برخی از معیارهای انتخاب همسر در میان دختران و پسران مشترک است.
ازدواج مطلوب
هرچند یک ازدواج خوب به ملاک های انتخاب بستگی دارد، اما داشتن دیدگاه درست، استدلال منطقی و برنامه مناسب در زندگی می تواند زمینه را برای یک ازدواج خوب فراهم کند. برای مثال، وقتی هدف یک فرد ایجاد آرامش برای همسر و فراهم سازی محیطی امن باشد، خداوند مودت و رحمت خود را بر آن زوج ارزانی خواهد داشت (ر.ک: روم، ۲۱).
زن و مرد شخصیت سازند
در قرآن کریم زن و مرد به لباس هم تشبیه شده اند. این تشبیه ظریف دو عامل فرایندی مهم ازدواج مطلوب را به دست می دهد؛ یکی اینکه زن و شوهرهای خوب عیب یکدیگر را می پوشانند و دیگر اینکه نقاط قوت و محاسن یکدیگر را برجسته و همچون لباسی فاخر او را از آنچه هست، بهتر نشان می دهد. نبودن سه معیار گفته شده؛ یعنی آرامش، عیب پوشی و بزرگ نمایی نقاط قوت بیانگر بیماری ارتباطی یک خانواده است.
اگر ازدواج زن و مرد را نطفه تشکیل یک نظام (سیستم) بدانیم، نقاط قوت و ضعف این سیستم به عوامل گوناگونی بستگی دارد. این عوامل در پژوهش های مختلف پیگیری شده است. دیفرین (۲۰۰۶) شش حوزه اصلی که خانواده ها را توانمند می سازد، شناسایی کرده است که عبارتند از: محبت، تعهد، سپری کردن اوقات لذت بخش با یکدیگر، بهزیستی معنوی، توانایی مدیریت استرس و برقراری ارتباط مثبت. دیفرین (۲۰۰۶) این حوزه ها را براساس مطالعه روی ۲۴۰۰۰ خانواده در بیش از ۲۵ کشور مشخص کرده است.
اگر ازدواج زن و مرد را نطفه تشکیل یک نظام (سیستم) بدانیم، نقاط قوت و ضعف این سیستم به عوامل گوناگونی بستگی دارد. این عوامل در پژوهش های مختلف پیگیری شده است. دیفرین (۲۰۰۶) شش حوزه اصلی که خانواده ها را توانمند می سازد، شناسایی کرده است که عبارتند از: محبت، تعهد، سپری کردن اوقات لذت بخش با یکدیگر، بهزیستی معنوی، توانایی مدیریت استرس و برقراری ارتباط مثبت. دیفرین (۲۰۰۶) این حوزه ها را براساس مطالعه روی ۲۴۰۰۰ خانواده در بیش از ۲۵ کشور مشخص کرده است.
تقویت نقاط قوت زوجین
السون، لارسون و السون-سیگ (۲۰۰۹) نیز روی نقاط قوت زوجین و تقویت آنها به جای برطرف کردن پریشانی و تعارض زناشویی تمرکز و تأکید دارند. آنها در زمینه یابی ملی بر بیش از ۲۰۰۰۰ زوج، نقاط قوت زوج های شاد را در مقایسه با زوج های پریشان مشخص کردند. مزایای توجه به نقاط قوت آن است که موجب پیشرفت توانایی، تغییر تمرکز و قدرتمندسازی زوجین برای افزایش ظرفیت های توانمندی شان در داشتن احساس خوب نسبت به یکدیگر و القای امید در آنها می شود تا ارتباطشان را تقویت کنند. از جمله عوامل مهمی که در طراحی برنامه های مشاوره پیش از ازدواج باید در نظر گرفته شوند؛ پرداختن به جنبه های چگونگی کارکرد جنسی، تفریح، لذت جویی، جلب حمایت اجتماعی، تبادل عاطفی، توجه، شرکت در شبکه های خانوادگی و ثبات شغلی است.
با اینکه زوجین، تفاوت های برجسته ای را در سطح و الگوی کیفیت ارتباط (فاورز و السون، ۱۹۹۲) و در فعالیت های شبکه اجتماعی (سورا، ۱۹۸۵) نشان میدهند؛ پژوهش های زیادی نشان داده اند که میتوان تفاوت های گروهی در ثبات زناشویی و رضایتمندی زناشویی را با کیفیت ارتباط های پیش از ازدواج زوجین پیش بینی کرد (فاورز و السون، ۱۹۸۶؛ لارسون و السون، ۱۹۸۹؛ مارکمن، رنیک، فلوید، استانلی و کلمنتس، ۱۹۹۳). کریستنسن (۱۹۹۱) معتقد است که چهار مؤلفه می تواند موجب ناکارآمدی سیستم زناشویی شوند: ضعف مهارت های حل مسئله، وجود آسیب شناسی روانی، وجود مزاج های دشوار مانند نوروزگرایی و عدم همخوانی شخصیتی که این عوامل چارچوبی را برای حمایت از عدم ثبات زناشویی ایجاد می کند. هیوی، شنک و کریستنسن (۱۹۹۴) معتقدند که این مراحل می توانند به صورت تدریجی در فرایندی تحولی، کیفیت ازدواج را کاهش دهند.
موره، جکیلک، برونته - تینکنو، وهمکاران (۲۰۰۴) ده عنصر اصلی را برای ازدواج سالم شناسایی کرده اند: تعهد میان زوجین، رضایت، مهارت های حل تعارض، عدم وجود خشونت های خانگی، وفاداری، تعامل و اختصاص زمان برای یکدیگر، صمیمیت و حمایت هیجانی، تعهد نسبت به فرزندان، پایگاه قانونی و طول عمر ازدواج.
از سوی دیگر، بخش خدمات سلامت و نیروهای انسانی آمریکا (۲۰۰۸) نیز نشان داده اند که دست کم دو ویژگی عمده برای ازدواج مطلوب دخالت دارند: رضایت متقابل زناشویی و احترام به یکدیگر.
با اینکه زوجین، تفاوت های برجسته ای را در سطح و الگوی کیفیت ارتباط (فاورز و السون، ۱۹۹۲) و در فعالیت های شبکه اجتماعی (سورا، ۱۹۸۵) نشان میدهند؛ پژوهش های زیادی نشان داده اند که میتوان تفاوت های گروهی در ثبات زناشویی و رضایتمندی زناشویی را با کیفیت ارتباط های پیش از ازدواج زوجین پیش بینی کرد (فاورز و السون، ۱۹۸۶؛ لارسون و السون، ۱۹۸۹؛ مارکمن، رنیک، فلوید، استانلی و کلمنتس، ۱۹۹۳). کریستنسن (۱۹۹۱) معتقد است که چهار مؤلفه می تواند موجب ناکارآمدی سیستم زناشویی شوند: ضعف مهارت های حل مسئله، وجود آسیب شناسی روانی، وجود مزاج های دشوار مانند نوروزگرایی و عدم همخوانی شخصیتی که این عوامل چارچوبی را برای حمایت از عدم ثبات زناشویی ایجاد می کند. هیوی، شنک و کریستنسن (۱۹۹۴) معتقدند که این مراحل می توانند به صورت تدریجی در فرایندی تحولی، کیفیت ازدواج را کاهش دهند.
موره، جکیلک، برونته - تینکنو، وهمکاران (۲۰۰۴) ده عنصر اصلی را برای ازدواج سالم شناسایی کرده اند: تعهد میان زوجین، رضایت، مهارت های حل تعارض، عدم وجود خشونت های خانگی، وفاداری، تعامل و اختصاص زمان برای یکدیگر، صمیمیت و حمایت هیجانی، تعهد نسبت به فرزندان، پایگاه قانونی و طول عمر ازدواج.
از سوی دیگر، بخش خدمات سلامت و نیروهای انسانی آمریکا (۲۰۰۸) نیز نشان داده اند که دست کم دو ویژگی عمده برای ازدواج مطلوب دخالت دارند: رضایت متقابل زناشویی و احترام به یکدیگر.
معیارهای فراجنسیتی
برخی از معیارهای انتخاب همسر در میان دختران و پسران مشترک است. در بسیاری از پژوهش هایی که پیشتر بدان اشاره شد؛ اخلاق، دین داری و ایمان مذهبی و اعتقادات، سلامت روانی و فکری، عفت و پاکدامنی، تناسب فرهنگی، مسئولیت پذیری، عقل و هوش، اصالت و تناسب فرهنگی- اقتصادی خانواده ها و تحصیلات از جمله این معیارهای اساسی بودند (برای نمونه، حسین خانی نایینی، جان بزرگی، مهرام، ۱۳۹۳؛ حقیقی زاده، کرمی و سلطانی، ۱۳۸۹؛ رجبی و همکاران، ۱۳۹۰؛ موسوی، ۱۳۹۱، رشیدی، ۱۳۹۱). هم مردان و هم زنان هنگامی که به دنبال همسری برای انتخاب هستند، شریکی باملاحظه، راستگو، جذاب و وفادار را جستجو می کنند؛ اما آنچه برای زنان مهم است، موقعیت و درآمد مرد و آنچه برای مردان اهمیت دارد، جوانی و زیبایی زن است (لی و همکاران، ۲۰۱۳). ایموند و ایدولژی (۲۰۱۴) در پژوهشی نشان دادند که هم برای زنان و هم برای مردان، وفاداری مهم ترین معیار برای انتخاب همسر است. همچنین انتخاب یک شریک جنسی دائمی ایده ال، جذابیت جسمی، جاذبه جنسی و شخصیت هیجان انگیز و بانشاط از اهمیت بالایی برخوردار است.
در متون اسلامی، به ویژه قرآن کریم با تعابیر مختلف در درجه نخست، انسان ها (اعم از زن و مرد) را دارای یک سری ملاک های یکسان می داند و تفاوتی بین آنها قائل نیست. جایی که خطاب قرآن، مردم (الناس) و نفس است مانند هدایت، ایمان، عمل و سنجش آن، کمال (اسلام، ایمان، عبادت همراه با خضوع، صدق، صبر، خشوع، صدقه به معنای رد مال و اقتصاد که نشان دهنده عمق صداقت است، روزه گرفتن، پاکدامنی و حفظ نقطه آسیب پذیر، ذاکر بودن و دوری از غفلت)، عقاب (غفران در آیه قبل و مشارکت در عذاب) و...، بین زن و مرد تفاوتی وجود ندارد. نفس مفهومی فراجنسیتی است. تعابیر دیگری در قرآن آمده است که هر دو جنس را به طور مساوی مورد خطاب قرار می دهد و توهم برتری یکی نسبت به دیگری را از بین می برد و ویژگی ها را پایا بیان می کند. معیارهای فراجنسیتی در فصل بعدی در چارچوب مباحث مذهبی پیگیری می شوند.
در یک جمع بندی کلی، تفاوت دختر و پسر در معیارهای انتخاب همسر در پژوهش های مختلف معنادار است. اگرچه در برخی از ملاک های کلی مشابه هم عمل می کنند، اما این تفاوت معنا و کارکردی در ارتباط زن و مرد در محیط خانواده ندارد و کمکی به پایداری خانواده نمی کند.
الگویی که این کتاب دنبال می کند، بیش از هر چیزی هشیارسازی زن و مرد برای درک متقابل و تحریک عقلانی برای انتخابی مناسب است. در واقع، بسیاری از معیارهایی که در پژوهش ها بیان شده، مشخص نکرده است که چه رابطه ای بین معیار انتخاب و پایداری ازدواج وجود دارد. در بخش های دیگر کتاب به یافته های موجود در این زمینه اشاره شده است. تحریک عقلانی برای عبور از معیارهای گذرا و مبتنی بر هیجان و معطوف کردن توجه به معیارهایی که کارکرد قوی تری در پایداری ازدواج دارند، از جمله هماهنگی شخصیتی، اخلاق، دین داری و عقلانیت؛ به طور کلی، هدفی است که مشاور پیش از ازدواج آن را پی می گیرد.
منبع: مشاوره پیش از ازدواج، مسعود جان بزرگی، صص 27-29، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، اول، 1397.
در متون اسلامی، به ویژه قرآن کریم با تعابیر مختلف در درجه نخست، انسان ها (اعم از زن و مرد) را دارای یک سری ملاک های یکسان می داند و تفاوتی بین آنها قائل نیست. جایی که خطاب قرآن، مردم (الناس) و نفس است مانند هدایت، ایمان، عمل و سنجش آن، کمال (اسلام، ایمان، عبادت همراه با خضوع، صدق، صبر، خشوع، صدقه به معنای رد مال و اقتصاد که نشان دهنده عمق صداقت است، روزه گرفتن، پاکدامنی و حفظ نقطه آسیب پذیر، ذاکر بودن و دوری از غفلت)، عقاب (غفران در آیه قبل و مشارکت در عذاب) و...، بین زن و مرد تفاوتی وجود ندارد. نفس مفهومی فراجنسیتی است. تعابیر دیگری در قرآن آمده است که هر دو جنس را به طور مساوی مورد خطاب قرار می دهد و توهم برتری یکی نسبت به دیگری را از بین می برد و ویژگی ها را پایا بیان می کند. معیارهای فراجنسیتی در فصل بعدی در چارچوب مباحث مذهبی پیگیری می شوند.
در یک جمع بندی کلی، تفاوت دختر و پسر در معیارهای انتخاب همسر در پژوهش های مختلف معنادار است. اگرچه در برخی از ملاک های کلی مشابه هم عمل می کنند، اما این تفاوت معنا و کارکردی در ارتباط زن و مرد در محیط خانواده ندارد و کمکی به پایداری خانواده نمی کند.
الگویی که این کتاب دنبال می کند، بیش از هر چیزی هشیارسازی زن و مرد برای درک متقابل و تحریک عقلانی برای انتخابی مناسب است. در واقع، بسیاری از معیارهایی که در پژوهش ها بیان شده، مشخص نکرده است که چه رابطه ای بین معیار انتخاب و پایداری ازدواج وجود دارد. در بخش های دیگر کتاب به یافته های موجود در این زمینه اشاره شده است. تحریک عقلانی برای عبور از معیارهای گذرا و مبتنی بر هیجان و معطوف کردن توجه به معیارهایی که کارکرد قوی تری در پایداری ازدواج دارند، از جمله هماهنگی شخصیتی، اخلاق، دین داری و عقلانیت؛ به طور کلی، هدفی است که مشاور پیش از ازدواج آن را پی می گیرد.
منبع: مشاوره پیش از ازدواج، مسعود جان بزرگی، صص 27-29، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، اول، 1397.