چو بشنيد اين سخن را سرو آزاد شاعر : عبيد زاکاني جوابش داد کاي فرزانه استاد چو بشنيد اين سخن را سرو آزاد کجا پرواي اين ديوانه دارم من آن شمعم که صد پروانه دارم حديث آنچنان ديوانه گفتن ندارد سودي اين افسانه گفتن غريبي را کسي چون يار گيرد ؟ به دست خود کسي چون مار گيرد ؟ بود چون او که با وي عشق بازد چنان شوريدهاي با کس نسازد دگر پيش کسان چون سر بر آرم من ار با او بياري سر در آرم مرا خواهد محال انديش مرديست چو نادان و خيال انديش مرديست...