مسیر جاری :
معنی اسم الیزا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم الکا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آنیکا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ربکا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم زویا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سورا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آروا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم کایرا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم کلارا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم راشین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
وجود خلط یا مخاط شفاف در مدفوع
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
پیش شماره شهر های استان گیلان
نحوه خواندن نماز والدین
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
نماز قضا را چگونه بخوانیم؟
لیست ویژگیهای شخصیتی
ارو و قاضی
ارو گاوچران قاضی شده بود و هر روز گاوان او را برای چرا به چراگاه میبرد و گاو خود را نیز با آنها میبرد. روزی گاو او با یكی از گاوان قاضی به جنگ و ستیز برخاست و شاخ خود را چنان سخت به شكم گاو قاضی كوفت...
پسر بچه و كره اسب
روزگاری مردی بود كه همسرش درگذشته و پسر كوچكی برای او باقی گذاشته بود. مرد با خود اندیشید كه برای او و پسرش بهتر این است كه او دوباره زن بگیرد، زیرا نمیتوانست تنها زندگی كند.
ارو و تزار
هر سال ارو مقداری از بهترین میوههای باغ خود را برای تزار به ارمغان میبرد. روزی او به زن خود گفت: -می خواهم فردا مقداری از این بهها را برای تزار ببرم. ببین چه درشت و رسیدهاند!
بزرگترین نسخهی دارو
دهقانی با ارابهای كه گاوی آن را میكشید به شهر آمد و در برابر داروخانهای ایستاد. او در بزرگی از ارابه بیرون آورد و آن را به دكان برد.
پری كوچك
روزگاری شاهی بود كه تنها یك پسر داشت. شاه و شهبانو پسر خود را بسیار دوست داشتند. چون پسرشان به سن بلوغ رسید جشنی برپا كردند و مردم را نیز دعوت كردند تا در آن جشن و شادمانی شركت كنند. از همهی نقاط كشور...
دو پول سیاه
در زمانهای بسیار قدیم، در دهكدهای، مردی بسیار تنگدست زندگی میكرد. او به هر كاری دست زده بود، سعی و كوشش بسیار كرده بود، اما در كارش گشایشی پیدا نشده بود و نتوانسته بود خود را از چنگ فقر و بینوایی برهاند....
من اهل ساراجئو نیستم
مردی جوان به نزد سلمانی رفت تا ریشش را بتراشد. سلمانی، كه مردی شوخ بود، خواست با مشتری خود شوخیای بكند، پس از او پرسید:
بزرگترین دروغها
مردی پسر خود را برای آرد كردن گندم به آسیا فرستاد و سفارشش كرد كه هرگاه به آسیایی برسد كه در آن با مرد كوسهای روبه رو بشود از او حذر كند؛ زیرا كوسه به حقه بازی و دغلكاری معروف بود.
كبادالوك (پسرك عرب)
در زمانی بسیار قدیم سلطانی در قسطنطنیه (استانبول امروزی) میزیست كه دختری چنان زیبا و فریبا داشت كه مانندش در هیچ جای جهان پیدا نمیشد. پس از آنكه دختر ببالید و برآمد و به سن و سالی رسید كه دختران معمولاً...
ملانصرالدین هدیهای را پس می دهد
روزی مردی روستایی به دیدن ملانصرالدین آمد و خرگوشی برای او تحفه آورد. ملا او را با خوشرویی به خانهی خود پذیرفت و شامش داد و شب را در خانهی خود خوابانید.