مسیر جاری :
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/cheramahikhandid.jpg)
چرا ماهی خندید
مرد فقیری با همسرش زندگی میکرد. آنها فرزند نداشتند. شبی مرد خواب دید که یک سال دیگر زنش فرزندی به دنیا خواهد آورد. درست سر سال، صاحب پسری شدند...
سهشنبه، 13 تير 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/davayecheshm.jpg)
دوای چشم
پادشاهی کور شده بود و پزشکان دربار نتوانسته بودند کاری براش بکنند. روزی درویشی به دربار آمد و گفت: «خاک پای دختر شاه روم، درمان چشم پادشاهست.»
سهشنبه، 13 تير 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/khoroossavar.jpg)
خروس سوار
مردی بود که سه زن و سه باغ و سه اسب داشت. سه زنش بچهدار نمیشدند. سه باغش میوه نمیدادند و سه اسبش نمیزاییدند. روزی مردی نورانی نُه تا سیب...
سهشنبه، 13 تير 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/dokhtarekhaiyat1.jpg)
دختر خیاط و پسر پادشاه
خیاطی سه دختر داشت. یک روز پسر پادشاه آمد در دکانش و گفت: «میخواهم لباسی از گُل برای من بدوزی.»
سهشنبه، 13 تير 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/kozeyekhayiat.jpg)
کوزهی خیاط
خیاطی بود که کنار قبرستان شهر دکانی داشت و توی دکانش کوزهای داشت. هر مردهای را که از جلوی دکانش به قبرستان میبردند، او سنگی در کوزه میانداخت....
سهشنبه، 13 تير 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/shahzadeebrahim.jpg)
شاهزاده ابراهیم و فتنهی خونریز
پادشاهی پسری به نام «ابراهیم» داشت. روزی شاهزاده ابراهیم به دنبال شکار بود که به غاری رسید. پیرمردی توی غار بود. پیرمرد به عکسی که توی دستش بود...
سهشنبه، 13 تير 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/morvaridegeranbaha.jpg)
مروارید گرانبها
روزی پادشاه و وزیرش از راهی میگذشتند. در راه، یک مروارید گرانبها پیدا کردند، پادشاه گفت: «مروارید را من دیدهام و مال من است.»
سهشنبه، 13 تير 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/ghizlarkhan.jpg)
قیزلرخان
مادری بود که فقط هفت تا پسر داشت. پسرها دلشان میخواست یک خواهر داشته باشند. اتفاقاً زد و مادرشان باردار شد. چندماهی به دنیا آمدن بچه مانده...
سهشنبه، 13 تير 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/motiomotaa.jpg)
مطیع و مطاع
جوان بیکاری بود به نام «مطیع». روزی به شهر رفت تا کاری پیدا کند. بین راه ماهیگیری جلوی او را گرفت و گفت: «ماهی بزرگی تو تورم افتاده. اگر کمک...
سهشنبه، 13 تير 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/talihezar.jpg)
تلیهزار
پادشاهی بود، سه پسر داشت. پسرها به سن ازدواج رسیده بودند. پادشاه، به هر کدام یک کیسه طلا داد و گفت: «این پولها را هر جور دلتان خواست، خرج کنید!»
سهشنبه، 13 تير 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/dokhtarekhaiyat.jpg)
دختر خیاط و شاهزاده
مرد خیاطی با زنش زندگی میکرد. آنها بچه نداشتند. روزی درویشی دم درآمد و سیبی به آنها داد. زن سیب را خورد و باردار شد، اما نه ماه بعد، یک کدو...
يکشنبه، 11 تير 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/kiseyegandom.jpg)
کیسهی گندم
روزی روزگاری، مرد کم عقلی با زنش در دهکدهای زندگی میکرد. یک روز زنش به او گفت: «آردمون تموم شده، برو خونهی پدرم، گندم بیار که نون بپزم و شکم...
يکشنبه، 11 تير 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/tutiobazargan.jpg)
طوطی و بازرگان
بازرگانی ثروتمند بود که غلامان و کنیزان زیادی داشت. بازرگان، طوطی زیبا و سخنگویی هم داشت که هر روز کنار قفسش میایستاد و با او حرف میزد. بازرگان،...
يکشنبه، 11 تير 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/dokhtarehajisaiyad.jpg)
دختر حاجی صیاد
حاجی صیاد دختری داشت و دختر، معلمی. صیاد میخواست همراه خانوادهاش به مکه برود. معلم در جلد صیاد رفته بود که مبادا دخترش، پری را هم ببرد که از...
يکشنبه، 11 تير 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/chartazan.jpg)
چهار تا زن دماغ بُریده
مرد قدکوتاهی بود که «علی بیک» نام داشت. یک روز علی بیک به زنش گفت: «امشب مهمون دارم، باید هر خوراکی که تو دنیا هست، درست کنی!»
يکشنبه، 11 تير 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/asbpari.jpg)
اسب پری
پادشاهی بود، سه پسر داشت. موقع مرگ از پسرها خواست سه شب سر قبرش نگهبانی بدهند و او را تنها نگذارند.
يکشنبه، 11 تير 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/ostaebrahim.jpg)
اوستا ابراهیم
روزی گذر شاه عباس به بازار افتاد. به دکان خیاطی رفت و گفت: «پارچهی ضخیمی آوردهایم، باید برای ما لباس بدوزی!»
يکشنبه، 11 تير 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/golosanaubar.jpg)
گل و صنوبر
پادشاهی بود که سه پسر داشت. روزی هر سه پسر با پدرشان به شکار رفتند. ناگهان بره آهویی از پشت یک سنگ بیرون پرید. پسر بزرگ با اسب دنبال بره آهو...
يکشنبه، 11 تير 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/cheninnabud.jpg)
چنین نبود
درویشی هر سال به سفر میرفت. روزی به آسیابی رسید که کنار آن جوی آب و درخت بید مجنونی بود. درویش، پوستین خود را روی زمین پهن کرد تا کمی استراحت...
يکشنبه، 11 تير 1396
![](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images/article/najma.jpg)
نجما و دختر پادشاه
جوان ساربانی بود به نام «نجما». یک روز که شترهای خود را برای چرا به صحرا برده بود، به سرچشمه آمد و آب نوشید و همانجا خوابش برد. دختر پادشاه...
يکشنبه، 11 تير 1396
گروه بندی
برگزیده ها
تازه های مقالات
چرا آیه اکمال دین در روز غدیر نازل شده است؟
آیا خبر دادن پیامبر(ص) از اختلاف بین امت با تعیین جانشین منافات نداشته است؟
معنی اسم نارین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آرنیکا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آرنا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
شهرستان تفرش کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری و مشاهیر آن
آیا امام علی(ع) از واقعه غدیر خم برای دفاع از خود استفاده نکرده است؟
شهرستان نور کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری
شهرستان قائن کجاست؟ از پیش شماره این شهر تا مناطق گردشگری
تجلى غدیر در عصر ظهور
ویژه نامه ها
بیشترین بازدید هفته
وجود خلط یا مخاط شفاف در مدفوع
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
طریقه خواندن نماز شکسته و نیت آن
متن زیارت عاشورا با خط درشت به همراه ترجمه + صوت
طریقه خواندن نماز امام علی(ع) برای گرفتن حاجت
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
نحوه خواندن نماز والدین
دعا برای ختم به خیر شدن امور و گشایش مسائل