نباید کار کردن را عار و ننگ برای خودمان بدانیم و این غرور های کاذب باعث شوند که دست از تلاش و کوشش برداریم.
مقدمه
برای رسیدن به کمالات اخلاق و عبادی باید یک الگوی برای خودمان داشته باشیم تا مسیر طی شده آن الگو را ما نیز طی کنیم و به اندازه خودمان به کمالی دست پیدا کنیم. خداوند برای اینکه انسان ها دچار حیرت و سرگردانی نشوند، ائمه معصومین (علیهم السلام) را فرستاد تا الگوی خوبی داشته باشیم. یکی از گوهرهای گرانقدر که فضایل و کمالات آن بی شمار و برای جویندگان آن ها واضح و روشن است، امام موسی کاظم (علیه السلام) است. زندگی امام دارای درس های است که لازم است هر شیعه ای از آنها آگاه باشد و سبک زندگی خود را شبیه آن امام کنند.
رفتارهای که امام موسی کاظم دوست دارند
این نوشتار به بررسی کوتاهی از ویژگی های ارزشمند امام موسی کاظم (علیه السلام) میپردازد که وجود آن در زندگی ما میتواند یک انقلاب جدیدی بوجود بیاورد.
1. بردباری و آرامش را از امام یاد بگیریم
زندگی های امروزی یک چیز مهمی را کم دارند که وجودش میتواند زندگی ها را باصفا تر سازد، بحث حلم و بردباری است که نقش ادویه را برای غذا دارد اگر بهترین غذا را درست کنند ولی ادویه نداشته باشد، آن غذا لذت بخش نخواهد بود.شما اگر حلم و بردباری نداشته باشید فرد دلپذیری نخواهید بود.
«حلم و بردباری از ویژگی های مهمی است که مردان موفق و بزرگ به ویژه رهبران راستین که بنا به وظیفه الهی، بیشترین برخورد و معاشرت را با مردم داشتند، از آن برخوردار بودند . امام هفتم (علیه السلام) که به خاطر همین ویژگی اش «کاظم » لقب گرفت، علم را با حلم آراسته بود، در برابر ناملایمات روزگار بردبار بود، با دشمنان و بد اندیشان با نرمی رفتار می کرد و با این شیوه به تربیت آنان می پرداخت.»[1]
نکته: اگر کمی بردباری و صبر در زندگی افراد وجود داشته باشد میتواند جلوی بسیاری از اختلافات در زندگی مشترک و قهر های خانوادگی را بگیرد. سعی کنید این سیره را از زندگی امام موسی کاظم (علیه السلام) در زندگی خودتان پیاده سازید. امام با دشمنان خود به صورت بزرگ منشانه برخورد میکردند، آیا شایسته نسیت که ما با دوستان و خانواده خود رفتار شایسته داشته باشیم؟
«حلم و بردباری از ویژگی های مهمی است که مردان موفق و بزرگ به ویژه رهبران راستین که بنا به وظیفه الهی، بیشترین برخورد و معاشرت را با مردم داشتند، از آن برخوردار بودند . امام هفتم (علیه السلام) که به خاطر همین ویژگی اش «کاظم » لقب گرفت، علم را با حلم آراسته بود، در برابر ناملایمات روزگار بردبار بود، با دشمنان و بد اندیشان با نرمی رفتار می کرد و با این شیوه به تربیت آنان می پرداخت.»[1]
نکته: اگر کمی بردباری و صبر در زندگی افراد وجود داشته باشد میتواند جلوی بسیاری از اختلافات در زندگی مشترک و قهر های خانوادگی را بگیرد. سعی کنید این سیره را از زندگی امام موسی کاظم (علیه السلام) در زندگی خودتان پیاده سازید. امام با دشمنان خود به صورت بزرگ منشانه برخورد میکردند، آیا شایسته نسیت که ما با دوستان و خانواده خود رفتار شایسته داشته باشیم؟
2. مانند امام، بخشنده و کریم باشید
گاهی برای شما در زندگی، مشکل مالی بوجود میآید و دوست دارید که نزد فردی بروید و از او کمک بگیرید و او نیز هیچ منتی نداشته باشد و جواب رد به شما ندهد. به داشته های خود مغرور نشویم چون احتمال دارد که دنیا آن روی سکه خودش را به ما نشان دهد و سرمایه های ما را بگیرد و تبدیل به فرد نیازمند شویم، پس در زمانی که دست مان میرسد باید دست دیگران را بگیریم و مشکلات آنها را با کمک مالی حل سازیم. زندگی امام کاظم (علیه السلام) را که مطالعه می کنیم به بخشش های فراوان آن امام میرسیم که با رفتار کریمانه و حفظ کردن شخصیت دیگران، مشکلات آنها را حل میکردند و گره های زندگی آنها را با دستان خود باز میکردند.
«محمد بن عبد الله بکری می گوید: فشار اقتصادی و معیشتی باعث شد که در اندیشه گرفتن وام بیافتم، بدین منظور راهی مدینه شدم، در آن دیار نزد موسی بن جعفر علیه السلام که در مزرعه ای نزدیک کوه احد مشغول کار و تلاش بود رفتم، آن حضرت از حالم جویا شد، من هدف از سفرم را بازگو کردم، امام موسی بن جعفر علیه السلام کیسه ای که در آن مبلغ سیصد دینار بود به من داد و من از همان جا به دیار خود باز گشتم.» [2]
«محمد بن عبد الله بکری می گوید: فشار اقتصادی و معیشتی باعث شد که در اندیشه گرفتن وام بیافتم، بدین منظور راهی مدینه شدم، در آن دیار نزد موسی بن جعفر علیه السلام که در مزرعه ای نزدیک کوه احد مشغول کار و تلاش بود رفتم، آن حضرت از حالم جویا شد، من هدف از سفرم را بازگو کردم، امام موسی بن جعفر علیه السلام کیسه ای که در آن مبلغ سیصد دینار بود به من داد و من از همان جا به دیار خود باز گشتم.» [2]
3. کار و تلاش را عیب خود ندانیم
تلاش و کوشش کردن باعث خواهد شد تا محتاج کسی نباشید و عزت شما حفظ خواهد شد. اگر تنبلی و سستی کنیم چیزی عاید ما نخواهد شد و بهره کمی از زندگی زیبا خواهیم برد. نباید کار کردن را عار و ننگ برای خودمان بدانیم و این غرور های کاذب باعث شوند که دست از تلاش و کوشش برداریم.
«ابیحمزه میگوید؛ امام موسی بن جعفر (علیه السلام) را دیدم که در زمین خود به سختی مشغول کار و تلاش است، به گونهای که عرق از بدنش جاری بود.» گفتم:« پس مردان کاری شما - کارگران و خدمه - کجایند؟ چرا خودتان کار می کنید؟» فرمود:« کسانی که از من بهتر بوده اند، کار بدنی و تلاش جسمانی داشته اند. گفتم:« چه کسی بهتر از شما بوده و بر روی زمین کار می کرده؟» فرمود:« رسول خدا و امیرالمؤمنین و پدرانم( علیهم الصلاه و السلام) همه کار بدنی داشتهاند.» [3]
«ابیحمزه میگوید؛ امام موسی بن جعفر (علیه السلام) را دیدم که در زمین خود به سختی مشغول کار و تلاش است، به گونهای که عرق از بدنش جاری بود.» گفتم:« پس مردان کاری شما - کارگران و خدمه - کجایند؟ چرا خودتان کار می کنید؟» فرمود:« کسانی که از من بهتر بوده اند، کار بدنی و تلاش جسمانی داشته اند. گفتم:« چه کسی بهتر از شما بوده و بر روی زمین کار می کرده؟» فرمود:« رسول خدا و امیرالمؤمنین و پدرانم( علیهم الصلاه و السلام) همه کار بدنی داشتهاند.» [3]
4. از خطا و اشتباه دیگران بگذریم
دنیا در حال گذر کردن است و معلوم نیست که دست تقدیر چه چیزهای برای شما نوشته است. پس سعی کنید که نهال نیکی بکارید تا بهره آن را در آینده نزدیک خواهید برد. اشتباهات و خطاهای دیگران را ببخشیم که باعث خواهد شد زندگی ما رنگ آرامش پیدا کند. «روزی موسی بن جعفر(علیه السلام) فرزندانش را احضار کرد و به آنان گفت: «فرزندانم به شما وصیتی می کنم که هرکس آن را به خاطر سپارد هلاک نشود». سپس فرمود: «اگر کسی نزد شما آمد و در گوش راستتان حرف زشتی زد و سپس در گوش چپ تان عذرخواهی کرد و گفت: چیزی نگفته، عذر او را بپذیرید.» [4]
پی نوشت :
[1] تاریخ بغداد، جلد 13، صفحه 27; وفیات الاعیان، جلد 5، صفحه 308، سیر اعلام النبلاء، جلد 6، صفحه 271
[2] الارشاد، جلد 2، صفحه 233; تاریخ بغداد، جلد 13، صفحه 28; روضة الواعظین، جلد 1، صفحه 215; بحار الانوار، جلد 48، صفحه 102، ط بیروت
[3] بحار الانوار، جلد 48، صفحه 115، ح 27 از کافی
[4] بحار الأنوار، العلامة المجلسی، جلد 68، صفحه 425
پی نوشت :
[1] تاریخ بغداد، جلد 13، صفحه 27; وفیات الاعیان، جلد 5، صفحه 308، سیر اعلام النبلاء، جلد 6، صفحه 271
[2] الارشاد، جلد 2، صفحه 233; تاریخ بغداد، جلد 13، صفحه 28; روضة الواعظین، جلد 1، صفحه 215; بحار الانوار، جلد 48، صفحه 102، ط بیروت
[3] بحار الانوار، جلد 48، صفحه 115، ح 27 از کافی
[4] بحار الأنوار، العلامة المجلسی، جلد 68، صفحه 425