مسیر جاری :
شبي چون سينهي عشاق پر دود
شبي چون سينهي عشاق پر دود شاعر : امير خسرو دهلوي ز تاريکي چو جانهاي غم اندود شبي چون سينهي عشاق پر دود سرشته زاب غم شب نام کرده فلک دودي ز دوزخ وام کرده در آن ظلمات...
مبادا آسمان را خانه معمور
مبادا آسمان را خانه معمور شاعر : امير خسرو دهلوي که ياران را ز يکديگر کند دور مبادا آسمان را خانه معمور برد پيوند صحبتهاي جاني گشايد عقدهاي مهرباني دمي از هم جدا...
زهي بستان آن شه را جمالي
زهي بستان آن شه را جمالي شاعر : امير خسرو دهلوي که باشد چون خضر خانش نهالي زهي بستان آن شه را جمالي که آن در سعادت را کند جفت چو الهام الهي شاه را گفت بيارايند يک...
چو اصحاب غرض گفتند هر چيز
چو اصحاب غرض گفتند هر چيز شاعر : امير خسرو دهلوي فراوان بيخت با نو آن غرض نيز چو اصحاب غرض گفتند هر چيز به قصر لعل سازد جاي آن حور صواب آن شد کزان فردوس پر نور کتاب...
صبا چون باغ را پيرايه نو کرد
صبا چون باغ را پيرايه نو کرد شاعر : امير خسرو دهلوي دل بلبل به روي گل گرو کرد صبا چون باغ را پيرايه نو کرد به شسته گرد غم باران نوروز درين موسم که از دلهاي پر سوز ...
شبي داده جهان را زيور و روز
شبي داده جهان را زيور و روز شاعر : امير خسرو دهلوي مهي چون آفتاب عالم افروز شبي داده جهان را زيور و روز از آن گلگونه کرده ماه را چهر فلک نوري که گرد آورده از مهر دو...
چه خوش باشد در آغاز جواني
چه خوش باشد در آغاز جواني شاعر : امير خسرو دهلوي دو بيدل را بهم سوداي جاني چه خوش باشد در آغاز جواني دو دل بودند يکديگر گرفتار خضر خان و دول راني درين کار چنين بخشد...
چه داند باز چون بندند پايش
چه داند باز چون بندند پايش شاعر : امير خسرو دهلوي که دست شاه خواهد بود جايش چه داند باز چون بندند پايش رسد در گنج شاه از دست غواص دري کو خواست شد بر افسر خاص در آموزش،...
کنون از فتح هندوستان دهم شرح
کنون از فتح هندوستان دهم شرح شاعر : امير خسرو دهلوي کنم ديباچهي گرشاسپ را طرح کنون از فتح هندوستان دهم شرح گهي لشکر کشي گه پهلواني بگويم آنچه کرد از کارداني که ذکر...
خوشا هندوستان و رونق دين
خوشا هندوستان و رونق دين شاعر : امير خسرو دهلوي شريعت را کمال عز و تمکين خوشا هندوستان و رونق دين بدان خواري سران کفر مقهور بدين عزت شده اسلام منصور نماندي نام هندو...