ديوان سالاري مادي

خدمات فرهنگ ايران به تاريخ و تمدن بشر متنوع اند و اكثر شاخه هاي مدنيت را شامل مي شوند. ايرانيان نخستين بر دنياي متمدن - به ويژه در حوزه هاي ادبيات، علوم ( طب، رياضي ) و همچنين در عالم فلسفه - تأثيرات حيرت...
سه‌شنبه، 18 فروردين 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ديوان سالاري مادي
 ديوان سالاري مادي

 

نويسنده: حميد تنكابني




 

خدمات فرهنگ ايران به تاريخ و تمدن بشر متنوع اند و اكثر شاخه هاي مدنيت را شامل مي شوند. ايرانيان نخستين بر دنياي متمدن - به ويژه در حوزه هاي ادبيات، علوم ( طب، رياضي ) و همچنين در عالم فلسفه - تأثيرات حيرت انگيز و ژرفي نهادند. از جمله دستاوردهاي بشري كه جهان، آن را مديون ايرانيان است، فن مملكت داري و تشكيلات اداري است. مراد اين نيست كه ايرانيان در گذشته سياست عملي شايگان و شيوه هاي درخشاني در اداره ي مملكت داشتند و در اين عرصه به درجه رفيعي رسيده بودند - گرچه فهرست اسامي پادشاهان با تدبير و وزراي روشنفكر و با كفايت ايران، خواه در دوره قبل از اسلام و خواه در دوران اسلامي، هم بسيار مفصل است - بلكه مراد اصلي آن است كه ايرانيان در عالم تدبير كشورداري و تشكيلات آن، نظام كارآمدتري را به جهانيان ارائه دادند كه بهره گيري و مفيد بودن آن براي جهان متمدن تداوم چشمگيري داشت. ذوق و انديشه ايراني، در تمام تاريخ طولاني خود، توجه ويژه اي را به تأسيس قوانين كشورداري و نظم بخشيدن به آنها نشان داده و تلاش فراوان كرده است تا اصول حكومت و فن سياست را تنظيم و تدوين كند و روز به روز آن را توسعه دهد. ايرانيان از روزگار قديم و قرون وسطا در اروپا، شأن مُبدع، مؤسس، و آموزگار را در تدبير و اداره كشور داشته اند. نخستين اروپايياني كه با ايرانيان آشنا شدند، يونانيان بودند. ظاهراً از عهد هخامنشيان با تمدن و فرهنگ ايران آشنايي يافتند. يونانيان خود از پيشگامان قافله تمدن بشري شمرده مي شدند و قبل از ساير اقوام و ملل اروپايي مشعل علم و فنون را افروخته و در بالا بردن شئون انسانيت و افراشتن لواي آزادي سرمشق و راهنماي ديگران بودند. هرچند بايد خاطرنشان ساخت كه اين ارتباط و آشنايي يونانيان با ايرانيان غالباً از طريق جنگ ميسر مي شد، با اين حال يونانيان نخستين ملتي بودند كه متوجه جوهر تمدن ايراني گشتند. در ادبيات كهن يونان آثار بسياري موجودند كه در آن ها حكم و فرمان هاي سياسي ايرانيان نقل شده اند. يونانيان به موضوع عدالت و مؤلف اخلاق در اداره كشور نزد ايرانيان توجه ويژه داشته و پيرامون آن به تفصيل سخن گفته اند. نويسندگان يوناني هرگاه مي خواستند درباره تربيت سياسي و بار آوردن مردان مدبر عقايدي را ابراز كنند، آن را از قول رجال ايراني نقل مي كردند. گزنفون در كتاب تربيت كوروش اصول و فنون تربيت فرمانروا و طريقه مملكت داري را از ديدگاه ايرانيان بيان مي دارد.
هنگامي كه شاهنشاهي ايران با قدرتي متمركز تأسيس شد، اداره اين كشور پهناور نياز به مرداني داشت كه وظايف و تكاليف حساس و مهم خود را نيكو بشناسند و بدان ها عمل كنند؛ از اين رو حكام و پادشاهان از ميان شاهزادگان و بزرگان و طبقات فرادست كشور براي فرمانروايي تربيت مي شدند. در ايران باستان منظور عمده از تربيت اين بود كه كودكان را عضوي مفيد براي جامعه بارآورند. در يسنا آمده است: «... اي اهوره مزدا به من فرزندي عطا فرما كه از عهده انجام وظيفه نسبت به خانه من و شهر من و مملكت من برايد و پادشاه دادگر مرا ياري كند ...»( ايراني، بي تا، ص 76 ). يا «... اي اهوره مزدا به من فرزندي عطا فرما كه با تربيت و دانا باشد در هيئت اجتماع داخل شود و به وظيفه خود رفتار نمايد - فرزند رشيد و محترمي كه حاجت ديگران را برآورد - فرزندي كه بتواند در ترقي و سعادت خانواده و شهر و كشور خود بكوشد ...»( پورداود: 1310، ص 134).
هرودت، مورخ يوناني ( قرن پنجم پيش از ميلاد ) از وجود شش قبيله ماد اطلاع داده است، نخستين شاه ايشان به نام ديوكس يا ديااكو آن ها را متحد كرد. اثار آشوري مربوط به سده نهم پيش از ميلاد نيز از مادها ياد كرده و آنان را قبيله هاي پراكنده اي خوانده اند كه در نزديكي مرز آشور مستقر بوده اند. سرزمين ماد در همسايگي دولت هاي بزرگ متمدن و با فرهنگ قديم، يعني آشور و اورارتو، قرار داشت و طي مبارزاتي كه بين اين قبايل درگرفت مهم ترين آن ها، كه نيرومندتر و مقتدرتر بودند، به نام قبايل ماد، دولتي مستقل را تشكيل دادند. مادها مردماني آريايي نژاد بودند كه مدت ها زير سلطه دولت آشور قرار داشتند. پادشاهان آشور بارها به كردستان و نواحي هم جوار آن لشكركشي كردند.
بنابر گفته هرودت: ديااكو در شهري به نام اِكباتان دولت ماد را تأسيس كرد. بعد از او پسرش، فرورتيش به تخت نشست. سياست او حفظ مناسبات خوب با آشور بود، ولي بعد از چندي مادها درصدد برآمدند تا از قيد آشور رها شوند. در اين جنگ شاه ماد كشته شد. هُوَخشتره از شكست فرورتيش عبرت گرفت و تصميم به ايجاد قشون دائم گرفت. وي آشوريان را شكست داد و شهر نينوا را نيز محاصره كرد، ليكن گرفتار اسكيت ها ( سكايان ) شد. پس از جنگ هاي طولاني، عاقبت هوخشتره موفق شد آنان را مغلوب و مجبور سازد تا ارتش ماد را سازمان بندي كنند. در سال 615 پ.م ماد به همراه بابل به آشور حمله كرد. پادشاه بابل، نبوكد پلاسر و شاه ماد، نينوا را محاصره كردند.
نواحي تحت نفوذ هوخشتره عبارت بودند از: ري، اصفهان، آتروپاتن ( آذربايجان )، اكباتان ( همدان )، بخشي ازا ورارتو و ناحيه كاپادوكيا. وي در سال 590 پ.م به كنار رود هاليس ( قزل ايرماق ) رسيد كه قلمرو او را از كشور نيرومند ليديا جدا مي كرد.
جنگ ميان ليديا و ماد پنج سال طول كشيد و عاقبت رود هاليس به عنوان مرز ميان دو كشور تعيين شد. پس از هوخشتره، آستياگ ( ايختوويگو ) به تخت نشست و توانست بين النهرين و سوريه شمالي را از قلمرو بابل جدا كند و متصرف شود.
مادها در عين حال در آغاز سده ششم پيش از ميلاد، قبايل پارسي را هم كه در نواحي جنوب باختري فلات ايران ساكن بودند، مطيع خود كردند، ولي عاقبت كمبوجيه، سركرده پارس ها، دختر آستياگ را به زني گرفت و از اين ازدواج، كوروش پادشاه آينده پارس به دنيا آمد.
ماد اصلي عبارت بود از آذربايجان و كردستان و عراق عجم، ولي بعدها از رود هاليس تا باختر و از درياي خزر تا پارس و خوزستان وسعت يافت ( نك: دياكونوف، 1357، صص 211، 258 به بعد؛ پيگولوسكايا و ديگران، 1354، صص 11-15).

ديوان سالاري در عصر ماد

براي درك ويژگي هاي سازمان حكومت در دوران ماد، شناخت ساختار اجتماعي جامعه ماد و مشخصات آن امري ضروري است. متأسفانه اسناد و مدارك در اين زمينه غيرمستقيم اند و مي بايست از اطلاعات دوره هاي بعد و همچنين نكته هاي پراكنده در آثار نويسندگان روزگار باستان بهره جست. ظاهراً تركيب جامعه ماد مشابهت فراواني با ساختار جامعه پارس داشته است، و بي ترديد نه تنها ساختار حكومتي، بلكه ساختار اجتماعي پارس نيز تحت نفوذ و تأثير شديد نظام هاي مادي بوده است.(1) مقام و شغل ساتراپ در زمان ماد وجود داشت و به احتمال قوي ساتراپ ها در بعضي از ايالات، كه مستقيماً تابع پادشاه ماد بودند، حكومت مي كردند. ظاهراً سازمان اداري پادشاهي ماد صورت تكامل يافته همان دستگاه آشور و اورارتو بود، كه بعدها پارس نيز از آن تبعيت كرد. اختيارات و وظايف ساتراپ هاي پارسي - كه در رأس دستگاه اداري و دادگستري و امور مالي قرار داشتند و در قلمرو خويش به جمع آوري لشكريان مي پرداختند - با « رئيس ايالت » آشور مشابهت داشتند. تنها وجه تمايز آنان در اين بود كه ساتراپ نشين هاي ايالات آشوري به مراتب وسعت بيشتري داشتند و در نتيجه ساتراپ ها از استقلال و اقتدار بيشتري برخوردار بودند. حد فاصل ميان رئيس ايالات آشوري و ساتراپ هاي پارسي، ساتراپ هاي مادي بودند ( دياكونوف، 1357، صص 300-332 ). به هر روي، وارسي اسناد و مدارك مبين آن است كه مادها در ايران نوعي وحدت سياسي پديد آوردند و اساس يك شيوه اداري را پايه گذاري كردند كه جانشينان آنان نيز همان شيوه را پي گرفتند.

پي‌نوشت‌ها:

1.مدارك يافته شده در استخر را جرج كامرون منتشر كرده است:
G.G.Cameron,Perspolis Treasury Tablets,Chicago,1948
اين اسناد مربوط به پرداخت وجه و يا مواجب دسته هاي گوناگون كاركنان است كه به نام مشترك كورتش ( kurtas ) خوانده شده اند. كورتش ها، نه برده، بلكه افراد آزاد جماعت پارس بوده اند كه در دستگاه اقتصادي سلطنتي از ايشان بهره برداري مي شد.

منبع مقاله :
تنكابني، حميد، ( 1383)، درآمدي بر ديوان سالاري در ايران، تهران، شركت انتشارات علمي و فرهنگي



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط