دلتنگی نوجوان برای کودکی، یکی از ویژگی های این دوران است.
مرحله ی اول نوجوانی (نه تا سیزده سالگی)
آغاز نوجوانی ممکن است با برخی تغییرات ناخوشایند همراه باشد. والدین در کودکی فرزندشان (دختر یا پسر) در آرامش کامل اند، چون کودک رفتارش موافق و هماهنگ با رفتار والدین است. به همین دلیل در محیط خانواده همیشه آرامش برقرار است. اما وقتی همان کودک به سن نوجوانی می رسد، از والدین ناگهان فاصله می گیرد. والدی که از رفتار یک جانبه ی فرزندش متحیر بود با حالتی غم زده این مرحله از زندگی نوجوان و تغییرات آن را به این صورت توصیف می کرد: «تغییراتی که باعث بدتر شدن اوضاع» برای همه ی اعضای خانواده می شود.
این مادر تغییرات روحی دوران نوجوانی فرزندش در این مرحله را این طور توصیف می کرد که نوجوان او در آغاز نوجوانی آشفته تر بود و در مقابل مراجع قدرت مقاومت بیشتری نشان می داد. این حالت آشفتگی و مقاومت دو علامت جدایی نوجوان از دوران کودکی و آغاز سفر او برای رسیدن به استقلال است. علامت های شروع تغییرات که در بسیاری از دانش آموزان در دوره ی پایانی ابتدایی بوده، برای همه ی دانش آموزان دوره ی متوسطه وجود دارد.
این مادر تغییرات روحی دوران نوجوانی فرزندش در این مرحله را این طور توصیف می کرد که نوجوان او در آغاز نوجوانی آشفته تر بود و در مقابل مراجع قدرت مقاومت بیشتری نشان می داد. این حالت آشفتگی و مقاومت دو علامت جدایی نوجوان از دوران کودکی و آغاز سفر او برای رسیدن به استقلال است. علامت های شروع تغییرات که در بسیاری از دانش آموزان در دوره ی پایانی ابتدایی بوده، برای همه ی دانش آموزان دوره ی متوسطه وجود دارد.
دلتنگ دوران کودکی
کودک در این مرحله دلتنگ دوران کودکی و روزهای شیرین و پرخاطره ای می شود که در کنار والدین گذرانده است. این موضوع تحملش هم برای والدین و هم کودک مشکل است. به تدریج که رفتار کودک تغییر می کند رفتار والدین هم در پاسخ به رفتار کودک تغییر می کند و ارتباط عاطفی آنها هرگز مثل گذشته نمی شود. اگر از والدین سؤال کنید، آنان اعتراف خواهند کرد: «فرزند ما در کودکی، به همه ی اعضای خانواده عشق می ورزید.
مطیع و فرمانبردار، تلاشگر، سرحال و بانشاط بود و در کارهای خانه به ما کمک می کرد. با شیرین زبانی های خود ما را سرگرم می کرد. و حالا به موجودی بسیار بی ملاحظه تبدیل شده است، در برابر خواسته های ما مقاومت می کند، انگیزه ای برای انجام دادن هیچ کاری ندارد. تک رو و دمدمی مزاج و کم حرف است.» اگر از کودک، که در اوایل نوجوانی است، سؤال کنید، او نیز به شما خواهد گفت: «وقتی کودک بودم والدینم مرا خوب درک می کردند، به من اطمینان کامل داشتند و با آغوش باز مرا می پذیرفتند، در کنار آنان احساس آرامش می کردم و زندگی در کنارشان برایم لذت بخش بود. اما حالا عوض شده اند. پیوسته به من امر و نهی می کنند، تحمل کارهای مرا ندارند. تنها کاری که خوب انجام می دهند انتقاد کردن است، از من بازخواست می کنند و رفتارشان با من بسیار خشک و جدی است.»
مطیع و فرمانبردار، تلاشگر، سرحال و بانشاط بود و در کارهای خانه به ما کمک می کرد. با شیرین زبانی های خود ما را سرگرم می کرد. و حالا به موجودی بسیار بی ملاحظه تبدیل شده است، در برابر خواسته های ما مقاومت می کند، انگیزه ای برای انجام دادن هیچ کاری ندارد. تک رو و دمدمی مزاج و کم حرف است.» اگر از کودک، که در اوایل نوجوانی است، سؤال کنید، او نیز به شما خواهد گفت: «وقتی کودک بودم والدینم مرا خوب درک می کردند، به من اطمینان کامل داشتند و با آغوش باز مرا می پذیرفتند، در کنار آنان احساس آرامش می کردم و زندگی در کنارشان برایم لذت بخش بود. اما حالا عوض شده اند. پیوسته به من امر و نهی می کنند، تحمل کارهای مرا ندارند. تنها کاری که خوب انجام می دهند انتقاد کردن است، از من بازخواست می کنند و رفتارشان با من بسیار خشک و جدی است.»
مهم ترین ناراحتی های این دوران
اگر ناراحتی ها و مشکلات مشترک والدین و نوجوانان را بررسی کنیم پی می بریم که هر گروه دچار احساس خلا در زندگی خود شده اند. حالا دختری که در اوایل نوجوانی است، می داند هرگز نمی تواند به دوران امن و صمیمی کودکی خود برگردد. هرگز آن احساس شعف و دلگرمی را که در کنار والدین خود داشت و برایش بسیار مهم بود در کنار والدین نخواهد یافت. متأسفانه والدین هم سرانجام این واقعیت را می پذیرند که هرگز رفتار دخترشان با آنان مثل گذشته نخواهد بود.
والدین، هرگز مثل گذشته، دخترشان را به صورت کودکی دوست داشتنی و قابل ستایش و «بهترین یار مهربان» یا «همراه همیشگی» نخواهند یافت. والدین به جای اینکه سپری شدن دوران کودکی فرزندشان را عامل همه ی این مشکلات بین خود و فرزندشان بدانند و شیون و زاری کنند، بهتر است وقت بگذارند و با فرزند خود ارتباط کلامی برقرار کنند و به او بگویند هر دو طرف والدین و نوجوان دلشان برای آن دوران طلایی، که در کنار یکدیگر داشتند، تنگ شده است.
فرصت ها را غنیمت بشمارند و به بهترین وجه ممکن از آن برای گذران اوقات خوش در کنار یکدیگر، مثل گذشته، استفاده کنند و از آنچه به آنها داده شده خشنود باشند. هیچ یک از طرفین اشتباهی انجام نداده است. نوجوانی که دوره ای طولانی و نیازمند ارتباط صمیمانه تری بین والدین و نوجوان است به زودی فرا می رسد.
حالا مشکلات قابل پیش بینی نوجوانی مثل کتابی در پیش چشمان والدین یکی پس از دیگری گشوده می شوند، که به ترتیب عبارت اند از: شلختگی و بی نظمی در رفتار و ظاهر جوان، افکار منفی که به تدریج در ذهن او رشد می کنند، و تمایل به تجربه کردن بعضی چیزها در اوایل نوجوانی. لازم است بدانید که هریک از مواردی که در بالا گفتیم در رشد نوجوان شما نقش مهمی دارد.
والدین، هرگز مثل گذشته، دخترشان را به صورت کودکی دوست داشتنی و قابل ستایش و «بهترین یار مهربان» یا «همراه همیشگی» نخواهند یافت. والدین به جای اینکه سپری شدن دوران کودکی فرزندشان را عامل همه ی این مشکلات بین خود و فرزندشان بدانند و شیون و زاری کنند، بهتر است وقت بگذارند و با فرزند خود ارتباط کلامی برقرار کنند و به او بگویند هر دو طرف والدین و نوجوان دلشان برای آن دوران طلایی، که در کنار یکدیگر داشتند، تنگ شده است.
فرصت ها را غنیمت بشمارند و به بهترین وجه ممکن از آن برای گذران اوقات خوش در کنار یکدیگر، مثل گذشته، استفاده کنند و از آنچه به آنها داده شده خشنود باشند. هیچ یک از طرفین اشتباهی انجام نداده است. نوجوانی که دوره ای طولانی و نیازمند ارتباط صمیمانه تری بین والدین و نوجوان است به زودی فرا می رسد.
حالا مشکلات قابل پیش بینی نوجوانی مثل کتابی در پیش چشمان والدین یکی پس از دیگری گشوده می شوند، که به ترتیب عبارت اند از: شلختگی و بی نظمی در رفتار و ظاهر جوان، افکار منفی که به تدریج در ذهن او رشد می کنند، و تمایل به تجربه کردن بعضی چیزها در اوایل نوجوانی. لازم است بدانید که هریک از مواردی که در بالا گفتیم در رشد نوجوان شما نقش مهمی دارد.
- نقش بی نظمی در رفتار جوان این است که گره های بسته ی به جای مانده از دوران کودکی را باز کند تا فرصتی برای رشد سیستم پیچیده ی خودمدیریتی فراهم شود. او در قالب کلمات و با رفتار خود به دیگران نشان می دهد که روش ساده و قدیمی برای روبه رو شدن با دوران رشد، که هم اکنون آغاز شده است،کافی نیست.
- نقش افکار منفی این است که در نوجوان ایجاد نارضایتی کند تا زمینه را برای ایجاد انگیزه ی تغییر در نوجوانی آماده کند. جوان در قالب کلمات و با رفتار خود به دیگران می فهماند که دیگر دوست ندارد با او مثل کودک رفتار شود. او آماده است در مقابل والدین و قدرت آنان مقاومت و به طور مستقل عمل کند.
- نقش تجربه های اولیه این است که سرمایه ای از تجربیات برای زندگی دنیوی او فراهم کند. نوجوان مشتاق است بداند دنیای تجربیاتی که پس از دوران کودکی با آن روبه رو خواهد شد چگونه است. او محدودیت هایی را که والدین و جامعه برای او تعیین کرده اند، محک می زند و به آنان نشان می دهد که آزادی های جدید که برخی از آنها مرتبط با فعالیت های گذشته و قدیمی تر او هستند، حالا زمینه را برای کارهای مورد علاقه ی او و اکتشافات جدیدش فراهم می کند.
بیایید هریک از این دوره ها را با ذکر جزئیات بررسی کنیم.
نویسنده: کارل پیکارد
منبع: کتاب «دوران نوجوانی فرزندتان را دریابید»