جلوه نگاه مهدوی در مهندسی فرهنگی

ضرورت جایگاه مهدویت در مهندسی فرهنگی در گفتگو با دکتر موسوی گیلانی در چند سال اخیر، بحث مهندسی فرهنگی بسیار مورد توجه متولیان و مدیران فرهنگی کشور قرار گرفته است و کلیه مباحث مرتبط با این مقوله به منظور برنامه ریزی دقیق مورد توجه، بوده است. «مذهب» از مهمترین مؤلفه ها در مهندسی فرهنگی است و «مهدویت» جایگاه ویژه ای را در مذهب تشیع به خود اختصاص داده است. با این مقدمه، می توان گفت وجود مؤلفه مهدویت در مهندسی فرهنگی کشور ضرورتی انکارناپذیر دارد.
چهارشنبه، 19 تير 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جلوه نگاه مهدوی در مهندسی فرهنگی
جلوه نگاه مهدوی در مهندسی فرهنگی
جلوه نگاه مهدوی در مهندسی فرهنگی

نويسنده: زهره کهندل

ضرورت جایگاه مهدویت در مهندسی فرهنگی در گفتگو با دکتر موسوی گیلانی

در چند سال اخیر، بحث مهندسی فرهنگی بسیار مورد توجه متولیان و مدیران فرهنگی کشور قرار گرفته است و کلیه مباحث مرتبط با این مقوله به منظور برنامه ریزی دقیق مورد توجه، بوده است. «مذهب» از مهمترین مؤلفه ها در مهندسی فرهنگی است و «مهدویت» جایگاه ویژه ای را در مذهب تشیع به خود اختصاص داده است. با این مقدمه، می توان گفت وجود مؤلفه مهدویت در مهندسی فرهنگی کشور ضرورتی انکارناپذیر دارد.
درباره اهمیت این موضوع و طرح بحث به عنوان مسأله ای جدی، با دکتر سید رضی موسوی گیلانی، دبیر علمی همایش مهدویت و صاحب نظر در این خصوص، گفتگو کرده ایم که در ادامه می آید.
▪ آقای موسوی گیلانی، مهندسی فرهنگی مقوله ای است که چند سالی است مورد توجه مدیران و متولیان کشور قرار گرفته است. آنچه در این مبحث مورد توجه قرار می گیرد، موضوع مذهب و بخصوص مؤلفه مهدویت است. چگونه این مؤلفه در بحث مهندسی فرهنگی ضرورت می یابد؟
ـ از آنجا که مباحث فرهنگی در مباحث جامعه شناسی گره می خورد، حوزه گسترده ای را شامل می شود. بنا به تعریف تیلر(جامعه شناس) که می گوید: فرهنگ مجموعه تعالیم تاریخی، ادبی، زبان، مذهب و اندیشه ها و باورهای یک ملت را شامل می شود، می توان گفت یکی از مؤلفه های مهم فرهنگی، مسأله مذهب و عناصر متعلق به آن است.
جامعه ای دینی مثل ایران را تصور کنیم اگر بخواهیم به دنبال نوعی مهندسی فرهنگی در آن باشیم، طبیعی است که مذهب عنصر مهمی خواهد بود و نمی توانیم آن را در تفکرات خود نادیده بگیریم و باید مذهب را به عنوان یک مؤلفه فرهنگی بپذیریم. اگر جامعه ای دینی مثل ایران را تصور کنیم که اگر بخواهیم به دنبال نوعی مهندسی فرهنگی در آن باشیم، طبیعی است که مذهب عنصر مهمی خواهد بود و نمی توانیم آن را در تفکرات خود نادیده بگیریم و باید مذهب را به عنوان یک مؤلفه فرهنگی بپذیریم.
اگر در جامعه ای مثل هندوستان بخواهید طرح فرهنگی را پیاده کنید یا مدیر فرهنگی باشید یا در جامعه ای مسیحی یا لائیک یا مسلمان، نمی توانید باورهای اجتماعی و آیینهایی را که توده مردم به آنها باور دارند، نادیده بگیرید. پس برای چینش الگوی فرهنگی در آن جامعه باید به مؤلفه های اعتقادی مردم توجه داشت. در جامعه شیعی ایران نیز اعتقاد به مهدویت در مسأله فرهنگی، عنصر مهمی است. برای مثال، در تحولات سیاسی ایران طی دوران گذشته یکی از مؤلفه های با اهمیت و تأثیرگذار، مسأله مهدویت بوده است.
«حامد الگار» یکی از مسلمانان مقیم آمریکا، در تحلیل از انقلاب اسلامی ایرا ن، سه مؤلفه مهم از جمله مفهوم عاشورا، عدم مشروطیت حکومتها در تاریخ شیعه و اعتقاد به مهدویت را از تأثیرگذارترین موارد در این تحول جهانی عنوان کرده است. این یکی از مواردی است که اهمیت نقش مهدویت را در تحلیل مهندسی فرهنگی نشان می دهد. در بحث عرفان نیز که مؤلفه امامت در تفکر شیعی در آن بسیار اهمیت دارد، می بینیم که بحث انسان کامل به امامت مهدوی گره می خورد.
به اعتقاد من، مهندسی فرهنگی در جامعه ما باید با اعتقاد به مهدویت باوری، در حوزه هایی که نام می برم به صورت جدی مورد توجه قرار گیرد.
نمی توان فلسفه تاریخ شیعه به این معنا که روند تاریخ شیعه به کجا منتهی می شود، یا بحث آینده جهان را که امروز در ادبیات سیاسی مطرح است، بیان کرد و به مسأله مهدویت توجهی نکرد.
به این جهت، بحث مهدویت در نگاه ایران به آینده جهان بسیار با اهمیت جلوه می کند. در نتیجه چنانچه براساس تعریف دیگر فلسفه تاریخ، عرصه عرفان و علوم سیاسی را جزء عناصر فرهنگ بدانیم، بی تردید در این عرصه ها بحث مهدویت، مسأله ای جدی است.
▪ توضیحات شما در بحث مهدویت تقریباً ضرورت آن را در مهندسی فرهنگی نمایان کرد. کمی جزئی تر بحث را بررسی کنیم. به نظر شما، مؤلفه انتظار که از مهدویت نشأت می گیرد، چه کارکردی در بحث کلان فرهنگی می تواند داشته باشد؟
ـ اگر بپذیریم که در اعتقاد شیعی، سرانجام تاریخ و جوامع، نیکو و خیر است، این سرانجام نیکو توسط یک منجی آسمانی محقق می شود.
طبیعی است در عرصه فردی و اجتماعی، این مورد مفهوم انتظار را ایجاد می کند. بسیاری از مصلحان سیاسی و اجتماعی در دوران تاریخ، خود را به مفهوم انتظار متصل کرده بودند. همان طور که در سؤال قبل پاسخ دادم بسیاری از خیزشهای سیاسی به بحث مهدویت مربوط بوده است. در بحث روانشناسی اجتماعی هم، مهدویت این تأثیر را دارد. برای مثال، اگر فردی میهمان عزیزی داشته باشد، تمام تلاش خود را برای نظافت خانه اش به کار می گیرد.
اولین کارکرد مفهوم انتظار این است که فرد وضعیت درونی خود را سامان می دهد و این به معنای ارتقای جایگاه فرهنگ در سطح کلان تر اجتماع است. در طول تاریخ شیعه نیز، انسانهای معتقد به مهدویت، هم در عرصه فردی و هم اجتماعی، زمینه آمادگی را در خود و محیط اطراف خود به وجود می آوردند. بنابراین، افرادی که به دنبال ترسیم مهندسی فرهنگی برای جامعه ما هستند، باید کارکردهای مهدویت را مدنظر قرار دهند.
▪ با توجه به اشاره ای که از ظرفیتهای مذهب در کارکردهای فرهنگی یک جامعه داشتید، تا چه میزان مدیران فرهنگی ما توانسته اند از باورها و اعتقادهای دینی و مذهبی مردم در عرصه فرهنگ سازی و ارتقای جایگاه آن بهره ببرند؟
ـ این پرسش را باید از نگاه تاریخی مورد بررسی قرار دهیم. در جامعه ما، اعتقاد به مذهب، موردی بوده که مردم ما قانون پذیر باشند و به مفاهیم اخلاقی توجه کنند. امروزه در جوامع مدرن، مفهومی را داریم با عنوان «مدیریت علمی»؛ بدین معنا که سیستم به گونه ای ساماندهی شود که افراد به خاطر سیستم به چارچوبهای اجتماعی وفادار شوند. برای مثال، کارت ساعت برای وفاداری زمان ورود و خروج افراد به محل کار است. در جوامع دینی آنچه نقش مدیریت علمی را همیشه در طول تاریخ ایفاد می کرد، مذهب بود که در عرصه های فردی و اجتماعی بر فرد تأثیر می گذاشت.
از دیدگاه تاریخی، اعتقاد به مذهب از مهمترین و کلان ترین شاخصهای مدیریت اجتماعی در جوامع بوده است. بی تردید، اگر در تاریخ گذشته سیر کنیم، حتی در دوره ای که در غرب مدرنیته تجربه شد و وارد جامعه ما نشده بود، یکی از مهمترین شاخصهایی که می توانست کارکرد مدیریت علمی را داشته باشد، مذهب بود.
بنابراین زمانی که مهندسی فرهنگی در یک جامعه دینی پیاده می شود، مؤلفه های مذهبی در عرصه های فردی و اجتماعی کارکردی گریزناپذیر دارد و امروز هم اگر قرار باشد مدلی برای مدیریت فرهنگی تعریف شود، مذهب همچنان اهمیت خود را دارد.
▪ شما بر بحث مذهب در مدیریت فرهنگی جوامع تأکید دارید؛ اما در جامعه امروز ایرانی که با هجمه های فرهنگی و تبلیغاتی از سوی غرب مواجه است و با قدرت بسیار بالای آن که در افکار نسل جوان تزریق شده است، مذهب باز هم می تواند جایگاه خود را در فرهنگ داشته باشد؟ آیا بحث مذهب می تواند با جریان غیردینی و تبلیغاتی که به اسم مدرنیته که در دنیا و بویژه کشورهای جهان سوم ریشه دوانده، مبارزه کند؟ البته این موضوع را می خواهیم در مقیاس کوچکتر و قرار گرفتن موضوع مهدویت در مهندسی فرهنگی کشورمان بررسی کنیم؟
ـ پاسخ این پرسش در پروژه کلان تری قرار می گیرد پس از رنسانس که مدرنیته مطرح شد، بی تردید مدرنیته (البته نه ذات آن به صورت صرف) با چارچوبهای اخلاقی و مذهبی سازگار نبود. برای مثال، سنت گرایان در غرب معتقد بودند با توجه به کارکردهای اجتماعی مدرنیته، این مورد مجموعه ای از نیازهای اعتقادی و مفاهیم انسانی را از ما گرفت.
در سطح کلان تر می توان گفت، در دوره ای که مدرنیته را تجربه و با محصولات آن زندگی می کنیم، باید به این پرسش پاسخ دهیم که آیا می توان ضعفهای مدرنیته را با مذهب رفع کرد. البته، مؤلفه مهم مذهب، بحث مهدویت است که در حوزه های خاصی می تواند برایمان کارکرد داشته باشد، بویژه در آینده جهان، زیرا بسیاری از تفکرات نگاه بدبینانه به سرنوشت جهان دارند، هر چند اعتقاد به منجی گرایی در ادیان دیگر، ضد این نگاه است. در عرصه فلسفه تاریخ، سیاسی، آینده جهان و حتی عرفان، مؤلفه مهدویت می تواند کارکرد پیدا کند. در دوره مدرن، پرسشهایی که انسان معاصر آنها را مطرح می کند، بدون تردید مذهب در پاسخ به آن می تواند به کمک او بیاید؛ بویژه در طرح سؤالهای جدی و اساسی در خصوص جاودانگی، سعادت، خوبی و مفاهیم اخلاقی و انسانی که مذهب به آنها پاسخ داده و راهکار پیشنهاد می کند.
در مقوله مهندسی فرهنگی نیز اگر از ابزار مدرنیسم استفاده می شود، مذهب نقش اساسی و بنیادی در آن دارد. با این تفاسیر در مباحث فلسفه تاریخ، آینده جهان و مسائل سیاسی و فرهنگی، بحث مهدویت نیز نمود می یابد.
در مجموع می توان گفت، بحث مهدویت در مهندسی فرهنگی کشور جایگاهی انکارناپذیر دارد و ضرورت وجود آن بسیار با اهمیت است.
منبع: روزنامه قدس




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط