مسیر جاری :
سیر تاریخی خوشنویسی ایرانی
سیر تاریخی خوشنویسی عثمانی
از محبت تا معرفت: سفری در دنیای معنویت
نگاهی به بهترین هتل شیراز از دید کاربران
نقش ادبیات دینی در خوشنویسی
اولین قرآن به خط نستعلیق
معرفی کوتاه بانوان خوشنویس
ولایت اهلبیت علیهم السلام نقشه راه سعادت
آموزشگاه زبان پردیسان ارائه دهنده دوره های متنوع و مدرن
ترسناک ترین مسیرهای ریلی جهان
نحوه خواندن نماز والدین
چهار زن برگزیده عالم
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
مهم ترین خواص هویج سیاه
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
مقتل شاعران
سخنراني تاريخي امروز يك موش بزرگ صحرايي را ديدم كه در باب نظافت سخن مي راند و كثافتها را تهديد به مجازات ميكرد،
در حالي كه مگسان بر گردش كف مي زدند!
ركوع
كجـا كردم بــه يــاد سجــدهات ساز ركــوع چــون مــه نــو تا فلك رفـــتم به پـــرواز ركوع پيش از آن كز خاك من بالد نهــــال زنــــدگي ميرســــد از بــــار دل در گوشـــم آواز ركوع
پيچ و تاب موجها،...
شعر باران
زير باران مي روم چشم هاي من تر است از نگاه آسمان چشم من ابري تر است باز هم آن پيرزن زير باران مي رود
دست هايش بي عصاست خيس و لرزان مي رود بر سر بي چتر او
به یاد روزهای انقلاب
گلوله ، سنگ ، آتش، تانک ، بنزين هوا از بوي خون و غصه سنگين شعار و مشت و فرياد و هياهو فضا آغشته با عطر پرستو
نه لبخندي ، نه آوازي ، نه ماهي چه شب هايي ، چه شب هاي سياهي ! سرانجام آسمان پر شد...
رنگین کمان پلک عاشقت...
شیوههای شاعرانۀ «شهاب مقربین» با درنگ بر دفتر گزیدۀ شعرها (رویاهای کاغذیام)
شعرهای شهاب مقربین سنّتی نیست، اما در امتداد سنّت شعر فارسی سروده شده است؛ راهی که پس از حوالی هزار سال، به نیما میرسد،...
«کاروان کربلا»
شيعيان ديگر هواي کربلا دارد حسين
روي دل با کاروان کربلا دارد حسين
از حريم کعبه جدش به اشکي شست چشم
مروه ژشت سر نهاد، اما صفا دارد حسين
مي برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظيم
بيش از اينها، حرمت کوي منا...
امید و آرزو در شعر شاعران
ما به امید عطای تو چنین بی کاریم
کار ما را به امید دگران نگذاری
صائب تبریزی
از اهل زمان عار می باید داشت
وز صحبتشان کنار می باید داشت
از پیش کسی کار کسی نگشاید
امید ، به کردگار می باید داشت
ترنم شعر
کيست اين زن که چنين شعله به دامان دارد
اين گل سرخ که اين زخم فراوان دارد
که به اندازه و يک کوه غمش سنگين است
که دلي غمزده مانند نيستان دارد
اين کبود آبي نيلي که به خود مي پيچد
داغي اندازه ي درياي...
جرعه جرعه شعر
... و پرت مي شود ته يک دره بي هوا
روزي قطار عمر من از روي ريل ها
نبضم که کند شد، و فقط لخته هاي خون
پرکرد حجم بين من و سرنوشت را-
عمداً نفس نمي کشم و صبر مي کنم
تا دست روح، کاملاً از من شود جدا
آينده در شعر شاعران:
گذشته، گذشته است و آينده نيست
ميان دو نابود، پاينده چيست؟
گذشته اگر خوب اگر بد، گذشت
وز آينده کس نيز واقف نگشت
گذشته به چنگ تو نايد دگر
وز آينده ات نيز نبود خبر.
ملک الشعراي بهار