عوامل زمینه‌ساز بزهکاری نوجوانان

اعمالی که در پیشگیری از بزهکاری مؤثرند، احتمالاً به طور مستقیم تجارب، ویژگی‌ها، باورها، نگرش‌ها و رفتارهایی را که علت بزهکاری به شمار می‌روند، تحت‌تأثیر قرار می‌دهند. عوامل زیادی با بزهکاری رابطه دارند، مانند ویژگی‌های
سه‌شنبه، 29 دی 1394
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عوامل زمینه‌ساز بزهکاری نوجوانان
 عوامل زمینه‌ساز بزهکاری نوجوانان

 

نویسندگان:
دکتر محمد خدایاری فرد، دکتر یاسمین عابدینی



 

اعمالی که در پیشگیری از بزهکاری مؤثرند، احتمالاً به طور مستقیم تجارب، ویژگی‌ها، باورها، نگرش‌ها و رفتارهایی را که علت بزهکاری به شمار می‌روند، تحت‌تأثیر قرار می‌دهند. عوامل زیادی با بزهکاری رابطه دارند، مانند ویژگی‌های جامعه و محیط مدرسه و عوامل فردی چون فرآیندهای خانوادگی، تجارب مرتبط با مدرسه و تحصیلات و نگرش‌ها و تجارب گروه همسالان، ارزش‌های شخصی، نگرش‌ها و باورهای فرد و عوامل اجتماعی مانند رفتار جرم‌آفرین از نظر قانون و هنجارهای اجتماعی، داشتن فرصت‌هایی برای دست‌زدن به فعالیت‌های جرم‌آفرین، عدم سازمان‌یافتگی اجتماعی، عوامل تحصیلی شامل فقدان وضوح، دقت و همگونی در قواعد مربوط به روش‌های تشویق، عوامل مرتبط با خانواده شامل والدین مجرم، سختگیری‌های افراطی، سبک‌های انضباطی ناهمگون، سهل‌انگاری والدین، روابط ضعیف، دعوا، آزار و اذیت، بحث و مجادله، سطوح پایین دلبستگی، نگرش‌ها و تجارب مرتبط با مدرسه شامل عملکرد تحصیلی ضعیف، دلبستگی کم به مدرسه و تعهد کم به درس و مدرسه. تجارب مرتبط با همسالان شامل طردشدن از طرف همسالان، مواجهه و ارتباط با همسالان بزهکار و عوامل فردی شامل رفتارهای مشکل‌آفرین اخیر، تکانشی‌بودن یا سطوح پایین کنترل خود، نگرش‌های طغیان‌گرایانه، باورداشتن به مطلوبیت تخلف از قانون و سطوح پایینی از مهارت‌ها و توانش‌های اجتماعی مانند مدنظر قرار ندادن پیامدهای احتمالی اعمال و عدم ارائه‌ی راه‌حل‌های جانشین برای مشکلات، ناتوانی در مدنظر قراردادن دیدگاه دیگران و عدم تعبیر و تفسیر نشانه‌های اجتماعی به طور صحیح و درست است.
تمام این عوامل علت بزهکاری نیستند. برخی از آنها ممکن است پیامدهای بزهکاری و بعضی هم از همبسته‌های مهم آن باشند. برای مثال، ممکن است نگرش فرد به رفتارهای خلاف قانون بخشی از فرایند دلیل‌تراشی باشد که بعد از اقدام به جرم راه‌اندازی می‌شود و بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد. یا اینکه ممکن است نوجوانانی که نمی‌توانند خود را کنترل کنند، هرگز نتوانند در مدرسه و تحصیل موفق باشند، در نتیجه بخواهند توانایی و مهارت خود را با پرداختن به جرم و کارهای خلاف به دیگران ثابت کنند، از این‌رو بیشتر در جرایم درگیر می‌شوند. بدین‌تریب رابطه‌ی بین عملکرد تحصیلی و بزهکاری را می‌توان بر اساس میزان کنترلی که نوجوان برخود دارد، تبیین کرد.

عزت نفس ضعیف

نتایج تحقیقات مختلف نشان می‌دهد افرادی که کمتر می‌توانند خود را کنترل کنند (صفات و ویژگی‌هایی مانند لجبازی، کنترل کم بر تکانه‌ها و پرخاشگری)، بیشتر در معرض خطر رفتارهای مشکل‌آفرین بعدی از جمله بزهکاری قرار دارند. این ویژگی‌ها چه در سال‌های اولیه‌ی کودکی یعنی 3 یا 4 سالگی اندازه‌گیری و سنجیده شوند (بلوک، بلوک و کیز (1)، 1998)، چه در سال اول دبستان، چه در سال‌های کودکی میانی یعنی در 7 تا 11 سالگی (شدلر و بلاک (2)، 1990)، چه در سال‌های اولیه‌ی نوجوانی یعنی کلاس سوم راهنمایی یا اول دبیرستان (اسمیت و فوگ (3)، 1978) و چه در اواخر نوجوانی یعنی کلاس سوم دبیرستان (کانجر و میلر (4)، 1966)، پیش‌بینی‌کننده‌ی خوبی برای رفتارهای مشکل‌آفرین بعدی هستند. در واقع، بر اساس ویژگی‌های شخصیتی، می‌توان دامنه‌ی وسیعی از رفتارهای مشکل‌آفرین را پیش‌بینی کرد (مانند سوءمصرف دارویی، بزهکاری، ترک‌تحصیل، عملکردهای ضعیف و مشکلات سلامت روانی).
این گروه از ویژگی‌های شخصیتی اغلب نشان‌دهنده‌ی مهارت‌ها و توانش‌های کم اجتماعی‌اند. برای مثال‌، ممکن است افراد با سطوح کنترل ضعیف، کنترل تکانه‌های خود را خیلی سخت بدانند، اما روش‌های غیرقابل قبول اجتماعی برای آنان بسیار آسان باشد و به راحتی به آن عمل کنند. این افراد نمی‌توانند بر فعالیت‌های هدفمندی مانند فعالیت‌هایی که برای عملکرد موفق در مدرسه ضرورت دارند، متمرکز شوند. این رفتارهای غیرماهرانه احتمال طردشدن از طرف همسالان و قضاوت منفی از سوی معلم را افزایش می‌دهند (داج (5) و همکاران، 1986).
کامرانی‌فکور، رسول‌زاده طباطبایی و اللهیاری (1382)، خصوصیات روانی دختران و زنان ویژه و دختران و زنان عادی را مقایسه کردند. بدین‌منظور 60 نفر از دختران و زنان بزهکار و روسپی 15 تا 35 ساله‌ای را که در مراکز بازپروری زنان آسیب‌دیده‌ی اجتماعی سازمانی بهزیستی و زندان اوین نگهداری می‌شدند، انتخاب کرده و آنها را از نظر میزان هیجان‌طلبی، هوش، حرمت خود و هویت با 60 دختر و زن عادی که در شهر تهران سکونت داشتند، مقایسه کردند. نتایج نشان داد زنان ویژه به طور معناداری در مقیاس هیجان‌خواهی و خرده‌مقیاس‌های آن از جمله تجربه‌طلبی، بازداری‌زدایی و ملال‌پذیری نمره‌های بهتری را در مقایسه با زنان عادی به دست آوردند. همچنین زنان ویژه در مقایسه با زنان عادی به طور معناداری در آزمون‌های هوش و حرمت خود نمره‌های کمتری را کسب کردند.

عملکردهای خانوادگی

اعمال و رفتارهای والدین و تعاملات خانوادگی افراد با رفتارهای بزهکارانه ارتباط دارد (گلاک (6) و گلاک، 1986). مرور پیش‌بینی‌کننده‌های مهم بزهکاری در نوجوانان پسر، نشان داد که اعمال، رفتار و عملکردهای خانوادگی، مهم‌ترین و اولین پیش‌بینی‌کننده‌ی بزهکاری در آنان است. عناصر مهم رفتارهای خانوادگی عبارتند از عدم تجانس و ناهمگونی، سهل‌انگاری، دعوا، درگیری و مشاجره، رفتارهای انضباطی بسیار تنبیه‌کننده و توأم با سخت‌گیری، تعاملات خانوادگی توأم با سردی، بی‌محبتی و طردکردن، فقدان ارتباط با فرزندان، منفعل‌بودن و عدم آگاهی والدین از روابط فرزندشان با همسالان خود، عدم نظارت والدین بر فعالیت‌های اوقات فراغت نوجوانان و تنبیه جسمانی و فیزیکی. شواهد نشان می‌دهند که این ویژگی‌ها نه تنها پیش‌بینی‌کننده‌ی خوبی برای شروع و تداوم رفتارهای بزهکارانه‌اند، حتی می‌توانند انواع مختلف و اشکال مختلف رفتارهای بزهکارانه را پیش‌بینی کنند؛ اشکال مختلف بزهکاری شامل جرایم پرخاشگرانه، جرایم خاص و استفاده از مواد مخدر و داروهاست.
پژوهش شهریاری احمدی (1383) از جمله پژوهش‌های داخلی است که تأثیر ساختار خانواده را بر میزان تمایل نوجوانان به بزهکاری مورد بررسی قرار داده است. متغیرهای مربوط به ساختار خانواده شامل خانواده‌ی تک‌والدی- دو والدی و ناسازگار- والدین ازدواج مجدد کرده بود. نتایج نشان داد در دو گروه دختران و پسران تفاوت معناداری بین نوجوانان در خانواده‌های با ساختار ناسازگار و خانواده‌های عادی و خانواده‌های ناسازگار با خانواده‌هایی که والدین ازدواج مجدد کرده‌اند، از نظر تمایل به بزهکاری مشاهده شد، اما جنسیت در میزان گرایش به بزهکاری تأثیر معناداری نداشت.
سامنیگو و گنزالس (7) (2003)، به بررسی اثر وضعیت فرهنگ‌پذیری نوجوانان بر رفتارهای بزهکارانه‌ی آنان پرداختند. آنان 214 دختر و پسر نوجوان دبیرستانی (93 پسر و 121 دختر) آمریکایی مکزیکی تبار را با میانگین سن 15 سال، مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که 4 متغیر واسطه‌گر از جمله تعارضات خانوادگی، بازبینی و نظارت مادرانه، انضباط ناهمگون و ناهماهنگ، درگیری‌های منفی با همسالان، اثر وضعیت فرهنگ‌پذیری را بر رفتارهای بزهکارانه میانجی‌گری می‌کنند.
وگا (8) و همکاران (1995) دریافتند نوجوانان آمریکایی لاتین که فرهنگ‌پذیری بیشتری دارند، بیشتر در معرض خطر انجام رفتارهای بزهکارانه قرار دارند تا آنهایی که فرهنگ‌پذیری کمتری دارند. این یافته‌ها نشان می‌دهند که علاوه بر متغیرهای مذکور، میزان فرهنگ‌پذیری نوجوانان نیز در رفتارهای بزهکارانه‌ی آنان نقش دارد.
آمار محکومان قضایی در کشورمان نشان می‌دهد که از مجموع 52013 بزه در سال 1377، به طور کلی 21318 مورد آن یعنی در حدود نیمی از آن در سنین 15 تا 24 سالگی اتفاق افتاده است. همچنین گزارش اداره‌ی بهداشت مدارس از دانش‌آموزانی که اختلالات رفتاری داشته‌اند، حاکی از این است که بزهکاری‌ها رقم بیشتری را به خود اختصاص داده است. جدول 1 اختلال رفتاری را در دانش‌آموزان دبیرستانی نشان می‌دهد (به نقل از احمدی، 1382).

جدول 1. فراوانی و نوع اختلالات رفتاری در دانش آموزان دبیرستانی

نوع اختلال

فراوانی

بی‌قراری و اضطراب

6158

ولگردی

2621

پرخاشگری و حالت‌های تهاجمی

5218

فرار از مدرسه

4783

دزدی

3028

افسردگی

8222


یافته‌های جدول 1 نشان می‌دهد که بیش از دوسوم دانش‌آموزان مراجعه‌کننده، به بی‌قراری و بزهکاری‌هایی مانند ولگردی، پرخاشگری، فرار از مدرسه و دزدی مبتلا هستند. تحقیق در مورد 96 نوجوان بزهکار در کانون اصلاح و تربیت تهران، نشان داد که بیشترین مورد بزهکاری در سنین 15 تا 17 سالگی رخ داده است (انجمن اولیا و مربیان، 1361).

جدول 2. درصد و نوع بزهکاری‌های مختلف در کانون اصلاح و تربیت تهران

سن

درصد

14-10

28

17-15

66

20-18

6

نوع بزه

درصد

سرقت

51

لواط

34

ضرب و جرح

15


همان‌گونه که در جدول 2 مشاهده می‌شود، بیشتر بزهکاری‌ها مربوط به سنین 15 تا 17 سال یا سنین نوجوانی است. احتمالاً بزهکاری‌ها در نوجوانان به این علت است که آنها نیرو و انرژی فوق‌العاده‌ای دارند که به دلیل مشکلات شخصی، خانوادگی یا اجتماعی نمی‌توانند از این انرژی و نیروی خود در جهت صحیح استفاده کنند. حداقل سن بزهکاری در جوامع مختلف متفاوت است، اما در کانون اصلاح و تربیت تهران حداقل سن بزهکاری برابر با 10 سال است. نوع بزهکاری نیز در جوامع مختلف متفاوت است، همان‌گونه که در جدول 2 مشاهده می‌شود، سرقت، لواط و ضرب و جرح از جمله بزه‌هایی است که در نوجوانان ساکن در کانون اصلاح و تربیت تهران مشاهده شده است.
اولین محیطی که زمینه‌ی بزهکاری را در فرد ایجاد می‌کند، خانواده است. اغلب بزهکاران از خانواده‌های آشفته و از هم‌پاشیده‌اند. پژوهشی که روی کودکان بزهکار ساکن در کانون اصلاح و تربیت تهران در سال 1361 انجام شد، نشان داد که یک‌سوم پدران و یک‌دهم مادران این کودکان بزهکار دارای شخصیت ضداجتماعی یا مبتلا به الکلیسم بودند. یافته‌های این تحقیق را در جدول 3 مشاهده می‌کنید.

جدول 3. فراوانی مشکلات خانوادگی در کودکان و نوجوانان بزهکار ساکن در کانون اصلاح و تربیت تهران

نوع اختلال

فراوانی

عدم تفاهم و درگیری والدین

30

سختگیری و عصبانیت پدر

35

کتک‌زدن کودکان

65

اعتیاد والدین

27

عدم محبت و حمایت

50

طلاق یا فوت والدین

30


همان‌طور که در جدول 3 مشاهده می‌شود، یک‌سوم از خانواده‌های بزهکاران با یکدیگر درگیری داشته‌اند، حدود دو سوم آنان از تنبیهات بدنی استفاده می‌کرده‌اند، یک‌دوم آنان به فرزندان خود محبت نمی‌کرده‌اند، و در حدود یک‌سوم آنان مبتلا به اعتیاد بوده‌اند. این یافته‌ها نشان‌دهنده‌ی اهمیت و نقش شیوه‌های فرزندپروری در شکل‌گیری بزهکاری کودکان و نوجوانان است.
دوستان و همسالان بزهکار نقش مهمی در بزهکاری نوجوانان دارند. در سؤال بزهکاران کانون اصلاح و تربیت تهران در این‌باره که از چه کسی بزه را فرا گرفته‌اند، به نقش دوستان و همسالان اشاره شده است. نتایج این بررسی را در جدول 4 مشاهده می‌کنید (کانون اصلاح و تربیت تهران، 1361).

جدول 4. فراوانی نقش افراد در بزهکاری نوجوانان

نوع اختلال

فراوانی

دوستان و همسالان

44

بزهکار

29

خود شخص

4

اقوام

23

اتفاقی و بدون تقصیر

23


همان‌طور که در جدول 4 مشاهده می‌شود، دوستان و همسالان بزهکار بیشترین نقش را در انجام رفتارهای بزهکارانه نوجوانان داشته‌اند.

عملکردهای تحصیلی و نگرش به مدرسه

شکست تحصیلی، یکی از بهترین پیش‌‌بینی‌کننده‌های مشخص‌شده برای الکلیسم و اعتیاد به مواد مخدر، رفتار بزهکارانه، حاملگی نوجوانان، مردود شدن و اخراج از مدرسه است (گریسام و شپارد (9)، 1989). تعهد کم به قراردادها و قوانین اجتماعی و عدم دلبستگی به افراد سازگار از نظر اجتماعی و فرااجتماعی نیز می‌تواند بزهکاری را پیش‌بینی کند. دلبستگی کم به مدرسه، اغلب از طریق عدم علاقه به مدرسه یا افرادی که در مدرسه‌اند، مشخص می‌‎شود. از سوی دیگر، تعهد کم به مدرسه، اغلب با تلاش اندک برای انجام تکالیف مدرسه و عدم حضور یا حضور کم در مدرسه و کلاس درس مشخص می‌شود.
اگرچه در مطالعات طولی رابطه‌ی عوامل مربوط به مدرسه با بزهکاری بعدی افراد اثبات‌شده، اما برخی از شواهد نشان می‌دهند که در تفسیر این ارتباط به عنوان رابطه‌ی علت و معلولی و به صورت علّی باید محتاط بود، عملکرد تحصیلی تحت تأثیر مهارت‌های اجتماعی دانش‌آموزان قرار می‌گیرد، همچنین عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان مهارت‌های اجتماعی آنان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. اغلب درجه‌بندی معلم‌ها و همسالان از مشکلات رفتاری کنونی فرد، عملکرد تحصیلی و مشکلات بعدی رفتاری او را پیش‌بینی می‌کنند (اسپیواک و سیانسی (10)، 1987).

ارتباط با همسالان بزهکار

به احتمال زیاد، کودکانی که همسالانشان در فعالیت‌های بزهکارانه درگیر می‌شوند، دست به رفتارهای بزهکارانه می‌زنند. تبیین‌های نظریه‌ی یادگیری اجتماعی در مورد داشتن رابطه با همسالان بزهکار، نشان می‌دهد که همسالان بزهکار، یکدیگر را از طریق اصول یادگیری شرطی تحت‌تأثیر قرار می‌دهند (اکرز (11) و همکاران، 1979). همسالان بزهکار الگوهای رفتاری‌ای را برای یکدیگر به منظور تقلید فراهم کرده و با پاداش‌دادن و عدم تنبیه این رفتارها آنها را تقویت می‌کنند. به علاوه، افراد موضوعات ارزشی رفتاری خوب یا بد را (هنجارها، نگرش‌ها، سوگیری‌ها و جهت‌گیری‌ها) از طریق ارتباط با گروه یاد می‌گیرند. هرچه افراد رفتاری را بیشتر به عنوان رفتار خوب یا لااقل رفتار معقول، منطقی و موجه تعریف کنند، احتمال بیشتری وجود دارد که به آن رفتار عمل کنند.
اغلب افراد بزهکار در گذشته مورد بی‌مهری همسالان خود واقع شده‌اند. به درستی معلوم نیست که آیا طردشدن از طرف همسالان منجر به بزهکاری می‌شود یا اینکه بزهکاری منجر به طردشدن از سوی همسالان می‌گردد. با این حال، برخی شواهد نشان می‌دهند که جوانان بزهکار خود را با نشان‌دادن رفتارها و شخصیت پرخاشگرانه در گروه دوستان جای می‌دهند.
برخی صاحب‌نظران اعتقاد دارند که طردشدن از گروه‌های یکپارچه‌ی اجتماعی ممکن است موجب محروم‌شدن کودکان طردشده از فرصت‌های مناسب برای یادگیری و برقراری تعاملات اجتماعی مثبت با همسالانی که رفتارهای سازش یافته و سالمی دارند، شود. از این رو کودکان طردشده از طرف همسالان که در مهارت اجتماعی کاستی‌هایی دارند، ممکن است رفتارهای سازش‌نایافته‌ی بیشتری را با برقراری ارتباط با کودکان طردشده‌ی دیگر بیاموزند و این رفتارهای سازش‌نایافته ممکن است با برقراری ارتباط با سایر کودکان پرخاشگر تقویت شوند (کوپراسمیت، کوی و داج (12)، 1990).
وایسنر و سیلبریسن (13) (2003)، طی مطالعه‌ای طولی که بر روی 318 نوجوان آلمانی 14 ساله انجام دادند، دریافتند که دارابودن دوستان با انحرافات و تخلفات زیاد، همدلی ضعیف بین والدین و نوجوانان، پیشرفت تحصیلی ضعیف و کنترل و نظارت کم والدین، از جمله عوامل مهمی‌اند که با بزهکاری این نوجوانان رابطه‌ی تنگاتنگی دارند.

محدودیت‌ها و قیدو بندهای محیطی

ویژگی‌های محیطی، مانع بروز رفتارهای بزهکاری می‌شوند یا آن را افزایش می‌دهند. در بعضی محیط‌ها، نوجوانان فرصت‌های محدودی برای درگیرشدن در رفتارهای نامطلوب دارند و در برخی محیط‌ها، هنجارهای واضح، روشن و بدون ابهامی وجود دارند که رفتارهای معینی را ممنوع می‌کنند و جوانان کمتر دست به رفتارهای نامطلوب می‌زنند.
در سطح فردی، افرادی که مواد و داروهای روان‌گردان را به سادگی در جامعه یا محیط مدرسه به دست می‌آورند، بیشتر از مواد مخدر استفاده می‌کنند و بیشتر به سراغ آن می‌روند. در سطح کلان و در سطح اجتماعی، فراوان‌بودن و قابلیت دسترسی ساده به اسلحه در یک شهر با میزان قتل و آدم‌کشی به طور مثبت ارتباط دارد (مک‌دوال (14)، 1991).
ویژگی‌های کلاس درس و محیط مدرسه (برای مثال رسالت‌ها و اهداف تحصیلی قوی، ابهام‌زدایی از هنجارهای رفتاری، قابلیت پیش‌بینی، همگونی و تناسب در به کارگیری پیامدهایی برای رفتارهای نادرست و جو حمایت عاطفی و هیجانی)، به طور مستقیم رفتارهای مشکل‌آفرینی را که اولین‌بار در مدرسه اتفاق می‌افتند (نه رفتارهای بزهکارانه‌ی جدی‌تر را که ابتدا خارج از مدرسه رخ می‌دهند)، تحت‌تأثیر قرار می‌دهند (سازمان اصلاحات و پژوهش‌های آموزشی (15)، b 1993). با این حال، احتمال اینکه محیط‌های کلاس و مدرسه به طور غیرمستقیمی بزهکاری را با تحت‌تأثیر قراردادن ویژگی‌های فردی افراد و تجارب مدرسه‌ای که بزهکاری را به طور مستقیم تحت‌تأثیر قرار می‌دهند، تشویق کند، وجود دارد.
به طور کلی، پژوهش‌های انجام‌شده در مورد علل بزهکاری، نشان داده‌اند که تدابیر مؤثر پیشگیری‌کننده، رفتارهای بین‌فردی سازش‌یافته را افزایش می‌دهند، عملکردهای خانوادگی را اصلاح می‌کنند، عملکرد تحصیلی را بهبود می‌بخشند. نگرش‌های مطلوب و مساعدی در مورد قوانین و مقررات ایجاد می‌کنند و رابطه با همسالان بزهکار را کاهش می‌دهند. محیط‌هایی که عواقب رفتارهای فرااجتماعی را از طریق وضع هنجارها و انتظارات دقیق و بدون ابهام نشان می‌دهند نیز موجب کاهش بزهکاری می‌شوند. این مسئله موجب محدودکردن فرصت‌های فرد برای درگیرشدن در رفتارهای نادرست می‌شود و رفتارهای نادرست را به صورت همگونی خاموش می‌کند.

پی‌نوشت‌ها:

1. Block, Block & keyes
2. Shedler & Block
3. Smith & Fogg
4. Conger & Miller
5. Dodge
6. Glueck
7. Samaniego & Gonzales
8. Vega
9. Grissom & Shepard
10. Spivak & Cianci
11. Akers
12. kupersmidt, Coie & Dodge
13. Wiesner & Silbereisen
14. Mc Dowall
15. office of educational research and improvements

منبع مقاله :
خدایاری‌فرد، محمد، عابدینی، یاسمین؛ (1391)، مشکلات سلامتی نوجوانان و جوانان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط