مسیر جاری :
هر چه درين چره کهن ساختند
هر چه درين چره کهن ساختند شاعر : امير خسرو دهلوي قالبي از بهر سخن ساختند هر چه درين چره کهن ساختند قالب اين سکه به از آدمي ليک نيفتاد به روي ز مي کادمي از ناطقه زنده...
اي ز ازل گوهر پاک آمده
اي ز ازل گوهر پاک آمده شاعر : امير خسرو دهلوي گوهر تو زيور خاک آمده اي ز ازل گوهر پاک آمده تا تو برون آمدي اي در پاک چنبر نه چرخ بسي بيخت خاک کون به مهماني شش روز...
اي دو جهان ذرهيي از راه تو
اي دو جهان ذرهيي از راه تو شاعر : امير خسرو دهلوي هيچ ترا از هيچ به درگاه تو اي دو جهان ذرهيي از راه تو شام عدم صبح وجود از تو يافت پشت فلک طوق سجود از تو يافت بارگه...
مبارک روز شنبه گاه پيشين
مبارک روز شنبه گاه پيشين شاعر : امير خسرو دهلوي گه هنگامي است با انوار بيش اين مبارک روز شنبه گاه پيشين که و مه سبحه و سجاده جسته جهان از چشمه خود روي شسته جماعت صف...
به پرسيدم من از پيروزي بخت
به پرسيدم من از پيروزي بخت شاعر : امير خسرو دهلوي که اي رنگ تو از فيروزه گون سخت به پرسيدم من از پيروزي بخت خبر گو بعد فيروزي چه سان بود؟ ملک غازي که فتحش هم عنان بود،...
دليري کاو صف مردان بديدهست
دليري کاو صف مردان بديدهست شاعر : امير خسرو دهلوي نه بازش، ديده در خواب آرميدهست دليري کاو صف مردان بديدهست که صف تيغ داند باغ سوسن گوي را زيبد اندر زير، توسن چو...
چو مرد آيد برون از عهدهي عهد
چو مرد آيد برون از عهدهي عهد شاعر : امير خسرو دهلوي به کارش بخت و دولت را بود جهد چو مرد آيد برون از عهدهي عهد چو مي در جام و گوهر در خزينه نشيند اهل دولت را به سينه...
گشت چو ثابت که به هند است هوا
گشت چو ثابت که به هند است هوا شاعر : امير خسرو دهلوي نايب جنت ز بسي برگ و نوا گشت چو ثابت که به هند است هوا نيست به از دانش حکمت رقمي چون بهر اقليم که جنبد قلمي فلسفه...
هند چو فردوس شد از صحبت من
هند چو فردوس شد از صحبت من شاعر : امير خسرو دهلوي بهر هوايش کنون آيم به سخن هند چو فردوس شد از صحبت من گرم چو شير است گرش نيست عنا شير صفت مرد به يک توي قبا سرد ساري...
کشور هند است بهشتي به زمين
کشور هند است بهشتي به زمين شاعر : امير خسرو دهلوي حجتش اينک به رخ صفحه ببين کشور هند است بهشتي به زمين هفت بگويم به درستي نه يکي: حجت ثابت چو در آن نيست شکي چون ز...