مسیر جاری :
معنی اسم الیزا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم الکا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آنیکا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ربکا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم زویا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سورا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آروا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم کایرا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم کلارا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم راشین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
وجود خلط یا مخاط شفاف در مدفوع
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
پیش شماره شهر های استان گیلان
نحوه خواندن نماز والدین
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
لیست ویژگیهای شخصیتی
![آش میخ آش میخ](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15912.jpg)
آش میخ
سربازی، پس از انجام دادن خدمت سربازی خود به خانهی خویش باز میگشت. هنوز با دهكدهی خویش فاصلهی بسیار داشت كه هوا تاریك گشت و شب فرود آمد. نوری كم رنگ از كلبهای كه در كنار جاده قرار داشت به چشم سرباز...
![سرنوشت سرنوشت](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15911.jpg)
سرنوشت
روزگاری دو برادر در خانهای كه از پدر به ارث برده بودند با هم به سر میبردند. یكی از آن دو مردی سخت كوش و پركار بود؛ همهی كارهای خانه و مزرعه را انجام میداد و از پگاه تا پاسی از شب كار میكرد. لیكن دیگری...
![چگونه روستاییان دانش خریدند؟ چگونه روستاییان دانش خریدند؟](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15910.jpg)
چگونه روستاییان دانش خریدند؟
روزی روزگاری روستاییان یكی از دهكدههای ساحلی عرصهی زندگی را سخت بر خود تنگ یافتند و بر آن شدند كه سبب این وضع را دریابند. پس دهخدا و ریش سفیدان دهكده گرد هم آمدند و به شور نشستند. یكی از آنان گفت:
![انگشتری جادو انگشتری جادو](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15909.jpg)
انگشتری جادو
روزی روزگاری بیوه زنی با پسر خردسالش زندگی میكرد و جز خانه و باغی كوچك چیزی در جهان نداشت. كار هم نمیتوانست بكند، چون لنگ و زمینگیر بود و از این روی با پسر خود درنهایت سختی و بدبختی به سر میبرد.
![مواظب باش كه چه میگویی! مواظب باش كه چه میگویی!](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15908.jpg)
مواظب باش كه چه میگویی!
روزی سگی و گرگی بر آن شدند كه با هم چون دو دوست یكدل به سر برند و دشمنی دیرینه را فراموش كنند. آن دو با هم به مرغزاری رسیدند و قوچی را در آن سرگرم چرا یافتند. گرگ روی به سگ كرد و پرسید:
![لیمو و سپاهیانش لیمو و سپاهیانش](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15907.jpg)
لیمو و سپاهیانش
روزی لیمو بر آن شد كه راه زندگی خود را عوض كند. او میخواست از سرنوشت تلخی كه داشت بگریزد؛ یعنی كاری بكند كه دیگر او را نخورند. او این عمل را ناروایی خودكامانهای میدانست. در آن هنگام كه هنوز جوان بود...
![زنبور در كلاه زنبور در كلاه](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15906.jpg)
زنبور در كلاه
روزی كشیشی دید كه سه كندوی زنبورشان گم شده است. او وعده كرد كه هركس جای آنها را به وی بگوید مژدگانی خوبی دریافت خواهد كرد؛ لیكن از این وعده سودی نبرد. چنین مینمود كه كسی چیزی دربارهی آنها نمیداند. سرانجام...
![سه مار ماهی سه مار ماهی](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15905.jpg)
سه مار ماهی
روزگاری ماهیگیر تنگدستی در دهكدهای در كنار دریا میزیست. گاه بخت با او سازگار میشد و صیدش خوب بود و گاه بخت از او برمیگشت و صیدش بد میشد، لیكن هیچ گاه به اندازهی سه روزی كه پیاپی جز مارماهی صیدی در...
![كولی چگونه اسبش را فروخت كولی چگونه اسبش را فروخت](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15904.jpg)
كولی چگونه اسبش را فروخت
كولیای اسبی داشت كه چندان پیر گشته بود كه بدشواری قدم برمیداشت چه رسد به چهار نعل و یورتمه. مرد بر آن شد كه او را بفروشد و این بار نیز سر خریدار كلاه بگذارد.
![داماد سلطان و پیرزن بالدار داماد سلطان و پیرزن بالدار](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/15903.jpg)
داماد سلطان و پیرزن بالدار
روزگاری زن و شوهری بودند كه تنها یك پسر داشتند. شبی پسر در خواب دید كه داماد سلطان شده است. چون صبح از خواب برخاست به پدر و مادر خود گفت: