کوچه ­های ترسو
نوشین نوری در شعر «کوچه ­های ترسو» به توصیف یک روز پاییزی همراه با باد و برگ و باران می پردازد.
شنبه، 31 فروردين 1398
تو اولش درخت بودی
«تو اولش درخت بودی» عنوان شعری است در وصف کتاب که منیره هاشمی آن را سروده است.
شنبه، 31 فروردين 1398
قصیده­ ی خون
«قصیده­ ی خون» عنوان شعری است که زهرا داوری در وصف حادثه کربلا و حزن و اندوه روز عاشورا سروده است.
شنبه، 31 فروردين 1398
واقعا راز بزرگی­ست
اسماعیل اله دادی در شعری با عنوان «واقعا راز بزرگی­ست» از مخاطبان خود می خواهد که دوست داشتن خود را بدون ترس و خجالت ابراز کنند.
شنبه، 31 فروردين 1398
درخت توت و ناظم مدرسه
سیداحمد میرزاده یکی از خاطرات دوران کودکی و مدرسه اش را درباره درخت توت و ناظم و مدرسه در شعر «درخت توت و ناظم مدرسه » به تصویر کشیده است.
شنبه، 31 فروردين 1398
اصلاً نباید دور باشد
سمیرا زرقانی در شعر «اصلاً نباید دور باشد» انتظار فرج را به زیبایی به تصویر می کشد.
شنبه، 31 فروردين 1398
من کجایی ­ام؟
عباسعلی سپاهی یونسی در شعر «من کجایی ­ام؟» این پرسش اساسی را مطرح می کند که اگر ما در نبرد کربلا حاضر می شدیم، برای امام حسین (ع) می جنگیدیم...
شنبه، 31 فروردين 1398
برگ­ های دوره ­گرد
شعر «برگ­ های دوره ­گرد» سروده فاطمه ناظری به برگ ریزان و ریختن برگ ها و انتظار برای بازگشت بهار اشاره می کند.
شنبه، 31 فروردين 1398
آب این شگفت ­آور محض
مهدی مرادی شاعر شعر «آب این شگفت ­آور محض» به توصیف آب و شگفتی های آن می پردازد.
شنبه، 31 فروردين 1398
کاش اصلاً نمی ­شدم انگور
عباسعلی سپاهی یونسی شاعر شعر «کاش اصلاً نمی ­شدم انگور» به ماجرای شهادت امام رضا (ع) که با خوردن انگور زهرآلود اتفاق افتاد اشاره می کند.
شنبه، 31 فروردين 1398
من به یاد تو بهار می­ شوم
تو قلب­های مُرده را همیشه زنده می­ کنی و خانه ­ی دلِ مرا پُر از پرنده می ­کنی
جمعه، 23 فروردين 1398
مهمان‌ پذیر
اخم تو مثل آلوچه ترش است خنده‌هایت ولی هندوانه صبح سُر می‌خوری در خیابان عصر قِل می‌خوری سمت خانه
جمعه، 23 فروردين 1398
من تو را ندیده‌ام ولی
من اگرچه هیچ‌وقت چهره‌ی تو را ندیده‌ام لحظه‌های من پر است از صدای تو
جمعه، 23 فروردين 1398
معلّمی که نور را می‌آوری به ارمغان
چه خوب می‌دهی نشان همیشه راه و چاه را پر از بهار می‌کنی تمام سال و ماه را
جمعه، 23 فروردين 1398
فرش کوچه ­ها
پاره پاره شد چتر یک درخت چون رسیده بود روزهای سخت
جمعه، 23 فروردين 1398
ما چه‌قدر چون تو بوده‌ایم؟
تو امام اوّلی برای ما ما به تو همیشه افتخارکرده‌ایم گفته‌ایم، تو شجاع گفته‌ایم، تو همیشه مهربان گفته‌ایم، اهل بخشش و گذشت
جمعه، 23 فروردين 1398
سیر و سلوک...
باید دوباره برخاست از خواب ِتوت، شیرین همراه ِکرم ها رفت تا عُمقِ سیب، پایین
جمعه، 23 فروردين 1398
سنگ صبور من
برایم وقت بگذار بشو سنگ صبورم به یادت هستم این‌جا اگرچه از تو دورم
پنجشنبه، 22 فروردين 1398
روی ابر و باد
با قلم نی مثل روز پیش خوشنویسی می­کند بابا روی ابر و باد یک کاغذ می­نویسد: «حضرت زهرا»
پنجشنبه، 22 فروردين 1398
در نگاه خیس مادرم
سال­ها پدر گرچه سختِ سخت کار کرده است در نگاه او نیست ردِّ خستگی
دوشنبه، 19 فروردين 1398