دادوستد نظاممند در آغاز دورهی شهرنشینی در ایران را میتوان در دو بخشِ درون منطقهای و برون منطقهای بررسی کرد. آثار باستانی متعددی از داد و ستد فرآوردههای صنعتی و کشاورزی در سرزمینهای شرق و جنوب شرق ایران در 4500- 300 ق م، به دست آمده است (1) و نیز از روابط تجاری ایران و سرزمینهای مجاور چون بینالنهرین آثاری یافت شده که متعلق به 3400- 3000 ق م است. (2) مناطق آغاز شهرنشینی در ایران نقش مهمی در تجارت با بینالنهرین و نیز حمل و نقل کالاهایی چون سنگ لاجورد از طریق شهرِ سوخته (3) و صدور اشیایی از سنگ صابون از تپه یحیی در کرمان داشته است. آثار به دست آمده از تپهی فرح آباد در دشت دهلران خوزستان حاکی از واردات سنگ ابسیدین از شرق آناطولی، مس از مناطقی ناشناخته، گوش ماهی از خلیج فارس، بازالت از سوریه یا آناطولی مرکزی و سنگ لاجورد از افغانستان به این محل است. (4) با مطالعهی الواح و مهرها و دیگر آثار به دست آمده از گودین تپه در دورهی کنگاور، بین راه کرمانشاه به همدان در ساحل جنوبی شاخهی شمال شرقی رود گاماسپ، متعلق به اواخر هزارهی چهارم پیش از میلاد، به نظر میرسد طرف معاملهی بازرگانان گودین، مرکز بزرگ شوش بوده و ارتباط گودین با جنوب بینالنهرین اهمیت چندانی نداشته است. بنابر آثار معماری گودین تپه، بازرگانان شوش در این محل به تجارت میپرداختهاند و دارای تجارتخانه و بایگانیهای متعلق به آن بودهاند. (5)
در تپه یحیی تجارت سازمان یافتهی درون منطقهای وجود داشته (6) و تجارت فیروزه با ساکنان تپه ابلیس در کرمان، مس با شهداد، صدف با مناطقی در خلیج فارس انجام میگرفته است. (7) ساکنان تپه یحیی در هزارهی چهارم پیش از میلاد ظروف سنگی خود را به تپه ابلیس صادر میکردند و در مقابل عقیق میخریدند. ساکنان تپه ابلیس نیز عقیق را از طریق تجارت غیرمستقیم با مناطق شرقی ایران، از شهداد به دست میآوردند. (8) بنابر شواهد موجود در تپه یحیی، در حدود 3400 ق م طبقهی IVC (4 سی) ساکنان این تپه به نظام جدید تجاری برون منطقهای دست یافتند و ارتباط مستقیمتری با بینالنهرین و مراکز خلیج فارس پیدا کردند. (9) اشیای به دست آمده از قبور شهداد (10) حاکی از ثروت فراوان اهالی این منطقه در نیمهی اول هزارهی سوم پیش از میلاد است. به نظر کابلی (11) که در شهداد حفاری کرده، انباشت این سرمایه از طریق کشاورزی نبوده است، زیرا خشکی زمینِ شهداد امکان کشاورزی گسترده را فراهم نمیساخت. به نظر باستانشناسان تنها راه انباشت چنان ثروتی در این محل، پیوستن شهداد به شبکهی وسیع تجارت درونمنطقهای و برونمنطقهای بوده است. (12) بقایای موجود در شهداد حاکی از روابط تجاری گسترده آنجا در نیمهی اول هزارهی سوم پیش از میلاد با بمپور و خوراب در بلوچستان، تپه یحیی و تپه ابلیس، شوش در خوزستان، شهر سوخته در سیستان، تورنگ تپه در دشت گرگان و تپه حصار در نزدیکی دامغان است. (13) افزون بر این، وجود روابط فرهنگی و تجاری میان شهداد، شهر سوخته و نمازگاه تپه در جمهوری ترکمنستان، ناحیهی بدخشان که سنگ لاجورد از آنجا وارد میشد، و موندیکاگ (14) در افغانستان، و سازماندهی لازم برای آن، با کاوشهای باستانشناسان به اثبات رسیده است. (15) سنگهای لاجورد در شهر سوخته تراش داده میشد، سپس بر اساس نوعی نظام مبادلاتی، نخست به شوش و از آنجا به شهداد و از طریق شهداد به شهرهای جنوبی بینالنهرین صادر میشد. (16) ایلام نیز در اواسط هزارهی سوم پیش از میلاد قلع را از راه زمینی، احتمالاً از طریق سند، از افغانستان وارد و به نواحی بینالنهرین صادر میکرد. (17)
آگاهی ما از تجارت در طول هزارهی دوم پیش از میلاد، به جز در مورد ناحیهی ایلام، اندک است. با این همه، بررسی آثار پیدا شده در محوطههای باستانی شمال شرقی ایران حاکی از وجود ارتباط تجاری این منطقه با درهی سند، بینالنهرین و آسیای صغیر است. (18)
آثار هنری به دست آمده از طبقهی IVB (4 ب) حَسَنلو (سدهی نهم پیش از میلاد) از قبیل مهرها و عاجهای کندهکاری شده و ظروف سنگی و شیشهای متعلق به سوریهی شمالی و آشور، حاکی از رابطهی تجاری این ناحیه با مناطق یاد شده از مسیرهای بازرگانی زاگرس است. (19) در کاوشهای باستانشناسان در محوطههای مادی، از جمله گودین تپه و نوشیجان تپه (سدههای هشتم و هفتم پیش از میلاد)، شواهد بسیار اندکی از مبادلات تجاری به دست آمده است. این امر بدان سبب است که در سالنامههای آشوری از اجناس مادی معمولاً به عنوان غنایم نام برده شده است. (20)
گسترش تجارت در دورهی هخامنشی مرهون چندین راه زمینی و دریایی بود که ایالتهای مختلف و ممالک تابع این پادشاهی را به هم پیوند میداد. یکی از این مسیرها از لیدیه آغاز میشد و با گذشتن از آسیای صغیر به بابل راه مییافت. دیگری از بینالنهرین، از سرزمین آشور میگذشت و در آسیای صغیر به دو شاخه تقسیم میشد. یکی از طریق کیلیکیه رو به شمال به دریای سیاه میرسید و دیگری رو به غرب در امتداد ساحل دریا به کرمان (21) (قرمان، نام قدیم آن لارنده: شهری در آسیای صغیر) ختم میگردید. مسیری نیز از سواحل شمالی دریای سیاه در امتداد دشتهای جنوبی روسیه، از ناحیهی اورال به سیبری میرسید و جادهای دیگر از کوههای زاگرس عبور میکرد. این جاده بابل را به همدان (اکباتان) پیوند میداد و تا باختر و مرزهای هند ادامه مییافت. مهمترین و طولانیترین مسیر تجاری با عنوان «جادهی شاهی» به طول تقریباً 2400کیلومتر از اِفِسوس در ساحل غربی آسیای صغیر به سارد و سپس از بینالنهرین در امتداد دجله، و از طریق شوش به تخت جمشید و پاسارگاد میرسید. (22) مسیر دریایی نیز از طریق کانال سوئز و دریای سرخ، ایران را به مصر میپیوست. (23)
در آغاز دورهی هخامنشیان معاملات پولی گسترش چندانی نیافته بود. این گفتهی هرودوت که پارسیان بازاری برای خرید و فروش نداشتند (24) دربارهی دورهی کوروش و نظام مبادلاتی پایاپای آن عصر است و در قیاس با معاملات پولی یونان گفته شده است. بنابر اسناد به دست آمده از دورهی کمبوجیه (530-522 ق م)، بازرگانان ایرانی وارد تجارت، بویژه خرید و فروش برده، شده بودند. (25) با ضرب سکه به دستور داریوش اول (حکـ: 522- 486 ق م)، (26) دادوستد از طریق پول نیز در ایران رواج یافت. آثاری که در مصر یافته شده، مانند آینهها و گلدانهایی که صنعتکاران پارسی آنها را تولید و صادر کرده بودند، حاکی از برقراری ارتباط تجاری نظاممند پس از زمان کوروش است. (27)
آب و هوای متفاوت ممالک تابع پادشاهی هخامنشی، در نوع ارتباط تجاری و گسترش آن تأثیر مهمی داشت. بابل واسطهی تجارت بین فنیقیه، فلسطین و سرزمینهای جنوب و شرق بینالنهرین، و همچنین جنوب عربستان بود. بازرگانان بابلی از مصر و سوریه زاج سفید، برای رنگ کردن پشم و تولید شیشه و مصارف دارویی، میخریدند. (28) بنابر گزارش هرودوت (29) تجارت داخلی مصر نیز در این دوره به عنوان یکی از ساتراپیهای هخامنشی شکوفا بود. تجارت دریایی بینالمللی در قلمرو هخامنشی عمدتاً در دست بازرگانان فنیقی از شهر صیدون (صیدا) بود. به گفتهی هرودوت فنیقیها با مصر (30) و بابل (31) تجارت میکردند. آهن و نقره از آسیای صغیر تأمین میشد، طلا و عاج و عطریات از هند میآمد، سنگ لاجورد و عقیق به سرزمینهای غربی آسیا از راه سغد و باختر و فیروزه از خوارزم صادر میگردید. (32) بنابر یافتههای باستانشناسان، از جمله مجسمه و قالی در ساتراپیهای هخامنشی در آسیای مرکزی، ارتباط تجاری مراکز پادشاهی با مناطق شمال شرقی از قرن ششم تا چهارم پیش از میلاد تأیید شده است. (33)
لیدیه در غرب آسیای صغیر نیز سهم مهمی در تجارت بینالمللی داشت. (34) با توجه به اسناد به دست آمده، بین بابل و ایلام نیز رابطهی تجاری برقرار بوده و از بابل غله و پوشاک پشمی صادر میشده است. (35) سرزمین بابل پس از آنکه یکی از ساتراپیهای ایران گردید، عملیات تجاری خود را به سرزمین مادها و ایلام و شوش گسترش داد. (36) تجارتخانهی اِگیبی، لباس و منسوجات برای ایلام و شوش ارسال میکرد. (37) اگیبی در ایلام به خرید و فروش برده میپرداخت و فرآوردههای کشاورزی متفاوتی از ایلام به بابل صادر میکرد. (38) از دیگر تجارتخانههای عمدهی بابل، تجارتخانهی موراشو (39) بود که صاحبمنصبان پارسیِ ساتراپی بابل نیز در آن دخیل بودند. (40)
آگاهی ما از تجارت سلوکیان در ایران اندک است. آنان به دادوستد و بازرگانی دلبستگی بسیاری داشتند (41) و از این رو شهرهای خود را در مسیر تجاری بینالنهرین تا نواحی شرقی ایجاد میکردند. (42) به نوشتهی بیکرمان (43) (44) به نظر میرسد که در این دوره کالاها مرحله به مرحله مبادله میشدند؛ ادویهی عربستان و هند به شوش میرسید و کالاهای غربی را بازرگانان انطاکیه یا سلوکیه به شوش یا همدان میبردند. (45)
دربارهی بازرگانی سرزمین اصلی پارت آگاهی چندانی در دست نیست. (46) تنها اسناد اقتصادی موجود، از شهر نَسا در عشقآباد ترکمنستان به دست آمده که شامل شماری پوست نبشته و سفال نبشته دربارهی مبادلات شراب و اسب است. (47) پارتها دو جادهی بسیار مهم تجاری داشتند؛ یکی جادهی کنار فرات که از آسیای صغیر شروع میشد و از سوریه و شمال بینالنهرین میگذشت و به خلیج فارس منتهی میشد، دیگری جادهی شمالی که از فرات آغاز میشد، از خاک ماد و پارت عبور میکرد، به سوی مشرق و ترکمنستان و چین امتداد مییافت و به جادهی ابریشم میپیوست. شاخهی دیگری از این جاده، شمال سرزمین پارت را از طریق کابل به هندوستان مرتبط میساخت. (48) برخی شهرها که در مسیر بازرگانی پارتی قرار داشتند، مانند پالمیر در بیابان سوریه و الحَضَر در شمال بینالنهرین و میسان (خاراسن باستانی در شمال خرمشهر کنونی)، از شهرهای واسطهای بودند. (49)
پالمیریان حتی در برخی از نواحی پارت، مانند بابل و سلوکیه، تجارتخانه داشتند. (50) موفقیت اقتصادی شهرهای واسطهای و رونق بازرگانی این دوره، بستگی کامل به مناسبات دوستانهی دو امپراتوری روم و اشکانی داشت. (51) بنابر کتیبهی دو زبانهی پالمیر متعلق به 137- 138 میلادی، اجناسی که بین پارت و روم تجارت میشده مشتمل بوده است بر رنگ ارغوان، برده، عطریات، روغن زیتون، پوست، نمک خوراکی و مجسمههای مفرغی. (52) پارت با چین نیز مناسبات تجاری خوبی داشت و از آنجا فولاد و زردآلو و هلو وارد میکرد و در مقابل به آنجا انار و شراب و یونجه و به ویژه اسبهای مشهور نسایی و مروارید خلیج فارس میفرستاد. (53)
اردشیر اول (حکـ: 224- 241 میلادی) بنیانگذار پادشاهی ساسانی، با پیشروی از پارس به منظور گسترش متصرفات دولت نوپای خود، بر میسان چیره شد و چون نفوذ مالی و اهمیت بازرگانی نواحی کرانهی خلیج فارس را دریافت، در عمران بندرهای قدیم آن کوشید و شهرهایی بندری مانند ریواردشیر را بنا نهاد. (54) با این همه، درگیریهای حکومت آغازین ساسانی با دولت اشکانی ارمنستان و دستیابی ایران به الحضر در 239- 240 میلادی سبب گردید که شهرهای کاروانی پالمیر، الخضر، دورا اوروپوس (55) و دیگر مناطق واسطهای، اهمیت بازرگانی خود را از دست بدهند. (56) در پایان سدهی سوم میلادی با امضای پیمان صلح میان دیوکلسیان و نرسی (حکـ: 293- 301 میلادی) نصیبین تنها مرکز مبادلهی کالا بین دو امپراتوری شناخته شد و تجارت کالاهایی چون ابریشم خام و جواهر و ادویه و پوست از راه خشکی، و واردات کالاهای تجملی از چین و هند و ایران شرقی و ارمنستان، درآمدِ فراوانی نصیب ساسانیان کرد. (57) در 363 میلادی با امضای قرارداد صلح میان جوویانوس امپراتور روم با شاپور دوم (حکـ: 310- 379 میلادی)، رومیان ناچار به چشمپوشی از نصیبین شدند و ایران در بازرگانی خارجی خود برتری یافت. (58)
تمایل به نظارت بر تجارت انحصاری کالاهای تجملی در زمان خسرو اول (531- 579 میلادی) که از این پس اهمیت بسیار یافت (59) و تصرف یمن، (60) سبب کوششهایی برای ساختن بندرگاه و کاروانسرا و پل و مانند اینها شد. در این زمان ایرانیان از نظر تجاری بر بازرگانی جهانی تسلط یافتند و حضور خود را در مسیرهای ترانزیتی در اقیانوس هند، آسیای میانه، جنوب روسیه و جنوب عربستان گسترش دادند. (61)
به دست آمدن انبوهی از مهرهای گلین برای ثبت کالاها در بینالنهرین و ایران و نیز الواحی با خط میخی راجع به داد و ستد، حاکی از وجود قوانین و قواعد منظم در تجارت داخلی و بینالمللی در دورهی ساسانی است. (62) در دورهی ساسانی بین چین و ایران نیز رابطه تجاری برقرار بود. به نظر فرای، (63) ارتباط تجاری بین این دو کشور به صورت منظم و مستقیم نبوده و به واسطهی بازرگانان سغدی و از طریق سمرقند انجام میگرفته است. (64)
با گسترش راههای دریایی عرصهی جدیدی در بازرگانی ایجاد شد. بندر سیراف نیز توانست نقش مهمی بین کشورهای حاشیهی خلیج فارس و چین و هند ایفا کند. به دست آمدن سکههای ساسانی در بندر کانتون و سکههای چینی در سیراف، مؤید ارتباط زمینی و دریایی بین ایران و چین است. (65) در اواخر دورهی ساسانی رابطهی سیاسی و تجاری با چین گسترش یافت و بازرگانان و امرای سپاهی ثروتمند ایرانی در آن سامان به فعالیت پرداختند. (66) افزون بر این، برخی آگاهیهای ارزشمند دربارهی تجارت و پیشهها در دورهی ساسانی در منابع مکتوب پهلوی، از جمله کتاب هشتم دینکرد و کتیبهی شاپور در کعبهی زردشت، برجای مانده است. (67)
پینوشتها:
1. بیل، ص 141- 143؛ مجیدزاده، 1368ش، ص 148.
2. لامبرگ- کارلوسکی (Lamberg- Karlovsky)، 1972، ص 89، 97؛ آپنهایم (Oppenheim)، ص 13.
3. لامبرگ- کارلوسکی، 1972، ص 99؛ مجیدزاده، 1976، ص 105-113.
4. مجیدزاده، 1368ش، ص 120.
5. کول (Kohl)، ص 198.
6. وایس و یانگ، ص 1-17.
7. مجیدزاده، 1368ش، ص 149.
8. همان، ص 150.
9. حاکمی، ص 48.
10. لامبرگ- کارلوسکی، 1972، ص 91-92، 94، 99؛ مجیدزاده، 1368ش، همان جا.
11. 1362ش، ص 60-66.
12. ر. ک. همان جا؛ مجیدزاده، 1368ش، ص 154.
13. کول، ص 198- 199؛ لامبرگ- کارلوسکی، 1988، ص 53، 55؛ کابلی، 1365ش، ص 56.
14. Mundikag
15. ر. ک. مجیدزاده، 1368ش، همان جا؛ همو، 1366ش، ص 8؛ سیدسجادی، ص 198، 218.
16. لامبرگ- کارلوسکی و توزی، ص 49-53؛ سیدسجادی، ص 224-225، 235- 236؛ مجیدزاده، 1366ش، ص 5.
17. استیچ (Stech) و پیگوت (Pigott)، ص 42-44.
18. طلائی، ص 18؛ روف (Roaf)، ص 113.
19. مارکوس (Marcus)، ص 59-62.
20. Karaman
21. ایرانیکا، ذیل "Commerce, I".
22. ر. ک. داندامایف (Dandamaev) و لوکونین (Lukonin)، ص 210؛ خان، ص 120.
23. داندامایف و لوکونین، ص 210- 211؛ هرودوت، ص 165؛ کِنت، ص 147: کتیبهی C داریوش در سوئز.
24. ص 75.
25. دانادامایف و لوکونین، ص 219.
26. بابلون، ص 4.
27. ر. ک. داندامایف و لوکونین، ص 212.
28. داندامایف و لوکونین، ص 211-212؛ بریان، ج1، ص 793، 805.
29. ص 232.
30. ص 176.
31. ص 93.
32. برای آگاهی بیشتر ر. ک. داندامایف و لوکونین، ص 213؛ کنت، ص 144؛ کتیبهی F داریوش در شوش.
33. داندامایف و لوکونین، ص 214.
34. هرودوت، ص 52؛ نیز ر. ک. داندامایف و لوکونین، همان جا.
35. داندامایف و لوکونین، همان جا؛ داندامایف، ص 258-259.
36. داندامایف و لوکونین، ص 215-216.
37. داندامایف، ص 259.
38. زادوک، ص 64؛ داندامایف و لوکونین، همان جا.
39. Murashu
40. ر. ک. داندامایف و لوکونین، ص 216-219؛ بریان، ج2، ص 1262-1263؛ داندامایف، ص 258.
41. فرای، 1984، ص 153.
42. همان، ص 156.
43. Bickerman
44. ص 12.
45. ر. ک. فرای، 1984، ص 167 ..
46. همان، ص 245 ..
47. ر. ک. دیاکونوف و لیف شیتس، ص 1- 5.
48. دیاکونوف، ص 73؛ کالِج، ص 70؛ ویسهوفر (Wiesehofer)، ص 185.
49. ر. ک. فرای، 1984، ص 275؛ کالج، ص 70-71؛ ویسهوفر، همان جا.
50. ویسهوفر، ص 186.
51. فرای، 1984، ص 236؛ ویسهوفر، ص 185.
52. کالج، ص 74؛ ویسهوفر، ص 186.
53. کالج؛ ویسهوفر، همان جاها.
54. ر. ک. کریستن سن، ص 148؛ ویلیامسون (Williamson)، ص 143.
55. Dura Europos
56. فرای، 1984، ص 294.
57. ویسهوفر، ص 239.
58. همان، ص 240.
59. فرای، 1984، ص 329.
60. همان، ص 328.
61. ویسهوفر، ص 240؛ فرای، 1984، ص 329-330.
62. فرای، 1984، ص 332.
63. 1983، ص 332.
64. نیز ر. ک. همو، 1984، ص 351-352.
65. سمسار، ص 213؛ ویلیامسون، ص 151؛ برای آگاهی بیشتر دربارهی آثار ساسانی سیراف ر. ک. وایتهاوس (Whitehouse)، ص 87؛ وایتهاوس و ویلیامسون، ص 33-35.
66. فرای، 1983، همان جا.
67. ر. ک. تفضلی، ص 191-196.
ارنست بابلون، سکههای ایران در دوران هخامنشی، ترجمهی ملکزاده بیانی و خانبابا بیانی، تهران 1358ش.
پییر بریان، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، از کورش تا اسکندر، ترجمهی مهدی سمسار، تهران، 1377ش.
علی حاکمی، «بررسیهای باستانشناسی حاشیهی دشت لوت»، باستان شناسی و هنر ایران، ش2 (بهار 1348).
میخائیل میخائیلوویچ دیاکونوف، اشکانیان، ترجمهی کریم کشاورز، تهران 1351ش.
محمدحسن سمسار، جغرافیای تاریخی سیراف، تهران 1357ش.
منصور سیدسجادی، باستانشناسی و تاریخ بلوچستان، تهران 1374ش.
حسن طلائی، باستانشناسی و هنر ایران در هزارهی اول قبل از میلاد، تهران 1374ش.
میرعابدین کابلی، «آب و آبیاری در شهداد»، فروهر، ش1 (اردیبهشت 1362).
__، «شهداد مرکز ایالت آراتا؟» مجلهی باستانشناسی وتاریخ، سال1، ش1 (پاییز و زمستان 1365).
مالکوم کالج، پارتیان، ترجمهی مسعود رجبنیا، تهران 1355ش.
آرتور امانوئل کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمهی رشید یاسمی، تهران 1367ش.
یوسف مجیدزاده، آغاز شهرنشینی در ایران، تهران 1368ش.
___، «سنگ لاجورد و جادهی بزرگ خراسان»، مجلهی باستان شناسی و تاریخ، سال 1، ش2 (بهار و تابستان 1366).
یوزف ویسهوفر، ایران باستان: از 550 پیش از میلاد تا 650 پس از میلاد، ترجمهی مرتضی ثاقبفر، تهران 1378ش.
آندریو ویلیامسون، «تجارت در خلیج فارس در دورهی ساسانیان و در قرن اول و دوم هجری»، باستان شناسی و هنر ایران، ش9-10 (زمستان 1351).
T. W. Beale, "Early trade in highland Iran: a view from a source area", World archaeology, vol. 5, no. 2 (1973).
E. Bickerman, "The Seleucide period", in The Cambridge history of Iran, vol. 3, Pt. 1, Cambridge 1983.
M. A. Dandamaev, "Connections between Elam and Babylonia in the Achaemenid period", in the Memorial volume of the the International Congress of Iranian Art and Anthaeaidgp, vol 1. Tehran: The Ministry of Culture and Arts, 1972.
M. A Dandamaev and V Lukonin. The culture and social institutions of ancient Iran, ed. Philip L. Kohl and D. J. Dadson. Cambridge 1983).
I. M. Diakonoff and V. A. Livshits. Parthian economic documents from Nisa,in Corpus inscriptionum Iranica. part 2: Inscriptions of the Seleucid and Parthian periods and of eastern Iran and Central Asia, vol. 2: Parthian,ed. D. N. Mackenzie.London 1979.
Encyclopaedia Iranica,s.v. "Commerce. I: In the prehistoric period"(by Oscar White Muscarella).
Richard N. Frye. The history of ancient Iran, Miinchen 1984.
ــــ , "The political history of Iran under the Sasanians", in The Cambridge history of Iran.
Herodotus, The histories, tr. Aubrey de Selincourt, Edinburgh 1955.
Ronald G. Kent, Old Persian:grammar, texts, lexicon, 2nd ed., New Haven 1953.
F. A. Khan, "Ancient routes between the Indus valley and Iran", in Th Memorial volume of the Vth International Congress of Iranian Art and Archaeology.
Philip L. Kohl, "The production of chlorite and its distribution in the earlv third millennium: the integration of economic theory to archaeological data", in The Memorial volume of the Vlth International Congress of Iranian Art and Archaeology; Tehran: The Iranian Centre for ArchaeologicalResearch, 1976.
C. C. Lamberg-Karlovsky, "The ‘intercultural style’ carved vessels", Iranian antiqua, vol. 23 (1988).
ــــ , "Tepe Yahya 1971, Mesopotamia and the Indo-Iranian borderlands", Iran, vol. 10 (1972).
C. C. Lamberg- Karlovsky and M. Tosi, "Shahri Sokhta and Tepe Yahya: tracks to the earliest history of the Iranian plateau", East and West, vol. 23(1973).
Y. Majidzadeh, "The land of Aratta", Journal of Near Eastern studies, vol. 35, no. 2 (1976).
M. I- Marcus, "Emblems of authnrity, the seals and sealings trom Hasanlu IV B", Expedition, vol. 31, no. 2-3 (1989).
A. L. Oppenheim, "The seafaring merchants of Ur”, Journal of the American Oriental Society, vol. 74 (1954).
Michael Roaf, Cultural atlas of Mesopotamia and the ancient Near East, Oxford 1970.
Tamara Stech and Vincent G. Pigott, "The metal trade in Southwest Asia in the third millennium B. C ,Iraq,vol. 48 (1986).
Ahmad Tafazzoli, "A list of trades and crafts in the Sassanian period", Archaologische Mitteilungen aus Iran, vol. 7 (1974).
H. Weiss and T. C. Young, "The merchants of Susa: Godin V and Plateau-Lowlandrelations in the late fourth millennium B. C vol. 13(1975).
David Whitehouse, Excavations af Siraf: fifth interim report", Iran, vol. 10(1972).
David Whitehouse and Andrew Williamson, "Sasanian maritime trade", Iran, vol. 11 (1973).
Ran Zadok, On the connections between Iran and Babylonia in the sixth century B. C.",Iran, vol. 14 (1976).
منبع مقاله :
میرجلیلی، حسین ... [و دیگران]؛ (1389)، تجارت در جهان اسلام، مترجمان موسی احمدیان ... [و دیگران]، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اوّل