تساهل و تعامل، عناصر بنیادین عینیت یافتن تقریب مذاهب اسلامی

در شرایط کنونی که دشمنان اسلام، در کمین نشسته اند ، بایسته است تا مسلمانان جهان بخود آیند و بر گذشته عزت مندانه خویش حسرت بخورند و بر حال زار و وضع ذلت بار کنونی شان اظهار تأسف نمایند و با عبرت اندوزی...
دوشنبه، 29 دی 1399
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سهیلا قصیل زاده
موارد بیشتر برای شما
تساهل و تعامل، عناصر بنیادین عینیت یافتن تقریب مذاهب اسلامی

مقدمه

وحدت امت اسلامی همچنان که یک دستور دینی است، یک ضرورت عینی نیز هست و اصولا اتحاد و همدلی پیش و بیش از آن که مطلوب شرعی باشد، مطلوب عقلی است و عقلای عالم در انجام امور کلان اجتماعی و سیاسی، به حکم عقل، راه وحدت و تفاهم را در پیش می گیرند. دین مقدس اسلام نیز که بر مبنای متین عقلانی استوار است، با توجه به رسالت خطیر و جهانی مسلمین و با عنایت به انبوه دشمنان و مخالفان ایشان، اساس جامعه ی اسلامی را بر بنیان مستحکم و استواری بنا نهاده و تمام مسلمانان را به عنوان یک امت می خواند که فارغ از تمام تعلقات و بریده از تمام وابستگی ها، در برابر یک معبود سر تسلیم فرود می آورند و در روحانی ترین معراج معنوی شان همگان به یک سو روی می آورند و هم زمان و به طور دسته جمعی به یک سرود مترنم می گردند.
 
بنابراین، در شرایط کنونی که دشمنان اسلام، به ویژه مستکبران و زورگویان عالم در کمین نشسته اند و با زور و تهدید و فریب و نیرنگ و تطمیع و انواع لطایف الحیل سعی در هدم بنیان دین مبین اسلام دارند و می کوشند جامعه ی پاره پاره ی اسلامی را به مصیبت بدتر و بدبختی فزونتر و فلاکت بیشتر گرفتار نمایند، بایسته است تا مسلمانان جهان بخود آیند و بر گذشته ی عزت مندانه ی خویش حسرت بخورند و بر حال زار و وضع ذلت بار کنونی شان اظهار تأسف نمایند و با عبرت اندوزی از شکست ها، زبونی ها و بیچارگی ها به عزت اسلامی روی آورند. آیا می توان تصور نمود که ما وارثان بدر و حنینیم؟ آیا می توان پذیرفت که ما بازماندگان فاتحان خندق و خیبریم؟ آیا می توان مدعی شد که ما جانشینان در هم کوبندگان قصر مدائن و ویران کنندگان کاخ شامیم؟ آیا می توان گفت که ما اخلاف فاتحان روم و ایرانیم؟ آیا می توان باور کرد که ما یادگاران محمد و علی و رهروان ابوبکر و عمریم؟ آیا می توان ادعا کرد که ما بر جای ماندگان قهرمانان فاتح اندلس و قسطنطنیه ایم؟ آیا و آیا و آیا...؟
 
پس بیایید قدری بخود آییم و اندکی بجنبیم و اوضاع و احوال خویش را با دیدهی اعتبار بنگریم و به نقد و ارزیابی عملکرد و جایگاه و نقش جهانی خویش بپردازیم و به رسالت آسمانی خویش بیندیشیم. هفته ی وحدت یا سالروز میلاد پر برکت اشرف کائنات و بزرگ منجی بشریت حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، مناسبت بسیار خجسته ای است که به بهانه ی گرامیداشت آن، مسلمانان جهان می توانند به این هدف دست یابند و با مطالعه و تحلیل علمی و همه جانبه ی وضعیت بحرانی کشورهای اسلامی، راهی به سوی رهایی بیابند و روزنه ای به سوی روشنایی بجویند و در پرتو آن از این تاریکی و ذلت نجات یابند.
 
واقعیت آن است که اسلام عزیز همان گونه که در تمام ابعاد زندگی راهنمای دل سوز و هدایت گر مشفق مسلمانان بوده است، در زمینه ی وحدت امت نیز چیزی را فرونگذارده است. از این رو، فرهنگ اسلام، به لحاظ مبنایی و ماهوی کاملا غنی است و نیاز به هیچ قاعده و بنیاد وارداتی ندارد. سعی بلیغ و اهتمام وافر دانشمندان مسلمان - به ویژه در زمینه ی تفسیر و حدیث، بعد علمی و نظری وحدت امت اسلامی را به طور کامل اشباع نموده و آن را از هرگونه نظریه پردازی و تولید نرم افزاری بی نیاز نموده است. آنچه متأسفانه در این زمینه به شدت احساس می شود، کمبود راهکار و فقدان اقدام مؤثر و کار آمد عملی در عرصه ی وحدت امت است و آن چه ضرورت قطعی و اجتناب ناپذیر دارد، ارایه ی راهکار برای تحقق وحدت امت و عینیت یافتن تقریب بین مذاهب اسلامی است. امروزه، تبیین مبانی وحدت، شرح و بسط آیات و احادیث در باب اخوت مسلمانان و توصیه های بزرگوارانه راجع به حفظ وحدت و انسجام ملت های مسلمان، تکرار همان ترجیع بندی است که چندین قرن است گوش مسلمانان را نه تنها نمی نوازد، بلکه به خاطر فقدان اثر و نداشتن نتیجه ی عملی، می آزارد و در ذائقهی جمعی از مسلمانان، واعتصموا بحبل الله، به تفرقه و تجزیه و نفاق تفسیر می شود و امت واحده یک پندار و تخیل تلقی می گردد!

تساهل و تعامل، عناصر بنیادین عینیت یافتن تقریب مذاهب اسلامی
 

وحدت اسلامی محتاج شجاعت خمینی گونه است

امروزه وحدت اسلامی محتاج شجاعت خمینی گونه و نیازمند جسارت شلتوت وار است که با پشت پا زدن به تمام اوهام و تصورات و نادیده انگاشتن دیدگاههای تنگ نظرانه و تفکرات محصور و محدود، خطوط و حدود وهمی و خیالی را در نوردیده و تمام اهالی لا اله الا الله را به یک نظر نگریسته و حقیقت وحدت امت را عینیت بخشد. وحدت امت اسلامی در شرایط کنونی مستلزم تدابیر عاقلانه و ماهرانه ای است که بتواند بیشترین فرصت را برای تحقق آن فراهم کند و بیشترین تهدید را از فراروی آن بزداید. تدابیری که بتواند در حد زیادی بر توطئه ها و دسایس شیطانی مستکبران و دشمنان اسلام مهر بطلان بزند و مغرضان و خود باختگان را به سکوت وا دارد و افسون های منافقان را نقش بر آب نماید.
 
نوشتار حاضر، با توجه به بضاعت علمی ناچیز نگارنده، تلاش اندکی در این راستا است که می کوشد با تبیین چیستی تساهل و تعامل در عرصه ی تقریب، حدود و دامنه ها و در واقع بایدها و نبایدهای آن را به تصویر بکشد و سپس با توضیح لوازم تساهل و تعامل در این عرصه، به ساحت نتایج عینی و ملموس آن قدم گذارد و در پایان با پیش نهادن نکاتی بمنظور تحقق وحدت امت و عینیت یافتن تقریب مذاهب اسلامی، سهم خود را ادا نماید.
 
پیش از پرداختن به اصل بحث، تذکر این نکته ضروری است که مراد از تساهل در این بحث، با قطع نظر از مبانی پذیرفته شدهی آن در جوامع غیر دینی، خصوصیت اخلاقی است که بیانگر طرز بر خورد با تمایلات، اعتقادات، عادات و رفتار با دیگران است که مستلزم پذیرش گرایش های فکری مختلف، وجود بینش آزادی خواهانه و طرد هرگونه خودکامگی می باشد.(1) به عبارت دیگر؛ در این نوشتار، تساهل به معنای «عدم ممانعت آگاهانه، ارادی و از روی اختیار نسبت به رفتاری که مورد پذیرش یا علاقه نیست، آن هم در خصوص روابط مسلمانان با یکدیگر»(2) می باشد. و مراد از تعامل همان تعامل اجتماعی یا «تبادل کار و تلاش و همکاری میان افراد و گروه ها»(3) در جوامع اسلامی است.
 
بنابراین، هم تساهل و هم تعامل، هر دو با رویکرد درون دینی و در حیطه ی مسایل دینی و اجتماعی مسلمانان مدنظر است و مباحث این نوشتار با چنین رویکردی به رشته ی تحریر در می آید.
 
بر این اساس، سؤالی که در این جا مطرح می شود، این است که تساهل و تعامل لازم در عرصه ی تقریب چیست؟ به عبارت دیگر، با مفروض دانستن لزوم تساهل و تعامل و این که برای تحقق تقریب، عناصر یاد شده ضروری است، سؤال راجع به حدود و دامنه ی آن قابل طرح است. یعنی در عرصه ی تقریب بین مذاهب اسلامی تا کجا باید به تساهل و تعامل پرداخت؟
 
همان گونه که ملاحظه می شود، در پرسش یاد شده یک پیش فرض دیگر هم نهفته است و آن این که تساهل و تعامل در عرصه ی تقریب دارای حدود و قیودی است و نمی تواند مطلق و بدون کمترین محدودیت باشد. بنابراین، با در نظر داشتن این دو پیش فرض؛ یعنی لزوم و قطعیت تساهل و تعامل در عرصه ی تقریب و نیز محدودیت آن، در پاسخ به پرسش مطرح شده، باید گفت اصلا مفهوم اتحاد و معنای وحدت اسلامی چیست؟ آیا وحدت امت بدین معنا است که مسلمانان هیچ گونه اختلافی حتی در عرصه های علمی و نظری هم نداشته باشند؟ آیا تقریب بین مذاهب اسلامی بدین منظور است که مسلمانان از التزامات مذهبی شان دست بردارند و به الزامات صرفا یک مذهب خاص پای بند گردند؟
 
بطور قطع جواب منفی است، زیرا به حکم عقل و تجربه و به اقتضای طبیعت امر پیشرفت علمی در اثر تضارب آرا و تقابل افکار امکان پذیر می شود. یک جامعه زمانی به رشد علمی و صعود به مدارج بالای علم و دانش نایل می شود که آرا و اندیشه های گوناگون و افکار مختلف در آن عرضه شود و برخی از آن بتواند برخی دیگر را تخطئه یا تصویب نماید. در غیر آن، جامعه با رکود کامل و وقفهی جبران ناپذیری مواجه خواهد شد که لازمه ی آن وابستگی علمی به غیر است و بالطبع و بالتبع وابستگی علمی و فکری به اغیار، تمام وابستگی ها را در تمام مسایل و عرصه ها به دنبال خواهد داشت.
 
تساهل و تعامل، عناصر بنیادین عینیت یافتن تقریب مذاهب اسلامی
 

وحدت امت اسلامی به معنای رفع تمام اختلافات نیست

به هیچ وجه نمی توان پذیرفت و اصلا معقول نخواهد بود که ادعا شود وحدت امت اسلامی به معنای نفی و رفع تمام اختلافات و طرد و منع تمام گرایش های متعارض و متقابل است. هم چنین هدف از تقریب بین مذاهب این نیست که دسته ای از مسلمانان از برخی معتقدات شان به منظور نزدیک شدن به دسته ی دیگر، دست بردارند. (4)
 
«مقصود از دعوت به وحدت این نیست که فرق مسلمین اعم از شیعه و سنی یا فرقی که در داخل تشیع و تسنن هستند یا دیگر فرق مسلمانان عالم، موظف و مجبوراند که از عقیده ی خودشان دست بردارند و به عقیده ی سوم یا به عقیده ی طرف مقابل گرایش پیدا کنند.»(5) به بیان دیگر، مقصود از وحدت و هماهنگی که رعایت آن بر همه ی مسلمانان واجب است، وحدت شیوه ها و روش های فقهی اجتهادی نمی باشد، زیرا وحدت به این معنا عادتا امکان ندارد... و نیز مقصود از آن، برتر قرار دادن مذهبی بر مذهب دیگر یا ادغام مذاهب در یکدیگر و قرار دادن آنها به صورت یک مذهب یا تأسیس مذهب جدید نیست... پس نمی توان گفت غرض از وحدت این است که سنی، شیعه شود یا شیعه، سنی شود. در نتیجه، وحدت امت و تقریب بین مذاهب اسلامی به معنای حذف مذاهب و ریشه کن ساختن باورهای مذهبی ویژه ی پیروان مذاهب و از بین بردن تمامی اختلافات و گرایش ها نمی باشد. بلکه مراد از وحدت این است که مسلمانان بر اصول اسلام که مسلمان بودن آنان به آن بستگی دارد، ملتزم باشند و وحدت شان را بر اساس آن اصول شکل بخشند. اصولی که باید به عنوان محور و بنیان وحدت امت اسلامی، مورد اتفاق همه ی مسلمانان جهان باشد، کدام اند؟ مسلم در صحیح خود در کتاب الایمان، احادیث فراوان و متعددی را در مورد اصول اسلام و این که چه اموری در این جایگاه قرار دارند، نقل می کند. از جمله این که عبدالله بن عمر از پدرش نقل می کند که رسول گرامی اسلام فرمود: الإسلام أن تشهد ان لا اله الا الله و أن محمدا رسول الله و تقیم الصلوة و تؤتی الزکاة و تصوم رمضان و تحج البیت ان استطعت الیه سبیلا. هم چنین وی در حدیث دیگری از پدرش روایت می کند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: بنى الاسلام على خمسة: على أن یوحد الله و اقام الصلوة و ایتاء الزکوة و صیام رمضان و الحج. ( به روایت کلینی رضی الله عنه، عجلان بن ابی صالح خدمت امام صادق (علیه السلام) عرض کرد، مرا از حدود ایمان آگاه کن. امام صادق (علیه السلام) فرمود: شهادة أن لا اله الا الله و أن محمدا رسول الله و الإقرار بما جاء به من عند الله و صلوات الخمس و اداء الزکاة و صوم شهر رمضان و حج البیت.) الحدیث.
 
همچنان که دیده می شود، احادیث فریقین در مورد اصول اسلام تفاوتی ندارد و بر اساس نصوص متذکره، اصولی که محور و مبنای وحدت امت و بنیان تقریب مذاهب اسلامی به شمار می روند، شهادت دادن به وحدانیت خداوند متعال و نبوت حضرت محمد بن عبد الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، بر پاداشتن نماز، ادای زکات، روزهی رمضان و حج خانه ی خدا است. این ها اصولی است که تمام مسلمانان با هر گونه گرایش مذهبی و هر نوع التزام فکری به آن معتقد و پایبند هستند. اما راجع به مسایل فرعی و آن چه در حوزهی روشها و شیوه های عملی مطرح است، شایسته آن است که نگاه مسلمانان نسبت به آن مسایل فرعی، نگاه حق طلبانه و براساس دستیابی به شناخت درست و صحیح باشد. لذا اگر در این مسیر با توجه به انصاف دینی و برادرانه و براساس حجت و برهان آشکار به اتفاق نظر رسیدند که چه بهتر و الا هر دسته ای می تواند با حفظ باور و عقیده ی خویش، دیگران را در مورد باورهایشان معذور دارد و نسبت به آنان حسن ظن داشته باشد. زیرا اختلاف در غیر اصول دین، به ایمان آسیبی نمی رساند و مؤمنان را از اسلام خارج نمی سازد.
 
بر همین اساس، فقها و دانشمندان طراز اول جهان اسلام، با تأکید بر اصول دین و تکیه بر مشترکات موجود میان مذاهب اسلامی، به صراحت اعلام می دارند که اختلافات فرعی و جزیی موجب کفر یا خروج از دین نمی گردد. چنان که امام ابوالحسن اشعری بنا به نقل احمد بن زاهر سرخسی، از نزدیکترین یاران وی، در هنگام وفاتش یاران خود را جمع می کند و می گوید: شاهد باشید بر این که من هیچ یک از اهل قبله را به خاطر گناهی تکفیر نمی کنم، زیرا همگی آنان به معبود واحد و یگانه ای توجه دارند و اسلام تمامی آنها را در بر می گیرد. هم چنین شیخ الاسلام مخزومی از امام شافعی نقل می کند که ایشان تصریح کرد بر این که هیچ کس از اهل قبله را تکفیر نمی کند.

تساهل و تعامل، عناصر بنیادین عینیت یافتن تقریب مذاهب اسلامی
 

جوهر اسلام، اصول اجماعی میان امت

اصول اجماعی میان امت، جوهر اسلام و مبانی آن را تشکیل می دهد که هر کسی به آن ایمان داشته باشد، مسلمان است و بین او و سایر مسلمانان، با هرگونه مذهب فقهی، اخوت و برادری در راه خدا و رسولش بر قرار می شود و با ایجاد این اخوت توهین، دشمنی و اذیت آن مسلمان و یا حتی جانب دشمنان و مخالفان او را گرفتن حرام می شود. و از آن جا که این اصول مرز میان اسلام و کفر است و التزام به این اصول، مسلمانان را از غیرشان جدا می کند، پیروان مذاهب مختلف اسلامی باید بدانند که هر کسی که به این اصول ملتزم است مسلمان است و دوستی و محبت و یاری وی بر همگان واجب و دشمنی و بد رفتاری با او حرام می گردد.
 
بنابراین، وحدت امت به معنای التزام به احترام تمامی کسانی است که به اصول اسلام معتقد و پایبند هستند و همه ی کسانی که به این اصول التزام دارند مسلمان و برادران دینی همدیگر اند و هر گونه بی حرمتی، عداوت، کینه و دشمنی علیه آنان، ناروا و بر خلاف روح اخوت دینی و تجاوز از مقررات و اصول اسلام است. در واقع، اتحاد آن است که مسلمانان تبادل منافع نمایند، در فواید شریک هم باشند، براساس موازین قسط، قوانین عادلانه و معیارهای انصاف عمل کنند... معنای وحدت این نیست که یکی از فرقه ها، حقوق دیگری را تلف کند و او ساکت بماند، یکی بر دیگری زورگویی نماید و او خاموش بنشیند. عادلانه نیست که به بهانه ی وحدت، طرف ضعیف اگر حق خود را مطالبه کند، متهم به تفرقه افکنی شود. بلکه سایر مسلمانان با دقت و مطالعه در این مطالبه، اگر طلب کننده را محق یافتند، یاری کنند و اگر ادعای او را ناروا تشخیص دادند، هدایتش کنند و اگر نپذیرفت، به شیوه ی احسن همانند یک حمایت گر و پشتیبانی با او به بحث و مجادله بپردازند. در نتیجه، با توجه به آنچه گفته شد، می توان چنین استنتاج نمود که تساهل در عرصه ی تقریب بدین معناست که تمامی مسلمانان، بدور از هر گونه امتیازطلبی و انحصارگری و با قطع نظر از گرایش ها و باورهای ویژه ی مذهبی، بر اساس اصول اسلامی که مورد اتفاق تمام مسلمین است و هیچ یک از ایشان در این زمینه کمترین اختلافی را نمی پذیرند، نسبت به همدیگر با کمال احترام رفتار نموده و در مورد عقاید خاص مذهبی همدیگر، حسن ظن داشته و همدیگر را معذور بدارند. و تعامل در این زمینه بدین معنا است که جهت گیری های مسلمانان در قبال کفار و غیر مسلمانان، بویژه مستکبران و جهان خواران و دشمنان اسلام براساس اصول اسلام  تنظیم گردد و صرفا این اصول، راهنما و راهبر ایشان در این گونه موضع گیری ها باشد. همچنان که تعامل براساس اصول اسلام، اقتضا دارد تا مسلمانان نسبت به همدیگر مهربان بوده و اختلافات درونی فرعی شان را بر مبنای دینی و مطابق اصول علمی و تحقیق عالمانه حل و فصل نمایند و لذا هرگز ضرورتی ندارد تا بمنظور دستیابی به وحدت امت یا تقریب مذاهب اسلامی، مسلمانان از عقاید و باورهای مذهبی شان بدون دلیل و برهان، دست بردارند. بلکه منصفانه و عاقلانه آن است تا براساس ضوابط دینی ضمن احترام به افکار و آرای همدیگر، در مواردی که استدلال و اقامه ی برهان به اتفاق نظر منجر نمی شود، همدیگر را در فروع و اختلافات جزیی معذور داشته و به خاطر وجود چنین اختلافاتی که طبیعی به نظر می رسد، به گونه ای رفتار ننمایند که اصول مورد اتفاق همگان متزلزل شود.(7)

تساهل و تعامل، عناصر بنیادین عینیت یافتن تقریب مذاهب اسلامی
 

لوازم تساهل و تعامل در عرصه ی تقریب

براساس این که تساهل و تعامل در عرصه ی تقریب مذاهب اسلامی از یک سو به دلیل اهمیت فراوان، ضرورت و حتمیت دارد و از سوی دیگر، به دلیل وجود گرایش های مذهبی و باورهای خاص پیروان مذاهب اسلامی، محدودیت دارد و با توجه به آنچه در قسمت قبلی بیان گردید، آشکار می گردد که در پیش گرفتن راه تساهل و تعامل در زمینه ی وحدت امت و تقریب مذاهب اسلامی اقتضائات و استلزاماتی دارد که پرداختن به آنها را ناگزیر می سازد و می توان آنها را در محورهای ذیل جمع و بیان نمود:
 
تأکید بر اصول
همچنان که بیان شد اصولی که بالاتفاق مورد قبول تمام مسلمانان است و هیچ گونه اختلافی در مورد آن، میان مسلمین وجود ندارد و آنچه که مسلمانی یک فرد جز با اعتقاد به آنها تثبیت نمی شود، عبارتند از: ایمان به خداوند متعال به عنوان یگانه پروردگار جهان و جهانیان، ایمان به حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان رسول و پیامبر الهی، ایمان به قرآن به عنوان کتاب آسمانی، ایمان به کعبه به عنوان قبلهی مسلمانان، ایمان به ارکان پنج گانه ی اسلام، ایمان به ضروریات دین و به این که دین مقدس اسلام، آخرین دین و پیامبر گرامی اسلام، آخرین پیامبر خدا است و هر آنچه را آن حضرت از سوی خداوند متعال برای مردم آورده است، حق است.(8)
 
 از این رو تقریب بین مذاهب اسلامی ایجاب می کند تا مسلمانان به طور عموم و بدون استثناء، تنها و تنها بر این اصول تأکید نمایند و اتحاد امت اسلامی اقتضا دارد تا پیروان مذاهب اسلامی، بدور از هر گونه کجروی و خطا، تمام مؤمنان و معتقدان به این اصول را برادر دینی خود دانسته و اختلافات جزیی در فروع را آنقدر با اهمیت جلوه ندهند تا به هم اندیشی و همگرایی ایشان آسیب وارد نماید.
 
قرآن کریم در مقام نخستین مصدر تشریع الهی و مهم ترین کتاب هدایت، مؤمنان را برادر هم دانسته و با این عنوان، مسلمانان را موظف می کند تا همان گونه که دو برادر نسبت به همدیگر تعهداتی دارند، آنان نیز براساس ایمان که در جامعه ی اسلامی نقش نسب را در خانواده دارد، در قبال همدیگر متعهد و مسؤول باشند. هم چنین سنت رسول گرامی اسلام بر این نکته تأکید می کند که هر کس به اصول اسلام پای بند باشد مسلمان است و با این التزام، عضو جامعه ی اسلامی گردیده و علقه ی اخوت میان او و سایر مسلمین برقرار می گردد. عباس بن عبدالمطلب می گوید، شنیدم که رسول خدا می گفت: «ذاق طعم الایمان من رضی بالله ربا و بالاسلام دینا و بمحمد رسولا»(9) هر کسی که به ربوبیت خداوند و دیانت اسلام و نبوت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) رضایت بدهد، طعم ایمان را می چشد و چون با این رضایت، مؤمن شد به حکم کریمه ی قرآنی، نسبت اخوت با دیگر مؤمنان پیدا می کند. حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید: «و انما انتم اخوان على دین الله، ما فرق بینکم الا خبث السرائر وسوء الضمایر.»(10) همگی شما براساس دین خدا، برادرید. جز بداندیشی و بدگمانی نسبت به همدیگر، شما را از هم جدا نمی کند. هم چنین آن حضرت در جای دیگر می فرماید: «ایها الناس من عرف من اخیه وثیقة دین و سداد طریق فلایسمعن فیه اقاویل الرجال... اما انه لیس بین الحق و الباطل الا اربع اصابع».(11) مردم! کسی که استقامت در دین و نیک کرداری را در برادرش سراغ دارد، قطعا به شایعات دیگران در مورد او گوش نمی دهد... آیا چنین نیست که میان حق و باطل فقط چهار انگشت فاصله است.
 
 این سخنان بدین معنا است که وقتی یک مسلمان مشاهده می کند که دیگر مسلمانان به همان اصول که او معتقد است، باور دارند، دیگر به نغمه های شوم نفاق و وسوسه های منافقان شیطان صفت و یا تبلیغات مزدوران بیگانه علیه آنان توجه نمی کند. پس آنچه اهمیت دارد و ستون استوار دینداری و مسلمانی به شمار می رود و دیوار آهنین اخوت و برادری را میان مسلمانان استحکام می بخشد، همان اعتقاد و التزام به اصول اسلام است. شعرانی می گوید: سؤالی را به خط شیخ شهاب الدین أذرعی دیدم که به محضر شیخ تقی الدین السبکی (رضی الله عنه) تقدیم نموده که در آن آمده بود: نظر سید و مولای ما شیخ الاسلام در مورد تکفیر اهل اهواء و بدعت ها چیست؟ وی در جواب نوشته بود: بدان ای برادرم که خدا به من و تو توفیق دهد، اقدام به تکفیر مؤمنان بسیار دشوار است و هر کسی که ایمان در دلش باشد، تکفیر اهل اهواء و بدعت را با آن که لا اله الا الله و محمد رسول الله می گویند، از توان خود خارج می داند... تکفیر یک انسان به این معنا است که آن شخص در آخرت، به عقوبت دایمی گرفتار است و در دنیا، خون و مالش مباح است و زن مسلمان نمی تواند با او ازدواج کند. نه در زندگی و نه در مرگ، احکام مسلمان بر او جاری نمی شود... تکفیر در صورتی تصور دارد که اعتقادات یک فرد با نصوص صریح غیر قابل تأویل، آن هم از روی عناد و انکار، مخالفت داشته باشد. (12) اوزاعی می گوید: «قسم به خدا اگر پاره پاره هم بشوم، هیچ یک از اهل شهادتین را کافر نمی دانم.»(13) ابن عیینه می گوید: «اگر درندگان گوشت مرا بخورند، برایم گواراتر است از این که با عداوت کسی که به وحدانیت خداوند متعال و نبوت حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) اعتقاد دارد، از دنیا بروم.» (14)
 
ابن عربی می گوید: «تو را از دشمنی اهل لا اله الا الله بر حذر می دارم، زیرا آنان گرچه خطا کنند و هم وزن زمین مرتکب خطا شوند، ولی به خداوند متعال شرک نورزند، چون در تحت ولایت الهی قرار دارند، خدا آنان را می بخشد. پس کسی که ولایتش ثابت شود، محاربتش حرام می شود و کسی که با خدا محاربه کند، خدا کیفر او را در دنیا و آخرت، همان گونه که مقرر نموده میدهد.(15)

تساهل و تعامل، عناصر بنیادین عینیت یافتن تقریب مذاهب اسلامی
 
مناظره و همکاری علمی
یکی از مسایلی که موجب شده است تا میان مسلمانان جدایی بیفتد، بی اطلاعی آنان از آموزه های مذهبی یکدیگر و نا آگاهی آنان نسبت به تعالیم و احکام فقهی و فرعی مذاهب اسلامی است که متأسفانه باید گفت احتمالا بیشترین و مؤثرترین نقش را در ایجاد تعصب های جاهلانه دارد. در واقع همین جهل و بی خبری از مذاهب اسلامی زمینه ساز تصورات نادرست، اوهام و بدگمانی های فراوانی در میان مسلمانان نسبت به همدیگر شده است، به حدی که آنان را واداشته تا نسبت به همدیگر تهمت ها و افتراها ببندند و لجوجانه و متعصبانه و در مواردی حتی با یورش مسلحانه و کشتار بی رحمانه بر این جهالت شان پای بفشارند. در حالی که همین جهالت و نادانی شان موجب شده تا در اثر پیدایش نفاق و چند دستگی، مسلمانان دچار ضعف و زبونی شوند. به تعبیر دیگر، مسلمانان ضعیف اند، چون پراکنده اند و پراکنده اند، چون نسبت به عقاید و افکار همدیگر نادانند و انسان، دشمن نادانسته های خود است. در حالی که اگر آنان به همدیگر نزدیک می شدند، به تفاهم می رسیدند و در نتیجه ی این تفاهم، بسیاری از عوامل اختلاف شان از بین می رفت یا [در صورت عدم حصول تفاهم و اتفاق نظر] هر کدام با حفظ رأی و عقیده خویش، نسبت به فروعات و غیر اصول دین، دیگری را در اجتهاد و نظرش معذور دانسته و به دیدگاه های همدیگر، همان طوری که پیشوایان دینی و فقهای بزرگوار عمل می کردند، احترام می نهادند.
 
امام ابوحنیفه هنگامی که فتوایی می داد، می گفت: این نظر نعمان بن ثابت است و این بالاترین چیزی بود که من به آن دست یافتم، پس اگر کسی رأی بهتر از آن را اظهار کند، به صواب نزدیکتر خواهد بود. امام شافعی می گفت: «در تمام گفته هایم از من تقلید نکنید». امام احمد [ حنبل ] می گفت: «نه از من و نه از مالک و اوزاعی و نخعی و غیر ایشان تقلید نکنید، بلکه احکام را همان گونه که آنان از کتاب و سنت گرفته اند، از کتاب و سنت دریافت کنید.»
 
بنابراین، راه تحقق وحدت امت اسلامی این نیست که دستورات یک مذهب خاص بر دیگران تحمیل شود یا تمام مذاهب در همدیگر ادغام شوند و چیز سومی پدید آید. زیرا اختلاف، یک مسأله ی طبیعی است و در فقه مبتنی بر اصول و قواعدی است و تمام آنها در دایره ای قرار دارند که خداوند اجتهاد در آن را اجازه داده است... لذا، یکی از اهداف تقریب این است که مسلمانان نسبت به همدیگر شناخت پیدا کنند و نخستین کسانی که باید به این شناخت دست یابند، علما و اهل فکر و نظر از هر دسته ای از مسلمانان اند و از آنجا که علم و دانش نه مصادره می شود و نه مکتوم می ماند هیچ ایرادی ندارد که شیعیان، دانش مختص به اهل سنت را بیاموزند و سنیان دانش ویژه ی اهل تشیع را یاد بگیرند. آن چنان که برخی از پیشگامان تقریب بین مذاهب اسلامی همانند مرحوم عبدالمجید سلیم و شیخ محمود شلتوت به آن اهتمام ورزیدند. یا آن گونه که مفسر عالی مقام، مرحوم طبرسی، در تحریر تفسیر مجمع البیان این راه را پیمود و همین ابتکار ماهرانه و دلسوزانه ی ایشان موجب شد تا رییس محترم جامعة الأزهر مرحوم عبدالمجید سلیم به تجدید چاپ این تفسیر، دستور دهد.
 
شیخ بزرگوار مرحوم شلتوت می گوید: «من در دانشکده ی شریعت بصورت تطبیقی تدریس می کردم و در یک مسأله آرا و دیدگاه های تمام مذاهب اسلامی را مطرح می نمودم که چه بسا در میان آنها، مذهب شیعه برجستگی بیشتری داشت و من، در موارد زیادی رأی مذهب شیعه را بخاطر دلیل قانع کننده ی آن، ترجیح می دادم و حتی در مسایل زیادی مطابق آن مذهب فتوا می دادم. از جمله در مورد وقوع سه طلاق با یک لفظ که در مذاهب سنی درست و در مذهب شیعه نادرست است و در قانون احوال شخصیه هم گنجانیده شده است.»
 
بنابراین، تساهل و تعامل در زمینه ی تقریب بین مذاهب اسلامی ایجاب می کند تا مسلمانان در مسایل فرعی اختلافی، بجای این که نسبت به افکار و آرای همدیگر موضع منفی و بدبینانه داشته باشند، بایسته آن است تا براساس اصول اسلام، ضمن احترام به دیدگاه های یکدیگر و ارزیابی خوش بینانه، این مسایل را با نقد و تحلیل علمی و با اقامهی دلیل و برهان، نقض و ابرام نمایند و البته که چنین تعاملی نه تنها بسیار مفید است، بلکه به تقویت مبانی اخوت دینی و تلطیف روح برادری اسلامی می انجامد. زیرا تعمق در مباحث، روشن می کند که اختلافی که امت واحده را از همدیگر جدا نموده و آن را دسته دسته و گروه گروه گردانیده است، بسیار کوچک تر و حقیرتر از آن است که به چنین فرجامی بینجامد. گذشته از آن، با علم و گفت و گوی علمی می توان بسیاری از اختلافات را بر اساس حق و انصاف، از میان برداشت و به اتفاق نظر در مسایل فرعی و حداقل به آگاهی از افکار و دیدگاه های همدیگر دست یافت. قهرا زمانی که مسلمین از اندیشه ها، افکار و نظریات همدیگر به خوبی آگاه باشند، به این نتیجه می رسند که آن للمصیب اجران و للمخطئ اجر واحد. پس تا زمانی که برای کسی علم حاصل نشود که فلان شخص یا پیروان فلان مذهب، دشمنان خدایند، نمی تواند با احتمال و حدس و گمان و براساس شایعات، بندگان خدا را دشمن بدارد.

تساهل و تعامل، عناصر بنیادین عینیت یافتن تقریب مذاهب اسلامی
 
معاشرت و رفتار برادرانه
یکی از استلزامات أکید تساهل و تعامل در عرصه ی تقریب آن است تا مسلمانان با همدیگر همانند برادر رفتار نمایند و معاشرت برادرانه داشته باشند. وقتی که اصول اسلام، مورد اتفاق تمام مسلمین است، وقتی که به حکم قرآنی مؤمنان برادر همدیگرند وقتی که بتوان اختلافات فرعی را با مذاکرات و مناظرات علمی حل کرد و حداقل از این طریق، به این جمع بندی رسید که این اختلافات نمی تواند مبانی و بنیان های استوار اخوت دینی را بلرزاند و به بنای مستحکم وحدت امت آسیبی وارد نماید، منطقی نیست راهی غیر از معاشرت برادرانه را در پیش بگیریم.
 
در این زمینه نیز علما و دانشمندان مسلمان و کسانی که با آگاهی و اطلاع از اوضاع نابسامان جوامع اسلامی، درد بیشتری دارند و از پراکندگی مسلمانان رنج بیشتری می برند، مسؤولیت زیادتری دارند. یعنی در گام نخست بر علمای امت است تا نسبت به احیای پیوند دینی قیام کنند و اختلافی را که در کشور وسیع اسلامی پدید آمده است، در اثر اتفاق مورد نظر دین، جبران نمایند و چه بهتر که این اقدام شایسته در مساجد و مدارس صورت گیرد تا هر مسجد و مدرسه ای، محل فرود روح حیات وحدت و همدلی باشد و هر کدام از آنها همانند حلقه ای از یک زنجیره باشد که تکان خوردن یک سر آن، سر دیگر آن را به حرکت در آورد و بدین سان، تمام علما و خطبا و رهبران مسلمان در تمام نقاط سرزمین اسلامی به هم پیوند یابند.
 
از آن گذشته، شایسته است تا به منظور تأمین و حمایت علما و خطبا در جهت امور مربوط به وحدت مسلمین، مراکزی در نقاط مختلف جهان اسلام ایجاد شوند تا بتوانند مردم را به نحو مطلوبی هدایت نمایند و تمام نواحی را به یک نقطه پیوند دهند که مرکز آن در اماکن مقدسه، به ویژه مسجد الحرام باشد. (16)
 
امیر المؤمنین علی علیه السلام می فرماید: «علیکم بالتواصل و التباذل و ایاکم و التدابر و التقاطع.»(17) بر شما باد پیوند با یکدیگر و بخشش نسبت به همدیگر و مبادا به همدیگر پشت کنید و رابطه تان را با یکدیگر قطع نمایید. مهم تر از آن، رفتار برادرانه و معاشرت نیکوی خود آن حضرت با خلفای پیش از اوست. یعنی آن حضرت، با آنکه بر این باور بود که نسبت به ابوبکر برای خلافت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اولویت دارد، اما با بیعت با ابوبکر بر آن شد تا مسلمین را متحد کند. در واقع، این رفتار حضرت علی (علیه السلام) بهترین الگو برای مسلمانان است تا در صورت اختلاف نظر با مقدم داشتن مصلحت همگان، راه تساهل و تسامح را در پیش گیرند(18) و به منظور حفظ اصول اسلام و ارزش های دینی از منافع زودگذر و آنی خود چشم بپوشند و اختلافات فرعی را در مقابل اهمیت بسیار زیاد بنیان جامعه ی اسلامی نادیده بگیرند. چنان که خود آن حضرت می فرماید: «فامسکت یدی حتى رأیت راجعة الناس قد رجعت عن الاسلام یدعون إلى محو دین محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) فخشیت ان لم انصر الاسلام و اهله ان ارى فیه ثلما او هدما تکون المصیبة به علی اعظم من فوت ولایتکم التی انما هی متاع ایام قلایل یزول منها ما کان کما یزول منه السراب...»(19) من در آغاز از دخالت در امور سیاسی و اجتماعی دست نگه داشتم، تا این که دیدم مردم طوری از اسلام روی گردان شدند که به نابودی دین محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) می انجامید. پس ترسیدم اگر اسلام و مسلمین را یاری نکنم، بنای استوار و عظیم اسلام شکاف یا ویرانی پیدا کند که مصیبت آن بسیار بزرگتر از درد از دست رفتن حکومت بر شما است. حکومتی که توشه ی ایام زودگذر است و همانند سراب زایل شدنی است. آری چنین دیدگاه کریمانه است که وقتی می بیند خلیفه ی اول، خود شمشیر به دست گرفته و عازم جنگ با مرتدان شده است، زمام اسب او را می گیرد و می گوید: ای خلیفه ی رسول الله، به خدا قسم اگر تو را از دست بدهیم، نظام اسلام از بین می رود. بیا و خودت در مدینه بمان و سرداران را به جنگ مرتدان بفرست. آن حضرت به این توصیه اکتفا ننموده، بلکه خود شمشیر بدست گرفته و به عنوان یک سرباز، زیر فرمان خلیفه ی اول به جنگ با مرتدان پرداخت.
 
 پس تساهل و تعامل در عرصدی تقریب اقتضا دارد که تمام مسلمین به ویژه علما و دانشمندان، سیره ی پیشوایان و خلفای راشدین را در پیش گرفته و به خاطر حفظ نظام و جامعه ی اسلامی، برادر وار رفتار نمایند. امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «المسلم اخوالمسلم و عینه و مرآته و دلیله، لا یخونه و لایخدعه و لا یظلمه ولا یکذبه و لا یغتابه.» (20)
 
مسلمان برادر مسلمان است و نسبت به آن به منزله ی چشم تیز بین، آینه ی حقیقت نما و راهنمای دلسوز است. به او خیانت نمی کند، او را فریب نمی دهد، به او ستم نمی کند، دروغ نمی گوید و در مورد او غیبت نمی نماید.

تساهل و تعامل، عناصر بنیادین عینیت یافتن تقریب مذاهب اسلامی
 

نتایج تساهل و تعامل در عرصه ی تقریب

 اما اگر بخواهیم شاخص ترین و برجسته ترین نتایج تساهل و تعامل را در عرصه ی تقریب بین مذاهب اسلامی یاد آوری نماییم، می توان آنها را در این محورها بیان نمود:
 
ایجاد روابط پایدار میان علمای مسلمان و مراکز علمی جهان اسلام
همان طوری که می دانیم وحدت امت اسلامی و اتحاد مسلمانان یکی از آمال و آرزوهای دیرینه ی عموم مسلمانان، به ویژه دانشمندان، فقها و علمای مسلمین بوده و هست که بزرگ ترین دلیل این ادعا، طرح مباحث فراوان و شرح و بسط آیات و احادیث مربوط به این مسأله می باشد و بویژه کتب تفسیر و حدیث مملو از این افکار و نظریات است. از آن گذشته شاهد روشن تر آن اقدامات عملی جمعی از فقها و علمای مسلمان در راستای تحقق وحدت امت است که بدین منظور به انجام رسیده و نمونه های عینی و ملموس این اقدامات، تدوین کتب تطبیقی و مقایسه ای، تدویر مناظرات علمی و گفتگوهای دوستانه و عالمانه در این باب و برجسته تر از همه ایجاد دار التقریب بین المذاهب الاسلامیة در کشور مصر است که از زمان تأسیس تاکنون علی رغم سکون و سکوت در دوره های اخیر، اقدامات شایسته و بسیار چشمگیری انجام داده است. هم چنین ایجاد مجمع جهانی تقریب بین مذاهب اسلامی در تهران و فعالیت مستمر نزدیک به دو دهه ی آن نیز از نتایج همان اقدامات است که در راه تحقق یافتن اتحاد عملی امت اسلامی صورت گرفته است.
 
لکن، با حفظ این نکته که نمی توان اثرات مثبت مجامع تقریبی را در جامعه ی اسلامی به هیچ وجه نادیده انگاشت، باید گفت که متأسفانه یکی از مشکلات بسیار پیچیده فراروی آنها، مقطعی بودن و به عبارتی نهادینه نشدن فرهنگ تقریب بین مسلمین است. به طوری که بالعیان دیده شد، دارالتقریب مصر با رحلت منادیان طراز اول تقریب همانند مرحوم عبدالمجید سلیم، محمود شلتوت و آیت الله العظمی بروجردی جایگاه تعیین کننده ی خویش را از دست داد و امروزه فقط اسمی از آن باقی مانده است یا کتب تطبیقی متعددی که از سوی علمای شیعه و سنی به رشته ی تحریر در آمد، فقط در همان زمانی که نویسندگان آنها در قید حیات بودند، مورد توجه قرار گرفتند و پس از آن اکثر آن کتاب ها در قفسه های کتابخانه ها جا خوش نمودند و مجامع علمی اسلامی از فیض حضور آنها محروم گشت.
 
 بنابراین، بایسته است در کنار تساهل لازم تعامل منطقی و مطلوب هم بکار گرفته شود تا آرام آرام فرهنگ تقریب در جامعه ی بزرگ اسلامی نهادینه گردد و قهرا پیش گام این عرصه نیز علماو دانشمندان اند. اگر علمای مسلمان همان طوری که در طرح نظریات و تبیین افکار تقریب با تأکید بر اصول اسلام، اختلاف در مسایل جزیی و فرعی را مضر به حال مسلمانان نمی دانند، در عمل نیز به این افکار و نظریات ملتزم شوند و در کنار این تساهل ذهنی، تعامل عینی را بوجود بیاورند، نخستین گام اساسی در جهت تثبیت فرهنگ تقریب برداشته می شود. اما نهادینه گشتن آن نیازمند تلاش و کوشش فراوان است که به نظر می رسد به ویژه در شرایط کنونی این امر نه تنها مستلزم تعامل میان علما و دانشمندان مسلمان بصورت فردی است، بلکه نیازمند تعامل و همکاری متقابل جمعی میان آنان و حتی میان مراکز و مجامع علمی جهان اسلام است. اگر بتوان در پرتو انوار ایمان و دیانت توحیدی رابطه ی وثیق و پیوند عمیقی را، حداقل میان مهم ترین و بزرگترین مراکز علمی جهان اسلام ایجاد نمود، آن گاه می توان ادعا کرد که تقریب بین مذاهب اسلامی در حال شکل گیری و حتی رشد است. چرا حوزه ی علمیه ی قم با دانشگاه الازهر ارتباط علمی و همکاری تحقیقی ندارد؟ چرا جمعی از اساتید مسلمان سنی در حوزه های علمیه و مراکز علمی و دانشگاهی شیعی و یا بالعکس، تعدادی از اساتید مسلمان شیعه در مجامع و دانشگاه های اهل سنت به عنوان مدرس انجام وظیفه نکنند؟ چرا در تمام مراکز علمی جهان اسلام، کرسی تدریس غرب شناسی و آشنایی با دنیای مسیحیت وجود دارد، اما کرسی دروس تطبیقی اسلامی یا اصلا وجود ندارد و یا کاملا در حاشیه قرار دارد؟ چرا طلاب علوم دینی و دانشجویان مسلمان بصورت مختلط و مشترک در مراکز علمی اسلامی مشغول تحصیل نیستند؟ چرا گروه های تحقیق و مطالعه، کنفرانس های علمی، هیأت های مشترک علمی در زمینه های مختلف میان مراکز علمی جهان اسلام تشکیل نگردد؟
 
آیا چنین تدابیری ضرورت ندارد؟ اگر جواب مثبت بدهیم نشانه ی سفاهت است. آیا فرهنگ اسلامی ظرفیت لازم را ندارد؟ باز هم جواب منفی است. آیا مسلمانان ناتوان اند؟ قطعا نه. پس چرا دین جهانی و وسیع النظر اسلام را در تاریکخانه های ذهن و اوهام و اندیشه های محدود خود محبوس می کنیم؟ چرا تعالیم جهانی اسلام را در حصار دانش محدود و اندک خود محصور می نماییم؟ پس به حکم دین و عقل، به اقتضای ضرورت و نیاز و در پاسخ به تقاضاهای عینی و ملموس جوامع اسلامی، لازم است در قدم اول علما و فقها و مراکز علمی جهان اسلام، راه تساهل همراه با تعامل را به منظور عینیت یافتن تقریب بین مذاهب اسلامی در پیش گیرند و آنچه را در مقام نظر، طرح و تبیین می نمایند در عرصه ی عمل به اجرا گذارند تا روابط پایدار و همکاری با ثبات میان آنان شکل بگیرد و آرزوی دیرینه مسلمانان برآورده شود.

تساهل و تعامل، عناصر بنیادین عینیت یافتن تقریب مذاهب اسلامی
 
تحکیم اخوت اسلامی
می دانیم که قرآن مجید با صراحت تمام، مؤمنان را برادر همدیگر می خواند و دستور به اصلاح میان برادران دینی می دهد. « إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ.» (21) بعضی از مفسران در ذیل این آیه نوشته اند که اخوت یک معنایی است که هم می تواند طبیعی باشد و هم اعتباری... و اخوت در اسلام عبارتست از نسبتی که بین دو نفر برقرار است حال چه این که اخوت، طبیعی باشد یا رضاعی و یا دینی که هر کدام آثار ویژه ای دارد و بر اخوت دینی آثار اجتماعی مترتب می شود. بر این اساس اخوت دینی یک تعبیر مجازی و یا تشبیه بلیغ از همبستگی مسلمانان نمی باشد.(22) بلکه یک تعبیر حقیقی و بازتاب دهنده ی یک رابطه ی واقعی میان مؤمنان است که نه تنها در لفظ و شعار بلکه در عمل و تعهدهای متقابل نیز همه خواهر و برادراند (23). زیرا قرآن مجید، ایمان را از بنیان های اخوت قرار داده و از این رو، تمام حقوقی را که اخوت ایجاب می کند، در دایرهی اخوت دینی داخل می شود.(24) به عبارت دیگر، آنچه بر این اخوت مترتب می شود این است که در جامعه ی اسلامی، محبت، آرامش، همکاری و وحدت اصل و قاعده است.(25) همچنان که زندگی دو برادر نسبی طبق قاعده بر محبت و آرامش و تعاون و همدلی استوار است.
 
بنابراین، اگر اخوت دینی حاکی از یک رابطه ی واقعی میان مسلمانان باشد، طبیعت این رابطه اقتضا دارد تا مسلمانان زندگی اجتماعی و روابط شان را بر این اساس شکل بخشیده و تنظیم نمایند و این بدان معناست که اگر جامعه ی اسلامی، یک خانواده است و اعضای آن، برادران و خواهران همدیگرند، باید روابط آنان بر مبنای تساهل و تعامل با همدیگر استوار باشد. به بیان دیگر، اگر برادران، اختلافاتشان را در مسایل مختلف، بویژه آنهایی که مربوط به زندگی جمعی شان است، مطابق با اصول برادری و با گذشت و اغماض نسبت به سلایق و علایق اختصاصی هر کدام حل و فصل نمایند روز به روز اخوت و برادری شان استحکام می یابد و زندگی برادرانه شان شیرین تر و استوارتر می گردد. پس یکی از نتایج آشکار تساهل و تعامل میان مسلمانان، تحکیم اخوت دینی.

تساهل و تعامل، عناصر بنیادین عینیت یافتن تقریب مذاهب اسلامی
 
بازیابی اقتدار مسلمین
پر واضح است که اقتدار و عزت یک جامعه در گرو اتحاد و همدلی اعضای آن است. اگر یک جامعه با داشتن قدرتمندترین اشخاص و غنی ترین امکانات، گرفتار بلای نفاق و چند دستگی باشد و از درد پراکندگی رنج بکشد، هیچ گاه جایگاه واقعی خویش را بدست نخواهد آورد. اما به حکم تجربه و حکایت واقع، جوامعی هر چند ضعیف، تهیدست و فاقد امکانات بسیار زیاد و پیشرفته، اما متحد و یکپارچه به قدرت بزرگی تبدیل شده و می شوند و در واقع بزرگترین قدرت و مؤثرترین سلاح و بالاترین موفقیت و پیروزی همان اتحاد و همدلی است که هیچ نیرویی توان شکستن آن را ندارد. حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در این رابطه می فرماید: «فانظروا کیف کانوا حیث کانت الاملاء مجتمعة و الاهواء مؤتلفة و القلوب معتدلة والایدی مترادفة و السیوف متناصرة و البصائر نافذة و العزائم واحدة. الم یکونوا اربابا فی اقطار الارضین و ملوکا على رقاب العالمین! فانظروا إلى ما صاروا الیه فی آخر امورهم حین وقعت الفرقة و تشتت الالفة و اختلفت الکلمة و الافئدة و تشعبوا مختلفین و تفرقوا متحاربین، قد خلع الله عنهم لباس کرامته وسلبهم غضارة نعمته، و بقی قصص اخبارهم فیکم عبرا للمعتبرین. فاعتبروا بحال ولد اسماعیل و بنی اسحاق و بنی اسرائیل! فما اشد اعتدال الأحوال و اقرب اشتباه الأمثال! تأملوا أمرهم فی حال تشتتهم و تفرقهم لیالی کانت الأکاسرة و القیاصرة اربابا لهم یجتازونهم عن ریف الآفاق و بحر العراق و خضرة الدنیا إلى منابت الشیح و مهبا فی الریح و نکد المعاش فترکوهم عالة مساکین، اخوان دبرو وبر، اذل الأمم دارا واجدبهم قرارا لایأوون الى جناح دعوة یعتصمون بها ولا إلى ظل الفة یعتمدون على عزه...»(26) پس اندیشه کنید در حال مؤمنان پیشین که چگونه بودند، آن گاه که وحدت اجتماعی داشتند و خواسته های آنان یکی، قلب های آنان یکسان و دست های آنان مددکار یکدیگر، شمشیرها یاری کننده، نگاه ها به یک سو دوخته و اراده ها واحد و همسو بود. آیا در آن حال مالک و سرپرست سراسر زمین نبودند و رهبر و پیشوای همه ی دنیا نشدند؟ پس به پایان کار آنها نیز بنگرید! در آن هنگام که به تفرقه و پراکندگی روی آوردند، مهربانی و دوستی از میان آنان رفت، سخن ها و دلهایشان گوناگون شدند، از هم جدا گردیدند و به حزب ها و گروه ها پیوستند، خداوند لباس کرامتش را از تن شان بیرون آورد و نعمت های فراوان و شیرین را از آنها گرفت و داستان آنها در میان شما عبرت انگیز باقی ماند.
 
از حالات فرزندان اسماعیل و اسحاق و یعقوب عبرت بگیرید! به راستی ملتها چقدر یکسان و در صفات و رفتارشان با یکدیگر همانند اند! در احوال آنها روزگاری که از هم جدا و پراکنده بودند، اندیشه کنید، زمانی که کسری ها و قیصرها بر آنان حکومت می کردند و آنها را از سرزمین های آباد، از کناره های دجله و فرات و از محیط های سرسبز و خرم دور کردند و به صحراهای کم گیاه و بی آب و علف، محل وزش بادها و سرزمین هایی که زندگی در آن جا سخت بود، تبعید کردند. آنان را در مکان های نامناسب، مسکین و فقیر همنشین شتران ساختند، خانه های شان پست ترین خانه ها و محل زندگی شان خشک ترین بیابان ها بود. نه دعوت حقی بود که به آن روی آورند و نه سایه ی محبتی وجود داشت که در عزت آن زندگی کنند. (27)
 
ناگفته هویداست که عزت و اقتدار، مرهون اتحاد و تفاهم است و اتحاد و یک دلی هم در گرو تساهل و تعامل و تا اعضای یک جامعه، همدیگر را با تمام وجود نپذیرند و افکار و اندیشه ها و عقاید همدیگر را تحمل ننمایند و از اختلاف انگیزی و جدال نپرهیزند، به تفاهم نمی رسند و در نتیجه در یک فضای غیر قابل اعتماد که همگان یکدیگر را با دیده ی بدبینانه بنگرند، هیچ گاه تساهل و تعامل صورت نمی گیرد و طبعا در اثر عدم آن، تفاهم و همدلی بوجود نخواهد آمد و در نهایت، چنین جامعه ای هیچ گاه به عزت و اقتدار نخواهد رسید. پس شرط اساسی بازیابی اقتدار از دست رفته ی مسلمین، همانا تساهل و تعامل است.
 

جمع بندی و نتیجه

با توجه به آنچه در این نوشتار بیان شد، به چنین جمع بندی می رسیم که تساهل و تعامل در عرصه ی تقریب بین مذاهب اسلامی بدین معناست که با توجه به اتفاق نظر تمام مسلمانان بر اصول اسلام و التزام آنان به آن اصول تمام مسلمانان باید نسبت به باورها و معتقدات مذهبی همدیگر به دیده ی احترام نگریسته و با عنایت به عرصه ی وسیع فرهنگ اسلامی، گرایش های متفاوت را از باب اجتهاد در فروع برتابند که این امر، مستلزم آن است تا مسلمین در عرصه ی زندگی اجتماعی و جهانی با تأکید بر اصول مسلم و اجماعی اسلام، در موارد اختلافی راه مذاکره و گفت و گوی علمی و مبتنی بر استدلال و اقامه ی برهان را در پیش گیرند و اگر نتوانستند در مسألهای قناعت همدیگر را حاصل نمایند، همدیگر را معذور دانسته و حسن ظن داشته باشند. در نتیجه با چنین شیوه ای از تساهل و تعامل می توانند میان علما و دانشمندان و مراکز و مجامع علمی جهان اسلام، ارتباط تنگاتنگ و پیوند بسیار محکمی برقرار نمایند و از این طریق هم مشکلات علمی و فنی خویش را حل کنند و هم زمینه ی تحکیم اخوت دینی شان را به نحو مطلوبی فراهم نمایند تا در نتیجه با تکیه بر اصول اسلام و با محور قرار دادن تعالیم قرآن مجید، با تفاهم و همدلی و اتحاد و برادری، اقتدار و عزت از دست رفته ی خویش را باز یابند و بار دیگر ستارهی پر فروغ اسلام عزیز بر تارک جهان بدرخشد.
 

پیشنهاد

در پایان این نوشتار، به منظور ترویج فرهنگ تساهل و تعامل میان مسلمانان، نکاتی به عنوان پیشنهاد مطرح می شود که امید می رود تا پس از نقد و بررسی و تحلیل عمیق تر مورد توجه دست اندرکاران دلسوز و فعالان محترم عرصه ی تقریب قرار بگیرد:
 
۱) تقریب بین مذاهب اسلامی از حالت سیاسی خارج شود و بر ابعاد علمی و اجتماعی آن تأکید بیشتر به عمل آید. در این صورت، تقریب نه یک شعار تبلیغاتی بلکه یک ضرورت عینی و نیاز ملموس جامعه ی اسلامی شناخته شده و معرفی می گردد.
 
۲) نشست های علمی در سطح جهان اسلام، با حضور سیاست مداران و علمای برجسته و طراز اول جهان اسلام و با همکاری مراکز علمی و تحقیقی برگزار گردد. این نشست ها، ضمن این که زمینه ی برقراری روابط پایدار میان آنان را مهیا می سازد، در تحقق پیشنهاد نخست هم نقش بسزایی دارد.
 
۳) مجمع تقریب بین مذاهب اسلامی با ایجاد روابط رسمی با دار التقریب در مصر و لبنان و دارالتقریب نوبنیاد در افغانستان و تأسیس نمایندگی در سایر کشورهای اسلامی، فعالیت جهانی و اسلامی اش را گسترش دهد.
 
4) فهماندن ضرورت تقریب، نیازمند تبلیغات بسیار فراگیر و وسیع است و باید تمامی کشورهای مسلمان نشین و تمام نقاط را تحت پوشش قرار دهد.
 
۵) برای این که تقریب مذاهب اسلامی صورت عینی و ملموس پیدا کند کنفرانس سالانه ی بین المللی وحدت اسلامی بصورت دوره ای در کشورهای اسلامی برگزار شود.
 
پی‌نوشت‌ها:
1-  فرهنگ علوم سیاسی، ص ۵۹۰.
2- فرهنگ واژه ها، صص214-226
3- علی آقا بخشی، ص 545.
4- «الزمن فی جانبنا» الوحدة الاسلامیة؛ ما لها و ما علیها، ص ۱۷۰
5- سید علی خامنه ای، «سخنرانی افتتاحیه» مجموعه سخنرانی های سومین کنفرانس وحدتاسلامی
6- همبستگی ادیان و مذاهب اسلامی، صص ۳۹۹ - 400
7- «کیف یتحد المسلمون» حول الوحدة الاسلامیة، افکار ودراسات، ص ۳۷.
8- رسالة الإسلام، ج5، ص ۱۵۰.
9- صحیح مسلم، کتاب الایمان، باب ۱۱، حدیث ۱.
10- نهج البلاغه، خطبه ۱۱۳
11- همان، خطبه ۱۶۱.
12- عبدالوهاب شعرانی، پیشین، صص 140 - 141.
13- الفصول المهمة فی تألیف الامة، ، ص 44.
14- همان.
15- ابن عربی، الفتوحات المکیة، جلد 2، ص 448.
16- العروة الوثقی، صص 34-35
17- نهج البلاغه، نامه 47
18- «علی ابن ابی طالب و التقریب بین المذاهب الإسلامیة» ص 142
19- نهج البلاغه، نامه 62
20- اصول کافی، حدیث ۳ و ۸، همان باب.
21- سوره حجرات، آیه ۱۰.
22- المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱۸
23- تفسیر نمونه، ج ۲۲
24- تفسیر من وحی القرآن، ج ۲۱
25- سید قطب، فی ظلال القرآن، ج 6
26- نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.
27- نهج البلاغه، با استفاده از ترجمه ی مرحوم دشتی.
 
منبع: مجموعه مقالات استراتژی تقریب مذاهب اسلامی، نویسنده: عبدالعلی محمدی، چاپ اول، ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1384ش، صص 40-19


مجله راسخون مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مجله راسخون مرتبط
موارد بیشتر برای شما
معنی اسم ویولت و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ویولت و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نیلدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم نیلدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم فوژان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم فوژان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم راتا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم راتا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سرینا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سرینا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
حکمت | تنها حکومت ولایی در طول تاریخ / استاد عالی
music_note
حکمت | تنها حکومت ولایی در طول تاریخ / استاد عالی
معنی اسم دالیا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دالیا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم لیدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم لیدا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم روژان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم روژان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم مایسا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم مایسا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دانیار و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دانیار و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سارینا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سارینا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم کاملیا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم کاملیا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم شایلین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم شایلین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
راسخون برگزار می‌کند: قرعه‌کشی بزرگ کمک هزینه پیاده‌روی اربعین
راسخون برگزار می‌کند: قرعه‌کشی بزرگ کمک هزینه پیاده‌روی اربعین