مسیر جاری :
#امام مهدی علیه السلام #شعر آیینی در راسخون
#امام مهدی علیه السلام #شعر آیینی در مقالات
#امام مهدی علیه السلام #شعر آیینی در فیلم و صوت
#امام مهدی علیه السلام #شعر آیینی پرسش و پاسخ
#امام مهدی علیه السلام #شعر آیینی در مشاوره
#امام مهدی علیه السلام #شعر آیینی در خبر
#امام مهدی علیه السلام #شعر آیینی در سبک زندگی
#امام مهدی علیه السلام #شعر آیینی در مشاهیر
#امام مهدی علیه السلام #شعر آیینی در احادیث
#امام مهدی علیه السلام #شعر آیینی در ویژه نامه
نماز روز اول ماه قمری چگونه خوانده می شود؟
زنده شدن و رجعت قبل از قیامت
کالری ا قاشق کره بادام زمینی چفدر است؟
کالری ا قاشق عسل چقدر است؟
مهم ترین مقاطع فولادی ساختمان
PLC زیمنس چیست؟
نماز روز دحوالارض چگونه است؟
عمل بینی باز بهتر است یا بسته؟
نماز روز اول ماه ذی القعده چگونه خوانده می شود؟
عوامل قساوت و سنگدلی و کوردلی بنی اسرائیل
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
خلاصه ای از زندگی مولانا
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
نحوه خواندن نماز والدین
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
پیش شماره شهر های استان تهران
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
نشانی نیست
ز کاروان سفر کردهام نشانی نیست برای گفتن درد دلم زبانی نیست برای اینکه به کوی حبیب خود برسم من غریب چه سازم که کاروانی نیست
نامه عمرم
تمام نامه عمرم سیاه گردیده که شغل روز و شب من گناه گردیده برای اینکه بیایم به توبهای سویت دو چشم ناز و قشنگت به راه گردیده
ناله سه تار بگريم
بزن رفيق كه با ناله سه تار بگريم به سوز و ساز تو چون ابر نوبهار بگريم بزن رفيق كه در روزگار يار نديديم ز يار شكوه كنم يا ز روزگار بگريم
مياندار نگاه من و تو
هست تا اشک میاندار نگاه من تو درنیفتند به هم خیل سپاه من تو چشم معمار تو برداشت ز جا بیتم را که دو مصرع نشود حائل راه من تو
میسر نشود
دیدن روی تو آسوده میسر نشود این عطا بر من آلوده مقدر نشود ادبم رنگ ریا دارد و بی اخلاصم عملم همقدم امر تو دلبر نشود
مه تابان
آمد شب و تو، ای مه تابان نیامدی جان بر لب آمد و تو ای جان نیامدی مرغان به آشیانه ز صحرا پریدهاند اما تو ای همای شبستان نیامدی
من کیم قلب وجودم
من كیم قلب وجودم من كیم جان جهانم من كیم نور عیانم من كیم سر نهانم من كیم كهف حصینم من كیم مهد امانم من كیم مولای خلقت در زمین و آسمانم
من که باشم
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم
ماه من
تا به كى در پرده مانى ماه من! روشنگرى كن تا كنى هر دلبرى را عاشق خود، دلبرى كن جلوهاى كن! زهره را چون ذرّه محو خویش گردان رخ نما و مشترى را بر رخ خود مشترى كن
مأواى تو چشمم
اى آن كه بود منزل و مأواى تو چشمم بازآ! كه نباشد به جز از جاى تو چشمم در راه تو، با ديده حسرت نگرانم دارد همه دم شوق تماشاى تو چشمم