تعدیل کننده های روان شناختی استرس

استرس، بخشی از زندگی انسان می باشد که باید به خوبی آن را مدیریت کرد. در این میان برخی از تعدیل کننده های روان شناختی وجود دارد که می تواند در مدیریت استرس کمک کند. با ما همراه باشید تا در این مورد بیشتر بدانید.
يکشنبه، 2 تير 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تعدیل کننده های روان شناختی استرس
با حمایت های اجتماعی می توان به کاهش استرس کمک کرد. 
 

تعدیل کننده های روان شناختی استرس

برخی افراد هنگام روبرو شدن با استرس انعطاف پذیرتر از دیگران هستند. با اینکه همه ما نقطه ضعف هایی داریم، اما بین مقدار استرسی که تجربه می کنیم و پیامدهایی چون اختلال های جسمانی یا پریشانی روانی رابطه یک به یک وجود ندارد. برای مثال، برخی افراد ظاهرا نسبت به اختلال های جسمانی و روان شناختی خاصی آمادگی فطری دارند. اما عوامل روان شناختی نیز نقشی را ایفا می کنند. عوامل روان شناختی می توانند تأثیر منابع استرس را تعدیل کنند.

در این قسمت بر چند تعدیل کننده مهم استرس تمرکز می کنیم: احساس کارآیی، استقامت روان شناختی، شوخ طبعی، پیش بینی پذیری و کنترل و حمایت اجتماعی.

احساس کارآیی
 احساس کارآیی توانایی ما را در تحمل کردن استرس تحت تأثیر قرار می دهد. افرادی که به توانایی های خود در برآورده کردن چالش هایی که با آنها روبرو می شوند اطمینان دارند به احتمال کمتری توسط رویدادهای ناخوشایند آشفته می شوند. روان شناسان معلوم کرده اند که افراد دارای احساس کارآیی بالا بهتر از کسانی که در مورد خود تردید دارند می توانند بر چالش هایی مانند کم کردن وزن و ترک کردن سیگار تسلط یابند ( آندرسون و همکاران، ۲۰۰۰؛ شیفمن و همکاران، ۲۰۰۰). در تحقیقی که روی سرخپوستان آمریکا اجرا شد، این یافته به دست آمد که سوء مصرف الکل با احساس کارآیی همبستگی داشت (تیلور، ۲۰۰۰). یعنی افرادی که معتقد بودند عاجز و ناتوان هستند، شاید به عنوان راهی برای کاهش دادن استرس ها در زندگی شان، به احتمال بیشترى الکل را سوء مصرف می کردند. افراد دارای احساس کارآیی بالا، هنگام روبرو شدن با رویدادهای مصیبت بار یا آسیب زا، بهبودی بیشتری را نشان می دهند، شاید به این علت که نقش مستقیم تری در بازسازی زندگی خود بر عهده می گیرند (بی نایت و بندورا، ۲۰۰۴).

استقامت روان شناختی
استقامت روان شناختی نیز به افراد کمک می کند در برابر استرس مقاومت کنند. آگاهی ما از این پدیده عمدتا از تحقیق پیشگام سوزان کوبازا و همکاران وی به دست آمده است. آنها مدیران اجرایی را بررسی کردند که به نظر می رسید قادرند به رغم استرس در برابر بیماری مقاومت کنند. مدیرانی که در پژوهش کوبازا استقامت روان شناختی داشتند، سه ویژگی مهم را نشان دادند:
  1. احساس تعهد. آنها به کار و دنبال کردن هدف های زندگی خود قویا متعهد بودند.
  2. چالش. آنها احساس می کردند تجربیات و فرصت های تازه آنها را به چالش می طلبند. آنها معتقد بودند که در زندگی تغییر، نه ثبات، عادی است و تهدیدی برای امنیت آنها نیست.
  3. کنترل. آنها کنترل زیادی بر زندگی خود داشتند. آنها هنگام روبرو شدن با پاداش ها و تنبیه های مختلف زندگی، طوری احساس و رفتار می کردند که انگار تأثیرگذار بودند نه درمانده، افرادی که استقامت روان شناختی دارند از آنچه که راتر (۱۹۹۰) منبع کنترل درونی می نامد، برخوردارند.

افراد با استقامت استرس را به صورت واقعیت زندگی، که آن را جالب تر می کند، تعبیر می کنند. برای مثال، آنها کنفرانس با سرپرست را به صورت فرصتی برای قانع کردن وی می دانند نه خطری برای مقام خود. پژوهشگران دیگر معلوم کرده اند که افراد با استقامت در مقایسه با همتایان کم استقامت خود، از نشانه های جسمانی کمتری خبر می دهند، پاسخ های سیستم ایمنی بهتری دارند، با استرس بهتر کنار می آیند و کمتر دچار افسردگی می شوند ( دولبیر و همکاران، ۲۰۰۱؛ کولت و دیپلاسیدو، ۲۰۰۱؛ پنگیلی و دود، ۲۰۰۰).

شوخ طبعی
 این عقیده که شوخی فشارهای زندگی را سبک کرده و به افراد کمک می کند تا با استرس کنار بیایند، قدمت هزار ساله دارد. مقداری شوخی نه تنها ما را به خنده می اندازد بلکه به ما کمک می کند تا ذهن خود را حداقل برای مدتی، از منابع استرس در زندگی خود منحرف کنیم. با اینکه یافته های علمی درباره منافع بالقوه شوخی قطعی نیستند اما شوخی می تواند به افراد کمک کند با فشارهای استرس زایی که در زندگی روزمره با آنها روبرو می شوند کنار بیایند.

پیش بینی پذیری و کنترل
توانایی پیش بینی کردن عامل استرس زا تأثیر آن را تعدیل می کند. پیش بینی پذیری به ما امکان می دهد تا روحیه خود را برای امور اجتناب ناپذیر تقویت کنیم و در بسیاری از موارد برای کنار آمدن با آن برنامه ریزی کنیم.

داشتن کنترل، حتی توهم کنترل داشتن، به ما امکان می دهد تا احساس کنیم اسیر سرنوشت نیستیم. بین میل به داشتن کنترل بر موقعیت و سودمندی اطلاعات درباره عوامل استرس زای قریب الوقوع نیز ارتباط وجود دارد. پیش بینی پذیری برای کسانی که دوست دارند بر موقعیت های خود کنترل اعمال کنند بیشتر فایده دارد. افرادی که می خواهند درباره عمل های جراحی و آنچه که تجربه خواهند کرد اطلاعاتی کسب کنند، وقتی که تحت این عمل های جراحی قرار می گیرند بهتر با درد کنار می آیند.

خوشبینی : آیا لیوان نیمه پر است یا نیمه خالی؟
آیا شما از آن نوع آدم هایی هستید که لیوان شهره عام را نیمه پر می بینید یا نیمه خالی؟ افرادی که نگرش خوشبینانه دارند - که لیوان را نیمه پر می بینند - در برابر تأثیرات استرس، از جمله استرس مربوط به اختلال های جسمانی، بیشتر از دیگران انعطاف پذیر هستند. برای مثال، پژوهشگران، خوشبینی را با سطح پایین تر ناراحتی هیجانی در بیماران مبتلا به بیماری قلبی و سرطان مرتبط می دانند. خوشبینی در زنان حامله، پیامدهای زایمان بهتری را که برای مثال با وزن بیشتر بچه هنگام تولد ارزیابی می شود، پیش بینی می کند (لوبل و همکاران، ۲۰۰۰). خوشبینی در بیمارانی که تحت عمل جراحی قلب قرار می گیرند نیز با عوارض کمتر پس از عمل ارتباط دارد (شی بر و همکاران، ۱۹۹۹). از سوی دیگر، افرادی که نگرش بدبینانه دارند از ناراحتی هیجانی بیشتر، به شکل افسردگی و اضطراب اجتماعی، خبر می دهند (هاردین و لانگ، ۲۰۰۵).

پژوهشگران سلامتی می دانند که ارتباط بین نگرش خوشبینانه و پیامدهای سلامتی بهتر، بر روابط همبستگی استوار است. بنابراین باید در مورد نتیجه گیری علیتی محتاط باشیم. با این حال منطقی به نظر می رسد که روبرو شدن با عوامل استرس زا در زندگی با نگرش خوشبینانه، به ما کمک می کند تا استقامت به خرج دهیم و منابعی را که برای برآورده کردن این چالش ها نیاز داریم بسیج کنیم.

حمایت اجتماعی
افراد، موجودات اجتماعی هستند و به نظر می رسد که حمایت اجتماعی به عنوان سپری در برابر تأثیرات استرس عمل می کند. منابع استرس موارد زیر را شامل می شوند:
  1. نگرانی عاطفی، مانند گوش کردن به مشکلات افراد و ابراز کردن احساس همدردی، اهمیت، همدلی، و اطمینان آفرینی.
  2.  کمک راهگشا، مانند حمایت مادی و خدماتی که به رفتار سازگارانه کمک می کنند. برای مثال، بعد از یک فاجعه طبیعی، ممکن است دولت وام کم بهره ای را ترتیب دهد تا بازماندگان بتوانند زندگی خود را سر و سامان دهند.
  3. اطلاعات، مانند راهنمایی و توصیه که توانایی کنار آمدن افراد را افزایش دهد.
  4.  ارزیابی، مانند بازخورد دیگران درباره اینکه فرد چگونه عمل می کند. این نوع حمایت به افراد کمک میک ند تا آنچه را که برایشان اتفاق افتاده است تعبیر کرده یا به آن معنی بدهند.
  5. معاشرت، مثلا از طریق گفتگو، سرگرمی و تفریح، حتی خرید کردن با طرف مقابل. معاشرت تأثیرات مفیدی دارد، حتی زمانی که اختصاصا به سمت حل کردن مشکلات هدایت نشده باشد.

پژوهش ارزش حمایت اجتماعی را تأیید می کند. درون گرایان، افرادی که فاقد مهارت های اجتماعی هستند، و کسانی که تنها زندگی می کنند، تحت شرایط استرس بیشتر در معرض مبتلا شدن به بیماری های عفونی مانند سرماخوردگی قرار دارند (کوهن و ویلیامسون، ۱۹۹۱؛ گیلبرت، ۱۹۹۷). حمایت اجتماعی به افراد کمک می کند تا با استرس های سرطان و مشکلات سلامتی دیگر کنار بیایند. افرادی که حمایت اجتماعی دارند، مراقبت کردن از اشخاص مبتلا به بیماری آلزایمر را نیز کمتر استرس زا می دانند.

از سوی دیگر، با توجه به اینکه حمایت اجتماعی می تواند استرس زا باشد، مخصوصا وقتی که فرد به افرادی کمک می کند که بیماری هایی مانند آلزایمر یا ایدز دارند، پژوهش نشان می دهد که افراد دارای مهارت های کنار آمدن اجتماعی نیرومندتر، هنگامی که به دیگران کمک می کنند، عاطفه مثبت تری را نشان می دهند و عاطفه مثبت تر آنها باعث می شود که خودشان کمتر دچار نشانه های جسمانی و مشکلات سلامتی شوند (بیلینگز و همکاران، ۲۰۰۰)
 
نویسنده: جفری نوید و اسپنسر راتوس
 
منبع: کتاب «بهداشت روانی»


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.