رشد جسمی نوزاد باید مورد بررسی ماهیانه قرار بگیرد.
عدم رشد کافی
این مسئله یکی از مشکلات جدی کودکان است که به اندازه کافی وزن اضافه نکرده و رشد نمی کنند (در وتر، ۱۹۸۵). بین یک تا پنج درصد کودکانی که در بیمارستان ها بستری می شوند، به علت عدم تغذیه کافی و مناسب است (بیر ویک و همکاران، ۱۹۸۲)، که نتیجتأ باعث نگرانی شدید گروه پزشکان می شود. این امر روی وزن و یا حتی روی قد تأثیر می گذارد. این امر یک بی نظمی (اختلال) در دو سال اول زندگی کودک است که به طور محسوس باعث کاهش وزن در آنان شده و موجب نگرانی والدین و دست اندرکاران بهداشت کودکان می شود.
آنچه در اینجا مطرح است، موضوع دو مقولگی بین وضعیت جسمانی و غیر جسمانی در جهت عدم رشد است که بسیار مهم است. اما این امر اغلب به وسیله تشخیص های کلینیکی کاملا روشن می شود. ولی اخیرا روی سه عامل بسیار مهم که در رشد و عدم رشد به طور متقابل مؤثر واقع می گردد، بحث می شود. مشکلات فیزیولوژیکی، مشکلات روانی و مشکلات محیطی (کلدسان و همکاران، ۱۹۸۵). تأثیر متقابل این سه عامل را می توان به شرح زیر طبقه بندی کرد:
آنچه در اینجا مطرح است، موضوع دو مقولگی بین وضعیت جسمانی و غیر جسمانی در جهت عدم رشد است که بسیار مهم است. اما این امر اغلب به وسیله تشخیص های کلینیکی کاملا روشن می شود. ولی اخیرا روی سه عامل بسیار مهم که در رشد و عدم رشد به طور متقابل مؤثر واقع می گردد، بحث می شود. مشکلات فیزیولوژیکی، مشکلات روانی و مشکلات محیطی (کلدسان و همکاران، ۱۹۸۵). تأثیر متقابل این سه عامل را می توان به شرح زیر طبقه بندی کرد:
١- کودکان با عملکرد بد سیستم مغزی
این نوع کودکان اغلب مشکلات تغذیه ای دارند که والدین آنها متوجه نمی شوند و در نتیجه عکس العمل های نامناسب از خود نشان می دهند و سعی می کنند کودک را مجبور به خوردن کنند و این خود باعث مقاومت بیشتر کودک می شود. چنین کودکانی احتمالا از تنگی نفس (خفگی) هنگام تولد رنج می برند، دارای نقص های دهانی مربوط به کام دهان می شوند و یا دچار فلج مغزی و یا اختلال های دماغی را دارا هستند و بنابراین، هماهنگی عضلات صورت و دهان در آنها بسیار ضعیف است. احتمالا آنها کودکان کج خلقی هستند و همان طور که تغذیه آنها دشوار است، مواظبت کردن از آنها نیز دشوار می باشد (پاول و لو، ۱۹۸۳).
یک ارزیابی همه جانبه از عملکرد عضلات دهان می تواند عملکرد دیرهنگام و یا تأخیر در رشد و یا بد عمل کردن دهان را مشخص کند، به طوری که کودک الگوهای رشد غیر معمولی را نشان خواهد داد. بنابراین، حرکت زبان، لب ها و فک ها در هنگام تغذیه از شیشه شیر، پستان مادر، فنجان و یا قاشق مورد بررسی قرار می گیرد (جنکینز و میلا، ۱۹۸۸). ضعف زبان در هنگام به دهان بردن غذا و بلع یک تغییر رشد را نشان می دهد (شوارتز و همکاران، ۱۹۸۴). تأخیر در هماهنگی عضلات دهان و تنفس و مکیدن می تواند در رشد الگوی تغذیه خوب دوران اولیه کودکی اختلال به وجود آورد. با کمک گرفتن از روش های درست شیر دادن از پستان مادر یا شیشه شیر می توان به رشد الگوهای تغذیه ای کودک کمک کرد (لوئیز، ۱۹۸۲).
یک ارزیابی همه جانبه از عملکرد عضلات دهان می تواند عملکرد دیرهنگام و یا تأخیر در رشد و یا بد عمل کردن دهان را مشخص کند، به طوری که کودک الگوهای رشد غیر معمولی را نشان خواهد داد. بنابراین، حرکت زبان، لب ها و فک ها در هنگام تغذیه از شیشه شیر، پستان مادر، فنجان و یا قاشق مورد بررسی قرار می گیرد (جنکینز و میلا، ۱۹۸۸). ضعف زبان در هنگام به دهان بردن غذا و بلع یک تغییر رشد را نشان می دهد (شوارتز و همکاران، ۱۹۸۴). تأخیر در هماهنگی عضلات دهان و تنفس و مکیدن می تواند در رشد الگوی تغذیه خوب دوران اولیه کودکی اختلال به وجود آورد. با کمک گرفتن از روش های درست شیر دادن از پستان مادر یا شیشه شیر می توان به رشد الگوهای تغذیه ای کودک کمک کرد (لوئیز، ۱۹۸۲).
٢- کودکانی که دارای نارسایی های مشخص ارکانیکی هستند
غیر عادی بودن ارثی دستگاه گوارشی که احتیاج به جراحی دارد، یک جنبه کاملا مشخص از نارسایی ارکانیکی است، ولی این امر را می توان با حمایت و کنترل روانی کودکان، باعث شد که آنها در آینده رشد تغذیه ای خوبی داشته باشند (گیرتسما و همکاران، ۱۹۸۵). کودکانی که به دلایل پزشکی نمی توانند برای مدتی از راه دهان تغذیه کنند، می توان کمک کرد که به طور غیر دهانی و مصنوعی تغذیه شوند (بیرن بام و همکاران، ۱۹۸۳).
تعذیه مصنوعی یکی دیگر از تکنیک های کمک به رشد مهارت های تغذیه ای در کودکانی است که برای ترمیم شکاف بین نای و مری جراحی شده اند. این تکنیک تغذیه به کودک از راه دهان و اجازه دادن به خروج غذا از یک کجراهه در کنار گردن که توسط عمل جراحی ایجاد شده است، صورت می گیرد. چنین کودکانی مواد غذایی لازم را به طور غیر مستقیم دریافت می کنند (بلک من و همکاران، ۱۹۸۵).
اهمیت این روش این است که کودک تغذیه و الگوی مکیدن را تجربه می کند که باعث جلوگیری از عدم غذا خوردن او پس از عمل جراحی و دوران نقاهت می شود. اگر کودکان برای مدت طولانی نتوانند به طور عادی غذا بخورند، در پذیرفتن تغذیه دهانی، جویدن و بلع دچار مشکل خواهند شد. اگر پزشکان در این گونه موارد احتیاط لازم را به عمل نیاورند و به طور مناسب و درست با کودک رفتار نکنند، منجر به این می شود که این کودکان در سنین بالاتر به علت تجربه تلخ گذشته از پذیرفتن غذا خودداری کنند.
کودکان دیگری هستند که به علت اختلال های ارکانیکی، غذا خوردن برایشان دردآور است. ممکن است مزه و طعم غذا برایشان ناخوشایند باشد و در هر بار غذا خوردن احساس عکس العمل های آلرژیک تهوع کنند. به عنوان مثال، کودکانی که اختلال های کلیوی و مشکلات مختلف متابولیکی یا عکس العمل های آلرژیک دارند، این مسائل برایشان پیش می آید. عدم پذیرش غذا ممکن است به علت شرطی شدن باشد؛ یعنی، کودک ممکن است حتی هنگامی که ناراحتی او درمان شده به خاطر تجارب تلخ گذشته از غذا خوردن اجتناب کند. بعضی از کودکان بیمار نسبت به وضعیت خود احساس خشم، افسردگی و نگرانی می کنند که همین موجب امتناع آنها از غذا خوردن می شود. استرس های خانوادگی و اضطراب والدین این موارد را تشدید می کند.
تعذیه مصنوعی یکی دیگر از تکنیک های کمک به رشد مهارت های تغذیه ای در کودکانی است که برای ترمیم شکاف بین نای و مری جراحی شده اند. این تکنیک تغذیه به کودک از راه دهان و اجازه دادن به خروج غذا از یک کجراهه در کنار گردن که توسط عمل جراحی ایجاد شده است، صورت می گیرد. چنین کودکانی مواد غذایی لازم را به طور غیر مستقیم دریافت می کنند (بلک من و همکاران، ۱۹۸۵).
اهمیت این روش این است که کودک تغذیه و الگوی مکیدن را تجربه می کند که باعث جلوگیری از عدم غذا خوردن او پس از عمل جراحی و دوران نقاهت می شود. اگر کودکان برای مدت طولانی نتوانند به طور عادی غذا بخورند، در پذیرفتن تغذیه دهانی، جویدن و بلع دچار مشکل خواهند شد. اگر پزشکان در این گونه موارد احتیاط لازم را به عمل نیاورند و به طور مناسب و درست با کودک رفتار نکنند، منجر به این می شود که این کودکان در سنین بالاتر به علت تجربه تلخ گذشته از پذیرفتن غذا خودداری کنند.
کودکان دیگری هستند که به علت اختلال های ارکانیکی، غذا خوردن برایشان دردآور است. ممکن است مزه و طعم غذا برایشان ناخوشایند باشد و در هر بار غذا خوردن احساس عکس العمل های آلرژیک تهوع کنند. به عنوان مثال، کودکانی که اختلال های کلیوی و مشکلات مختلف متابولیکی یا عکس العمل های آلرژیک دارند، این مسائل برایشان پیش می آید. عدم پذیرش غذا ممکن است به علت شرطی شدن باشد؛ یعنی، کودک ممکن است حتی هنگامی که ناراحتی او درمان شده به خاطر تجارب تلخ گذشته از غذا خوردن اجتناب کند. بعضی از کودکان بیمار نسبت به وضعیت خود احساس خشم، افسردگی و نگرانی می کنند که همین موجب امتناع آنها از غذا خوردن می شود. استرس های خانوادگی و اضطراب والدین این موارد را تشدید می کند.
۳-کودکانی که ناراحتی های روانی آنها باعث مشکلات ارکانیکی می شود
اضطراب، افسردگی، مخالفت ها و عکس العمل های عاطفی در ارتباط با روابط نامناسب خانوادگی ممکن است باعث عدم غذا خوردن در کودک شود (ولستون، ۱۹۸۳).
نویسنده: یو داگلاس
منبع: کتاب «اصلاح رفتار کودکان»