نويسنده: امين جواد خندقي
دسته اي از آثار سينمايي و تلويزيوني، داستان را به گونه اي روايت مي کند که شخصيت يا شخصيت هاي داستاني در دو دنياي واقعي و مجازي زندگي مي کنند. دو فضايي که يکي واقعي و ديگري ساخته ي ذهن است ممکن است در حقيقت يک دنيا بيش تر وجود نداشته باشد و فضاي ديگر تخيلي و ذهني باشد؛ ولي داستان فيلم به گونه اي روايت مي شود که مرز ميان آن دو براي مخاطب برداشته مي شود.
فيلم « سر آغاز »(1) کشف مکانيزمي را به تصوير مي کشد که توسط آن، افراد در ذهن شخص ديگري وارد ميشوند و باعث تغيير يا حذف برخي اطلاعات، خاطرات و دريافت هاي وي مي شوند. مرز ميان دنياي ساخته شده در ذهن افراد و واقعيت، بسيار باريک است و حقيقتِ بخشي از پلان ها مشتبه مي ماند؛ براي نمونه در آخرين پلان فيلم پس از آمدن « کاب » و ديدن بچه هايش، فرفره اي را که فقط در دنياي واقعي مي ايستد و مي افتد براي آزمايش خواب و واقعيت مي چرخاند؛ ولي فرفره نمي ايستد. تا اين بخش فيلم به نظر مي آمد بچه هاي کاب، واقعي باشند؛ اما اين پلان باعث تشکيک در اين حقيقت مي شود و تا انتها هم واقعيت مشخص نمي شود.
در مجموعه فيلم هاي « کابوس خيابان الم »(2) که تاکنون هشت قسمت اکران شده، « فردي کروگر » که سال ها باغبان کودکستاني بوده است به جرم آزار و اذيت کودکان، روانه ي دادگاه مي شود. او از دادگاه تبرئه مي شود؛ ولي پس از تبرئه شدن، به دست والدين بچه ها سوزانده مي شود. کروگر با چنگال هاي برنده براي انتقام در خواب به سراغ بچه هايي مي آيد که حالا بزرگ شده اند. هر کس درخواب کشته شود در واقعيت هم کشته مي شود؛ يعني اتفاقات خواب و بيداري يکسان اند. کروگر در برخي قسمت هاي اين مجموعه، خارج از خواب نيز به افراد حمله مي کند و آن ها را مي کشد.
در فيلم ها و انيميشن « ماتريکس » مرزي ميان واقعيت و دنياي ذهني مخلوق رايانه وجود ندارد. بدن انسان ها در مزارعي وسيع نگه داري مي شود و ذهن افراد در برنامه اي رايانه اي به نام ماتريکس زندگي مي کند که شبيه جهان معاصر است. نکته ي مهم آن است که اگر فردي در دنيايِ ذهنيِ رايانه ايِ ماتريکس، زخمي يا کشته شود، در واقعيت هم همان اتفاق برايش رخ مي دهد. در اين ميان برخي افراد از قواعد اين نرم افزار فراتر مي روند و گاهي هم قوانين حاکم بر اين دنيا عوض مي شود. در مجموع هيچ واقعيت محضي دراين فيلم ها وجود ندارد و تشکيک حقيقت و شک گرايي مهم ترين دست مايه ي آن است.
دنيايي مجازي در فيلم «ترون » وجود دارد که نوعي نرم افزار رايانه اي پيشرفته محسوب مي شود. انسان ها مي توانند وارد نرم افزار يا از آن خارج شوند و تمام اتفاقات مجازي در نرم افزار در واقعيت آنان نيز تأثير مي گذارد؛ يعني اگر فردي داخل نرم افزار شده، در آن کشته شود. از بين خواهد رفت. هم چنين در قسمت جديد آن، نرم افزار مؤنثي از برنامه ، خارج و به انساني حقيقي تبديل مي شود و خالق اين مجموعه که با يکي از نرم افزارهاي اصلي درگير بوده براي هميشه در آن مي ماند.
گونه ي ديگر از اين دسته، فيلم هايي را شامل مي شود که امور ذهني به وسيله ي يک فرد با حقيقت مشتبه مي شود؛ يعني دنياي مجازي وجود ندارد؛ بلکه شخصيت يا شخصيت هايي در داستان به علت بيماري يا دلايل ديگر، مرز ميان واقعيت و خيال را بر هم مي زنند و اين رفتار آنان، ناخود آگاه باعث آسيب ديگران نيز مي شود. نکته اي که اين فيلم ها را به بحث عالم ذهن و عين مرتبط مي کند اين است که نوع روايت به گونه اي که مخاطب را در صورت « هم ذات پنداري » به ورطه ي اختلاط مي برد.
جواني رياضي دان در فيلم « يک ذهن زيبا »(3) که مبتلا به بيماري اسکيزوفرن است، در تمام دوره ي دانشگاه، دوست و هم اتاقي خيالي دارد. وي پس از فارغ التحصيلي نيز هميشه تصور مي کند جاسوس سازماني مخفي است. او با شخصيت هاي ساخته ي ذهنش، مدام ارتباط دارد و همين امر باعث مشکلات فراواني شده است.
بيماري رواني در فيلم « جزيره ي شاتر » (4) که حقيقت براي او مشتبه شده، خود را کارآگاهي مي داند که پرونده اي درباره ي آن را دنبال مي کند؛ ولي در حقيقت، او بيماري رواني است که تحت درماني جديد قرار گرفته است. بر همين اساس به دليل تکنيک بالاي کارگردان تا سکانس هاي پاياني، حقيقت امر، روشن نيست.
يک روان پزشک در فيلم « هويت » (5) يک زنداني و قاتل رواني را که حکم اعدامش صادر شده، تبرئه مي کند تا تحت درمان قرار گيرد. او دچار چند گانگي شخصيت است و افرادي خيالي در ذهن خود دارد که هنگام درگير شدن با آنان، دست به کشتار مي زند. بخش عمده ي داستان، همان دنياي ذهني او است که بيش تر ماجراها در آن رخ مي دهد.
خاطرات بد يکي از اساسي ترين مشکلات افراد در فيلم « درخشش ابدي يک ذهن بي آلايش » است. شرکت به فناوري خاصي دست يافته که مي تواند خاطرات گذشته ي افراد را پاک کند تا از پريشاني رهايي يابند. خاطرات ذهني ارتباط زيادي با واقعيت دارد وحتي گاهي با هم مخلوط مي شوند و دو فضاي واقعي و خيالي درهم مي آميزد.
دو گروه فيلم هاي ياد شده تحليل هاي متفاوتي را طلب مي کنند. گروه اول که وجود دنيايي ذهني در کنار دنياي واقعي را نشان مي دهند، باعث ايجاد تشکيک در حقيقت مي شوند؛ زيرا آثار فقط بر وجود عيني يا خارجي موجودات مترتب مي شود (6) و عوامل مجازي که ساخته ي ذهن هستند وجودي ذهني دارند و آثار بر موجودات به وجود ذهني شان مترتب نمي شود. به بيان ديگر، يک شخصيت داستاني در دنياي واقعيِ فيلم وجودي خارجي يا عيني دارد و هر اثري بر آن واقع مي شود؛ ولي در دنياي مجازي يا ذهني، اثر پذير نيست و آن چه در اين فيلم ها مي آيد با اين فرض فلسفي، هم خواني ندارد. اين مطلب باعث مي شود که مخاطب در درک حقيقت به اشتباه بيفتد که حاصل آن نوعي شک گرايي است. البته اين امر در هر فيلم متفاوت است . در برخي از فيلم ها همانند « ماتريکس » اين مطلب روشن تر ديده مي شود و در برخي ديگر به دقت بيش تر نياز دارد.
گروه دوم اين فيلم ها افراد بيماري را به تصوير مي کشد که توانايي تمييز ميان واقعيت و مجاز را ندارند. اين فيلم ها را مي توان پرداختي با رويکرد روان شناسانه به مشکل اين چنين افراد دانست؛ چرا که معمولاً درک چنين بيماري هايي براي اشخاص سالم، بسيار مشکل است. البته در گونه اي از اين فيلم ها که داستان درمخلوطي از واقعيت و مجاز روايت مي شود، مي توان آسيب ايجاد تشکيلک در حقيقت را ديد که درگروه قبلي توضيح آن آمد.
امين خندقي، جواد، (1391)،دين در سينما گزاره هاي اعتقادي،قم: ولاء منتظر(عج)، چاپ اول
فيلم « سر آغاز »(1) کشف مکانيزمي را به تصوير مي کشد که توسط آن، افراد در ذهن شخص ديگري وارد ميشوند و باعث تغيير يا حذف برخي اطلاعات، خاطرات و دريافت هاي وي مي شوند. مرز ميان دنياي ساخته شده در ذهن افراد و واقعيت، بسيار باريک است و حقيقتِ بخشي از پلان ها مشتبه مي ماند؛ براي نمونه در آخرين پلان فيلم پس از آمدن « کاب » و ديدن بچه هايش، فرفره اي را که فقط در دنياي واقعي مي ايستد و مي افتد براي آزمايش خواب و واقعيت مي چرخاند؛ ولي فرفره نمي ايستد. تا اين بخش فيلم به نظر مي آمد بچه هاي کاب، واقعي باشند؛ اما اين پلان باعث تشکيک در اين حقيقت مي شود و تا انتها هم واقعيت مشخص نمي شود.
در مجموعه فيلم هاي « کابوس خيابان الم »(2) که تاکنون هشت قسمت اکران شده، « فردي کروگر » که سال ها باغبان کودکستاني بوده است به جرم آزار و اذيت کودکان، روانه ي دادگاه مي شود. او از دادگاه تبرئه مي شود؛ ولي پس از تبرئه شدن، به دست والدين بچه ها سوزانده مي شود. کروگر با چنگال هاي برنده براي انتقام در خواب به سراغ بچه هايي مي آيد که حالا بزرگ شده اند. هر کس درخواب کشته شود در واقعيت هم کشته مي شود؛ يعني اتفاقات خواب و بيداري يکسان اند. کروگر در برخي قسمت هاي اين مجموعه، خارج از خواب نيز به افراد حمله مي کند و آن ها را مي کشد.
در فيلم ها و انيميشن « ماتريکس » مرزي ميان واقعيت و دنياي ذهني مخلوق رايانه وجود ندارد. بدن انسان ها در مزارعي وسيع نگه داري مي شود و ذهن افراد در برنامه اي رايانه اي به نام ماتريکس زندگي مي کند که شبيه جهان معاصر است. نکته ي مهم آن است که اگر فردي در دنيايِ ذهنيِ رايانه ايِ ماتريکس، زخمي يا کشته شود، در واقعيت هم همان اتفاق برايش رخ مي دهد. در اين ميان برخي افراد از قواعد اين نرم افزار فراتر مي روند و گاهي هم قوانين حاکم بر اين دنيا عوض مي شود. در مجموع هيچ واقعيت محضي دراين فيلم ها وجود ندارد و تشکيک حقيقت و شک گرايي مهم ترين دست مايه ي آن است.
دنيايي مجازي در فيلم «ترون » وجود دارد که نوعي نرم افزار رايانه اي پيشرفته محسوب مي شود. انسان ها مي توانند وارد نرم افزار يا از آن خارج شوند و تمام اتفاقات مجازي در نرم افزار در واقعيت آنان نيز تأثير مي گذارد؛ يعني اگر فردي داخل نرم افزار شده، در آن کشته شود. از بين خواهد رفت. هم چنين در قسمت جديد آن، نرم افزار مؤنثي از برنامه ، خارج و به انساني حقيقي تبديل مي شود و خالق اين مجموعه که با يکي از نرم افزارهاي اصلي درگير بوده براي هميشه در آن مي ماند.
گونه ي ديگر از اين دسته، فيلم هايي را شامل مي شود که امور ذهني به وسيله ي يک فرد با حقيقت مشتبه مي شود؛ يعني دنياي مجازي وجود ندارد؛ بلکه شخصيت يا شخصيت هايي در داستان به علت بيماري يا دلايل ديگر، مرز ميان واقعيت و خيال را بر هم مي زنند و اين رفتار آنان، ناخود آگاه باعث آسيب ديگران نيز مي شود. نکته اي که اين فيلم ها را به بحث عالم ذهن و عين مرتبط مي کند اين است که نوع روايت به گونه اي که مخاطب را در صورت « هم ذات پنداري » به ورطه ي اختلاط مي برد.
جواني رياضي دان در فيلم « يک ذهن زيبا »(3) که مبتلا به بيماري اسکيزوفرن است، در تمام دوره ي دانشگاه، دوست و هم اتاقي خيالي دارد. وي پس از فارغ التحصيلي نيز هميشه تصور مي کند جاسوس سازماني مخفي است. او با شخصيت هاي ساخته ي ذهنش، مدام ارتباط دارد و همين امر باعث مشکلات فراواني شده است.
بيماري رواني در فيلم « جزيره ي شاتر » (4) که حقيقت براي او مشتبه شده، خود را کارآگاهي مي داند که پرونده اي درباره ي آن را دنبال مي کند؛ ولي در حقيقت، او بيماري رواني است که تحت درماني جديد قرار گرفته است. بر همين اساس به دليل تکنيک بالاي کارگردان تا سکانس هاي پاياني، حقيقت امر، روشن نيست.
يک روان پزشک در فيلم « هويت » (5) يک زنداني و قاتل رواني را که حکم اعدامش صادر شده، تبرئه مي کند تا تحت درمان قرار گيرد. او دچار چند گانگي شخصيت است و افرادي خيالي در ذهن خود دارد که هنگام درگير شدن با آنان، دست به کشتار مي زند. بخش عمده ي داستان، همان دنياي ذهني او است که بيش تر ماجراها در آن رخ مي دهد.
خاطرات بد يکي از اساسي ترين مشکلات افراد در فيلم « درخشش ابدي يک ذهن بي آلايش » است. شرکت به فناوري خاصي دست يافته که مي تواند خاطرات گذشته ي افراد را پاک کند تا از پريشاني رهايي يابند. خاطرات ذهني ارتباط زيادي با واقعيت دارد وحتي گاهي با هم مخلوط مي شوند و دو فضاي واقعي و خيالي درهم مي آميزد.
دو گروه فيلم هاي ياد شده تحليل هاي متفاوتي را طلب مي کنند. گروه اول که وجود دنيايي ذهني در کنار دنياي واقعي را نشان مي دهند، باعث ايجاد تشکيک در حقيقت مي شوند؛ زيرا آثار فقط بر وجود عيني يا خارجي موجودات مترتب مي شود (6) و عوامل مجازي که ساخته ي ذهن هستند وجودي ذهني دارند و آثار بر موجودات به وجود ذهني شان مترتب نمي شود. به بيان ديگر، يک شخصيت داستاني در دنياي واقعيِ فيلم وجودي خارجي يا عيني دارد و هر اثري بر آن واقع مي شود؛ ولي در دنياي مجازي يا ذهني، اثر پذير نيست و آن چه در اين فيلم ها مي آيد با اين فرض فلسفي، هم خواني ندارد. اين مطلب باعث مي شود که مخاطب در درک حقيقت به اشتباه بيفتد که حاصل آن نوعي شک گرايي است. البته اين امر در هر فيلم متفاوت است . در برخي از فيلم ها همانند « ماتريکس » اين مطلب روشن تر ديده مي شود و در برخي ديگر به دقت بيش تر نياز دارد.
گروه دوم اين فيلم ها افراد بيماري را به تصوير مي کشد که توانايي تمييز ميان واقعيت و مجاز را ندارند. اين فيلم ها را مي توان پرداختي با رويکرد روان شناسانه به مشکل اين چنين افراد دانست؛ چرا که معمولاً درک چنين بيماري هايي براي اشخاص سالم، بسيار مشکل است. البته در گونه اي از اين فيلم ها که داستان درمخلوطي از واقعيت و مجاز روايت مي شود، مي توان آسيب ايجاد تشکيلک در حقيقت را ديد که درگروه قبلي توضيح آن آمد.
پينوشتها:
1. lnception.
2. A Nightmare on Elm Street.
3. A Beautiful Mind.
4. Shutter lsland.
5. ldentity.
6. طباطبائي، سيد محمد حسين، بداية الحکمة، ص 35.
امين خندقي، جواد، (1391)،دين در سينما گزاره هاي اعتقادي،قم: ولاء منتظر(عج)، چاپ اول