مسیر جاری :
دلیل تغییر بوی بدن در سنین مختلف چیست؟
متن کامل سوره واقعه با خط درشت + صوت و ترجمه
متن کامل سوره یس با خط درشت + صوت و ترجمه
رمزگشایی از حرکت نمادین انگشت در دعای (یا مَنْ اَرْجُوهُ)
حس معنوی و آرامش در کتابت قرآن
خط رقاع و توقیع مورد علاقه گرافیستها
تدریس خصوصی شیمی؛ راهی برای یادگیری بهتر و عمیقتر
متن کامل سوره انسان با خط درشت + صوت و ترجمه
نگاهی به دستاوردهای خون پاک شهدا در پرتو بیانات رهبری
بهترین خوشنویسان معاصر ایران
نحوه خواندن نماز والدین
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
مهم ترین خواص هویج سیاه
پیش شماره شهر های استان گیلان
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
آشنایی با نام های خداوند: الغیاث
رایحۀ واژهها
خیال میکنم امشب عجیب شعلهورم خیال میکنم از روی تیغ میگذرم نبودهای که ببینی«حضور» یادم نیست بعید نیست اگر با «عبور» همسفرم
راوی آب
بخواب دختر من! خواب خوش ببین امشب بخواب، تا که بخوابد تب زمین امشب برای دیدن آن خواب کوچک معصوم چقدر نشسته است درکمین امشب
راز شگفت کربلا
در آن چشمان تب آلود، اعجاز خدا گل کرد که در سجادهات راز شگفت خدا گل کرد تو میدانی فقط اسرار آن صحرای بارآور که در یک روز باغی تشنه آن سان بارها گل کرد
دیباچه
درکنار علقمه سروی ز پا افتاده است دست ساقی، از سبوی او جدا افتاده است شیونی در باغ نیلوفر ز داغ گل بپاست لالهای، بر خاک گرم کربلا افتاده است
دو بیت عاشقانه
به دستهایمان نگاه نکن که خالیتر از خیال کودکانی ست که زبان باز نکردهاند
این دستها امتداد دائم دستهایی ست
دو آفتاب
غروب شد و نگاه ستارههای بنفش میان آتش از غم دوباره پرپر شد زن ابرهای دلش را به آسمان بخشید وقاب کوچک چشمش پر از کبوتر شد
دلیلی ندارد که فردا نیایی
دلم شور میزد مبادا نیایی مگر شب، سحر میشود تا نیایی! مگر میشود من در آتش بسوزم تو اما برای تماشا نیایی تو افتدهتر هستی از اینکه یک شب
دلوایه
بخواب دختر من خواب خوب خوش ببین امشب بخواب تا که بخوابد تب زمین امشب برای دیدن آن خواب کوچک و معصوم چقدر ماه نشسته است در کمین امشب
دستی رساتر
به دشت لاله زیر چتر خورشید مه رخسار ساقی میدرخشید ز گلبرگ رخش الماس میریخت ز رویش جوهر احساس میریخت عطش در چشم مستش موج میزد
دریا دلان لیلی وش
آتش شکفته است ای زن! از خیمهها بیا بیرون گودال را تماشا کن، جوشیده برکهای از خون هفتاد و دو سر خرسند، عطشان کنار گودالند دریا دلان لیلی وش، گرد جزیرۀ مجنون