گر آن مه را وفا بودي چه بودي

گر آن مه را وفا بودي چه بودي شاعر : عبيد زاکاني ورش ترس از خدا بودي چه بودي گر آن مه را وفا بودي چه بودي اگر او را رضا بودي چه بودي دمي خواهم که با او خوش برآيم گر اين حاجت روا بودي چه بودي دلم را از لبش بوسيست حاجت گرش پرواي ما بودي چه بودي بتي کز وي بخود پروا ندارم نظر با اين گدا بودي چه بودي اگر روزي به لطف آن پادشا را وگر صبرم بجا بودي چه بودي خرد گر گرد من گشتي چه گشتي سعادت رهنما بودي چه بودي بوصلش گر عبيد بي‌نوا را ...
شنبه، 6 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
گر آن مه را وفا بودي چه بودي
گر آن مه را وفا بودي چه بودي
گر آن مه را وفا بودي چه بودي

شاعر : عبيد زاکاني

ورش ترس از خدا بودي چه بوديگر آن مه را وفا بودي چه بودي
اگر او را رضا بودي چه بوديدمي خواهم که با او خوش برآيم
گر اين حاجت روا بودي چه بوديدلم را از لبش بوسيست حاجت
گرش پرواي ما بودي چه بوديبتي کز وي بخود پروا ندارم
نظر با اين گدا بودي چه بودياگر روزي به لطف آن پادشا را
وگر صبرم بجا بودي چه بوديخرد گر گرد من گشتي چه گشتي
سعادت رهنما بودي چه بوديبوصلش گر عبيد بي‌نوا را


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط