مسیر جاری :
بامدادي که تفاوت نکند ليل و نهار
بامدادي که تفاوت نکند ليل و نهار شاعر : سعدي خوش بود دامن صحرا و تماشاي بهار بامدادي که تفاوت نکند ليل و نهار که نه وقتست که در خانه بخفتي بيکار صوفي از صومعه گو خيمه...
مطرب مجلس بساز زمزمهي عود
مطرب مجلس بساز زمزمهي عود شاعر : سعدي خادم ايوان بسوز مجمرهي عود مطرب مجلس بساز زمزمهي عود يار درآمد ز در به طالع مسعود قرعهي همت برآمد آيت رحمت صحبت يوسف به از...
احمدالله تعالي که به ارغام حسود
احمدالله تعالي که به ارغام حسود شاعر : سعدي خيل بازآمد و خيرش به نواصي معقود احمدالله تعالي که به ارغام حسود زهره بايستي امروز که بنوازد عود مطرب از مشغلهي کوس بشارت...
چه نيکبخت کساني که اهل شيرازند
چه نيکبخت کساني که اهل شيرازند شاعر : سعدي که زير بال هماي بلندپروازند چه نيکبخت کساني که اهل شيرازند که گرگ و ميش به توفيق او همآوازند به روزگار همايون خسرو عادل ...
کدام باغ به ديدار دوستان ماند
کدام باغ به ديدار دوستان ماند شاعر : سعدي کسي بهشت نگويد به بوستان ماند کدام باغ به ديدار دوستان ماند که هيچ سرو نديدم که اين بدان ماند درخت قامت سيمينبرت مگر طوبيست...
بسا نفس خردمندان که در بند هوا ماند
بسا نفس خردمندان که در بند هوا ماند شاعر : سعدي در آن صورت که عشق آيد خردمندي کجا ماند؟ بسا نفس خردمندان که در بند هوا ماند که همچون ذره در مهرش گرفتار هوا ماند قضاي...
ماه فروماند از جمال محمد
ماه فروماند از جمال محمد شاعر : سعدي سرو نباشد به اعتدال محمد ماه فروماند از جمال محمد در نظر قدر با کمال محمد قدر فلک را کمال و منزلتي نيست ليلهي اسري شب وصال محمد...
سعدي اينک به قدم رفت و به سر باز آمد
سعدي اينک به قدم رفت و به سر باز آمد شاعر : سعدي مفتي ملت اصحاب نظر باز آمد سعدي اينک به قدم رفت و به سر باز آمد عاشق نغمهي مرغان سحر باز آمد فتنهي شاهد و سودا زدهي...
فلک را اين همه تمکين نباشد
فلک را اين همه تمکين نباشد شاعر : سعدي فروغ مهر و مه چندين نباشد فلک را اين همه تمکين نباشد عجب گر دامنش مشکين نباشد صبا گر بگذرد بر خاک پايت يکي در خوشهي پروين نباشد...
بناز اي خداوند اقبال سرمد
بناز اي خداوند اقبال سرمد شاعر : سعدي به بخت همايون و تخت ممهد بناز اي خداوند اقبال سرمد گزين احد ياور دين احمد مغيث زمان ناصر اهل ايمان شهنشاه عادل اتابک محمد ...