حقیقت دوستی و زیباخواهی، یکی از جنبه های تحولی در دوران نوجوانی است.
الف) جنبه های عالی روح
او در شرایطی قرار دارد که عدالت درست است، حقیقت طلب است. زیبادوستی و حتی زیباپرستی دارد. اهل ستایش و نیایش است، خواستار پیوند با ابدیت است. دوست دار کمال است، اهل دفاع از رشد و پاکی و فضیلت است. می خواهد با خدای خویش سخن گوید و...
در عین حال این خطر نیز وجود دارد که اگر این جنبه ها و تمایل ها مورد حمایت قرار نگیرند و جهت درست و استواری نیابند برای آنان انحراف ایجاد کرده و این امر به سوی دیگری جهت پیدا کند. در این صورت ستایش و نیایش او به جای این که به سوی خدا باشد، متوجه دوستان ناباب خواهد شد و آنان او را به پستی و انحراف خواهد کشاند. او حتی در مواردی هم ممکن است از خدا ببرد، به ویژه در آن گاه که دعای خویش را مورد اجابت نمی یابد.
در عین حال این خطر نیز وجود دارد که اگر این جنبه ها و تمایل ها مورد حمایت قرار نگیرند و جهت درست و استواری نیابند برای آنان انحراف ایجاد کرده و این امر به سوی دیگری جهت پیدا کند. در این صورت ستایش و نیایش او به جای این که به سوی خدا باشد، متوجه دوستان ناباب خواهد شد و آنان او را به پستی و انحراف خواهد کشاند. او حتی در مواردی هم ممکن است از خدا ببرد، به ویژه در آن گاه که دعای خویش را مورد اجابت نمی یابد.
ب) ابتلائات روانی
طوفان بلوغ و فشارهای وارده بر نوجوان در مواردی زمینه ساز اختلالات و بیماری های روحی و روانی در اوست که برخی از نمونه های آن را تاکنون برشمرده ایم و اینک به ذکر برخی دیگر از آنها پرداخته و والدین و مربیان را برای توجه نسبت به آنها و موضع گیری منطقی و درست در قبال آنها هشدار می دهیم:
- بیماری افسردگی، که رقم آماری آن در دختران بیشتر است و در سنین پس از ۱۲ آنان را تهدید می کند.
- بیماری هپر فرینگ، که نوجوان را وا می دارد تا به رفتار احمقانه ای تن در دهد و دلقک بازی در آورد.
- بیماری میتومانی یا دروغ پردازی و گزافه گویی که قبلا نیز از آن نام بردیم.
- بیماری مانیک؛ مثل قسم خوردن بی جهت، فریاد زدن بی حساب و وراجی کردن
- بیماری جنون با انواع مختلف خود، شامل: پارانوی و کاتاتونی یا رفتار ضد اجتماعی
- بیماری هیستری به صورت های مختلف؛ مثل: پا به زمین کوبیدن و درباره ی امری بیهوده سماجت کردن؛
- اختلالات ناشی از عدم تحمل، احساس خستگی، عدم اعتماد، بدبینی و بدگمانی به دیگران و برخورد اضطراب آمیز با دیگران و...
در نهایت
به هر میزان که زمینه سازی برای ورود او به دنیای بلوغ کمتر باشد مشکلات و دشواری های او بیشتر است و هر قدر تمرین تعدیل در هیجان ها و واکنش ها زیادتر باشد مشکلات روانی نوجوان کمتر خواهد بود.
اصول رشد نوبالغ یک محتوای درونی دارد و یک محتوای بیرونی و نوجوان نوبالغ در هر دو جنبه ی این محتوا باید ساخته و پرداخته شود. تغییر نگرش ها و علائق او، حد و سقف ندارد، همچنان ادامه می یابد تا او به سنین حدود ۱۸-۱۶ برسد که در آن صورت برای او آرامش نسبی وجود خواهد داشت و ما در بخش مربوط به دنیای پس از بلوغ به آن خواهیم پرداخت.
در تمام دوران بلوغ و شکوفایی آن، نوجوان در تب و تاب و دچار نوعی بی ثباتی است. قادر به حفظ خود و تعادل خویش نیست و نیز قادر به حفظ اسرار نمی باشد و به همین جهت در مواردی بسیار وضع و شرایط خود را برملا می سازد. حتی بدون آنکه خود خواستار آن باشد. به اصطلاح عامیانه، حرف بی اختیار از دهان او خارج می شود.
اصول رشد نوبالغ یک محتوای درونی دارد و یک محتوای بیرونی و نوجوان نوبالغ در هر دو جنبه ی این محتوا باید ساخته و پرداخته شود. تغییر نگرش ها و علائق او، حد و سقف ندارد، همچنان ادامه می یابد تا او به سنین حدود ۱۸-۱۶ برسد که در آن صورت برای او آرامش نسبی وجود خواهد داشت و ما در بخش مربوط به دنیای پس از بلوغ به آن خواهیم پرداخت.
در تمام دوران بلوغ و شکوفایی آن، نوجوان در تب و تاب و دچار نوعی بی ثباتی است. قادر به حفظ خود و تعادل خویش نیست و نیز قادر به حفظ اسرار نمی باشد و به همین جهت در مواردی بسیار وضع و شرایط خود را برملا می سازد. حتی بدون آنکه خود خواستار آن باشد. به اصطلاح عامیانه، حرف بی اختیار از دهان او خارج می شود.
شرایط رشد
وضع و شرایطی که برای نوجوان وجود دارد به گونه ای است که او می تواند خود را در شرایط همسری، پدری یا مادری ببیند. این امر در رابطه با دختران جدی تر است تا حدی که یکی از نویسندگان می نویسد:
«قاعدگی ندایی است که از این به بعد او قادر است حامله شود و نوزادی را بپروراند و بر این اساس است که او به آسانی و سادگی می تواند شخصیت خود را با زنان دیگر یکسان نماید و به راه سالم و مثبتی قدم گذارد.» و شما می دانید صرف این تصور خام می تواند خطر آفرین باشد و باید این اندیشه را وسیله و پلی قرار داد برای تطابق اندیشه با واقعیت ها.
شایان ذکر است رهایی از یتیمی، برای پسران احتلام است ولی اگر سفیه یا ضعیف باشد مال و ثروت او را باید همچنان حفظ و صیانت کرد و به دست او نداد تا از حالت سفاهت بیرون آید.
رهایی از یتیمی برای دختران نیز بلوغ است و او حق دارد در مال خویش تصرف کند. اگرچه برخی از فقها این نظر را با تردید می نگرند و اثبات رشد عقلی او را غیر این ملاک بیان می دارند.
«قاعدگی ندایی است که از این به بعد او قادر است حامله شود و نوزادی را بپروراند و بر این اساس است که او به آسانی و سادگی می تواند شخصیت خود را با زنان دیگر یکسان نماید و به راه سالم و مثبتی قدم گذارد.» و شما می دانید صرف این تصور خام می تواند خطر آفرین باشد و باید این اندیشه را وسیله و پلی قرار داد برای تطابق اندیشه با واقعیت ها.
شایان ذکر است رهایی از یتیمی، برای پسران احتلام است ولی اگر سفیه یا ضعیف باشد مال و ثروت او را باید همچنان حفظ و صیانت کرد و به دست او نداد تا از حالت سفاهت بیرون آید.
رهایی از یتیمی برای دختران نیز بلوغ است و او حق دارد در مال خویش تصرف کند. اگرچه برخی از فقها این نظر را با تردید می نگرند و اثبات رشد عقلی او را غیر این ملاک بیان می دارند.
دیگر تحولات
از دیگر تحولات در این مرحله عبارت اند از:
- تحول در جنبه ی فهم و دانایی؛ به گونه ای که می توان گفت به درجه ی والاتری از فهم و دانایی رسیده است.
- تحول در آینده بینی و آینده نگری که بخشی از ذهن او را به خود مشغول می دارد.
- تحول در سرعت انتقال به ویژه در دوران پس از شکفتگی بلوغ؛ به گونه ای که با کنایه و شادمانی مقصد و مفهوم طرف مقابل را در می یابد.
- تحول در احساس تکلیف و مسئولیت نسبت به غیر به ویژه محرومان و مستمندان
- بروز نوعی توجه جدید به پدر و مادر و احاس قدردانی از زحمات و تلاش های آنان و کوشش در جبران خدمات.
نکته های مهم
براساس اعلام عقاید و نظرات نوعی تناقض در حالات و رفتار نوجوان ملاحظه می شود و آن این است که آنان را نسلی طلبکار می شناسید که از پدر و مادر خود توقعات دارند و بر این توقع پای می فشارند، و حتی ممکن است در این مطالبات گاهی باید پدر و مادر درگیر شوند و فریاد و فغان سر دهند و...
ولی باید دانست که آن یک طرف قضیه است. آنان در درون خود احساس شرمندگی نسبت به پدر و مادر دارند و حتی از این که بر سفره پدر و مادر می نشینند احساس خجلت دارند.
نامه هایی از نوجوانان، حتی دختران در دست است که تقاضای کار کرده اند و نوشته اند به هنگامی که بر سر سفره پدر و مادر می نشیند آرزوی مرگ می کنند! و بر این باورند که چرا باید پدرشان به کارهای سخت تن در دهد تا برایشان غذا و لباسی تهیه کند و چرا خودشان کاری ندارند که خود را و حتی والدینشان را اداره کنند؟
و بدین سان والدین فریاد و عصبانیت شان را در توقع نبینند بدانند که در این راستا در درون بسیاری از آنان غوغاست. و این خود هشداری برای والدین است که با به رخ کشیدن وضع شان به شرمندگی شان می افزایند و آنان را بیشتر مضطرب می سازند. (به بررسی هایی که در طرح بشارت در سازمان ملی جوانان آمده است مراجعه کنید).
ولی باید دانست که آن یک طرف قضیه است. آنان در درون خود احساس شرمندگی نسبت به پدر و مادر دارند و حتی از این که بر سفره پدر و مادر می نشینند احساس خجلت دارند.
نامه هایی از نوجوانان، حتی دختران در دست است که تقاضای کار کرده اند و نوشته اند به هنگامی که بر سر سفره پدر و مادر می نشیند آرزوی مرگ می کنند! و بر این باورند که چرا باید پدرشان به کارهای سخت تن در دهد تا برایشان غذا و لباسی تهیه کند و چرا خودشان کاری ندارند که خود را و حتی والدینشان را اداره کنند؟
و بدین سان والدین فریاد و عصبانیت شان را در توقع نبینند بدانند که در این راستا در درون بسیاری از آنان غوغاست. و این خود هشداری برای والدین است که با به رخ کشیدن وضع شان به شرمندگی شان می افزایند و آنان را بیشتر مضطرب می سازند. (به بررسی هایی که در طرح بشارت در سازمان ملی جوانان آمده است مراجعه کنید).
نویسنده: علی قائمی امیری
منبع: کتاب «دنیای بلوغ»