یکی از علل زمینه ساز خشونت های خانگی، ضعف کنترل فردی است.
تبیین خشونت خانگی
در این بحث، مروری اجمالی بر عوامل خشونت خانگی خواهیم داشت و از آنجا که بررسی تفصیلی در نظر نبوده، میان عوامل اختصاصی و عوامل مشترک خشونت شوهران، خشونت زنان، خشونت والدین و خشونت فرزندان تفکیک نشده است.
در تبیین عوامل ارتکاب خشونت خانگی، با سه رویکرد مختلف روبه رو هستیم: رویکرد على خردنگر، رویکرد علی کلان نگر و رویکرد غایت شناختی. در هر یک از این سه رویکرد، بر جنبه یا جنبه هایی از خشونت خانگی به عنوان علل یا دلایل بروز و تداوم این پدیده، تأکید شده است که در ادامه به بررسی کوتاه آنها می پردازیم.
در تبیین عوامل ارتکاب خشونت خانگی، با سه رویکرد مختلف روبه رو هستیم: رویکرد على خردنگر، رویکرد علی کلان نگر و رویکرد غایت شناختی. در هر یک از این سه رویکرد، بر جنبه یا جنبه هایی از خشونت خانگی به عنوان علل یا دلایل بروز و تداوم این پدیده، تأکید شده است که در ادامه به بررسی کوتاه آنها می پردازیم.
الف) تبیین على خردنگر
صاحب نظرانی که با این رویکرد به بررسی خشونت خانگی پرداخته اند، بر مجموعه ای از عوامل تأکید دارند که پیش از همه باید به عوامل زیستی اشاره کرد.
عوامل زیستی
فیزیولوژیست ها میزان بیشتر هورمون مردانه - تستوسترون - در مردان را عاملی مؤثر در رفتارهای پرخاشگرانه تر آنان دانسته اند، ضمن آنکه در برخی نظریه های فمینیسم رادیکال نیز بر نقش عوامل زیستی، به ویژه نقش مهم نیروی بدنی مردان، در خشونت جنسی تأکید شده است.
ولی روشن است که نمی توان برای عوامل زیستی، وزنی بیش از این قائل شد که مردان را در مقایسه با زنان، دارای قابلیت و استعداد بیشتری برای ارتکاب خشونت بدانیم. بنابراین، به تبیین بیشتری نیاز داریم که چگونگی فعلیت یافتن این استعداد را نشان دهد.
ولی روشن است که نمی توان برای عوامل زیستی، وزنی بیش از این قائل شد که مردان را در مقایسه با زنان، دارای قابلیت و استعداد بیشتری برای ارتکاب خشونت بدانیم. بنابراین، به تبیین بیشتری نیاز داریم که چگونگی فعلیت یافتن این استعداد را نشان دهد.
عامل یادگیری
عامل مهم دیگر در این رویکرد، عامل یادگیری است. نظریه یادگیری اجتماعی، جرم و کجروی را نتیجه یادگیری هنجارها، ارزش ها و رفتارهای مرتبط با این پدیده ها می داند. براساس این نظریه، کودکان الگوهای رفتاری و شیوه های اعمال خشونت خانگی را از والدین می آموزند و در آینده از این الگوها و شیوه ها پیروی می کنند.
این نظریه که با تحقیقات متعدد تأیید شده، تا حدی این واقعیت را نیز تن می کند که چرا زنانی که با خشونت شوهران خود مواجه می شوند، به زندگی با آنان ادامه می دهند. این امر تا حدودی به پیشینه زنان کتک خورده مربوط می شود زنانی که از والدین خود بدرفتاری دیده اند، این گونه جامعه پذیر شده اند که نقش قربانی را بازی کند و در نتیجه، تکرار آن وضعیت در زندگی زناشویی باعث فرار آنها نمی شود.
این نظریه که با تحقیقات متعدد تأیید شده، تا حدی این واقعیت را نیز تن می کند که چرا زنانی که با خشونت شوهران خود مواجه می شوند، به زندگی با آنان ادامه می دهند. این امر تا حدودی به پیشینه زنان کتک خورده مربوط می شود زنانی که از والدین خود بدرفتاری دیده اند، این گونه جامعه پذیر شده اند که نقش قربانی را بازی کند و در نتیجه، تکرار آن وضعیت در زندگی زناشویی باعث فرار آنها نمی شود.
ضعف کنترل فردی
اما شاید بتوان ضعف کنترل فردی را مهمترین عامل ارتکاب خشونت خانگی در سطح خرد دانست. براساس رهیافت روان شناختی نظریه کنترل اجتماعی، فقدان یا ضعف کنترل فرد به وسیله نیروهای درونی و بیرونی، عامل ارتکاب کجروی است.
باورهای دینی، وجدان اخلاقی، تعهدات فرد در قبال دیگران و پیوندهای اجتماعی او، نقش نیروهای درونی و بیرونی بازدارنده را در برابر گرایش فرد به کجروی و قانون شکنی - و به طور خاص، خشونت خانگی - ایفا می کنند.
از این گذشته، عوامل دیگری در سطح خرد در خشونت خانگی مؤثر شناخته شده اند که مصرف الکل، خصومت ناشی از وابستگی مرد به همسر خود، فکر و خیال و نگرانی بیش از حد مرد نسبت به رفتار همسر، جرقه عصبانیت، به ویژه پس از مشاجره لفظی و خدمت نظامی مرد در گذشته یا حال، از آن جمله اند.
ادامه دارد...
باورهای دینی، وجدان اخلاقی، تعهدات فرد در قبال دیگران و پیوندهای اجتماعی او، نقش نیروهای درونی و بیرونی بازدارنده را در برابر گرایش فرد به کجروی و قانون شکنی - و به طور خاص، خشونت خانگی - ایفا می کنند.
از این گذشته، عوامل دیگری در سطح خرد در خشونت خانگی مؤثر شناخته شده اند که مصرف الکل، خصومت ناشی از وابستگی مرد به همسر خود، فکر و خیال و نگرانی بیش از حد مرد نسبت به رفتار همسر، جرقه عصبانیت، به ویژه پس از مشاجره لفظی و خدمت نظامی مرد در گذشته یا حال، از آن جمله اند.
ادامه دارد...
نویسنده: حسین بستان
منبع: کتاب «جامعه شناسی خانواده»