اصطلاح جدیدی به نام «هوش هیجانی»

هوش هیجانی، مجموعه ای از توانایی هایی است که کمک می کند در زندگی شخصی یا شغلی، با دیگران رابطه ای دوستانه و مداراگرایانه برقرار کنیم. با ما همراه باشید تا در مورد هوش هیجانی بیشتر بدانید.
چهارشنبه، 18 دی 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اصطلاح جدیدی به نام «هوش هیجانی»
هوش هیجانی مناسب، می تواند زمینه ساز موفقیت های شغلی و تحصیلی باشد. 
 

اهمیت هوش هیجانی

یکی از اسرار برملاشده روان شناسی این است که نمره های درسی، بهره هوشی یا نتایج آزمون استعداد تحصیلی، به رغم ارزش و ابهت شان در میان عموم، نمی توانند قاطعانه پیش بینی کنند که چه کسی در زندگی موفق خواهد شد. یقینا، در مجموع، برای گروه های بزرگ، رابطه ای میان بهره هوشی و موقعیت های زندگی وجود دارد. افراد بسیاری با بهره هوشی بسیار پایین در مشاغل پست به کار مشغول می شوند و کسانی که هوش بالا دارند، مشاغلی با درآمد خوب به دست می آورند، اما به هیچ وجه نمی توان گفت که همیشه چنین است.
 
بر این قاعده که تیزهوشی، پیش بینی کننده موفقیت است، استثناهای بسیاری وجود دارد، استثناهایی بسیار بیشتر از مواردی که با این قاعده انطباق پیدا می کنند. در بهترین حالت، تیزهوشی، حداکثر حدود ۲۰ درصد در پیش بینی موفقیت در زندگی سهم دارد، در حالی که ۸۰ درصد باقی مانده، به نیروهایی دیگر مربوط می شود.
 
مجموعه ای مهم از این خصوصیات با نیروهای دیگر که هوش هیجانی نامیده می شود، موضوع این کتاب را تشکیل می دهد؛ یعنی، توانایی هایی مانند این که فرد بتواند انگیزه خود را حفظ کند، در مقابل ناملایمات پایداری کند، تکانش های خود را مهار کند، کامیابی را به تعویق بیندازد، حالت های روحی خود را تنظیم کند، نگذارد پریشانی قدرت تفکر او را خدشه دار کند، با دیگران همدلی کند و امیدوار باشد.
 

هوش هیجانی مفهوم جدیدی است

برخلاف تیزهوشی، که سابقه حدود صد سال تحقیق بر صدها هزار نفر را به همراه دارد، هوش هیجانی، مفهوم جدیدی است. هنوز، هیچ کس دقیقا نمی تواند بگوید که تفاوت های میان افراد در زندگی، تا چه حد از هوش هیجانی ناشی می شود.
 
شواهد بسیاری ثابت می کنند افراد دارای مهارت هیجانی، یعنی کسانی که احساس های خود را به خوبی می شناسند و هدایت می کنند و احساس دیگران را نیز درک و به نحو اثربخشی با آن برخورد می کنند، در هر زمینه ای از زندگی متمایزند، خواه در روابط عاطفی و صمیمانه باشد و خواه در فهم قواعد ناگفته ای که در خط مشی سازمانی به پیشرفت می انجامد؛ افرادی که مهارت های عاطفی شان به خوبی رشد یافته، در زندگی خویش نیز خرسند و کارآمدند و عادت های فکری در اختیار دارند که موجب می شود آنها افرادی مولد و کارآمد باشند.
 
افرادی که نمی توانند بر زندگی عاطفی خود مسلط باشند، درگیر کشمکش های درونی هستند که از توانایی آنها برای انجام کار متمرکز و روشن می کاهد. مفهوم هوش هیجانی نشان می دهد که چرا دو نفر با هوشبهر یکسان، ممکن است به درجات بسیار متفاوتی از موفقیت در زندگی دست یابند. هوش هیجانی، یک عنصر بنیادین از رفتار انسان است که جدا و متفاوت از هوش شناختی (عقل) عمل می کند. بین هوشبهر و هوش هیجانی، هیچ رابطه شناخته شده ای وجود ندارد و نمی توان از روی هوش شناختی یک فرد، هوش هیجانی وی را حدس زد.
 

تعریف هوش هیجانی

اولین بار در سال ۱۹۹۰، روان شناسی به نام سالووی، اصطلاح هوش هیجانی را برای بیان کیفیت و درک احساسات افراد، همدردی با احساسات دیگران و توانایی اداره مطلوب خلق و خو به کار برد. در حقیقت، این هوش، مشتمل بر شناخت احساسات خویش و دیگران و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیمات مناسب در زندگی است.
 
به عبارتی، عاملی است که به هنگام شکست، در شخصی ایجاد انگیزه می کند و به واسطه داشتن مهارت های اجتماعی بالا، منجر به برقراری رابطه خوب با مردم می شود. هوش هیجانی طبق تعریف رون بار - آن (۲۰۰۰)، عبارت است از مجموعه ای از دانش ها و توانایی های هیجانی و اجتماعی که قابلیت کلی ما را در پاسخ به نیازهای محیطی به طور مؤثری تحت تأثیر قرار می دهد. این مجموعه شامل موارد زیر است:
 
١. توانایی آگاه بودن از خود، درک و فهم خود و قدرت بیان خویشتن
۲. توانایی آگاه بودن از دیگران، درک و فهم دیگران و قدرت بیان آنها
٣. توانایی مواجهه با هیجان های شدید و کنترل تکانه ها در خویشتن
۴. توانایی انطباق با تغییرات و حل مسایلی با ماهیت اجتماعی و یا فردی.
 
تعریف نیسر (۱۹۹۶) از هوش هیجانی، مجموعه ای از توانایی وابسته و مرتبط با سایر مهارت های ذهنی توصیف شده توسط انواع هوش های ثابت شده می باشد. از نظر جلالی (۱۳۸۱)، هوش هیجانی یک مهارت اجتماعی است که به معنای سهولت برقرار کردن ارتباط با مردم و کنترل هیجان های خویش در رابطه با دیگران و توانایی تشویق و هدایت آنان است.
 
سالووی، مایر، و کاروسو (۲۰۰۰) هوش هیجانی را چنین تعریف می نمایند: ظرفیت شخص درباره هیجان ها، افزایش تفکر هیجانی می باشد که این شامل توانایی های درک درست هیجان ها، دستیابی و گسترش هیجان ها برای کمک به تفکر، فهم هیجان ها و دانش هیجانی و تنظیم فکورانه هیجان ها برای ارتقای عقلانی و هیجانی است.
 
لیزا گاردنر، هوش هیجانی را توانایی فرد در شناسایی و ابراز هیجان ها در خود و دیگران می داند. هوش هیجانی، مجموعه ای از توانایی هایی است که کمک می کند در زندگی شخصی یا شغلی، با دیگران رابطه ای دوستانه و مداراگرایانه برقرار کنیم. تعریف دانیل گلمن (۱۹۹۵)، از هوش هیجانی بدین صورت است که او دو شیوه متفاوت از آگاهی و دانستن را بیان می کند: شیوه عقلانی و شیوه هیجانی. او زندگی روانی انسان را ناشی از تعامل کارکرد هر دو عامل می داند و معتقد است که به جای نادیده گرفتن هیجانات، شخص باید به طور هوشمندانه ای با آنها مواجه شود؛ تنها با هوش هیجانی می توان خود را برای پایداری در مقابله با ناکامی برانگیخت، حالات روحی و خلق خود را تنظیم کرد، ارضای نیاز را به تعویق انداخت، از غرق شدن تفکر در مسایل ناراحت کننده، اجتناب کرد و با دیگران همدلی نمود.
 
نویسنده: رمضان حسن زاده و سیدمرتضی ساداتی کیا
 
منبع: کتاب «هوش هیجانی» (مدیریت احساس، عاطفه و هیجان)


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.