آفریدگار و آفرینش در شاهنامه

فردوسی در بیت سرآغاز شاهنامه؛ جان و خرد را برترین شاهكار آفرینش می‌خواند. تأثیر این سخن موجز و پربار را در ذهن سخنوران پس از فردوسی نیز می‌توان دید؛ چنان كه سعدی، استاد شیراز، كتاب بوستانش را به پیروی از استاد
جمعه، 3 مهر 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آفریدگار و آفرینش در شاهنامه
 آفریدگار و آفرینش در شاهنامه

 

نویسنده: پروفسور فضل الله رضا





 


استاد طوس كتاب بزرگش را با این ابیات آغاز می‌كند، كه زبانزد عام و خاص است:

به نام خداوند جان و خرد *** كز این برتر اندیشه بر نگذرد
خداوند كیوان و گردان سپهر *** فروزنده‌ی ماه و ناهید و مهر
ز نام و نشان و گمان برترست *** نگارنده‌ی برشده گوهرست
نه اندیشه یابد بدو نیز راه *** كه او برتر از نام و از جایگاه
خرد گر سخن برگزیند همی *** همان را ستاید كه بیند همی
بدین آلتِ رأی و جان و زبان *** سُتود آفریننده را كی توان
به هستیش باید كه خستو شوی *** ز گفتار بیكار یك سو شوی
از این پرده برتر سخن‌گاه نیست *** ز هستی مر اندیشه را راه نیست

فردوسی در بیت سرآغاز شاهنامه؛ جان و خرد را برترین شاهكار آفرینش می‌خواند. تأثیر این سخن موجز و پربار را در ذهن سخنوران پس از فردوسی نیز می‌توان دید؛ چنان كه سعدی، استاد شیراز، كتاب بوستانش را به پیروی از استاد طوس چنین آغاز می‌كند:

به نام خداوند جان‌آفرین *** حكیم سخن در زبان آفرین

آفرینش جان و سخن مرادف با جان و خرد است كه در نخستین مصرع شاهنامه آمده است.
گزارش ایمان و اعتقاد فردوسی به كردگار جهان و نیایش و ستایش او، از بخش‌های فراگیر شاهنامه است. مناسب است رساله‌ای جداگانه در این باب تنظیم شود. سخنان زیبای فردوسی، مناجات‌های سحرگاهی شب زنده داران و خطبه‌های بسیار بلیغ و دعاهای هیجان انگیز اسلامی را به خاطر می‌آورد.
در ستایش خداوند كه در آغاز شاهنامه آورده شده، فردوسی نكته‌های زیر را سخت نیكو بیان می‌كند:
الف. اوست آفریننده‌ی كیهان اعظم؛ گسترنده‌ی زمان و مكان؛ فروزنده‌ی خورشیدها و ستارگان؛ فرازنده‌ی فلك‌ها؛ گرداننده‌ی این گنبد تیزگرد. كیهان اعظم (1) دستگاه آفریننده و جنبنده (2) است، كه هر روز نقش‌های تازه و نمودهای نو می‌آفریند. این دستگاه عظیم فرسودگی نمی‌پذیرد و وجودش مانند ما آدمیان زودگذر نیست. زیست دیرپای او در برابر زیست كوتاه ما، مفهوم جاودانگی را به یاد می‌آورد. پیروزی‌ها و شكست‌ها و رنج‌ها و شادی‌های ما در كیهان پهناور كوچكترین اثری ندارد:

پدید آمد این گنبد تیزرو *** شگفتی نماینده‌ی نو به نو
نه گشت زمانه بفرسایدش *** نه این رنج و تیمار بگزایدش
نه از گردش آرام گیرد همی *** نه چون ما تباهی پذیرد همی

ب.اوست خداوند آفریننده‌ی جان و خرد؛ رُستنی‌ها را آفرید، سپس جنبنده‌ها پدید آمدند و بر رستنی‌ها استوار شدند:

وز آن پس چو جنبنده آمد پدید ***‌همی رُستنی زیر خویش آورید

رُستنی‌ها و جنبندگان موجوداتی بودند بدوی كه از دانش و خرد بهره‌ای نداشتند. سرانجام، انسان پدید آمد كه به نیروی هوش سر برافراشت و رُستنی‌ها و دد و دام را به فرمان خویش درآورد:

سرش راست بر شد چو سرو بلند ***‌ به گفتار خوب و خرد كار بند
پذیرنده‌ی هوش و رای و خرد ***‌ مر او را دد و دام فرمان برد

فردوسی به زبانی گویا و سخنی بلند به انسان هشدار می‌دهد:
حاصل كارگاه كون و مكان تویی، تو موجودی اندیشمند و رونده‌ای، شاهكار خلقتی، قدر خود بدان و گهر آدمیت را در راه هوا و هوس، و به بازی از دست مده:

تو را از دو گیتی بر آورده‌اند ***‌ به چندین میانجی بپرورده‌اند
نخستین فطرت، پسین شمار ***‌ تویی، خویشتن را به بازی مدار (3)

فردوسی وقتی شهریاری را بر تخت می‌نشاند مانند پدری روحانی و رئیس تشریفاتی كاردان، پشت شاه نوخاسته را در برابر محراب آفریدگار جهان خم می‌كند، و او را به نیایش وامی دارد. همیشه شاه را یادآور می‌شود كه درستكار و نیكوكردار و خدمتگزار مردم باشد. مردم را نیز یادآور می‌شود كه جز خداوند جهان آفرین كسی یا چیزی را نپرستند. مثلاً هنگام بر تخت نشستن بهرام گور چنین می‌شنویم:

پرستش گرفت آفریننده را ***‌ جهاندار و بیدار و بیننده را
خداوند پیروزی و برتری ***‌ خداوند افزونی و كمتری
خداوند داد و خداوند رای ***‌ كزویست گیتی سراسر به پای
از آن پس چنین گفت كین تاج و تخت ***‌ ازو یافتم كافریدست بخت
بدو هستم امید و هم زو هراس ***‌ وزو دارم از نیكویی‌ها سپاس
همه بندگانیم و ایزد یكیست ***‌ پرستش جز او را سزاوار نیست

این نمونه‌ای است از اندیشه‌ی آسمانی بلند سخندان طوس، كه از مرز ترجمانی و وقایع نویسی بیرون می‌رود. مردم سخن شناس و آشنا به شاهنامه تمیز می‌دهند كه گزارش‌هایی مانند شرح تاجگذاری زو یا سر بریدن سیاوش را فردوسی از تاریخ باستان ایران ترجمه می‌كند. اما سخنانی در برتری خرد، یا آفرینش كیهان یا دلبری و مردمی، یا زیبایی برآمدن خورشید، گوهرهایی است كه از دریای پهناور ضمیر اندیشمند و آفریننده‌ی شاعر به ساحل می‌‌ریزد.

پی‌نوشت‌ها:

1.بعضی از دانشمندان واژه‌ی كیهان را همانند جهان می‌دانند كه «ج» به «گ» بدل شده است؛ ایشان ترجیح می‌دهند كه گیهان نوشته شود.
2.dynamic
3. به گفته‌ی سعدی:
قیمت خویشتن خسیس مكن ***‌ كه تو در اصل جوهر نابی
نقش دیوار خانه‌ای تو هنوز ***‌ گر همین صورتی و القابی
همچنین:
گر كیمیای دولت جاویدت آرزوست ***‌ بشناس قدر خویش كه گوگرد احمری

 

منبع مقاله : رضا، فضل الله، (1389)، نگاهی به شاهنامه: تناور درخت خراسان، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.