0
مسیر جاری :
«معصومه‌ی آبادی»/ زنِ نمونه زنان نمونه

«معصومه‌ی آبادی»/ زنِ نمونه

«معصومه‌ی آبادی كه از اهالی آبادانی است، در آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی، به عنوان نماینده‌ی فرماندار در پرورشگاه و بیمارستان‌های آبادان، مسئولیت خروج بچّه‌ها از منطقه را به عهده می‌گیرد
«مریم»/ زنِ نمونه زنان نمونه

«مریم»/ زنِ نمونه

مریم، دختر «حنَّه» و «عمران بن ماثان» است. خداوند، وی را در سن پیریِ مادرش، به آنان هدیه كرد.
«مادر عمروبن جناده»/ زنِ نمونه زنان نمونه

«مادر عمروبن جناده»/ زنِ نمونه

«اُمّ عمرو»، زنی دلیر، مجاهد و باغیرت بود. وی به همراه شوهر فداكارش، «جنادةبن حارث انصاری»، روانه‌ی كربلا شد تا آمادگی خود را برای یاری حضرت اباعبدالله (علیه السلام) اعلام كند.
«مادر شهید»/ زنِ نمونه زنان نمونه

«مادر شهید»/ زنِ نمونه

وی، مادری بود كه پسر و دخترش، در جنگ مجروح شده بودند و پسر دیگرش هم با «شهادت»، به سوی معبود پرواز كرده بود.
«مادر سید رضی»/ زنِ نمونه زنان نمونه

«مادر سید رضی»/ زنِ نمونه

فاطمه، مادر سید رضی (مؤلف نهج البلاغه) و سید مرتضی، كه هر دو از دانشمندان بزرگ شیعه هستند، بانویی پاكدامن و زاهد بود كه روزهای گرم را روزه می‌گرفت و در تاریكی شب‌ها، به عبادت خداوند می‌پرداخت.
«مادر ربیعه»/ زنِ نمونه زنان نمونه

«مادر ربیعه»/ زنِ نمونه

«عبدالرّحمان فروخ»، در زمان حكومت بنی امیه، برای انجام كاری به خراسان رفت و مقداری پول را كه پس انداز كرده بود، به همسرش سپرد و به او سفارش كرد كه در نگهداری پول‌ها، دقت و سعی فراوان به خرج دهد.
«مادر حارثة بن سراقه»/ زنِ نمونه زنان نمونه

«مادر حارثة بن سراقه»/ زنِ نمونه

هنگامی كه «حارثة بن سراقه» در جنگ بدر وارد بركه‌ی آبی شد، تیری به گلویش اصابت كرد و او را از پا درآورد.
«كُبَیشِه»/ زنِ نمونه زنان نمونه

«كُبَیشِه»/ زنِ نمونه

«كُبیشه»، همسر معاذ و از قبیله‌ی بنی عبدالاشهل است. وی، دو فرزند خود، «سعد» و «عمرو» را در جنگ احد برای جنگیدن با دشمنان اسلام، به میدان فرستاده بود. هنگام بازگشت پیامبر از احد، او جلوتر از دیگر زنان مدینه...
«فهیمه»/ زنِ نمونه زنان نمونه

«فهیمه»/ زنِ نمونه

فهیمه‌ی باباییان پور، از زنان نمونه است كه در تقوا، حجاب، احسان، خدمت و شجاعت، شهره‌ی خاص و عام‌اند.
«فناء»/ زنِ نمونه زنان نمونه

«فناء»/ زنِ نمونه

«فناء» شاعره‌ای نابغه و ادیبی بزرگ است كه در زمان عمر، با عده‌ای از قبیله‌اش به مدینه رفتند و اسلام آوردند.