مسیر جاری :
#معرفی ادبا و نویسندگان در راسخون
#معرفی ادبا و نویسندگان در مقالات
#معرفی ادبا و نویسندگان در فیلم و صوت
#معرفی ادبا و نویسندگان پرسش و پاسخ
#معرفی ادبا و نویسندگان در مشاوره
#معرفی ادبا و نویسندگان در خبر
#معرفی ادبا و نویسندگان در سبک زندگی
#معرفی ادبا و نویسندگان در مشاهیر
#معرفی ادبا و نویسندگان در احادیث
#معرفی ادبا و نویسندگان در ویژه نامه
شرح فسون الهی در مثنوی
«بالا» مقام قدس و پیشگاه پروردگار است. «مرغ بیاندازه»، روح در مرتبهای است که به جسم خاکی نزول نکرده است. قفس به همین جسم خاکی میگویند. سالک میپرسد: این روح نامحدود چگونه در قفسِ محدود تن جای میگیرد؟...
استدراج، شراب قهر الهی
مولانا اشارهای به قصه موسی و عبور او و یارانش از رود نیل و غرق شدن سپاه فرعون دارد. ثقیل، یعنی سپاه انبوه. وی سپس اشارهای به قصه نمرود پادشاه بابل دارد، که مطابق روایات، ابراهیم را به آتش افکند و به...
شرح امتحان الهی در بیان مثنوی
مولانا به مدعیان میگوید: اگر چیزی از معرفت حق نیز به تو رسیده است، باز حرف نزن. مردان حق مانند سنگ محک، آن را در تو مییابند، زیرا آنها نیز از چنین آزمایشهایی گذشتهاند. اشاره دارد به آیهی 126 سوره...
استدراج و مکر الهی در مثنوی
مولانا میگوید: غیر حق، مایهی هلاکت تدریجی تو است؛ گرچه آن چیز تخت و سلطنت و تاج شاهانه باشد. «دگرها»، عوامل این جهانیاند که ما به آنها دل خوش میکنیم. استدراج، کارهای خارقالعاده است که از مدعیان سر...
قبض و بسط دل در مثنوی
دیده و دل ما در میان در انگشت خداست. این کلام برگرفته از این حدیث نبوی است: «انّ قلوب بنیآدم کلها بین اصبعین من اصابع الرحمن کقلب واحد یصرّفه کیف یشاء؛ دیده و دل ما در میان دو انگشت خدا و در دست قدرت...
سببسوزی در بیان مثنوی
مولانا بارها در مثنوی به این نکته اشاره کرده است که خوردن مانع جوششهای ذهن و فکر است: «وقت لقمان استای لقمه برو». در این ابیات به همان معنا باز میگردد. اما آن را افسانه میشمارد و میگوید: همهی این...
چشش، کشش، کوشش
همیشه اصل، فرع خود را میجوید. این سنت الهی است؛ مثلاً از بازگشت اجزاء به اصل خود، وضع ذرات آب است. باد میوزد و این ذرات را به صورت بخار و بعد به صورت ابر در میآورد. ابر، باران میشود و باران به دریا...
سببسازی و سببسوزی حق در مثنوی
پادشاه جهود، آتشی بر پا کرده و بتی در کنار آتش نهاده بود و میگفت: هر کس به این بت سجده نکند به آتش انداخته میشود. زنی را با فرزندش آورد و فرزند را از او بستاند و در آتش نهاد. مادر از ترس، خواست بت را...
گفتوگو با مهرانگیز هستی در مثنوی
ای یار عزیز و مهربان وای کسی که در دلها محبت میکاری! من بدون دیدار تو لحظهای آرام و قرار ندارم. هنگام روز، مایهی روشنی و تلاش و تاب و توانم هستی و هنگام شب مایهی آرامش و آسودگی و خوابم تویی. اگر...
بانگ اضداد و عدل الهی در مثنوی
مولانا دوگونه آدمی را به آهن و کاه تشبیه میکند: مردِ راه حق مثل آهن فقط مجذوب حق میشود و انکه در راه حق نیست هر کششی او را میرباید. «پهلوی فجّار جار شد»؛ یعنی همسایه یا همنشین تبهکاران است. کششهای...