مسیر جاری :
نماز کن فیکون روز جمعه چگونه خوانده می شود؟
کالری نان چند غله چقدر است؟
چگونه به خداى نادیده ایمان بیاوریم ؟
خطای آدم تقاص بشر
آشنایی با آداب و رسوم جالب شب یلدا در قزوین
قد و وزن و دور سر نوزاد 9 ماهه
قد و وزن و دور سر نوزاد 12 ماهه
قد و وزن و دور سر نوزاد 11 ماهه
چالش هایی که خانوادهها در تربیت فرزندان نسل زد با آن مواجه هستند
آداب و رسوم جالب شب یلدا در مشهد
نحوه خواندن نماز والدین
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
مهم ترین خواص هویج سیاه
داستان امالبنین
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
اختراعات آلبرت انیشتین
پیش شماره شهر های استان تهران
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
صداقت و درستی در سیرهی امام خمینی (ره)
خدا گواه است طی مدتی که من در حضور مبارک امام افتخار خدمت داشتم حتی برای یک مرتبه هم ندیدم در کارهایشان حتی یک حیله شرعی به کار برده باشند. همیشه حقیقت رفتارشان با حقیقت گفتارشان تطابق داشت و خدا میداند...
کرامات و امدادهای غیبی در حیات امام خمینی (5)
من در اواخر اوقاتی که در پاریس بودم توجه به یک مطلبی پیدا کردم که راجع به پیشرفت این نهضت خیلی دلخوش شدم، و این مطلب را در پاریس هم به اشخاص و اجتماعاتی که میشد تذکر دادم، و آن این بود که در انقلاباتی...
کرامات و امدادهای غیبی در حیات امام خمینی (4)
ماههای اول جنگ (21 اسفند 59) با جمعی از برادران در محور فیاضیه آبادان بودیم. در این محور من از ناحیه سر ترکش خمپارهای خوردم. در اثر این ترکش بینایی خود را از دست دادم و فراموشی کامل به من دست داد. به...
کرامات و امدادهای غیبی در حیات امام خمینی (3)
امام نسبت به شهید اشرفی اصفهانی علاقه خاصی داشتند. در آخرین ملاقاتی که آن شهید بزرگوار با امام داشت امام با ایشان معانقه گرمی کردند. به طوری که برای ایشان سابقه نداشت. پس از پایان ملاقات آقای اشرفی به...
کرامات و امدادهای غیبی در حیات امام خمینی (2)
یکی از تجار ایرانی در زمانی که دولت طاغوت هر کسی را که به نجف و دیدار امام میرفت تعقیب میکرد پول هنگفتی با خود به نجف آورده بود که به عنوان سهم امام به ایشان بدهد. دولتیها هم از این امر خبر داشتند....
کرامات و امدادهای غیبی در حیات امام خمینی (1)
قبل از ازدواج با امام من خوابهای متبرک میدیدم، خوابهایی میدیدم که فهمیدم این ازدواج مقدر است. آن خوابی که دفعهی آخری دیدم و کار تمام شد حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) امیرالمؤمنین (علیه السلام)...
امام خمینی (ره) صاحب نفس مطمئنه (5)
ما همیشه امام را چنین میدیدیم: آرام، موقر، آراسته، با آرامش نگاه میکردند و سخن میگفتند. با آرامش راه میرفتند و مینشستند و بلند میشدند. به هنگام راه رفتن به هیچ وجه به اطراف نگاه نمیکردند. حتی اگر...
امام خمینی (ره) صاحب نفس مطمئنه (4)
در یکی از نیمه شبها خبر آوردند که قرار است کودتایی رخ دهد. حاج احمد آقا شتابان خدمت امام رسید. امام مشغول به ادای نماز شب بودند کاری که همیشه در این ساعت انجام میدادند. مدتی طولانی به انتظار ایستاد، اما...
امام خمینی (ره) صاحب نفس مطمئنه (3)
وقتی قرار شد امام به کویت نروند و مقصد پاریس باشد، به دلایل امنیتی میبایستی این خبر مخفی میماند و به همین دلیل ما در آنجا روزهای بحرانی را پشت سر میگذاشتیم. شب آخر که قرار شد عدهای از اصحاب خاص امام...
امام خمینی (ره) صاحب نفس مطمئنه (2)
اولین ملاقاتی که با امام در قم داشتیم روزی بود که حزب جمهوری خلق آن آشوب و بلوا را در قم راهانداخته بود و حتی قصد حمله و جسارت به منزل امام را داشتند که با مقاومت و ایستادگی عاشقان امام این توطئه استعماری...