حماسه ذوالفقار دراحد
نويسنده:محمد محمدي اشتهاردي
جنگ احد گرچه موجب شهادت عده اي از مسلمين شد، ولي دلاوريهاي علي (عليه السلام) در آن جنگ اهل زمين و آسمان را حيرت زده كرد.
هنگامي كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) از ميدان احد به مدينه برگشت فاطمه زهرا (عليهاالسلام) در حالي كه ظرفي پر از آب در دستش بود به استقبال پدر شتافت ، صورت خون آلود پدر را شست ، در اين هنگام علي (عليه السلام) از ميدان آمد و در دستش شمشير ذوالفقار بود و دستش تا شانه اش غرق در خون بود، به فاطمه (عليهاالسلام) فرمود:
اين شمشير را از من بگير كه امروز مرا تصديق كرد سپس اين اشعار را خواند:
منبع:داستان دوستان
هنگامي كه پيامبر (صلي الله عليه وآله) از ميدان احد به مدينه برگشت فاطمه زهرا (عليهاالسلام) در حالي كه ظرفي پر از آب در دستش بود به استقبال پدر شتافت ، صورت خون آلود پدر را شست ، در اين هنگام علي (عليه السلام) از ميدان آمد و در دستش شمشير ذوالفقار بود و دستش تا شانه اش غرق در خون بود، به فاطمه (عليهاالسلام) فرمود:
اين شمشير را از من بگير كه امروز مرا تصديق كرد سپس اين اشعار را خواند:
افاطم هاك السيف غير ذميم
فلست بر عديد ولا بمليم
لعمري لقد اعذرت في نصر احمد
وطاعه رب بالعباد عليهم
اميطي دماء القوم عنه فانه
سقي آل عبدالدار كاس حميم
يعني : اي فاطمه ! اين شمشير را كه مورد سرزنش نيست بگير، و من ترسو نيستم ، و نه اينكه مورد ملامت واقع شوم . سوگند به جانم تا آخرين درجه امكان خود بياري محمد (صلي الله عليه وآله) شتافتم ، و در راه اطاعت خداي آگاه به بندگان ، گام برداشتم . خون دشمن را از اين شمشير پاك كن ، شمشيري كه به دودمان عبدالدار (پرچمدار دشمن) جام حميم (آب سوزان دوزخ) آشاماند. پيامبر (صلي الله عليه وآله) در اين هنگام فرمود: خذيه يا فاطمه فقد ادي بعلك ما عليه و قد قتل الله بسيفه صناديد قريش . اي فاطمه ! اين شمشير را بگير كه شوهرت آنچه سزاوارش بود، ادا كرد و با آن شمشير گردنكشان قريش را به خاك هلاكت افكند.فلست بر عديد ولا بمليم
لعمري لقد اعذرت في نصر احمد
وطاعه رب بالعباد عليهم
اميطي دماء القوم عنه فانه
سقي آل عبدالدار كاس حميم
منبع:داستان دوستان