مسیر جاری :
کالری یک لیوان شیر کم چرب چقدر است؟
کالری یک لیوان آب هویج چقدر است؟
همه آنچه که باید درباره روستای تنگی سر بدانید
شهر ثمرین کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری
همه آنچه که باید درباره روستای ژان بدانید
همه آنچه که باید درباره روستای شامیلرزان بدانید
همه آنچه که باید درباره روستای تالون بدانید
همه آنچه که باید درباره روستای علمده بدانید
همه آنچه که باید درباره روستای فدیشه بدانید
همه آنچه که باید درباره روستای قارنه بدانید
نحوه خواندن نماز والدین
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
خلاصه ای از زندگی مولانا
پیش شماره شهر های استان تهران
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
چنين زيبا نگاري دلستاني
چنين زيبا نگاري دلستاني شاعر : عبيد زاکاني به رعنائي و خوبي داستاني چنين زيبا نگاري دلستاني که گوئي عاشق جان و جهان بود چنان بر عاشق خود مهربان بود نديديم جز از او...
چو زرين بال عنقاي سرافراز
چو زرين بال عنقاي سرافراز شاعر : عبيد زاکاني ز مشرق سوي مغرب کرد پرواز چو زرين بال عنقاي سرافراز سپاه شام شد بر روز پيروز نهان گرديد شمع گيتي افروز مقرر گشت بر شب...
در اين انديشه شب را روز کردم
در اين انديشه شب را روز کردم شاعر : عبيد زاکاني فراوان نالهي دلسوز کردم در اين انديشه شب را روز کردم علم بفراشت خورشيد جهانگير چو از حد افق هنگام شبگير به صنعت لعل...
گر آن مه را وفا بودي چه بودي
گر آن مه را وفا بودي چه بودي شاعر : عبيد زاکاني ورش ترس از خدا بودي چه بودي گر آن مه را وفا بودي چه بودي اگر او را رضا بودي چه بودي دمي خواهم که با او خوش برآيم گر...
سحرگاهي که باد صبحگاهي
سحرگاهي که باد صبحگاهي شاعر : عبيد زاکاني ببرد از چهرهي گردون سياهي سحرگاهي که باد صبحگاهي فلک دردانه بر دريا پراکند شفق شنگرف بر مينا پراکند سپاه زنگبار اقليم بگذاشت...
چو با همراز خود همداستان شد
چو با همراز خود همداستان شد شاعر : عبيد زاکاني زبان بگشاد و با او همزبان شد چو با همراز خود همداستان شد برو آن خسته دلرا دل بدست آر به صد آزرم گفت اي مهربان يار بر...
بدين دلسوخته آتش چه ريزي
بدين دلسوخته آتش چه ريزي شاعر : عبيد زاکاني رها کن بعد از اين تندي و تيزي بدين دلسوخته آتش چه ريزي پشيمان گردي و سردي نبيني کز اين آتش بجز دودي نبيني همه دنيا به آزاري...
چو بشنيد اين سخن را سرو آزاد
چو بشنيد اين سخن را سرو آزاد شاعر : عبيد زاکاني جوابش داد کاي فرزانه استاد چو بشنيد اين سخن را سرو آزاد کجا پرواي اين ديوانه دارم من آن شمعم که صد پروانه دارم حديث...
دگر بار آن فسونگر مرغ چالاک
دگر بار آن فسونگر مرغ چالاک شاعر : عبيد زاکاني چو پيششس مينهادم روي بر خاک دگر بار آن فسونگر مرغ چالاک به جان آورد شرط جان سپاري قدم در ره نهاد از روي ياري به شيريني...
دگر بار از سر سوزي که داني
دگر بار از سر سوزي که داني شاعر : عبيد زاکاني در آن بيچارگي و ناتواني دگر بار از سر سوزي که داني دگر ره با سر افسانه رفتم به خلوت پيش آن فرزانه رفتم بدو گفتم ز روي...