رويارويي خلافت و سلطنت در واقعه طف
نويسنده:محسن حسيني
منبع:روزنامه کیهان
منبع:روزنامه کیهان
غدير منشا خلافت ولايي
غدير تفسير ديگري از ولايت و سياست و خلافت به دست مي دهد. در غدير برخلاف سقيفه اين معنا مورد تاكيد قرار مي گيرد كه ولايت امري فرابشري است و كسي بر كسي ديگر ولايت ندارد مگر آن كه خاستگاه ولايت وي خدا باشد و درحقيقت ولايت طولي به انتصاب خداوند تنها عامل مشروعيت بخشي ديني ولايت شخص است. و هرگونه ولايت بيرون از اين دايره به معناي جور و ظلم و باطل و طاغوت شمرده شده و از حوزه مشروعيت ديني بيرون مي رود. از اين رو از مشروعيت سياسي به معناي عامل توجيه اعمال قدرت و زور و خشونت نيز بيرون مي رود.
تاكيد اسلام بر شكل خاص نظام سياسي
اگر اسلام براي قضاوت و عدالت شكل خاصي را معرفي نمي كند و هر سياست و روشي كه عدالت را تضمين كند همان را مطلوب دانسته و تاييد مي كند و نيز بر شكل خاصي از داوري و قضاوت تكيه و تاكيد نمي كند اما در حوزه نظام هاي سياسي نه تنها به بيان كليات بسنده نكرده بلكه شكل و روش خاصي را به عنوان نظام سياسي مطلوب انتخاب و بر آن تاكيد مي كند.
اين بدان معنا است كه نظام سياسي مطلوب در تفسير و نگرش قرآني نمي تواند بيرون از مجموعه خاصي از نظام هاي سياسي باشد. و لذا شكل و نظام مطلوب را كه بر خاسته از ديدگاه محض قرآني است، نظام ولايي مي نامند.
اين در حالي است كه جريان سقيفه منكر وجود انديشه سياسي مستقل است از اينرو در فقدان نظام سياسي كه پيامبر (ص) آن را مشخص نكرده مومنان و ياران وفادار به انديشه پيامبر تحريك مي كند تا نظام سياسي را برگزيند و انتخاب كنند.
حاصل جلسه مشورتي براي تعيين نظام مطلوب سياسي براي اسلام، در آغاز، نظام شورايي حل و عقد متشكل از بزرگان اهل مدينه كه حاضر در سقيفه بودند، مي شود. مي توان از نظر شكلي آن را همانند نظام سنايي دانست كه در دولت شهرهاي يوناني برگزار مي شد و يكي از همان اعضاي سنا را براي اين امر انتخاب مي كرد.
اين نظام سياسي به جهت عدم برخورداري از پشتوانه ديني و مشروعيت الهي باقي نماند و زود دچار انحراف شد و نظام انتصاب از سوي قدرتمندان جايگزين نظام شورايي اهل حل و عقد گرديد و خليفه خود به تنهايي خليفه ديگري را تعيين نمود. اين داستان هم چنان به جهت همان فقدان عدم مشروعيت ديني و توجيه، به سرعت دگرگون مي شود و به شكل شوراي شش نفره ظهور مي كند كه يادآور شوراي انتخاب شاهان از سوي سوتراپ هاي ساساني و يا شاهزادگان و منتصبان به دربار مي باشد.
پس از آن نيز با قتل خليفه و قيام عمومي، انتخاب خليفه به شكل حضور همگاني مردم عادي انجام مي شود. اين نيز دوامي نمي يابد و خلافت به شكل سطلنتي در تاريخ اسلام ادامه مي يابد و نتيجه آن مي شود كه نظام و خلافت شورايي به خلافت سلطنتي و پادشاهي مي انجامد. علت همه اين تغيير روش ها و نظام هاي سياسي را بايد در انديشه اي دانست كه در شوراي سقيفه بنياد گذاشته شد و به مردم مسلمان چنين تلقين و تفهيم گرديد كه اسلام داراي انديشه سياسي مدون نيست و براي مديريت كشور و دولت، نظام سياسي را تعيين نكرده است.
تقابل دو بينش غديري و سقيفي
عاشورا و طف تنها به مفهوم مقابله با دولت ظالم نيست. به اين معنا كه دولت ها و خلافت هاي غير ولايي از نظر رهبران و پيروان انديشه نظام ولايي نه تنها طاغوت و جائر و باطل هستند بلكه اگر به ظلم رفتار كنند از حوزه مشروعيت سياسي نيز بيرون مي روند.
نظام جور يزيدي و بحران دوگانه
اين گونه است كه در واقعه طف، نظام خلافت سلطنتي در برابر نظام ولايي قرار مي گيرد. در اين جا به خوبي آشكار مي شود كه چگونه بينش و انديشه سياسي سقيفه بيراهه و كژي در اسلام بود و نهايت آن چيزي جز ظلم و ستم به مردم و تغيير در ماهيت اسلام و دين نبوده و حق با نظام ولايي غديري بوده است.