخش دیگر آن مربوط به زبان های خارجی است که در مدارس به دانش آموز داده می شود ولی بعد از گذشت 6 یا 7 سال از این آموزش ها و اختصاص زمان بسیار به آن، آنچه باید حاصل شود، نمی شود. نه دانش آموز می تواند به آن زبان سخن بگوید، نه می تواند به درستی بخواند و ترجمه کند و نه می تواند به آن زبان بنویسد.
آموزش هایی که به دانش آموز داده می شود، باید منطبق بر استعداد و علاقه های او باشد. علاقه هایی که او را به سمت رشته ای خاص جهت می دهد. نیاز نیست همه در یک سطح فهم ریاضی باشند، نیاز نیست همه در یک سطح فیزیک و شیمی باشند. آنچه مهم است این می باشد که دانش آموزان باید بر اساس نیازهای جامعه، شغل هایی را بر اساس استعداد و علاقه خود انتخاب کنند و بر اساس آن آموزش داده شوند. با این سنجه می توان فهمید که یک نظام آموزشی چقدر درست و به جا کار می کند.
این انطباق از به هدر رفت هزینه های مدارس و به طور کل نظام آموزش و پروش می کاهد و می تواند انسان هایی را تربیت کند که بعد از گذشت دوازده سال از دوره آموزشی خود در مدارس، به گونه ای سردرگ در فضای اجتماع نچرخند و بیکاری مهم ترین شکواییه ایشان نباشد.
پی نوشت:
این از جمله ضعف های آموزشی در مدارس ایران است. بخش دیگر آن مربوط به زبان های خارجی است که در مدارس به دانش آموز داده می شود ولی بعد از گذشت 6 یا 7 سال از این آموزش ها و اختصاص زمان بسیار به آن، آنچه باید حاصل شود، نمی شود. نه دانش آموز می تواند به آن زبان سخن بگوید، نه می تواند به درستی بخواند و ترجمه کند و نه می تواند به آن زبان بنویسد.
آموزش هایی که به دانش آموز داده می شود، باید منطبق بر استعداد و علاقه های او باشد. علاقه هایی که او را به سمت رشته ای خاص جهت می دهد. نیاز نیست همه در یک سطح فهم ریاضی باشند، نیاز نیست همه در یک سطح فیزیک و شیمی باشند. آنچه مهم است این می باشد که دانش آموزان باید بر اساس نیازهای جامعه، شغل هایی را بر اساس استعداد و علاقه خود انتخاب کنند و بر اساس آن آموزش داده شوند. با این سنجه می توان فهمید که یک نظام آموزشی چقدر درست و به جا کار می کند.
این انطباق از به هدر رفت هزینه های مدارس و به طور کل نظام آموزش و پروش می کاهد و می تواند انسان هایی را تربیت کند که بعد از گذشت دوازده سال از دوره آموزشی خود در مدارس، به گونه ای سردرگ در فضای اجتماع نچرخند و بیکاری مهم ترین شکواییه ایشان نباشد.
پی نوشت:
[1].سید عبدالعلی قوام، توسعۀ سیاسی و تحول اداری، تهران، نشر قومس، 1371، ص 71
[2]. اسماعیل خدادادی، پیشین، ص 127.
[3]. همان، ص 128.
[4].فرامرز رفیع پور، آناتومی جامعه، تهران، سهامی انتشار، 1385، چهارم،ص 305 ؛ منوچهر محسنی، مقدمات جامعه شناسی، تهران، دوران ، 1375، اول، ص 105؛ آنتونی گیدنز، جامعه شناسی ، ترجمۀ : منوچهر صبوری، تهران، نشر نی ، 1386، بیستم، ص 86.
[5]. Sociology
[6]. محسن ایمانی، تربیت اجتماعی، فصلنامه تربیت، شمارۀ ششم، سال سوم، اسفند66 ، ص 31.
[7]. روش، عبارت است از طریق انجام کار یا چگونگی استفاده از وسایل رسیدن به هدف های مورد نظر و به عبارتی شیوۀ پیاده کردن اصول تربیتی است . (سیدمحمّد مرتضوی ، اصول و روشها در نظام تربیت اسلام، تهران، انتشارات گلنشر، 1369، اول، ص 42)
[8]. محمد علی افخمی اردکانی، تبیین روش های تربیت اجتماعی در نهج البلاغه، فصلنامه نهج البلاغه، شماره 21و22، بهمن 1386، ص 16.
[9]. سعید مذبوحی، پیشین، ص 54.
[10]. همان، ص 59 .
[11]. محمد رضا امین زاده، فرهنگ تعلیم و تربیت اسلامی،قم، انتشارات در راه حق،1376، اول، ص 152.
[12]. محسن ایمانی، پیشین، ص 30.
[13]. همان، ص 32.
[14].گی روشه ، کنش اجتماعی، ترجمۀ : هما زنجانی زاده، مشهد، نشر قومس، 1368، دوم، ص 151 .