مسیر جاری :
#معرفی ادبا و نویسندگان در راسخون
#معرفی ادبا و نویسندگان در مقالات
#معرفی ادبا و نویسندگان در فیلم و صوت
#معرفی ادبا و نویسندگان پرسش و پاسخ
#معرفی ادبا و نویسندگان در مشاوره
#معرفی ادبا و نویسندگان در خبر
#معرفی ادبا و نویسندگان در سبک زندگی
#معرفی ادبا و نویسندگان در مشاهیر
#معرفی ادبا و نویسندگان در احادیث
#معرفی ادبا و نویسندگان در ویژه نامه
خواب و مرگ در بیان مثنوی
در سرگذشت عرفای بزرگ، از خواب و تأثیر آن در سیر و تکامل شخصیت سالک سخن بسیار است و بسیاری از پیران طریقت، خواب را نوعی کشف دانستهاند که در آن سالک به اسراری آگاه میشود. این کشف اگر از جانب حق صورت پذیرد،...
حشر و وقوع قیامت در مثنوی
«جذب اجزا»، یعنی حق در طبیعت و سرشت او، نیروی جذب نیازمندیها را پدید میآورد. «نما»، یعنی رشد جسم و کمال روح که در این جا هر دو مورد نظر است. «شاه فرد» پروردگار یکتاست که هم به جسم «جذب اجزا» میآموزد...
حشر و روز رستاخیز در مثنوی معنوی
مولانا میگوید: رستاخیز و حشر حقیقی انکارناپذیر است. عالم طبیعت هر چند جامد و بیجان مینماید، اما مانند همین اژدهای مُردهوش، وقتی آفتاب روحانی حشر بر آن بتابد جان میگیرد و به موجودی حی و زنده تبدیل...
چون قفس را بشکند شاه خرد
مولانا از جانهای نامتجانس انسانها سخن میگوید که در قفس زندگی این جهانی به ناچار هم زیستی میکنند، مانند همسفر شدن مسلمان و ترسا و جهود و یا مانند هم سفر شدن رازی و مروزی؛ دو نفری که با هم تجانس ندارند...
تناسب عمل با جزا و نتیجه ی آن در نگاه مثنوی
مولانا میگوید: بد و خوب زندگی و مرگ به زمینههای روحی انسان مربوط است. اما جزای اعمال، انسان به خود اعمال، آن گونه نیست که مانند تصویری در آینه باشد، زیرا عمل ما عَرَضی از اَعراض وجود ماست، اما جزای حق...
تجسم ملکوتی اعمال و معاد جسمانی در مثنوی مولوی
هر گاه انسان، دانه سجده و یا رکوعی را در زمین قلب و روح خود بکارد، در جهان دیگر، آن سجده و رکوع به بهشتی مبّدل میگردد. مولانا در این ابیات مسئله تجسم ملکوتی اعمال را مطرح میکند و پردههایی از این موضوع...
تجسم اعمال در قیامت از نگاه مثنوی
مولانا در چند بیت به روایات مفسران قرآن نظر دارد که در قیامت، اندیشه و شخصیت هر کس در جسم خاکی او هویدا میشود: حسود به صورت گرگ، حریص به صورت خوک و ... . کولانا میگوید: وجود آدمی دارای صفات نیک و بد...
پیام مرگ در مثنوی مولوی
هر کسی مدعی زیبایی و ملاحت است، اما مرگ، سنگ محک کسانی است که ادعای زیبایی و ملاحت دارند. هر کسی ادعا میکند که من صاحب کمالم، من صاحب جمالم، بلکه مرجع اهل کمال و جمالم، اما مرگ قاضی دادگری است، چرا
آرزوی مرگ یا سرای جاویدان در مثنوی
چون از این دنیا رها شوی، بدان جهان خواهی رفت و در دنیای جاودانگی که پُر از شیرین و حلاوت معنوی است، شکرگزاری خواهی کرد. وقتی بدان سرای در میآیی تازه متوجه میشوی و پیش خود میگویی: من در دنیا به کارهای...
از قیامت دنیا تا قیامت کبرا در مثنوی
مولانا قیامت را تنها به نشئهی آخرت محدود و مقصور نمیکند، زیرا معتقد است هر لحظه آدمی را مرگ و رجعتی است؛ یعنی دمادم در همین دنیا قیامت تکوینی و روحی رخ میدهد و نشئهی بازپسین نیز قیامت کبراست. بنابراین،...