آسيبهاي بحث ديدار
منبع: تنهاراه
از آنجا که مقولهي ديدار از اهميت خاصي برخوردار است، توجه همگان را به سوي خود جلب مينمايد. لذا در اين حين دچار آسيبهايي نيز ميگردد که به بيان چند مورد از آنها ميپردازيم:
1- ترويج خرافات
در مورد ديدار با امام زمان (عليه السلام) کتابهايي نوشته شده که سرشار است از حکايات و داستانها و مطالبي است که برخي از آنها نادرست و برخاسته از تصورات و خيالبافيهاي نويسندگان آنهاست؛ نقل اين داستانها و حکايات باعث ميشود که يک عقيدهي درست و صحيح به ناصوابهايي آميخته گردد و عقايد خرافي و ناصحيح و غير مستدل در ميان مردم رواج يافته، مردمان معتقد از سرچشمهي زلال اسلام ناب و راستين را در باتلاق خرافات فرو برد. در نتيجه، مخالفان تشيع، امکان رشد و گسترش مييابند و عقايد نادرست و خرافي را به نام تشيع ثبت کرده و به ديگران انتقال ميدهند و عقيدهاي را که در اصل آن تمام فرق اسلامي توافق دارند، به گونهاي مطرح ميکنند که فرسنگها با اسلام فاصله دارد.
2- هدف بودن ديدار
تجربه نشان ميدهد کساني که بدون داشتن معرفت و آثار و لوازم آن و صرفاً با نيروي احساس و عاطفه در مسير عشق و ارادت امام زمان (عليه السلام) ميافتند، چون معرفت و علم لازم را براي کنترل اين درجهي شديد محبت ندارند، در اثر وسوسههاي شيطان از مسير خارج شده و به انواع و اقسام انحرافات عقيدتي و اخلاقي مبتلا ميگردند و در پايان با تحمل شکستهاي جبران ناپذير، از عشق به امام عصر (عليه السلام) سرخورده گشته و ديگر هيچگاه در آن مسير قرار نميگيرند. چه بسيار افرادي که به شوق ديدار امام زمان (عليه السلام) با نيت خالص، قدم در اين مسير گذاشتهاند، اما به دلايل مختلف از مقصود اوليهي خود، دور شدهاند. بنابراين مطلوبترين حالت اين است که انسان با طلب کردن معرفت و سعي در عمل به آن از قبيل انتظار فرج، تقوا، ورع و ... ظرفيتي پيدا کند که بتواند حد بالاي محبت و شيفتگي را با اداي تکاليف فردي و اجتماعي در خود جمع کند.
3- افراط و تفريط در نقل تشرفات
اين نكته حايز اهميت است كه نبايد در قضاوت نسبت به اين موضوع، با انگيزهي جلوگيري از سوء استفادهي افراد مغرض و فرصتطلب، به كلّي راه ارتباط با حضرت ولي عصر (عليه السلام) را مسدود و بسته اعلام كنيم و مطلقاً نقل تشرفات را دروغ قلمداد كنيم زيرا چنين رويكردي، علاوه بر اين كه اصلاً مستند و قابل قبول نيست، آثار منفي مخرب و زيانباري نيز در پي دارد. چون انعكاس آن در جامعه و در ميان شيعيان و كساني كه هستي خود را در گرو عشق به آن حضرت ميدانند، عواطف و احساسات ناب ايشان را خدشهدار ميكند و اين ذهنيت را در جامعه دامن ميزند كه حضرت حجّت (عليه السلام) به عنوان موجودي قدسي است كه هيچ ارتباط و تعلقي در امور زندگي آنان ندارد. طبيعي است كه چنين باوري در زمان غيبت، تأثيرات منفي عميقي را به همراه خواهد داشت. و از سوي ديگر كساني كه به ديدار حضرت در عصر غيبت اعتقاد دارند نيز بايد اين نكته را در نظر داشته باشند كه: در عصر غيبت، قاعدهي عمومي و كلي، غيبت حضرت و عدم ملاقات ايشان است، بنابراين خروج از اين اصل و بيان اين كه ملاقاتي صورت گرفته، نيازمند دليل محكمي است که در اين مورد نيز بسياري از ادعاها قابل اعتنا نميباشند. مگر اين كه نقل كننده فردي كاملاً موثق، مورد اعتماد، با ايمان و پارسا بوده و قرينههاي مطمئن و شواهد يقين آوري را به همراه داشته باشد. همچنين در تعاليم امامان معصوم(عليهم السلام)، دستور و سفارشي نسبت به تلاش براي ملاقات با حضرت در دوران غيبت، ديده نميشود. آنچه به آن فراوان تأكيد شده، تلاش در جهت كسب رضايت حضرت است و خود سازي و آمادگي براي قيام جهاني حضرت مهدي (عليه السلام). در واقع آنچه مهم است اين است كه غيبت نبايد مانع از ارتباط معنوي و پيوند روحاني بين ما و امام عصر (عليه السلام) باشد كه مهمتر از ديدن و ملاقات، ارتباط معنوي با حضرت و به دنبال تحقق اهداف ايشان بودن و زمينه را براي ظهورشان فراهم كردن است:
امام زمان (عليه السلام) ميفرمايند:
«فَليَعمَل كُلُّ اَمري مِنكُم بِما يَقرَبُ بِه مِن مَحَبَّتِنا وَ يَتَجَّنَّب عَمّا يُدنيه مِن كَراهَتِنا و سَخَطِنا»؛1 «هر يك از شما بايد كاري كند كه وي را به محبت و دوستي ما نزديك نموده و از آنچه خوشايند ما نباشد و باعث كراهت و خشم ما ميگردد، دوري گزيند.»
گفتم كه روي ماهت از ما چرا نهان است
گفتا تو خود حجابي ور نه رخم عيان است
1- ترويج خرافات
در مورد ديدار با امام زمان (عليه السلام) کتابهايي نوشته شده که سرشار است از حکايات و داستانها و مطالبي است که برخي از آنها نادرست و برخاسته از تصورات و خيالبافيهاي نويسندگان آنهاست؛ نقل اين داستانها و حکايات باعث ميشود که يک عقيدهي درست و صحيح به ناصوابهايي آميخته گردد و عقايد خرافي و ناصحيح و غير مستدل در ميان مردم رواج يافته، مردمان معتقد از سرچشمهي زلال اسلام ناب و راستين را در باتلاق خرافات فرو برد. در نتيجه، مخالفان تشيع، امکان رشد و گسترش مييابند و عقايد نادرست و خرافي را به نام تشيع ثبت کرده و به ديگران انتقال ميدهند و عقيدهاي را که در اصل آن تمام فرق اسلامي توافق دارند، به گونهاي مطرح ميکنند که فرسنگها با اسلام فاصله دارد.
2- هدف بودن ديدار
تجربه نشان ميدهد کساني که بدون داشتن معرفت و آثار و لوازم آن و صرفاً با نيروي احساس و عاطفه در مسير عشق و ارادت امام زمان (عليه السلام) ميافتند، چون معرفت و علم لازم را براي کنترل اين درجهي شديد محبت ندارند، در اثر وسوسههاي شيطان از مسير خارج شده و به انواع و اقسام انحرافات عقيدتي و اخلاقي مبتلا ميگردند و در پايان با تحمل شکستهاي جبران ناپذير، از عشق به امام عصر (عليه السلام) سرخورده گشته و ديگر هيچگاه در آن مسير قرار نميگيرند. چه بسيار افرادي که به شوق ديدار امام زمان (عليه السلام) با نيت خالص، قدم در اين مسير گذاشتهاند، اما به دلايل مختلف از مقصود اوليهي خود، دور شدهاند. بنابراين مطلوبترين حالت اين است که انسان با طلب کردن معرفت و سعي در عمل به آن از قبيل انتظار فرج، تقوا، ورع و ... ظرفيتي پيدا کند که بتواند حد بالاي محبت و شيفتگي را با اداي تکاليف فردي و اجتماعي در خود جمع کند.
3- افراط و تفريط در نقل تشرفات
اين نكته حايز اهميت است كه نبايد در قضاوت نسبت به اين موضوع، با انگيزهي جلوگيري از سوء استفادهي افراد مغرض و فرصتطلب، به كلّي راه ارتباط با حضرت ولي عصر (عليه السلام) را مسدود و بسته اعلام كنيم و مطلقاً نقل تشرفات را دروغ قلمداد كنيم زيرا چنين رويكردي، علاوه بر اين كه اصلاً مستند و قابل قبول نيست، آثار منفي مخرب و زيانباري نيز در پي دارد. چون انعكاس آن در جامعه و در ميان شيعيان و كساني كه هستي خود را در گرو عشق به آن حضرت ميدانند، عواطف و احساسات ناب ايشان را خدشهدار ميكند و اين ذهنيت را در جامعه دامن ميزند كه حضرت حجّت (عليه السلام) به عنوان موجودي قدسي است كه هيچ ارتباط و تعلقي در امور زندگي آنان ندارد. طبيعي است كه چنين باوري در زمان غيبت، تأثيرات منفي عميقي را به همراه خواهد داشت. و از سوي ديگر كساني كه به ديدار حضرت در عصر غيبت اعتقاد دارند نيز بايد اين نكته را در نظر داشته باشند كه: در عصر غيبت، قاعدهي عمومي و كلي، غيبت حضرت و عدم ملاقات ايشان است، بنابراين خروج از اين اصل و بيان اين كه ملاقاتي صورت گرفته، نيازمند دليل محكمي است که در اين مورد نيز بسياري از ادعاها قابل اعتنا نميباشند. مگر اين كه نقل كننده فردي كاملاً موثق، مورد اعتماد، با ايمان و پارسا بوده و قرينههاي مطمئن و شواهد يقين آوري را به همراه داشته باشد. همچنين در تعاليم امامان معصوم(عليهم السلام)، دستور و سفارشي نسبت به تلاش براي ملاقات با حضرت در دوران غيبت، ديده نميشود. آنچه به آن فراوان تأكيد شده، تلاش در جهت كسب رضايت حضرت است و خود سازي و آمادگي براي قيام جهاني حضرت مهدي (عليه السلام). در واقع آنچه مهم است اين است كه غيبت نبايد مانع از ارتباط معنوي و پيوند روحاني بين ما و امام عصر (عليه السلام) باشد كه مهمتر از ديدن و ملاقات، ارتباط معنوي با حضرت و به دنبال تحقق اهداف ايشان بودن و زمينه را براي ظهورشان فراهم كردن است:
امام زمان (عليه السلام) ميفرمايند:
«فَليَعمَل كُلُّ اَمري مِنكُم بِما يَقرَبُ بِه مِن مَحَبَّتِنا وَ يَتَجَّنَّب عَمّا يُدنيه مِن كَراهَتِنا و سَخَطِنا»؛1 «هر يك از شما بايد كاري كند كه وي را به محبت و دوستي ما نزديك نموده و از آنچه خوشايند ما نباشد و باعث كراهت و خشم ما ميگردد، دوري گزيند.»
گفتم كه روي ماهت از ما چرا نهان است
گفتا تو خود حجابي ور نه رخم عيان است
پي نوشت:
1 . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 53، ص 175، پيام حضرت ولی عصر (عليه السلام) به شيخ مفيد .