رسانه‏ها; فرهنگ‏سازی و فرهنگ‏سوزی

با نگاهی گذرا به جهان پیرامون، انحصار و سلطه رسانه‏های بیگانه را در جهان معاصر به روشنی شاهدیم . در مجموع شش تا از بزرگ‏ترین فرستنده‏های رادیو، تلویزیون دنیا، (سی بی اس (C.B.S) ، ان بی سی (N.B.C) ، ای بی سی (E.B.C) ، سی ان ان (C.N.N) ، بی بی سی (B.B.C) و سی بی اس (C.B.S) هس
شنبه، 11 اسفند 1386
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رسانه‏ها; فرهنگ‏سازی و فرهنگ‏سوزی
رسانه‏ها; فرهنگ‏سازی و فرهنگ‏سوزی
رسانه‏ها; فرهنگ‏سازی و فرهنگ‏سوزی
نويسنده:محمد فولادی
منبع:مجله دیدار َآشنا
اشاره
با نگاهی گذرا به جهان پیرامون، انحصار و سلطه رسانه‏های بیگانه را در جهان معاصر به روشنی شاهدیم . در مجموع شش تا از بزرگ‏ترین فرستنده‏های رادیو، تلویزیون دنیا، (سی بی اس (C.B.S) ، ان بی سی (N.B.C) ، ای بی سی (E.B.C) ، سی ان ان (C.N.N) ، بی بی سی (B.B.C) و سی بی اس (C.B.S) هستند كه بیش از 300 میلیون نفر را زیر پوشش دارند . (1) و لذا بیش از هشتاد و پنج درصد از مكالمات تلفن بین‏المللی به زبان انگلیسی است و سه چهارم نامه‏های پستی، تلكس‏ها، فاكس‏ها و تلگرام‏ها نیز به زبان انگلیسی است . (2) بیش از 80 درصد كل اطلاعاتی كه در بیش از 100 میلیون رایانه سراسر جهان ذخیره شده به زبان انگلیسی است . (3)
پیامد طبیعی انحصار و سلطه رسانه‏ای، ورود زبان انگلیسی به مثابه یك كالای وارداتی در فرهنگ دینی، ملی به عنوان یك عنصر اصلی در كنار زبان مادری در دراز مدت است كه بدین‏وسیله، این زبان و سایر مقولات فرهنگی آن وارد فرهنگ ما شده و در نهایت، موجب گسست فرهنگی می‏شود . این امر با اندك تامل روشن می‏شود . بنابراین، اگر ما به موقع جوانان و نوجوانان خود را در مقابل امواج توفنده فرهنگ بیگانه تقویت نكنیم و بنیان‏های فرهنگی خویش را غنی نبخشیم و اقدام به جذب جنبه‏های مثبت فرهنگ بیگانه و طرد جنبه‏های منفی آن نكنیم . به زودی شاهد از بین رفتن لایه‏های غنی فرهنگ ملی و دینی خویش بوده و با بحران، گسست و انفعال فرهنگی مواجه خواهیم شد و سرانجام آن چیزی جز خودباختگی فرهنگی نخواهد بود . این قلم، نگاهی گذرا به برخی پیامدهای رسانه‏ها دارد .

اشاعه فرهنگ بیگانه، رسالت رسانه‏های بیگانه

هرگاه از روی تامل و دقت‏به شهرهای ایران اسلامی سركشی كنیم و به نوجوانان و جوانان این مرز و بوم نیك بنگریم، دو چیز بیش از همه جلب توجه می‏كند: فرم لباس، شكل آرایش ظاهری; مدتی لباس‏های گشاد به تن می‏شود و پس از اندك زمانی لباس‏های تنگ . گاهی نیز روی لباس جوانان و نوجوانان برچسب تصویری از آواز خوانان، ستارگان سینما، قهرمانان ورزشی ازكشورهای غربی حك می‏شود . موهای سر نیز در رنگ‏های مختلف با اشكال اره‏ای، تیشه‏ای، پرخروسی، میان خالی و . . . و نیز چیدن ابرو و تلون گونه‏ها با سرخی، سفیدی، چهره جوانان این مرز و بوم را نشان می‏دهد . به گونه‏ای كه گویا این صنف سالیان متمادی در غرب زندگی نموده و هم‏اكنون هر روز در رفت و آمد با آنجا هستند . اما بر عكس، این فرم و شكل بر تن و سر و صورت كسانی فرو ریخته و هر دم در حال جایگزینی‏اند كه در طول زندگی فقط نام كشور غربی را در كتاب‏ها خوانده‏اند یا در رسانه‏ها دیده‏اند . متاسفانه به همان اندازه كه در تغییر و تقلید لباس و شكل ظاهری گوی سبقت از دایه‏های اصلی ربوده‏اند، در تولید فكر، اندیشه و دانش نیز مدال كندی، بطالت، كسالت و پس‏مانی را به سیرت و صورت آویخته‏اند و این در سایه اشاعه فرهنگ بیگانه در كشور و وضعیت انفعالی فرهنگ ملی در مقابل آن است، به هر حال، این همه مرهون تلاش رسانه‏های بیگانه است .

كاركرد متناقض

رسانه‏های جمعی معمولا دارای كاركردهایی متناقض; یعنی هم خروش، پویایی و سرزندگی را تقویت می‏كنند و هم رخوت، تنبلی، كسالت، انفعال و سركوفتگی را . از یك سو، احساس‏های عاطفی، محبت، صداقت و خوش‏بینی را برمی‏انگیزند و از سوی دیگر، احساس زشتی، دشمنی، بی‏اعتمادی، دروغ و خشونت را زنده می‏كنند . از یك سو، واقعیت را وارونه، كدر و تاریك می‏نمایانند و شخصیت‏های كاذب به وجود می‏آورند و از سوی دیگر، آن را شفاف، روشن و پاك به نمایش می‏گذارند . این كاركرد به طور طبیعی موجب پیدایش تضاد روانی، رفتاری در مقیاس فردی و اجتماعی می‏گردد . فرد و جامعه در قبال انبوهی از ارزش‏ها، روش‏ها و باورهای متضاد قرار می‏گیرند كه گزینش آن‏ها سخت دشوار است . رسانه‏ها، اعم از مكتوب - شنیداری و دیداری - تلازم ناگسستنی را میان توانمندی اقتصادی، رفاه، ثروت، بهداشت، علم و فن‏آوری، توسعه انسانی و . . . ، پاره‏ای از ارزش‏ها و اندیشه‏های غربی به تصویر می‏كشانند و چنین وانمود می‏كنند كه این همه توسعه و پیشرفت كشورهای صنعتی در عرصه‏های سیاسی - اقتصادی، اجتماعی، خدماتی، علمی و فنی بدان جهت است كه پیشاپیش به ارزش‏ها و اندیشه‏هایی چون آزادی، حقوق بشر، سكولاریسم، پراگماتیسم، اومانیسم و . . . پایبندند; یعنی چنین وانمود می‏كنند كه ابتدا درخت این‏گونه گرایش‏ها و بینش‏ها در اینجا تناور شده و پس از آن، رفاه و توسعه و پیشرفت پدید آمده است . طبعا چنین تبلیغاتی موجب تشتت و تضاد فكری و اندیشه‏ای می‏شود . برماست كه از این رسانه‏های همگانی، در جهت ترویج و اشاعه فرهنگ ملی و دینی استفاده كنیم و جوانان و نوجوانان و به طور كلی فرهنگ خود را در مقابل فرهنگ مبتذل و پوچ بیگانه و هجمه رسانه‏های بیگانه به اساس و بنیان فرهنگ خویش واكسینه كنیم .

هویت‏شكنی

هر انسان و ملتی دارای هویتی است كه براساس مؤلفه‏های دینی، ملی، فرهنگی و سنتی، محیطی، اجتماعی، تربیتی و به اضافه جستار او در اندیشه و خرد مردمان و كاوش در حقیقت‏ها شكل می‏گیرد . این هویت از او انسانی می‏سازد كه با انسان‏های دیگر علی‏رغم، هم‏نوعی دارای فصول بی‏شمار و پرشماری است . اگر این هویت، كه به مثابه ریشه‏های یك درخت است، قطع شود، آن درخت فرو خواهد افتاد، حتی اگر قوی‏ترین تنه‏ها و شاخه‏ها را داشته باشد اگر هم فرو نیفتاد، به درختی بی‏ثمر و بی‏خاصیت و فاقد كم‏ترین ارزش و ثمره‏ای خواهد بود . بدین سان در وضعیت انفعالی رسانه‏های ما در مقابل هجمه خانمان‏سوز و خانمان‏برانداز رسانه‏های بیگانه، وضعیت و شرایطی جز این انتظار نمی‏رود .

فرهنگ‏سازی رسانه‏ها

عرصه فرهنگی، ساحتی برای بهره بردن از همه ابزارها و ساز و كارهاست و در تعامل فرهنگ‏ها نیز فرهنگی برتر است كه با مدیریتی توانمند به ساماندهی همه ابزارها و رسانه‏ها و كارها در راستای اهداف خویش همت گمارد . همه فرهیختگان و كارشناسان معتقدند كه هدفمند كردن جامعه فرهنگی و نیز اطلاع‏رسانی و آگاهی بخشی، شایسته مطبوعات آگاهند و نیك می‏دانند كه همان‏گونه كه طبیعت‏برای بقا به جریان زلال آب نیازمند است، جامعه نیز برای پویایی، تحرك و به روز شدن، نیازمند جریان سالم اطلاع‏رسانی است و در چنین نظامی همه نیازهای او اعم از اجتماعی، فرهنگی، دینی، سیاسی، حقوقی، اقتصادی، بهداشتی و . . . به موقع و شفاف اجابت می‏شود . در واقع، فرهنگ‏سازی رسانه‏ها زمانی میسور است كه با شناخت درست نیازها و جان مایه و درون مایه‏های فرهنگ خودی اقدام به اشاعه و ترویج فرهنگ غنی و ناب ملی و دینی نموده و همچون بنیانی مرصوص در مقابل هجمه فرهنگ بیگانه، به تقویت‏خودباوری فرهنگی و فرهنگ خودی اقدام نمایند .

فرهنگ سوزی رسانه‏ها

البته، آن روی دیگر سكه مطبوعات نیز باید مورد بازخوانی قرار گیرد . در این روی سكه، رسانه‏های مكتوب به هویت ملی و دینی مردم آسیب جدی وارد می‏كنند . فرایند هویت‏سوزی و فرهنگ زدایی، كشورگریزی و غربت‏گزینی و بیگانه گزینی و بیان جاذبه‏های كاذب كشورهای بیگانه و ایجاد اشتهای كاذب برای دیدن فرهنگ، تصویری بهشت‏گونه از بیگانه و بیگانگان، تحقیر فرهنگ ملی و دینی و بزرگ نمایی جلوه‏های كاذب فرهنگ بیگانه و به طور كلی هویت‏شكنی، هویت‏سوزی و فرهنگ ستیزی از جمله آسیب‏های دامن‏گیر مطبوعات رسانه‏های مكتوب است .
دین‏ستیزی، اخلاق‏شكنی و ترویج اخلاق و فرهنگ بیگانه و ترویج ابتذال و ارزش‏ها و باورهای ضددینی و ملی و هویت فرهنگی نیز آسیب‏های دامن‏گیر مطبوعات و رسانه‏ها است . از سوی دیگر، خودباوری و یا خودباختگی فرهنگی از دیگر پیامدها و كاركردهای رسانه‏هاست . خودباوری فرهنگی نوعی نگرش فرد نسبت‏به فرهنگ جامعه خویش است . اگر این نگرش مثبت‏باشد، آن را خودباوری فرهنگی و اگر منفی باشد، آن را خودباختگی فرهنگی گویند . خودباوری یا خودباختگی از طریق جامعه و كارگزاران و ابزارها و رسانه‏های انتقال فرهنگ و به وسیله فرایندهای جامعه‏پذیری به فرد آموخته می‏شود . سؤال این است كه خودباوری به عنوان یك نوع نگرش و تلقی چگونه تغییر می‏كند . به عبارت دیگر، خودباوری فرهنگی چگونه تضعیف می‏شود و به خودباختگی تبدیل می‏شود . در جوامع جدید كه از یك سو، ارتباطات وسیعی میان آنان برقرار است و از سوی دیگر، در حال تغییر و تحول سریع‏اند، احتمال تغییر نگرش افراد نسبت‏به فرهنگ خودی زیاد است . در پرتو ارتباط وسیع و گسترده با كشورهای غربی، ساختار فرهنگی كشور به سرعت دگرگون شده و عناصری از فرهنگ بومی و ملی زیر سؤال می‏رود و عناصری از فرهنگ بیگانه وارد فرهنگ بومی می‏شود . از این‏رو، میان ارزش‏های سنتی و ارزش‏های جدید تعارض پدید می‏آید . به دلیل جذبه ظاهری فرهنگ بیگانه و نیز حمایت همه جانبه از این فرهنگ، تعارض‏ها به نفع ارزش‏های جدید كاهش می‏یابد . ارزش‏های وارداتی و بیگانه كه جایگزین ارزش‏های فرهنگ خودی شده‏اند، نمی‏توانند پشتوانه نگرش مثبت نسبت‏به فرهنگ خودی باشند . از این‏رو، نگرش افراد نسبت‏به فرهنگ خودی تغییر می‏كند .

رسالت رسانه‏ها

هر فرهنگی برای پویایی و حیات خویش، نیاز به انتقال صحیح ارزش‏ها، باورها، هنجارها و كلیه عناصر فرهنگی به نسل جوان دارد، هرگاه به عللی انتقال فرهنگ دچار اختلال گردد، نسل جدید از فرهنگ جامعه خویش فاصله خواهد گرفت . جدایی نسل جدید از فرهنگ خویش، موجب آسیب‏پذیری آنان در قبال فرهنگ بیگانه خواهد بود . اگرچه انتقال فرهنگ فرایندی بسیار گسترده و عام است و همه جنبه‏های زندگی را در بر می‏گیرد . ولی خانواده، مدرسه و رسانه‏های جمعی، اعم از رسانه‏های دیداری و شنیداری و مكتوب و نیز كارگزاران انتقال فرهنگ، به عنوان مهم‏ترین عوامل انتقال عناصر فرهنگی به نسل جوان است و همه باید در راه انتقال ارزش‏ها و هنجارهای بومی و ملی و دینی به نسل جوان تلاش نموده، آنان را در جذب به فرهنگ به ظاهر جذاب و پوچ بیگانه منع نموده و به نوعی واكسینه نمایند .

پی‏نوشت:

1الی‏3 - جان نیزبیت، پاتریشیا آبروین، سیاست، اقتصاد و فرهنگ در قرن بیست و یكم، ناصر موفقیان، ص 212





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط