نويسنده:جواد محدثی
از برجستهترین خصلتهای نیكمردان و آزادگان، كرم و سخاوت است. و همین آزادگی از تعلّقات و خوی بذل و بخشش است كه دیگران را اسیر محبّت و احسان میكند.«ضیافت» و داشتن دستی باز و سفرهای گشوده و عطایی پیوسته و مهمانداری و مهماننوازی، از نشانهها و جلوههای این روحیّه فتوّت و جوانمردی است.معاشرتها، دید و بازدیدها و رفت و آمدها، گاهی به صورت «مهمانی» است. از این رو آشنایی با آداب ضیافت و رسوم دینی مهمانی، در محدوده «اخلاق» معاشرت میگنجد. این موضوع، دو جنبه و دو طرف دارد: یكی كسی كه مهمان میكند، دیگری آن كه مهمان میشود. و هر كدام را آداب و روش و حدّ و حدودی است، قابل بحث.
این كجا؟ و آن كه آمدن مهمان را نزول بلا میشمارد و كوه غم بر دلش میافتد و عزا میگیرد، كجا؟ بركتِ خانه، در آمد و شد مهمان است. مهمان رحمت الهی است و پذیرایی از مهمان، توفیقی ارجمند است كه نصیب هر كس نمیشود. مهمان حبیب خداست. در ضربالمثلهای ایرانی است كه: «مهمان، روزیِ خود را میآورد.»(2) البته این ضربالمثل، از احادیث اسلامی گرفته شده و ریشهای دینی دارد. از حضرت رسول(ص) روایت است كه: «الضّیفُ یَنْزِلُ بِرِزْقِهِ ...»(3) مهمان، روزی خود را نازل میكند. البته اضافه بر این، گناهان صاحبخانه و میزبان را هم میزداید و این بركتی شگفت است. باز هم در این زمینه حدیثی از امام صادق(ع) بشنویم كه به یكی از یارانش به نام «حسین بن نعیم» فرمود:
ـ آیا برادران دینیات را دوست داری؟
ـ آری.
ـ آیا به تهیدستانِ آنان سود میرسانی؟
ـ آری.
ـ سزاوار است كه دوستداران خدا را دوست بداری. به خدا سوگند، نفع تو به هیچ یك از آنان نمیرسد، مگر آنكه دوستشان بداری. راستی، آیا آنان را به خانه خودت دعوت میكنی؟
ـ آری. هرگز غذا نمیخورم مگر آنكه پیش من دو سه نفر یا كمتر و بیشتر از برادران هستند.
حضرت فرمود:
ـ آگاه باش كه فضیلت آنان بر تو، بیش از برتری تو بر آنان است!
(راوی كه با شنیدن این سخن به تعجب آمده بود، پرسید:)
ـ فدایت شوم! من به آنان طعام میدهم، مركب خویش را در اختیارشان میگذارم، با این حال آنان برتر از منند؟
ـ آری! چون وقتی آنان به خانه تو وارد میشوند، همراه خود، آمرزش تو و خانوادهات را همراه میآورند و چون میروند، گناهان تو و خانوادهات را با خویش میبرند.(4)
كسی كه خانهای وسیع، امكاناتی فراوان و دستی سخاوتمند دارد، شكرانه نعمتهای الهی را گاهی باید با انفاق و صدقه، گاهی با اطعام و مهمانی، هدیه، دستگیری از بینوایان، كمك به محرومان و ... ادا كند، و گرنه شهرت و ثروت و مال، وبال او خواهد شد.
«ولیمه»، یك سنّت دینی
در باره اینكه كیْ باید سور و اطعام داد، و به چه كسانی و چگونه، در دستورهای دینی، آداب و نكات فراوانی آمده است كه به بعضی اشاره میشود.
«یا علیّ! لا وَلیمةَ اِلاّ فی خَمسٍ: فی عِرسٍ اَو خِرسٍ او عِذارٍ او وِكارٍ اَوْ رِكازٍ.»(5)
یا علی! جز در این پنج مورد، ولیمهای (اطعام و مهمانیدادن) نیست: ازدواج و عروسی، تولّدِ نوزاد، ختنه كردن كودك، ساختن یا خریدن خانه، بازگشت از سفر حجّ.
در این موارد، سزاوار است كه انسان به این بهانه و مناسبت، سفرهای بگسترد، ذبحی كند و مؤمنان را به مهمانی دعوت كند.
در حدیث دیگری از رسول خدا(ص) نقل شده كه فرمود: هر كس مسجدی ساخت، گوسفند چاقی را ذبح كند و از گوشت آن به محرومان بینوا اطعام كند و از خداوند بخواهد كه شرّ سركشانِ جنّ و انس و شیطانها را از او دور كند.(6)
مهمانی برای هر یك از موارد یاد شده، سنّتی اسلامی است كه دلها را به هم مهربانتر و صفا و صمیمیّت میان جامعه را بیشتر میكند و اقوام و دوستان، یكدیگر را میبینند و آشناتر میشوند، روحها شادابتر و زندگیها بانشاطتر میشود.
در زندگی اولیاء دین و پیشوایان معصوم نیز، نمونههای فراوانی از این گونه ضیافتها دیده میشود. از جمله به این نمونه دقت كنید: امام هفتم، حضرت كاظم(ع) برای تولّد یكی از فرزندانش ولیمه و اطعام داد و به مدت سه روز در مسجدها و كوچهها، در ظرفهایی به مردم «فالوده» داده شد. برخی پشت سر، این كار را بر حضرت عیب گرفتند. وقتی امام كاظم شنید، در پاسخ آن عیبجویی، به سنّت انبیا و روش پیامبر اكرم(ص) استناد نمود.(7)
در روایات اسلامی، حتی فصلی به عنوانِ «باب اِقراء الضّیف و اكرامه»(8) وجود دارد كه به تكریم و گرامی داشتن و احترام و پذیرایی از مهمان سفارش میكند و مهماندوستی را خوش میدارد و خوشحال شدن از آمدن مهمان را بسیار نیكو میشمارد و خانه بیمهمان را دور از فرشتگان میداند.
امام باقر(ع) به نقل از پدرانش از قول حضرت پیامبر(ص) فرموده است:
«اِذا دَخَلَ الرَّجُلُ بَلْدَةً فَهُوَ ضَیْفٌ عَلی مَن بِها مِنْ اَهلِ دینهِ، حَتّی یَرْحَلَ عَنْهُمْ ...»(9)
هرگاه كسی وارد شهری شد، او مهمانِ همدینان خودش در آن شهر است، تا آنكه آنجا را ترك كند.
وقتی تازهواردی به یك شهر، مهمان مردم آنجا محسوب شود و آنان وظیفه اكرام و مهماننوازی دارند، ورود مهمان به خانه شخصی یك مسلمان، ضرورت اكرام و پذیرایی بیشتری را داراست. از همین جاست كه اگر شهری پذیرای مهمانهای خارجی، سیلزدگان، آوارگان جنگ، آسیبدیدگان از زلزله و حوادث و آوارگان از یك كشور همسایه باشد، به حكم وظیفه انسانی و به دستور اخلاقی اسلام، وظیفه آن شهروندان است كه با آغوشی باز و
گرم و برخوردی كریمانه و بزرگوارانه، مهماننوازی كنند. از پیامبر اكرم(ص) روایت شده است كه فرمود: «اَكْرِمُوا الضُّیوفَ وَ اَقْرُوا الضّیوُفَ»(10)، مهمانها را اكرام و پذیرایی كنید.
اطعام، با همه ارزشی كه دارد، آنجاست كه «فِیاللّه» و «للّه» باشد و به قصد سیر كردن شكمی گرسنه یا شاد كردنِ برادری مؤمن یا تقویت رابطههای خویشاوندی و صله رحم باشد.
درست است كه از نعمت الهی باید بهره گرفت، امّا با حفظ حدّ و مرز ارزشی آن و فراتر نرفتن از مرز اعتدال، و انجام دادن آن كار به صورتی خردمندانه و شرع پسند و عرفپذیر!
روزی حضرت امیر(ع) به «علاء بن زیاد» كه خانهای وسیع و مجلّل برای خود ساخته بود، فرمود: با این خانه بزرگ، در این دنیا میخواهی چه كنی؟ تو در آخرت، به چنین منزل وسیعی بیش از دنیا نیاز داری؛ مگر آنكه بخواهی از همین خانه وسیع دنیوی، به آخرت برسی، مثل اینكه در این خانه از مهمان پذیرایی كنی، صله رحم نمایی، به بستگانت برسی، حقوقی را كه از این خانه بر گردنِ دوست تو ادا كنی. در این صورت، از همین خانه به آخرت میرسی! ...(11)
گاهی اصل مهمانیدادن، ریاكاری است. گاهی نوع غذا و محلّ اطعام و كیفیّت سفرهچیدن، تظاهر و خودنمایی است. گاهی مهمانهای خاصّ و مدعوّین، شایسته اطعام نیستند، یا با انگیزههای ریاكارانه و حسابگرانه و مصلحت اندیشانه دعوت میشوند.
همه اینها نارواست و هدر دادن نعمتهای الهی. پیامبر خدا(ص) فرمود: هركس طعامی را از روی ریا و خودنمایی اطعام كند و مهمانی دهد، در روز قیامت، همانندِ آن را خداوند از طعامهای دوزخی به او میخوراند.(12)
و امام باقر(ع) فرمود: «ولیمه»، در حدّ یكی دو روز، كرامت و بزرگواری است، بیشتر از آن، ریا و سُمعه است:
«الوَلیمةُ یَوْمٌ اَوْ یَوْمَیْنِ مَكْرَمَةٌ وَ مازادَ ریاءٌ و سُمعَةٌ».(13)
البته اینها در سوردادنها و مهمانیهای رایج و مرسوم به مناسبتهای یاد شده است. امّا اصل مهماندوستی و كرم و اطعام به محرومان، سخاوتی است كه هرچه بیشتر و مستمرّتر باشد، بهتر و زیبندهتر است.
«هاشم»، جدّ بزرگ رسول خدا، همیشه سفرهای باز داشت و غذای آماده او و خانه مهیّایش برای عامّه مردم، او را به سیادت و آقایی قریش رسانده بود.
«حاتم طایی»، سخاوتمند معروف عرب، خانهای داشت كه ملجأ مردم و محلّ امیدِ بینوایان و مسافران و مهمانان مختلف بود.
امام حسن مجتبی(ع) مهمانخانهای در منزل داشت كه به طور معمول، از طبقات مختلف، بویژه افراد غریب و بیخانه و بینوا و مسافران و یتیمان و محرومان، پیوسته از آن بهرهمند میشدند.
برای كریمانِ بلندهمّت، «اِطعام» لذّتی بیش از طعام خوردن دارد و حظّ روحی آنان از این رهگذر است.
چه زیباست این كلام مولا علی(ع) كه فرمود:
«قُوتُ الأَجسادِ الطَّعامُ، وَ قُوتُ الأَرواحِ الأِطعام».(14)
قُوت و غذای جسم، غذا خوردن است، ولی غذای روح، اِطعام و غذا دادن.
كسی میگفت: بزرگترین لذّت روحی من وقتی است كه عدّهای نیازمند و تهیدست را به مهمانی دعوت كنم و آنها سر سفره نشسته و مشغول خوردن باشند و من از دور، این صحنه را نگاه كنم و لذّت ببرم!
مجال سخن در باره مهمانی هنوز هم باقی است، تا فرصتی دیگر. پایان این نوشته را از «قابوسنامه» میآوریم كه توصیه میكند:
«چون میهمان كنی، از خوبی و بدیِ خوردنیها عذر مخواه، كه این طبع بازاریان باشد، هر ساعت مگوی كه فلان چیز بخور، خوب است! یا چرا نمیخوری؟ یا من نتوانستم سزای تو كنم، كه اینها سخن كسانی است كه یك بار میهمانی كنند.»(15)
مهمان، بركتِ خانه
بعضی، از مهمان گریزانند. برخی هم مهماندوستند. هر كدام هم نشاندهنده خصلتِ درونی افراد است. حضرت علی(ع) را اندوهگین دیدند. پرسیدند: یا علی! سبب اندوه شما چیست؟ فرمود: «یك هفته است كه مهمانی برایم نیامده است!...»(1)این كجا؟ و آن كه آمدن مهمان را نزول بلا میشمارد و كوه غم بر دلش میافتد و عزا میگیرد، كجا؟ بركتِ خانه، در آمد و شد مهمان است. مهمان رحمت الهی است و پذیرایی از مهمان، توفیقی ارجمند است كه نصیب هر كس نمیشود. مهمان حبیب خداست. در ضربالمثلهای ایرانی است كه: «مهمان، روزیِ خود را میآورد.»(2) البته این ضربالمثل، از احادیث اسلامی گرفته شده و ریشهای دینی دارد. از حضرت رسول(ص) روایت است كه: «الضّیفُ یَنْزِلُ بِرِزْقِهِ ...»(3) مهمان، روزی خود را نازل میكند. البته اضافه بر این، گناهان صاحبخانه و میزبان را هم میزداید و این بركتی شگفت است. باز هم در این زمینه حدیثی از امام صادق(ع) بشنویم كه به یكی از یارانش به نام «حسین بن نعیم» فرمود:
ـ آیا برادران دینیات را دوست داری؟
ـ آری.
ـ آیا به تهیدستانِ آنان سود میرسانی؟
ـ آری.
ـ سزاوار است كه دوستداران خدا را دوست بداری. به خدا سوگند، نفع تو به هیچ یك از آنان نمیرسد، مگر آنكه دوستشان بداری. راستی، آیا آنان را به خانه خودت دعوت میكنی؟
ـ آری. هرگز غذا نمیخورم مگر آنكه پیش من دو سه نفر یا كمتر و بیشتر از برادران هستند.
حضرت فرمود:
ـ آگاه باش كه فضیلت آنان بر تو، بیش از برتری تو بر آنان است!
(راوی كه با شنیدن این سخن به تعجب آمده بود، پرسید:)
ـ فدایت شوم! من به آنان طعام میدهم، مركب خویش را در اختیارشان میگذارم، با این حال آنان برتر از منند؟
ـ آری! چون وقتی آنان به خانه تو وارد میشوند، همراه خود، آمرزش تو و خانوادهات را همراه میآورند و چون میروند، گناهان تو و خانوادهات را با خویش میبرند.(4)
كسی كه خانهای وسیع، امكاناتی فراوان و دستی سخاوتمند دارد، شكرانه نعمتهای الهی را گاهی باید با انفاق و صدقه، گاهی با اطعام و مهمانی، هدیه، دستگیری از بینوایان، كمك به محرومان و ... ادا كند، و گرنه شهرت و ثروت و مال، وبال او خواهد شد.
«ولیمه»، یك سنّت دینی
در باره اینكه كیْ باید سور و اطعام داد، و به چه كسانی و چگونه، در دستورهای دینی، آداب و نكات فراوانی آمده است كه به بعضی اشاره میشود.
موارد مهمانی
از توصیههای حضرت رسول به امیرالمؤمنین(ع) یكی هم این بود:«یا علیّ! لا وَلیمةَ اِلاّ فی خَمسٍ: فی عِرسٍ اَو خِرسٍ او عِذارٍ او وِكارٍ اَوْ رِكازٍ.»(5)
یا علی! جز در این پنج مورد، ولیمهای (اطعام و مهمانیدادن) نیست: ازدواج و عروسی، تولّدِ نوزاد، ختنه كردن كودك، ساختن یا خریدن خانه، بازگشت از سفر حجّ.
در این موارد، سزاوار است كه انسان به این بهانه و مناسبت، سفرهای بگسترد، ذبحی كند و مؤمنان را به مهمانی دعوت كند.
در حدیث دیگری از رسول خدا(ص) نقل شده كه فرمود: هر كس مسجدی ساخت، گوسفند چاقی را ذبح كند و از گوشت آن به محرومان بینوا اطعام كند و از خداوند بخواهد كه شرّ سركشانِ جنّ و انس و شیطانها را از او دور كند.(6)
مهمانی برای هر یك از موارد یاد شده، سنّتی اسلامی است كه دلها را به هم مهربانتر و صفا و صمیمیّت میان جامعه را بیشتر میكند و اقوام و دوستان، یكدیگر را میبینند و آشناتر میشوند، روحها شادابتر و زندگیها بانشاطتر میشود.
در زندگی اولیاء دین و پیشوایان معصوم نیز، نمونههای فراوانی از این گونه ضیافتها دیده میشود. از جمله به این نمونه دقت كنید: امام هفتم، حضرت كاظم(ع) برای تولّد یكی از فرزندانش ولیمه و اطعام داد و به مدت سه روز در مسجدها و كوچهها، در ظرفهایی به مردم «فالوده» داده شد. برخی پشت سر، این كار را بر حضرت عیب گرفتند. وقتی امام كاظم شنید، در پاسخ آن عیبجویی، به سنّت انبیا و روش پیامبر اكرم(ص) استناد نمود.(7)
مهماننوازی
گرچه بادیهنشینان عرب به مهماننوازی معروفند، همچنین عشایر خودمان در ایران، ولی در بسیاری از شهرها و مناطق، با جلوههای زیبای مهماندوستی مواجه میشوید. شاید شما هم نام برخی از شهرها و مناطق را به عنوان مهماننواز و مهماندوست شنیدهاید كه در این خصلت، مشهورند و زبانزدِ خاصّ و عام. این نیز ریشه در فرهنگ دینی و باورهای مذهبی دارد و تعلیمی است كه از قرآن و دین فرا گرفتهاند. اساسا دین ما، یكی از مؤثرترین عوامل شكلدهنده به «فرهنگ عمومی» در جامعه ایرانی و اسلامی است.در روایات اسلامی، حتی فصلی به عنوانِ «باب اِقراء الضّیف و اكرامه»(8) وجود دارد كه به تكریم و گرامی داشتن و احترام و پذیرایی از مهمان سفارش میكند و مهماندوستی را خوش میدارد و خوشحال شدن از آمدن مهمان را بسیار نیكو میشمارد و خانه بیمهمان را دور از فرشتگان میداند.
امام باقر(ع) به نقل از پدرانش از قول حضرت پیامبر(ص) فرموده است:
«اِذا دَخَلَ الرَّجُلُ بَلْدَةً فَهُوَ ضَیْفٌ عَلی مَن بِها مِنْ اَهلِ دینهِ، حَتّی یَرْحَلَ عَنْهُمْ ...»(9)
هرگاه كسی وارد شهری شد، او مهمانِ همدینان خودش در آن شهر است، تا آنكه آنجا را ترك كند.
وقتی تازهواردی به یك شهر، مهمان مردم آنجا محسوب شود و آنان وظیفه اكرام و مهماننوازی دارند، ورود مهمان به خانه شخصی یك مسلمان، ضرورت اكرام و پذیرایی بیشتری را داراست. از همین جاست كه اگر شهری پذیرای مهمانهای خارجی، سیلزدگان، آوارگان جنگ، آسیبدیدگان از زلزله و حوادث و آوارگان از یك كشور همسایه باشد، به حكم وظیفه انسانی و به دستور اخلاقی اسلام، وظیفه آن شهروندان است كه با آغوشی باز و
گرم و برخوردی كریمانه و بزرگوارانه، مهماننوازی كنند. از پیامبر اكرم(ص) روایت شده است كه فرمود: «اَكْرِمُوا الضُّیوفَ وَ اَقْرُوا الضّیوُفَ»(10)، مهمانها را اكرام و پذیرایی كنید.
پرهیز از اسراف و ریا
هر عمل خیر و شایستهای، گاهی دچار برخی آفتها میشود. با همه ستایشی كه از پذیرایی شایسته از مهمان شده، اگر جنبه تعادل رعایت نشود و به مرز اسراف و ولخرجیهایی برسد كه اغلب، روی چشم و همچشمی است، یا ریشه در خودنمایی و تفاخر دارد، ناپسند است و همین كار مقّدس و خداپسند، از قداست و محبوبیّت نزد خدا میافتد.اطعام، با همه ارزشی كه دارد، آنجاست كه «فِیاللّه» و «للّه» باشد و به قصد سیر كردن شكمی گرسنه یا شاد كردنِ برادری مؤمن یا تقویت رابطههای خویشاوندی و صله رحم باشد.
درست است كه از نعمت الهی باید بهره گرفت، امّا با حفظ حدّ و مرز ارزشی آن و فراتر نرفتن از مرز اعتدال، و انجام دادن آن كار به صورتی خردمندانه و شرع پسند و عرفپذیر!
روزی حضرت امیر(ع) به «علاء بن زیاد» كه خانهای وسیع و مجلّل برای خود ساخته بود، فرمود: با این خانه بزرگ، در این دنیا میخواهی چه كنی؟ تو در آخرت، به چنین منزل وسیعی بیش از دنیا نیاز داری؛ مگر آنكه بخواهی از همین خانه وسیع دنیوی، به آخرت برسی، مثل اینكه در این خانه از مهمان پذیرایی كنی، صله رحم نمایی، به بستگانت برسی، حقوقی را كه از این خانه بر گردنِ دوست تو ادا كنی. در این صورت، از همین خانه به آخرت میرسی! ...(11)
گاهی اصل مهمانیدادن، ریاكاری است. گاهی نوع غذا و محلّ اطعام و كیفیّت سفرهچیدن، تظاهر و خودنمایی است. گاهی مهمانهای خاصّ و مدعوّین، شایسته اطعام نیستند، یا با انگیزههای ریاكارانه و حسابگرانه و مصلحت اندیشانه دعوت میشوند.
همه اینها نارواست و هدر دادن نعمتهای الهی. پیامبر خدا(ص) فرمود: هركس طعامی را از روی ریا و خودنمایی اطعام كند و مهمانی دهد، در روز قیامت، همانندِ آن را خداوند از طعامهای دوزخی به او میخوراند.(12)
و امام باقر(ع) فرمود: «ولیمه»، در حدّ یكی دو روز، كرامت و بزرگواری است، بیشتر از آن، ریا و سُمعه است:
«الوَلیمةُ یَوْمٌ اَوْ یَوْمَیْنِ مَكْرَمَةٌ وَ مازادَ ریاءٌ و سُمعَةٌ».(13)
البته اینها در سوردادنها و مهمانیهای رایج و مرسوم به مناسبتهای یاد شده است. امّا اصل مهماندوستی و كرم و اطعام به محرومان، سخاوتی است كه هرچه بیشتر و مستمرّتر باشد، بهتر و زیبندهتر است.
«هاشم»، جدّ بزرگ رسول خدا، همیشه سفرهای باز داشت و غذای آماده او و خانه مهیّایش برای عامّه مردم، او را به سیادت و آقایی قریش رسانده بود.
«حاتم طایی»، سخاوتمند معروف عرب، خانهای داشت كه ملجأ مردم و محلّ امیدِ بینوایان و مسافران و مهمانان مختلف بود.
امام حسن مجتبی(ع) مهمانخانهای در منزل داشت كه به طور معمول، از طبقات مختلف، بویژه افراد غریب و بیخانه و بینوا و مسافران و یتیمان و محرومان، پیوسته از آن بهرهمند میشدند.
برای كریمانِ بلندهمّت، «اِطعام» لذّتی بیش از طعام خوردن دارد و حظّ روحی آنان از این رهگذر است.
چه زیباست این كلام مولا علی(ع) كه فرمود:
«قُوتُ الأَجسادِ الطَّعامُ، وَ قُوتُ الأَرواحِ الأِطعام».(14)
قُوت و غذای جسم، غذا خوردن است، ولی غذای روح، اِطعام و غذا دادن.
كسی میگفت: بزرگترین لذّت روحی من وقتی است كه عدّهای نیازمند و تهیدست را به مهمانی دعوت كنم و آنها سر سفره نشسته و مشغول خوردن باشند و من از دور، این صحنه را نگاه كنم و لذّت ببرم!
مجال سخن در باره مهمانی هنوز هم باقی است، تا فرصتی دیگر. پایان این نوشته را از «قابوسنامه» میآوریم كه توصیه میكند:
«چون میهمان كنی، از خوبی و بدیِ خوردنیها عذر مخواه، كه این طبع بازاریان باشد، هر ساعت مگوی كه فلان چیز بخور، خوب است! یا چرا نمیخوری؟ یا من نتوانستم سزای تو كنم، كه اینها سخن كسانی است كه یك بار میهمانی كنند.»(15)
پینوشت:
1ـ میزانالحكمه، ج5، ص521.
2ـ امثال و حكم، دهخدا، ج4، حرف میم.
3ـ میزانالحكمه، ج5، ص520، وسائلالشیعه، ج16، ص459.
4ـ كافی، ج2، ص201، ح8 و 9.
5ـ وسائلالشیعه، ج16، ص454.
6ـ همان، ح4.
7ـ همان، ص452، ح2.
8ـ بحارالانوار (بیروت)، ج72، ص458.
9ـ همان، ص462.
10ـ كنزالعمّال، ج9، ص245.
11ـ نهجالبلاغه، خطبه 209.
12ـ وسائلالشیعه، ج16، ص455.
13ـ همان، ص456.
14ـ بحارالانوار، ج72، ص456.
15ـ رهنمون، ص748.
منبع:پيام زن