درآمدی بر مهندسی فرهنگ و مهندسی فرهنگی
نويسنده: دكتر مهدي ناظمي اردكاني
مقدمه:
1- شوراي عالي انقلاب فرهنگي مركز مهندسي فرهنگي كشور به حساب ميآيد. مهندسي فرهنگي كشور، نيازمند داشتن نگاه بلندمدت و بصيرتي راهگشا به آينده فرهنگي است تا اين مجموعه كارشناسي زبده و ناب فرهنگي بتواند مجمع تشخيص مصلحت نظام را در سياستگذاري كلان كشور هدايت كند (فرمايشات مقام معظم رهبري در سال 1831).
2- علاوه بر مهندسي فرهنگي كشور، وظيفه مهم و اصلي ديگر شوراي عالي انقلاب فرهنگي، مهندسي فرهنگ كشور است. فرهنگ كشور به يك نظم و جهت گيري و جهتيابي و انسجام بخشهاي گوناگون دولتي و غيردولتي در باب فرهنگ نيازمند است. اين شورا مسئوليت دارد كه فرهنگ موجود كشور را بشناسد اگر در آن ضعفهايي وجود دارد آن را اصلاح كند و اگر در آن نفوذي هست، راه نفوذ را ببندد. (فرمايشات مقام معظم رهبري در سال 1831)
شوراي عالي انقلاب فرهنگي در انجام وظيفه و مأموريت خاص خود كه مهندسي فرهنگي كشور است مشخص ميكند كه فرهنگ ملي، فرهنگ عمومي و حركت عظيم درونزا و صيرورت بخش و كيفيت بخشي كه به عنوان فرهنگ در درون انسانها و در جامعه لازم است وجود داشته باشد، چگونه بايد باشد. اشكالات و نواقصي كه در وضعيت موجود دارد چيست و چگونه بايد رفع شود (فرمايشات مقام معظم رهبري در سال 1831).
مهندسي فرهنگ بدين مفهوم است كه با يك بصيرت و يك فكر كلان و نگاه برتر و بالاتر، همه جريانهاي فرهنگي داخل و خارج كشور ديده شده و مشخص شود كه عناصر فرهنگي با چه كيفيتي بايد باشند و حقيقت فرهنگ بايد به كدام سمت برود. از سوي ديگر بايد حركت فرهنگ به سمت مطلوب، هدايت و مراقبت شود. هدايت و مراقبت حركت فرهنگ به سمت مطلوب با مهندسي فرهنگي كشور انجام می پذيرد (فرمايشات مقام معظم رهبري در سال 3831).
مهندسي فرهنگ و مهندسي فرهنگي كشور، وظيفه و مأموريتي است كه از عمق و پيچيدگي بالايي در حوزه مديريت راهبردي كشور برخوردار است. لازمة انجام چنين وظيفهاي بهرهگيري از نتايج تلاشهاي علمي و پژوهشي و مطالعاتي در موضوع فرهنگ و توسعه فرهنگي و در اختيار داشتن اطلاعات استراتژيك فرهنگي با رصد مستمر فرهنگي كشور و جهان ميباشد. امكان تجزيه و تحليل و بهره گيري از نتايج پژوهشهاي فرهنگي انجام شده و اطلاعات استراتژيك فرهنگي براي انجام تصميم گيريهاي استراتژيك و مهندسي فرهنگ و مهندسي فرهنگي كشور زماني فراهم خواهد بود كه شوراي عالي انقلاب فرهنگي داراي عقبه علمي، فكري مناسب و اتاقهاي فكر براي تأمين دانش و بصيرت مديريت راهبردي فرهنگي كشور باشد (فرمايشات مقام معظم رهبري در سال 3831).
• مفهوم شناسی
مفهوم و تعريف سيستم: سيستم را ميتوان يك «كل» تشكيل شده از يك دسته عوامل و اجزاء كه «زير سيستم» خوانده ميشوند و بر اساس يك طراحي طبيعي و يا ايجاد شده (مصنوعي) هم از لحاظ ساختاري و هم از نظر كاركردي براي دستيابي به هدفهاي كل سيستم با هم وابسته و در مراودة دائم هستند، در نظر گرفت.
در حقیقت سيستم مجموعهاي از اجزاي به هم وابسته است كه آن اجزا در راه رسيدن به هدف معيني با هم هماهنگ شده اند و به شكل يك مجموعه يكپارچه داراي ويژگي و توانائيهائي هستند كه از جمع ويژگيها و توانائيهاي انفرادي اجزاء (زير سيستمها) آن متفاوت است.
بنابراین هر گاه كه موضوع مهندسي سيستم مطرح ميشود جايگاه اجزاي سيستم، تعامل آنها با یکدیگر و در جهت هدف حركت كردن آنها موضوعيت دارد.
در موضوع فرهنگ تعاريف متعدد و زيادي هست. با وجود بيش از سيصد تعريف مختلف از فرهنگ، در مهندسي فرهنگ و مهندسي فرهنگي كشور تعريفي مبنا قرار ميگيرد كه در آن:
– تعريف حداكثري از فرهنگ
– نگاه سيستمي به فرهنگ
– ارتباط نظام فرهنگ با ساير نظامات جامعه لحاظ شده باشد.
يكي از تعاريفي که قابل استفاده است، تعریفی است که به تركيب فرهنگ اشاره ميكند؛ يعني فرهنگ را مجموعهاي از عناصر ميبيند كه اين عناصر در تعامل با همديگر هستند و يك كل را ميسازند. بنابراين اگر فرهنگ را يك سيستم ببينيم، مهندسي فرهنگ، مهندسي سيستم فرهنگ هست؛ يعني براي مهندسي فرهنگ بايد اجزاي فرهنگ را در جاي خودشان قرار دهيم و تعامل آنها را به خوبي با هم برقرار كنيم.
در كنار مهندسي سيستم، بحث مديريت سيستم را داريم. قاعدتاً یک سيستم نخست مهندسي شده بعد از آن مديريت می شود توالی و تناسب مديريت و مهندسي به اين ترتيب با هم برقرار ميشود
• سیستم فرهنگ در طبقه بندی سیستم ها
جايگاه فرهنگ به عنوان يك سيستم ،جايگاهي است كه سيستمهاي متكاملتر را در بر ميگيرد. وقتي فرهنگ را به عنوان يك سيستم در نظر بگيريم قاعدتاً بايد اجزاي آن را مورد توجه و در حقيقت مدل سيستمي آن را مد نظر قرار بدهيم.
در يك تعريف، فرهنگ را ترکیبی از سه لايه دانستهاند كه عبارتند از: لايه بنيادي، مفروضات اساسي، لايه مياني، ارزشها و لايه بيروني كه لايه نمادها و رفتارهاست.
در هر لايه عناصري هستندكه اين عناصر در تعامل با همديگر قرار ميگيرند
• مهندسی فرهنگ
• مهندسی فرهنگی
مهندسي کشور ها دارای انواعي است و جوامع را بر حسب اهداف غايي آنها باید مهندسي كرد. اگر اهداف غايي جامعهاي، اهداف فرهنگي باشد، این جامعه ملزم خواهد بود هم خود را مهندسي فرهنگي كند و هم مديريت فرهنگي را بر مجموع اجزاءجامعه حاكم كند. مديريت فرهنگي در اينجا منظور مديريت دستگاههاي فرهنگي نيست، بلكه در همه حوزهها باید مديريت فرهنگي حاكم باشد. اهداف غايي مديران اقتصادي و سیاسی هم باید اهداف فرهنگي باشد.
واژه هایی كه خيلي با آنها در موضوع مهندسی فرهنگی کشور سروكار داريم؛ عبارت اند از: «كاركرد» و «ساختار». هر سازماني، هر نهادي، هر جايگاه سازماني به دنبال اهدافي است، يا به دنبال تأمين نيازي از جامعه هست. آن مجموعه وظايف و فعاليتهاي اصلی را كه يك سيستم بر عهده دارد، به عنوان كاركرد سيستم منظور ميكنند. بنابراين از دل اهداف، كاركردها بيرون ميآيند و متناسب با كاركردها، ساختارها درست ميشوند. ساختارها همان سازمانها و دستگاهها و نهادهايي هستند كه به طور عيني مشاهده ميكنيم. در بحث مهندسي فرهنگي کشور، هم بايد كاركردها را مشخص كنيم و هم ساختارها را متناسب با آنها شكل بدهيم.
• جایگاه مهندسی فرهنگی کشور
مهندسی فرهنگ ، مقدم برمهندسی فرهنگی کشور است. برای مهندسی فرهنگ نخست باید فرهنگ آرمانی را شناخت سپس فرهنگ موجود را شناسایی نمود و با توجه به امکانات و محدودیت های محیط های درونی و بیرونی، فرهنگ مطلوب (هدف)را تعیین نمود.
• اجزاء و انواع فرهنگ
فرهنگ شامل دو جزء اصلي است:
فرهنگ يك جامعه، اساس هويت آن جامعه است. فرهنگ كه ميگوييم اعم از:
مظاهر فرهنگي مانند زبان و خط و امثال اينها و آنچه باطن و اصل تشكيلدهنده پيكرة فرهنگ ملي است مثل: عقايد، آداب اجتماعي، مواريث ملي، خصلتهاي بومي و قومي. اينها اركان و مصالح تشكيلدهنده فرهنگ يك ملت است.
«مقام معظم رهبری 1831»
نكته مهم اين است كه اين دو جزء بايد در تعامل سيستمي با هم باشند. ظاهر فرهنگ بايد مبتني بر باطن فرهنگ باشد. انواع فرهنگ عبارت است از: فرهنگ ملی ، فرهنگ عمومی، فرهنگ تخصصی ، فرهنگ سازمانی.
• فرهنگ ملي
«مقام معظم رهبري 1831»
• فرهنگ عمومي
«مقام معظم رهبري 1831»
• فرهنگ تخصصي
«مقام معظم رهبري 1831»
• فرهنگ سازمانی
«مقام معظم رهبري 1831»
فرهنگ اداره، امروز معادل فرهنگ سازماني است و در ادبيات مديريت به عنوان يك مقوله جدي و مورد توجه است.
مهندسي فرهنگ كشور به اين معنا ست كه فرهنگ ملی، فرهنگ عمومی، فرهنگ تخصصی، فرهنگ سازمانی به يك نظم، جهت گيري، جهت يابي و انسجام برسند. با اين ديد همه دستگاهها و سازمانهاي كشورمان در موضوع فرهنگ نقش دارند.
دستگاههاي فرهنگي همانگونه مسؤول فرهنگ كشور هستند که سازمان حفاظت محيط زيست، مسؤول حفاظت محيط زيست كشور است. همه دستگاهها، چه بسا دستگاههاي اقتصادي که به ظاهر غیر فرهنگی تلقی میشوند می توانند در يك مقطعي فرهنگ سازتر از دستگاههاي فرهنگي باشند و نقش آنها در اصلاح يا تخريب يك فرهنگ خيلي زياد باشد.
• نقشه مهندسی فرهنگی کشور
براساس اين نقشه است كه شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان قرارگاه اصلي ميتواند جايگاههاي مؤثر نظام را هدايت كند. حتي مجمع تشخيص مصلحت را برای تهیه سیاست های پيشنهادی ضروری، راهنماییکند.
مقام معظم رهبری به صراحت اشاره دارند که شوراي عالي انقلاب فرهنگي مركز مهندسي فرهنگی و حراست كنندهي فرهنگ کشور است این قرارگاه اصلی به دو چيز احتياج دارد:
1ـ عقبه علمي و فكري 2ـ خط مقدم اجرايي. مجلس ، دولت ، قوه قضاييه و مجمع تشخيص مصلحت، خط مقدم اجرایی هستند و همه مراکز علمی وپژوهشی دانشگاهی وحوزوی، عقبه علمی و فکری شورای عالی انقلاب فرهنگی محسوب میشوند. الزام اساسی که برای اجرایی شدن نقشه مهندسی فرهنگی کشور وجود دارد، اعمال مدیریت راهبردی فرهنگی است. مديريت راهبردي دو وظيفه عمده بر عهده دارد:
1ـ شاخصهاي روشن و مشخصي براي هدف فرهنگی مشخص كند 2- نرخ موجود و نرخ هدف را تعیین کند. در اين مورد مقام معظم رهبري در ديدار اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگی اشاره دارند و می فرمایند: «بايد تاثیر مجموعه كارهايي را كه انجام ميدهيم مشخص كنيم و بتوانيم بسنجيم كه خروجي كارمان در مجموع نظام، در حوزه فرهنگ چگونه است». و اشاره ميكنند به يكي از بندهاي شرح وظايف شوراي عالي انقلاب فرهنگی و می فرمایند: «تعيين شاخصهاي ارزيابي وضعيت فرهنگی ،آموزشي و تحقيقاتي كشور به عهده شوراي عالي است». براساس اين شاخصها بايد بتوان وضعيت امروز فرهنگي كشور را به صورت كمي ارزيابي كرد و بعد هم وضعيت هدف را مشخص نمود.
• اجزاء نقشه مهندسی فرهنگی کشور
1- چه كارهايي بايد انجام شود.
2- چه كساني بايد اين كارها را انجام دهند.
3- چگونه بايد آن كارها انجام شود.
بنا براين بايد اول كاركردها را مشخص كنيم. ما از مجموعه نظاممان چه كاركردهايي انتظار داريم. قاعدتاً اين كاركردها در جهت هدف اصلي نظام جمهوري اسلامي كه رشد فرهنگ و ارزشهاي اسلامي است تعريف ميشود. وقتي اين كاركرد در سطح نظامها و سازمانهاو نهادها تعريف ميشود، مشخص ميگردد كه هر سازماني، هر مجموعهاي چه كاركردي بايد داشته باشد تا اين مجموعه كاركردها روي همديگر هدف کلان نظام را محقق كنند. بنابراين ساختارهايي كه در مجموعه نظام ما وجود دارند بايد متناسب با آن كاركرد كه مورد انتظار هست مهندسی شده باشند. مهندسی فرهنگ ومهندسی فرهنگی کشور ومدیریت فرهنگی کشور ، یکباره انجام نمی پذیرد بلکه پروسه ای است که به طور مستمر باید در حال انجام ودر حال تکامل باشد و همه دستگاهها وساختارهای کشور هم برای انجام آن مهندسی آماده شوند.
يك فرد، يك جمع، يك دستگاه نمی تواند مهندسي فرهنگ را انجام دهد. يك مجموعه كاركردهايي منجر به مهندسي فرهنگ خواهد شد. اين كاركردها عبارت از شناخت فرهنگ آرماني، شناخت فرهنگ موجود و تعيين فرهنگ هدف در انواع واجزاء فرهنگ میباشد.
انجام اين كاركردها كه خيلي سهل بيان ميشود كاري عظيم و پيچيده هست، كار فكري و علمي سنگيني ميطلبد كه انشاءالله با انجام آن وجه تمايز نظام جمهوري اسلامي با ساير كشورها و جوامعي كه به فرهنگ و ارزشهای اصیلی چون فرهنگ اسلامی پایبند نیستند قابل محقق شدن باشد.
وقتي نقشه مهندسي فرهنگ ومهندسی فرهنگی کشور ترسیم شود، آن وقت مشخص ميشود كه چه كارهايي، با چه اولويتي و توسط چه ساختارهايي باید انجام پذیرد.
در تهيه نقشه مهندسي فرهنگي نخست باید مهندسي فرهنگ صورت بگيرد، فرهنگ موجود، فرهنگ آرماني و فرهنگ هدف مشخص شود.سپس نوع مهندسي حاكم بر زير نظامهاي جامعه و بر كلان نظام جامعه مشخص شود، ضعفهاي آن ديده شود، وضعيت آرماني ترسیم گردد و با توجه به امکانات و محدودیت ها، نوع مهندسی مطلوب وقابل اعمال بر زیر نظام ها را تعیین کنیم بعد به سراغ اصلاح وتحول در ساختارهايي كه تاكنون ايجاد كرديم برويم.
به اين ترتيب نقشه مهندسي فرهنگي كشور به حول و قوه الهي مشخص ميشود. پس از تأييد و تصويب این نقشه در شوراي عالي انقلاب فرهنگي و تامین نظر مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، خط مقدم اصلی یعنی مجمع تشخیص مصلحت نظام ، مجلس شورای اسلامی، دولت و قوه قضائیه و سایر جایگاه های ذیربط باید نسبت به اجراء و پیاده نمودن این نقشه همت گمارند.