0
مسیر جاری :
حقیقت تشکیکی وحی در هندسه ی حکمت متعالیه (1) حکمت متعالیه

حقیقت تشکیکی وحی در هندسه ی حکمت متعالیه (1)

ملّاصدرا به عنوان متفکری جامع نگر، رویکردهای فلسفی، عرفانی، و کلامی گوناگونی را در باب چیستی وحی بررسی کرده و کوشیده است تا عناصر مختلف اندیشه ی
طرح اشراقی نظریه ی صدور و تأثرات ملّاصدرا از آن (5) حکمت اشراق

طرح اشراقی نظریه ی صدور و تأثرات ملّاصدرا از آن (5)

همان طور که می دانیم، بر اساس مبانی حکمت اشراقی و حکمت متعالیه، نظام فیض بر دو سلسله ی طولی و عرضی مبتنی است. در رأس سلسله ی طولی، حضرت حق است، و
طرح اشراقی نظریه ی صدور و تأثرات ملّاصدرا از آن (4) حکمت اشراق

طرح اشراقی نظریه ی صدور و تأثرات ملّاصدرا از آن (4)

در حکمت اشراقی، از حضرت حق به «نورالانوار» و از عقول به «انوار» تعبیر می شود. اشراقیون به صورت کلّی، انوار را در درجه ی اوّل، به دو قسم انوار قاهره و غیرقاهره تقسیم می کنند و
طرح اشراقی نظریه ی صدور و تأثرات ملّاصدرا از آن (3) حکمت اشراق

طرح اشراقی نظریه ی صدور و تأثرات ملّاصدرا از آن (3)

و امّا در جهان بینی اشراقی، تکثّر و تنوّع در عالم ملکوت بسی فراتر از مرحله ای است که پشت سر گذاشتیم؛ چرا که در این مرحله، شیخ مکتب اشراق، شرکت پذیری انوار سانحه و
طرح اشراقی نظریه ی صدور و تأثرات ملّاصدرا از آن (2) حکمت اشراق

طرح اشراقی نظریه ی صدور و تأثرات ملّاصدرا از آن (2)

سهروردی اعتقاد دارد که کاستی ها و نواقص موجود در نظریه ی سینوی صدور را شناسایی کرده است. از نظر او الگوی سینوی ساده تر از آن است که بتواند چنین عالم پیچیده ای را تبیین کند.
طرح اشراقی نظریه ی صدور و تأثرات ملّاصدرا از آن (1) حکمت اشراق

طرح اشراقی نظریه ی صدور و تأثرات ملّاصدرا از آن (1)

مورّخان فلسفه و نیز اهل کلام و بسیاری از حکما، یکی از اهداف و ارکان نظریه ی فیض را «تبیین وساطت بین خداوند و خلق او و نیز توضیح نحوه ی برآمدن کثرت از وحدت» ذکر کرده اند.
تفسیری نو از اعتبارات علّامه طباطبائی (6) حکمت متعالیه

تفسیری نو از اعتبارات علّامه طباطبائی (6)

به رغم وضوح عبارات علّامه در تفسیر المیزان مبنی بر وجود ارتباط واقعی بین باید و هست (و استنتاج بایدهای اخلاقی از هست ها)، برخی از محققان به ظاهرِ
تفسیری نو از اعتبارات علّامه طباطبائی (5) حکمت متعالیه

تفسیری نو از اعتبارات علّامه طباطبائی (5)

بر اساس نظریه ی اعتباریات، چنان که گذشت، همه ی بایدها و نبایدها (و حتی به یک معنا، حسن ها و قبح ها)، ضرورت های ادّعایی و اعتباری می باشند که
تفسیری نو از اعتبارات علّامه طباطبائی (4) حکمت متعالیه

تفسیری نو از اعتبارات علّامه طباطبائی (4)

اولاً: همان طور که گذشت، علّامه حسن و قبح به معنای اوّل را اعتباری می داند، ولی حسن و قبح به معنای دوم را اعتباری نمی داند؛ بلکه تبیین مفاهیم حسن و قبح
تفسیری نو از اعتبارات علّامه طباطبائی (3) حکمت متعالیه

تفسیری نو از اعتبارات علّامه طباطبائی (3)

منظور از حسن و قبح عقلی آن است که عقل می تواند ممدوحیت و مذمومیت نفس الامری بعضی از افعال را تشخیص دهد؛ هرچند شرع به آن حکم نکرده باشد.