نگاهی به وقف‏ های اولادی سادات رضوی مشهد

در این وجیزه تنها نگاهی به وقف‏ های اولادی سادات رضوی مشهد و چند مورد مهم و تأملی در برآمدهای تاریخی فرهنگی آنها خواهیم داشت.
دوشنبه، 7 خرداد 1403
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نگاهی به وقف‏ های اولادی سادات رضوی مشهد
مقدمه
مشهد در میان شهرهای بزرگ خراسان از معدود شهرهایی است که تاریخی پیوسته دارد. از حدود هزار و دویست سال پیش که حضرت رضا (ع) در این شهر شهید و مدفون شد تاکنون شهر مشهد چه توسط مهاجمان بیگانه و چه بر اثر حوادث طبیعی، چون سیل و زلزله و مرگ و میر عمومی، تخریب و تخلیه نشده است، .

یعنی بلیه ‏هایی که دامنگیر اکثر شهرهای بزرگ خراسان همچون مرو، بلخ، هرات، سمرقند، بخارا، نیشابور، زاوه و بیهق شده خوشبختانه به شهر مشهد آسیبی نرسانده است. بدین سبب تاریخ سیاسی - اجتماعی این شهر همانند کتابی بی‏نقص است، در حالی که تاریخ دیگر شهرهای بزرگ خراسان چونان کتابی است که در چندین جا افتادگی صفحات دارد.

حاصل این پیوستگی تاریخی و عدم گسیختگی فرهنگی، رهاوردی باارزش است که بسیاری از پدیده‏ها و آثار و خانواده‏های شهر مشهد را بی‏هیچ انقطاعی به حدود ده - دوازده قرن پیش متصل می‏ سازد.

یکی از زنجیره ‏های مهمی که اغلب، مردم و خانواده ‏های کنونی مشهد را به قرن‏های پیش پیوند می‏دهد وقف‏ های اولادی است، که از قضا نمونه‏ های قابل توجهی از آن در شهر مشهد برجای مانده است. موضوع اصلی مقاله‏ ی حاضر نگاهی به همین موقوفه ‏ها و رهیابی به هویت اجدادی بعضی از مردم شهر مشهد است، که اغلب آنها نقش و جایگاه تاریخی - اجتماعی یا دینی و مذهبی قابل توجهی هم داشته ‏اند.

معرفی همه‏ ی وقف‏ های اولادی شهر مشهد در یک مقاله ممکن نیست، لذا در این وجیزه تنها نگاهی به چند مورد مهم و تأملی در برآمدهای تاریخی - فرهنگی آنها خواهیم داشت.

اصلی‏ترین نتیجه ‏ای که از این بحث خواهیم گرفت نمایاندن اهمیت و فواید پدیده‏ی وقف از نوع اولادی (خاص) است که نشان می‏دهد وقف‏نامه‏ ها دست کم از یک جنبه به اندازه ‏ی متون معتبر تاریخی مفید واقع می‏ شوند.

از میان وقف‏های اولادی شهر مشهد موقوفات سادات رضوی جایگاه ویژه‏ای دارند. به تبع آن، رضوی‏ها هم در تاریخ سیاسی، اجتماعی، مذهبی و فرهنگی مشهد و خراسان نقش برجسته‏ای به عهده داشته‏ اند.

دین سبب بحث خود را با سابقه‏ ی حضور سادات رضوی در شهر مشهد و معرفی اجداد آنها آغاز می‏کنیم. اگر اغراق نباشد حدود نیمی از املاک و اراضی و مستغلات مشهد و پیرامون آن را سادات رضوی در تصرف داشته‏اند؛

در حالی که تعداد آنها قطعا رقم ناچیزی از جمعیت شهر مشهد را در بر می‏گرفته است. اینک باید ببینیم این سادات از چه زمانی وارد مشهد شده، چگونه به آن همه ملک و ثروت رسیده و خود دارای چه نقش و جایگاهی در تاریخ این شهر و خراسان، به ویژه آستان قدس رضوی بوده ‏اند.
 

پیشینه‏ ی حضور سادات رضوی در شهر مشهد

بنا بر پژوهش ارزشمند و جامع مرحوم میرزا محمد باقر رضوی (مدرس اول آستان قدس) با عنوان شجره‏ی طیبه، جد آن دسته از سادات رضوی شهر مشهد که اکنون سهم ‏بر اوقاف اولادی هستند میر شمس‏الدین محمد نام داشته که در زمان شاهرخ تیموری (807 تا 850 ه) از قم به مشهد آمده است (1). نسب وی با 19 واسطه به حضرت رضا (ع) می‏رسیده است:

1. حضرت رضا (ع)؛ 2. امام جواد (ع)؛ 3. ابوجعفر موسی المبرقع؛ 4. ابوالمکارم احمد بن موسی؛ 5. ابوعلی محمد الاعرج؛ 6. ابوعبدالله احمد نقیب؛ 7. ابوالحسن موسی نقیب؛ 8. ابوعبدالله احمد؛ 9. سید محمد؛ 10. سید علی؛ 11. سید (میر) جعفر؛ 12. سید ابومحمد (ابی‏محمد)؛ 13. آقا میرعیسی؛ 14. آقا میر ابوالفتح؛ 15. آقا میرعلی؛ 16. آقا میرحسن؛ 17. میربار؛ 18. میرمحمد؛ 19. محمود؛ 20. میر شمس‏الدین محمد.

اجداد اولیه‏ی میر شمس‏الدین محمد، به جز حضرت رضا و امام جواد (ع) که شناخته شده هستند، عمدتا در قرون سوم و چهارم در قم می‏زیستند و بعضا نقیب سادات آن خطه هم بوده‏اند؛

بدین سبب شرح حال آنان از موسی مبرقع فرزند امام جواد تا ابوعبدالله احمد بن موسی (نفر هشتم که در سال 372 ه ق ولادت یافته است) در کتاب معتبر تاریخ قم مسطور است (2). از آن پس به سبب عدم وجود منبعی چون تاریخ قم اطلاع چندانی از اعقاب ابوعبدالله یا اجداد میر شمس‏الدین محمد در دست نیست.

زمانی که میر شمس‏الدین از قم به مشهد آمد، فرد متشخصی بود و مدتی هم ظاهرا حکومت ولایت تبریز بدو مفوض شد(3).میر شمس‏الدین محمد خود در مشهد شهرت چندانی به هم نرسانید، اما فرزندان و اعقابش از پدر برجسته‏تر شدند و احوال آنها به متون تاریخی راه یافت. بدان سبب از احوال میر شمس‏الدین محمد هم در آن متون ذکری به میان آمده است.

میر شمس‏الدین محمد دارای فرزندی به نام میر غیاث‏الدین عزیز که به نظر می‏رسد فرد سیاس و متنعمی هم بود از جمله‏ی نقبای سادات مشهد (احتمالا تنها نقیب سادات رضوی) و دارای طبع شعر بود، بدان سبب امیر علی شیر نوایی از او در کتاب مجالس‏النفائس به عنوان نقیبی شاعر یاد کرده است. وی نوشته است:

میر غیاث‏الدین از سادات بلکه از نقبای مشهد است و در غایت اهلیت و ملایمت است و مزاجش به مطایبه و هزل غالب شده و در شوخ‏طبعی و فیلسوفی بی‏اختیار است. چون بر بشره‏ی میرزا، صفرت (زردی) غالب است [او را] سید شرقه هم می‏گویند. این مطلع از اوست:

دمی از دست دنیا وانرستم
بیا ساقی که یک دم می پرستم (4).


شرح حالی که مرحوم مدرس رضوی از میر غیاث‏الدین عزیز بر مبنای نسخه‏ی ترکی مجالس‏النفائس نقل کرده (5)با آنچه در ترجمه‏ی فارسی آن اثر دیده می‏شود متفاوت است، اما آن مرحوم همان میر غیاث‏الدین عزیز را قطعا فرزند میر شمس‏الدین محمد دانسته است.

به هر روی میر غیاث‏الدین عزیز، یا به قول میر علی شیر «سید شرقه»، در سال 932 ه ق می‏زیسته و از زمره‏ی کلان مالکان خراسان و مشهد هم بوده است؛

چرا که فرمانی از عبیدالله خان ازبک (برادرزاده‏ی شیبک خان) به تاریخ غره‏ی شوال سنه‏ی 932 در دست است که او را به همراه چند سید و نقیب دیگر خراسانی از پرداخت مالیات‏های کلان معذور داشته، مزید بر آن به عمال خود دستور داده است که اصلا پیرامون املاک ایشان نگردند (6).

بنا بر نوشته‏ی شجره‏ی طیبه (صص 64 و 103) املاک میر غیاث‏الدین از زمره‏ی اولین رقبات موقوفات اولادی اعقاب او شده، دیگر اعقاب و احفاد ایشان هم بر آن افزوده‏اند تا به موقوفات کنونی اولاد رضوی منجر شده است.

یادآور می‏شویم که تا پیش از آمدن شمس‏الدین محمد به مشهد، تولیت یا اداره‏ی آستانه‏ی رضوی در اختیار سادات موسوی بود (7).

البته به سبب آنکه حکام و سلاطین ایران تا زمان صفویه موقوفه‏ی چندانی به حرم رضوی اختصاص نداده بودند در عزل و نصب متولیان آن هم دخالت نمی‏کردند در نتیجه موقوفات محدود و مردمی این آستانه زیر نظر نقیب یا نقبای سادات مشهد اداره می‏ شد.

پس از ورود میر شمس‏الدین محمد به مشهد، دست کم نقابت سادات رضوی با او و اعقابش بود. اما سادات موسوی نیز همدوش ایشان دارای نقابت و زعامت و جایگاه رفیع سیاسی - اجتماعی بودند.

بنا بر آنچه‏ی متون دوره‏ی تیموری و صفوی نقل کرده‏اند سادات رضوی به مرور سادات موسوی را کنار زده و خود نقابت همه‏ی سادات مشهد را به دست آوردند.

ایشان با ازبک‏های سنی مذهب و مخالف صفویه نیز عموما کنار آمده و موقعیت سیاسی و اجتماعی خویش را حفظ می‏کردند. بخشودگی مالیاتی میر غیاث‏الدین عزیز و چند نقیب دیگر از طرف عبیدالله خان ازبک مؤید بارز همین دعوی است.

مؤلف مهمان‏نامه‏ی بخارا، که در آغاز ظهور ازبک‏ها محمد خان شیبانی (شیبک خان) را در سفر مشهد همراهی می‏کرد، نوشته است: وقتی خان در سال 915 ه از جانب چهچهه و کلات برای اولین بار عزم مشهد داشت «نقبا و اشراف مشهد مقدس رضوی» تا عقبه‏ی کلات به استقبال خان شتافتند.

چون خادم به حرم رضوی درآمد همان «نقبا و سادات و خدام حرم»، علم سبزی با عصا و شمشیری به همراه دیگر اساس پادشاهانه به رسم پیشکش نزد شیبک خان آوردند و عرضه داشتند که: «این علم و شمشیر حضرت امام است که سزاوار موکب حضرت خلیفه‏ی زمان و امام انام [یعنی شیبک خان!] است»!(8).

آن همه مماشات با شیبک خان زمانی از سوی سادات و نقبای شهر مشهد صورت گرفت که شاه اسماعیل صفوی به خون شیبک خان تشنه بود و به همین دلیل سال بعد او را در مرو کشت و جسدش را خوراک صوفیان فدایی خویش کرد.

گر چه مؤلف مهمان‏نامه نام نقبا و بزرگان سادات مشهد را نبرده استاما دیگر منابع تاریخی زعمای این قوم را معرفی کرده‏اند؛ از جمله وقتی به فرمان عفو مالیاتی برادرزاده‏ی شیبک خان در سال 932 می‏نگریم نام بعضی از رقبای این سادات از قبیل میر غیاث‏الدین عزیز رضوی، سید صدرالدین، سید معزالدین خلیل و سید نظام‏الدین ابوطالب را می‏بینیم.

با اینکه شاهان صفوی مانع رشد نقبای سادات رضوی و موسوی مشهد در سده‏ی دهم هجری نشدند اما تولیت آستانه‏ی رضوی را در آغاز به ایشان نسپردند. چنانکه می‏دانیم، اولین بار شاه تهماسب صفوی (حک: 984-930) برای اداره‏ی املاک و موقوفات آستانه‏ی رضوی متولی انتخاب کرد.

وی ابتدا موقوفات پیشین آستانه را از موقوفات خاندان سلطنتی تفکیک نمود و برای اداره‏ی هر یک متولی خاصی برگزید که «تولیت سنتی» و «واجبی» موسوم شدند (9) اما کمی بعد تفکیک این دو مورد را از هم عملی نیافت و برای اداره‏ی تمامی دارایی‏های آستانه‏ی امام هشتم یک متولی منصوب کرد پس از آن نیز همین روش ادامه یافت.

میر غیاث‏الدین عزیز که سال درگذشت او روشن نیست، ظاهرا سه فرزند به نام‏های میر شمس‏الدین محمد (هم‏نام نیایش)، میر محمد، و میرزا (میر) اصغر داشته است.

میر محمد فرزند ارشد میر غیاث‏الدین بوده و تمامی سادات رضوی «ناظریه‏ی» مشهد از اعقاب او هستند. میر شمس‏الدین نیز جد اعلای سادات سرکشیکی است (10)اما تنها امیر علی شیر نوایی از فرزند سوم میر غیاث‏الدین نام برده و نوشته است:

میرزا اصغر ولد میر غیاث‏الدین عزیز از نقبای مشهد مقدس است و می‏گویند بسیار سفیه و بدزبان است. این مطلع از اوست:

گشتم غبار و برد به کویش صبا تنم
از خاک برگرفته‏ی باد صبا منم (11).


بر خلاف میرزا اصغر که اهل شعر و ادب بود، دو فرزند دیگر میر غیاث‏الدین راه پدر را در پیش گرفته و اعقاب آن دو از زمره‏ی بزرگترین متنعمان و مالکان خراسان شدند. در ادامه ابتدا به شاخه‏ی میرمحمد (جد ناظرها) و بعد به شاخه‏ی میر شمس‏الدین محمد (جد سرکشیک‏ها) خواهیم پرداخت.

سادات رضوی ناظری، خزانه ‏دار، تحویلدار، سررشته‏ دار، میرکانی
مؤلف حبیب‏السیر ذیل «ذکر بعضی از سادات و نقبا... که معاصر بودند با... سلطان حسین بایقرا»، پس از ذکر نام سه تن از متقدمان نقبا، یعنی نظام‏الدین عبدالحی [موسوی]، امیر غیاث‏الدین عزیز [رضوی] و امیر علاءالملک، به شرح حال فرزند ارشد میر غیاث‏الدین پرداخته و ذیل «امیر زاده محمد» نوشته است:

«ولد بزرگتر امیر غیاث‏الدین عزیز است که در زمان خاقان منصور» (سلطان حسین بایقرا - 875 تا 911 ه ) بر اکثر نقبای مشهد مقدسه‏ی رضویه تقدم داشت(12). میر محمد ظاهرا زمان شاه تهماسب را هم درک کرده اما سال فوت او را نمی‏دانیم.

میر فرزندی به نام میرزا ابوطالب یا میر ابوطالب داشته که مهم‏ترین و ظاهرا اولین واقف اولادی در این شاخه‏ی رضوی است، و خود از متنعمین و اشراف اواخر عهد شاه تهماسب بوده است.

در فرمانی که شاه تهماسب به سال 966 به مناسبت مسلمان شدن یکی از امرای مسیحی گرجی به نام «عیسی لوند» به حاکم مشهد و بزرگان این شهر صادر کرد از میرزا ابوطالب به صورت «سادات کرام و امرای ذوی‏الاحترام مشهد مقدس معلی، میرزا ابوطالب رضوی و امیر شریف موسوی کلانتر...» یاد کرده است (13).

همچنین در سال 971 که ازبک‏ها به مشهد حمله و این شهر را محاصره کردند، چون فصل رسیدن غله و برداشت محصول بود، جمعی از بزرگان شهر برای مذاکره با ازبک‏ها نزد ایشان رفتند، که باز میرزا ابوطالب رضوی و امیر شریف موسوی از زمره‏ی برجستگان آن هیأت بودند (14).

میرزا ابوطالب دارای منزلی شاخص در شهر مشهد بود که در مجاورت دولت‏خانه‏ی مبارکه (ظاهرا چهارباغ) قرار داشت (15). گر چه زمان دقیق درگذشت میرزا ابوطالب را نمی‏دانیم اما ظاهرا در سال‏های پایانی سلطنت شاه تهماسب در حرم رضوی دفن شده است (16).

میرزا ابوطالب فرزندی به نام میرزا ابوالقاسم داشته، که در اواخر عهد شاه تهماسب و اوایل سلطنت شاه عباس می‏زیسته است. مؤلف عالم‏آرای عباسی ذیل سال 1025 ه ق از میرزا ابوطالب و فرزندش میرزا ابوالقاسم چنین یاده کرده است:

از سادات عظام رضوی و موسوی جمعی در مشهد مقدس... در مسند عزت و امتیاز تمکن داشتند. از زمره‏ی آن طایفه‏ی عالی‏قدر میرزا ابوطالب رضوی و ولد ارجمندش میرزا ابوالقاسم به غایت بزرگ‏منش و عالی‏شأن و به کثرت مال و منال و رقبات و ضیاع مرغوبه منفرد و ممتاز، و اجله‏ی سادات خراسان خصوصا مشهد مقدس به علو شأن و بزرگی آن جناب و خلف موفورالشرف او معترف بودند (17).

میرزا ابوالقاسم با یکی از دختران سادات بسیار متنعم و ثروتمند نیشابور مشهور به مختاری یا بنی‏مختار وصلت کرد، که همان امر سبب ثروت بیشتر فرزندان او شد (18) در سال 968 هم که جمعی از زنان خاندان سلطنتی به مشهد آمده بودند.

یکی از بیوه‏ های ایشان به نام خدیجه سلطان اراده‏ی شوهر کردن کرد، و چون میر ابوالقاسم رضوی از زمره‏ی «اعیان و اکابر و نقبا و سادات عالی درجات خراسان، و به کثرت مال و ملک از همگان ممتاز بود»، شاهزاده خانم همو را به شوهری برگزید(19).

در سال 975 که شاه تهماسب جمیع اکابر مملکت خویش را به قزوین احضار کرد از مشهد هم نقبا میر شریف موسوی و میرزا ابوالقاسم رضوی به دارالسلطنه رفتند و در راه بازگشت بیمار شده و درگذشتند. جسد هر دو تن به مشهد منتقل شد و در دارالحفاظ حرم رضوی مدفون گردیدند(20).

میرزا ابوالقاسم دو فرزند مشهور، به نام‏های میرزا ابراهیم و میرزا ابوطالب داشت که اولی یکی از واقفان کلان اولادی و مدفون در کوه‏سنگی مشهد، و دیگری دومین متولی آستانه‏ی رضوی از میان سادات رضوی مشهد شد.

میرزا ابوالقاسم دختری به نام شهربانو و ظاهرا پسری هم به نام میرزا طاهر داشت که تاکنون فرزندان و اعقاب این میرزا طاهر با نام میرکانی‏ها در ماوراءالنهر زندگی می‏کنند (21). بنابراین چهار فرزند میرزا ابوالقاسم رضوی، که در عهد شاه عباس اول می‏زیستند، هر یک به نوعی ایفاگر نقشی تاریخی و یا افرادی متمول و بارز شدند.


ازبک‏ها از اوایل قرن دهم هجری با تصرف ماوراءالنهر و هرات و برانداختن تیموریان، همسایه‏ی مزاحم مردم خراسان شدند در تمامی سده‏ی مزبور تهاجمات خود را به شهرهای این ولایت ادامه دادند، اما خشونت‏بارترین یورش آنها در اواخر سده‏ی دهم بود که ابتدا عبدالله خان و بعد فرزندش عبدالمؤمن خان، مشهد را مورد تهاجم قرار دادند و

و پس از غارت شهر، به مدت ده سال (از 997 تا 1007 ه ق) آن را در تصرف خود نگه داشتند. در حالی که عده‏ی زیادی از مردم خراسان و شهر مشهد به دست ازبک‏ها کشته یا غارت شدند، دست کم چهار فرزند میرزا ابوالقاسم رضوی تماما جان به سلامت بردند و اموال آنها محفوظ ماند.

یکی از علل مصونیت رضوی‏ها آن بود که در بحبوحه‏ی غارت شهر مشهد توسط ازبک‏ها، میرزا ابوطالب رضوی به یکی از خان‏های کلان ازبک به نام یتیم سلطان (که بعدها دین محمد خان نامیده شد) پیشنهاد کرد خواهر میرزا ابوطالب را به زنی بگیرد.

این دختر شهربانوبیگم نام داشت و پس از آنکه همسر یتیم سلطان شد صاحب فرزندی به نام نادرمحمد یا ندرمحمد گردید که کمی پس از مرگ پدرش به ریاست ازبک‏ها رسید و خان کلان ایشان شد؛ بدان سبب مادر سیده‏اش واسطه شد تا میان او و شاه عباس صفوی صلحی نسبی برقرار شود (22).


رابطه‏ی حسنه‏ی شاه عباس صفوی با نادرمحمد خان از حدود سال 1031 ه ق که شاه عزم تصرف قندهار در همسایگی بلخ (محل استقرار نادرمحمد) را داشت آغاز شد. شاه عباس پس از بازگشت از فتح قندهار میر ابوطالب رضوی را (در سال 1031 ه ق) متولی آستانه‏ی رضوی کرد.

ظاهرا از همان زمان یکی از برادران میر ابوطالب به نام میرطاهر نیز عازم قلمرو ازبکان شد و نهایتا پس از آنکه نادرمحمد از بلخ به بخارا رفت و حکومت خود را در آن ولایت آغاز کرد (1052 ه ق) میر طاهر هم در سمرقند رحل اقامت افکند و مقامی شبه صدارت یافت چرا که دایی یا «طوغا» ی نادرمحمد بود.

اعقاب میرطاهر صدر تا امروز با نام خواجکان میرکانی در ماوراءالنهر زندگی می‏کنند. یکی از اعقاب ایشان فرزانه مردی تاجیک و سمرقندی‏الاصل به نام استاد (پرفسور) رسول هادی‏زاده است که شرح حال خود و خانواده‏اش در مجله‏ی مشکوة به چاپ رسیده است (23).

برخلاف شاه تهماسب صفوی، شاه عباس به محض اینکه در اواخر سال 1006 ه ق خراسان را از ازبک‏ها باز پس گرفت تولیت آستانه را به یکی از سادات موسوی زاوه (تربت حیدریه) به نام قاضی سلطان داد.

وی پس از آن که در سال 1026 قاضی را به وزارت برگزید شغل تولیت را به یکی از سادات رضوی مشهد به نام میرزا محسن سپرد، که به دامادی شاه هم در آمده بود (24)، و این آغاز تولیت سادات رضوی مشهد بود که از آن پس مرتب تکرار شد و ایشان را به طور کلی بر امور این تشکیلات معظم مسلط ساخت.

به هر حال از شاخه‏ی مورد بحث ما میرزا ابوطالب اولین سید رضوی بود که در سال 1031 به جای میرزا محسن (که به شاخه‏ی دیگری از سادات رضوی تعلق داشت) صاحب شغل تولیت شد. این میر تا سال درگذشتش (1035 ه ق) متولی بود. سبب مرگ او را افراط در خوردن میوه نوشته‏اند و مقبره‏اش در پایین پای حضرت در حرم مطهر واقع است (25).

میرزا ابوطالب برادری به نام میرزا ابراهیم داشت که در سال 1042 یا 1047 ه ق و در مجاورت کوه‏سنگی مشهد مدفون شد و مقبره‏اش تاکنون برپاست. این میر که تنها یک فرزند دختر داشت.

پس از مرگ برادرش میرزا ابوطالب در سال 1035، هجرت برادر دیگرش میرطاهر به ماوراءالنهر، و هجرت همیشگی خواهرش شهربانوبیگم (همسر دین محمد خان ازبک)، متولی املاک موقوفه‏ی اولادی خاندان خود شد و چون فرزند ذکوری نداشت دارایی خود را نیز بر موقوفات اولادی اجدادش افزود و کلان‏ترین موقوفه‏ی اولادی مشهد را فراهم آورد.
 

موقوفات سادات رضوی ناظری

در وقف‏نامه‏ی تنظیم شده توسط میرزا ابراهیم ابتدا املاک وقفی جدش (میرزا ابوطالب اول) ذکر شده است، که این رقبات را شامل می‏شود:

1. مزرعه‏ی مغان واقع در بلوک رادکان مشهد... با توابع و لواحق، بیست و یک سهم و یک دانگ از جمله‏ی سی و چهار سهم؛
2. مزرعه‏ی دستجرد واقع در بلوک رادکان... پانزده سهم از سی و سه سهم؛
3. مزرعه‏ی بیرام شاه رادکان، بالتمام؛
4. مزرعه‏ی بهمن جان رادکان، شش سهم از بیست سهم؛
5. محال آب دیوانه‏ی رادکان، بالتمام؛
6. قریه‏ی ویران بود [؟] (شاید ویرانو، ویرانی) و غیره، بالتمام؛
7. قریه‏ی نقندر (نوغان دره)، بالتمام؛
8. طاحونه‏ی باغو، دایر به آب رودخانه‏ی کشف رود و چشمه‏سار، بالنصف.

وی پس از آن املاک خواهرش «علیاحضرت همشیره‏ی عفیفه شهربانوبیگم» را که به رسم امانت نزد وی بوده است، بدین شرح برشمرده است:
- مزرعه‏ی خیج، بالتمام؛
- مزرعه‏ی نوروزآباد، در بلوک توس، بالتمام.
املاک متعلق به پیکرخانم که امانت نزد میرزا ابراهیم بوده است:

- نیمی از تمام مزرعه‏ی جوقان واقع در بلوک منیژان مشهد، سوای آسیای آن که به خود میرزا ابراهیم تعلق داشته است.
املاکی که برای همسر خویش ماه‏بی‏بی و دخترش سلیمه‏بیگم گذاشته و پس از فوت آنها داخل موقوفات می‏شده است:

- مزرعه ‏ی قوشقاباد؛
- حمام خیابان بالاسر واقع در جنب منزل خود واقف مشهور به حمام میرزا ابراهیم، که از کرایه‏ی آن روزی دویست دینار صرف روشنائی و حافظ قبر میرزا ابراهیم شود.

املاکی هم برای تمامی ورثه‏ ی خود گذاشته است به این شرح:
1. خان واقع در سر میدان مشهد، مشهور به خان میرزا ابراهیم، با توابع و لواحق بالتمام؛
2. دکاکین واقع در شهر مشهد، سوای نصف که به جهت معاش همسرش ماه‏بی‏بی در نظر گرفته شده است.

و این هم املاک ارثی و اکتسابی او که وقف اولاد خود و سادات رضوی ساکن مشهد شده است:
1. از قریه‏ی مقان (مغون)، شش سهم و دو دانگ و طسوجی از کل سی و چهار سهم؛

2. هجده سهم از سی و سه سهم دستجرد رادکان (که پانزده سهم وقفی جدش میرزا ابوطالب بوده است).
3. مزرعه‏ی بهمن جان رادکان، هفت سهم و دو دانگ و سهمی از بیست سهم؛

4.مزرعه‏ی «بارو» ی رادکان، بالتمام؛
5. مزرعه‏ی منیژه در بلوک رادکان، بالتمام؛
6. مزرعه‏ی اندریزی رادکان، بالتمام؛

7. قریه‏ی رادکان، از تمامی مع باغات یک دانگ، که عبارت از سدس باشد.
8. مزرعه‏ی پرک رادکان، ربع تمام مشاع که عبارت از یک دانگ و نیم بوده باشد.

9. مزرعه‏ی کسبار رادکان، بالتمام؛
10. مزرعه‏ی خواجه اشترپی رادکان، بالتمام؛
11. مزرعه‏ی چناران، یک ربع از همگی؛

12. مزرعه‏ی قوشقاباد، ویژه‏ی همسر واقف، که بعد از فوت او ضمیمه‏ی اوقاف شود.
13. مزرعه‏ی امین در بلوک شاندیز، بالتمام؛
14. مزرعه‏ی قصر مهدی (کوشک مهدی) واقع در بلوک جاغرق، نصف؛

15. مزرعه‏ی نکاح واقع در بلوک مشهد، بالتمام؛
16. مزرعه‏ی ماشورشک در بلوک منیژکان مشهد، بالتمام؛

17. مزرعه‏ی اره در ولایت جام، بالتمام؛
18. قریه‏ی نقندر با باغات چهار قطعه؛

19.طاحونه‏ی باغو دایر به آب رودخانه‏ی کشف رود و چشمه‏سار، بالربع؛
20. مزرعه‏ی شورچه واقع در بلوک رادکان بالنصف؛
21. سقروان (ساغروان) در بلوک شاندیز بالتمام؛

22. باغ عشرت‏آباد در اندرون شهر بند [مشهد] در محله‏ی کاریز، مع یخدان متصل به آن بالتمام؛
23. طاحونه‏ی جوقان دایر به آب مزرعه‏ی جوقان بالتمام (26).

واقف، این مجموعه را بر «اولاد خود، للذکر مثل حظ الانثیین، و سادات رضوی ذکور و اناث علی السویه» وقف کرده است، با این شرط که حاصل آن همه پس از اخراجات شرعی و عرفی و مخارج خود املاک، عشر درآمد الباقی به عنوان حق‏التولیه باشد، و او «نصف حاصل سفیدبر و تمام اثمار و سبزبر را میان اولاد واقف للذکر مثل حظ الانثیین خواه آن که متولی است و خواه غیرمتولی قسمت نماید، و نصف سفیدبر را بعد از ده‏یک حق‏التولیه بر سادات رضوی ساکن شهر مشهد مقدس... ذکور و اناث علی السواء تقسیم نماید(27).

تاریخ وقف‏نامه‏ی میرزا ابراهیم ماه شوال سال 1038، یعنی پنج ماه پس از فوت شاه عباس اول (جمادی‏الاول 1038) است (28).خود او ظاهرا چهار یا نه سال پس از آن تاریخ یعنی در سال 1042 یا 1047 ه ق درگذشته و در قصرگونه‏ای در مجاورت کوه‏سنگی مشهد که گاه بر سبیل تفرج بدان‏جا می‏رفته مدفون شده است.

تاریخ فوت میرزا ابراهیم یا عمارت بنای مقبره‏اش در اشعاری که بر پیشانی ایوان مزار او نقش بسته چنین آمده است (29).

این عمارت به دور شاه صفی
به زمین آمد از بهشت نعیم‏
حوض پیش عمارتش گویی
می‏دهد یاد کوثر و تسنیم‏
گفت «فخر» از برای تاریخش
«عالم است و مقام ابراهیم»


چون میرزا بدون فرزند ذکور درگذشت و تنها دخترش سلیمه‏بیگم به همسری عموزاده‏اش میرزا بدیع بن میرزا ابوطالب درآمد، در بدو امر ثروت میرزا ابراهیم و میرزا ابوطالب و تمامی آن موقوفات تحت نظر میرزا بدیع و همسرش سلیمه‏بیگم قرار گرفت و مشکلی به وجود نیاورد. این زوج صاحب چند پسر و یک دختر شدند و دختر به عقد یکی از سادات ثروتمند بنی‏مختار به نام میرزا سید علی مختاری درآمد.

وی بعدها به تحریک همسرش به شکایت از اعقاب ذکور پدرش (میرزا بدیع) پرداخت و مدعی شد که آنها حق شرعی وی را هم غصب کرده‏اند. با توجه به اهمیت و زیادی ثروت مورد بحث، شکایت دختر میرزا بدیع و همسر بنی‏مختارش پای سلطان وقت و حتی علامه‏ی مجلسی را نیز به قضاوت درباره‏ی املاک مزبور کشاند (30).

عاقبت هم سادات متنفذ و ثروتمند بنی‏مختار در سال 1100 ه ق یکی از اجلاف شهر مشهد را - که حمامی گرمابه‏ی میرزا ابراهیم بود - تحریک کردند تا نوه‏ی میرزا بدیع را، که هم متولی آستانه‏ی رضوی و هم متولی موقوفات اولادی بود به ضرب کارد از پا درآورد (31)تا بنی‏مختار بتوانند دست تصرف بر املاک و موقوفات سادات رضوی و اعقاب میرزا ابراهیم و میرزا بدیع دراز کنند.

با آغاز سلطنت شاه صفی (1038 تا 1052 ه ق) سادات رضوی مشهد موقتا با بی‏مهری روبه‏رو شدند. یکی از علل این بی‏مهری و حتی عداوت آن بود که شاه صفی از دعوی شاهی این سادات بیم داشت! چرا که بعضی از آنها با خاندان شاهی وصلت کرده بودند.

بدان سبب در سال 1042 ه ق دو تن از فرزندان میرزا محسن رضوی که نوه‏ی دختری شاه عباس هم بودند به قتل رسیدند (32). در نتیجه تولیت آستانه‏ی رضوی نیز در زمان شاه صفی به کسانی غیر از سادات رضوی مشهد سپرده شد.

در اوایل سلطنت شاه عباس دوم (1052 تا 1077 ه ق) نیز چنین بود. اما در سال‏های پایانی حکومت آن شاه دیگربار سادات رضوی مشهد عهده‏دار منصب تولیت آستان قدس رضوی شدند. برادرزاده‏ی میرزا ابراهیم و فرزند میرزا ابوطالب رضوی که میرزا بدیع نام داشت از سال 1073 ه ق به تولیت منصوب شد و تا سال مرگ شاه عباس دوم (1077 ه ق) در این منصب باقی بود(33).

میرزا بدیع که تنها وارث و فرزند ذکور یا ارشد اولاد ذکور میرزا ابوطالب و شاخه‏ی سادات رضوی مورد بحث ما بود، به رغم آن که چند فرزند پسر داشت یکی از نوه‏های خود به نام میرزا محمد ابراهیم را (در سال 1087 ه ق) به تولیت موقوفات اولادی اجدادش برگزید (34)

این امر حس حسادت و محرومیت فرزندان ذکور میرزا بدیع، به ویژه دختر او را که همسر سادات بنی‏مختار بود برانگیخت. بدان سبب به محض درگذشت میرزا بدیع در حدود سال 1095 ه ق، خصومت بنی‏مختار به حدی رسید که موجبات قتل میرزا محمد ابراهیم را فراهم آوردند.

وی در همان سال به تولیت آستانه‏ی رضوی هم رسیده بود (35). با قتل میرزا محمد ابراهیم در سال 1100 ه ق، همسر و فرزندان او وارث و متولی موقوفات این شاخه از سادات رضوی شدند. بدان سبب از حدود سال 1105 ه ق شکایت دختر میرزا بدیع و سلیمه‏بیگم (دختر میرزا ابراهیم) از اعقاب میرزا محمد ابراهیم آغاز شد، که پای سلاطین وقت صفوی (شاه سلیمان و شاه سلطان حسین) و علامه‏ی مجلسی را هم به میان دعوا کشانید (36).

یادآور می‏شویم که از زمان شاه سلطان حسین صفوی (1105 تا 1135 ه ق) تولیت آستانه‏ی رضوی به یکی از خاندان‏های سادات مرعشی تعلق گرفت. بزرگ این خاندان میرزا داود نام داشت که دختر شاه سلیمان صفوی به نام شهربانوبیگم (خواهر شاه سلطان حسین) را هم به همسری خود درآورده بود.

تقریبا تا آغاز پریشانی حال دودمان صفوی و شروع حمله‏ی افغان‏ها اعقاب همین میرزا داوود تولیت آستانه‏ی رضوی را عهده‏دار بودند. عاقبت هم پس از قتل نادرشاه یکی از فرزندان همین خاندان به نام سید محمد متولی مدعی سلطنت شد و با عنوان شاه سلیمان ثانی مدت چهل روز در سال 1163 ه ق در مشهد بر تخت سلطنت نشست (37)

به رغم آن که نادرشاه استقلال آستانه‏ی رضوی را مخدوش کرده بود باز سادات رضوی و اعقاب همان متولیان عصر صفوی شغل‏های مهم و کلیدی آستان قدس را در زمان نادرشاه و اعقاب او در اختیار داشتند، که اغلب همان شغل‏ها را به صورت ارث از آن فرزندان خویش می‏کردند.

بدان سبب پس از قتل نادر و ظهور برادرزاده‏ی او، علی شاه، که دیگربار بنا بر فرمان یا طومار علی شاهی نظم و نسق و استقلال و تشکیلات پیشین آستانه‏ی رضوی اعاده شد، فرزندان و اعقاب سادات پیشین شغل‏های ارثی اجداد خود را به دست آورند، که بیشتر آنها تا زمان پهلوی دارای همان شغل‏ها بودند و آن مناصب ارثی به صورت نام خانوادگی آنان درآمد.

از جمله در شاخه‏ی مورد بحث ما، یعنی اعقاب و فرزندان میرزا بدیع بن ابوطالب بن میرزا ابوالقاسم بن میر ابوطالب بن میر محمد بن میر غیاث‏الدین عزیز بن میر شمس‏الدین محمد نام‏های خانوادگی ناظرها، خزانه‏دارها، تحویلدارها، سررشته‏دارها، خادم‏باشی‏ها، مشرف‏ها، قایم‏مقامی‏ها و... پیدا شد و تا امروز در مشهد صاحب بعضی از مناصب آستان قدس رضوی هستند.
 

وضعیت موجود موقوفات سادات رضوی ناظری
در حال حاضر (سال 1377 ه ش) سادات رضوی شاخه‏ی ناظری دارای حدود 30 رقبه (قریه و آبادی ) وقف، یک دفتر مرکزی در شهر مشهد، حدود ده هزار سهم‏بر، یک متولی و یک کمیته‏ی احصای پنج نفره هستند. درآمد سالانه موقوفات مزبور هم بالغ بر پنجاه میلیون تومان است، که در پایان هر سال به این شرح میان سهم‏بران توزیع می‏شود(38):


1. اعقاب ذکور واقفان اولیه (میرزا ابوطالب اول، که از فرزندان و اعقاب واقف دوم یعنی میرزا ابراهیم نیستند) حدود 250 نفر، که هر کدام در سال 9,000 تومان دریافت می‏کنند، چون موقوفه به اولاد ذکور اختصاص دارد.

2. اعقاب ذکور واقف دوم (میرزا ابراهیم، که از جمله‏ی اعقاب واقفان اولیه هم هستند) حدود 1,000 نفر، که هر یک 9,000 تومان از موقوفه‏ی اول و 18,000 تومان از موقوفه‏ی میرزا ابراهیم سهم می‏برند. از موقوفه‏ی اولیه تنها دو گروه یاد شده سهم می‏برند، که سالانه حدود یازده میلیون و دویست و پنجاه هزار تومان می‏شود. موقوفات اولیه حدود یک سوم کل موقوفه‏ی رضوی‏ها را دربر می‏گیرد.

3. اعقاب اناث واقف دوم (میرزا ابراهیم) حدود 1,000 نفرند، که هر کدام برابر نیمی از سهم فرزندان ذکور میرزا ابراهیم، یعنی 9,000 تومان از موقوفه‏ی جدشان در سال سهم می‏برند. اینان از موقوفه‏ی اول (که خاص اولاد ذکور است) سهم نمی‏برند.

4. سادات رضوی ساکن مشهد، اعم از زن و مرد، که از اعقاب واقفان این سلسله نیستند - اما بنا بر شرایط وقف میرزا ابراهیم بخشی از درآمد موقوفه به ایشان تعلق می‏گیرد - جمعا 3,500 نفر هستند، که هر کدام در سال 3,500 تومان دریافت می‏کنند.

این 3,500 نفر شامل اعقاب ذکور و اناث واقف اولیه (میرزا ابوطالب) نیز هستند، که به سبب سید بودن و سکونت در مشهد از محل موقوفه‏ی سادات ارض اقدس (مساوی مشهد) میرزا ابراهیم، سهم می‏برند. چنان که گذشت اعقاب ذکور میرزا ابوطالب حدود 250 نفر، و اعقاب اناث ایشان نیز همین حدود هستند.

در نتیجه حدود 500 تن از این سهم‏بران فرزندان واقف اول و 3,000 تن دیگر متعلق به دیگر خانواده‏های سادات رضوی ساکن مشهد هستند. این بخش موقوفه و سهم‏بران به «ارض اقدسی» شهرت دارند.

5. نوه‏های دختری، یعنی فرزندان دختران اولاد واقف دوم (میرزا ابراهیم)، اعم از پسر یا دختر، 2,000 نفر هستند که هر کدام 3,500 تومان در سال دریافت می‏کنند. این سهم‏بران مادرانشان سیده و از اولاد میرزا ابراهیم هستند ولی پدرانشان از اولاد واقف نیستند.

6. نتیجه‏های دختری، یعنی فرزندان دختر و پسر نوه‏های دختری، حدود 1,000 پسر هستند که هر کدام در سال 2,200 تومان می‏گیرند و 1,000 دختر هستند که هر کدام نصف یک پسر یعنی 1,100 تومان در سال دریافت می‏کنند.

7. انعامی، اینها در حال حاضر حدود صد نفر از سادات محترم مشهد از خانواده‏های شهیدی، منبتی و حجاری هستند که نسبتی با خاندان واقفین ندارند، اما به دلایلی سالانه هر کدام 600 تومان دریافت می‏کنند، ولی پس از فوتشان آن وجه قطع خواهد شد.

متولی کنونی موقوفات سادات رضوی (حاج آقای سطوتی) و برادرزاده‏شان (آقای محمدتقی بدیعی) که نیابت ایشان را به عهده دارد از اعقاب شاخه‏ی خادم‏باشی (فرزندان میرزا حسین) هستند. این خانواده بعد از انقلاب اسلامی با دخالت و پیشنهاد مراجع ذی‏صلاح دولتی به این سمت انتخاب شده ‏اند.

تا آن زمان خاندان قایم‏مقامی (39)متولی بلامنازع موقوفات مزبور بودند. ظاهرا قایم‏مقامی‏ها به سبب نفوذ سیاسی کلان در رژیم پهلوی و تشکیلات آستان قدس رضوی چندان به شرایط وقف‏نامه‏های اجداد خود پای‏بند نبوده و بنا بر آنچه شخصا مصلحت می‏دانستند عمل می‏کردند؛

از جمله، متولیان کنونی معتقدند که بسیاری از مدارک و اسناد اجدادی، ایضا املاک موقوفه نابود و یا حیف و میل شده است. حدود یک سوم املاک هم مشمول اصلاحات ارضی شده است.

ساداتی که از موقوفات مزبور سهم می‏برند همگی لزوما ساکن مشهد نیستند. بجز آن بخش از درآمد موقوفه که خاص سادات رضوی ساکن مشهد است (ارض اقدسی)، بقیه‏ی درآمد میان همه‏ی اولاد در سراسر کشور حتی خارج از ایران توزیع می‏شود.

بنابراین تعدادی از سهم‏بران این موقوفه در دیگر شهرهای ایران (چون یزد، همدان و تهران) و کشورهای جهان (چین، کانادا، آمریکا، پاکستان و...) سکونت دارند.

کمیته‏ی احصا و یک مشاور فرهنگی، که منصوب تولیت آستان قدس رضوی است، بر کار متولی و دفاتر موقوفه، ایضا به دعاوی سهم‏بران نظارت کامل دارند.

برای نمایش شاخه‏های این سلاله، شجره‏ی نسب ایشان آورده شده است. نام بعضی از مشاهیر اعقاب میرزا بدیع برگرفته از شجره‏ی طیبه است (40).
سادات رضوی سرکشیکی، بینش، میرزایی، نقیبی و...

یکی دیگر از شاخه‏های سادات رضوی مشهد بنی اعمام شاخه‏ی پیشین هستند، که تا میر غیاث‏الدین عزیز (هم‏عصر امیر علی شیر نوایی) با شاخه‏ی اول (ناظرها) یکی بوده و از آن پس منشعب شده ‏اند.

چنان که گذشت میر غیاث‏الدین عزیز دارای فرزندی به نام میرمحمد بوده که جد سادات ناظری است. او فرزند دیگری هم به نام میر شمس‏الدین محمد (هم‏نام جد خود) داشته که از وی نیز اولادی صاحب املاک و اوقاف به وجود آمده‏اند. تمامی فامیل‏های سرکشیکی، نقیبی، میرزایی، بینش، عمید صفوی و.. ساکن مشهد از اعقاب میر شمس‏الدین محمد هستند.

این میر فرزندی به نام میرزا ابوصالح، و او فرزندی به نام میرزا الغ (41)(اول) داشته، و وی صاحب فرزند مشهوری به نام میرزا محسن رضوی بوده که بار اول در فاصله‏ی سال‏های 1026 تا 1031 و بار دیگر از سال 1035 متولی آستان قدس رضوی شده (42)و به دامادی شاه عباس هم درآمده است.

همو اولین واقف اولادی این خاندان بود، که بدان سبب شجره‏ی خود را در وقف‏نامه‏ی اولادی مزبور ثبت کرده است.

شرح حال اجداد این شاخه را تا میر غیاث‏الدین عزیز در بخش الف مقاله آورده شد. میر شمس‏الدین محمد (دوم - فرزند غیاث‏الدین) ایضا میرزا ابوصالح (اول - فرزند میر شمس‏الدین) شهرت تاریخی چندانی ندارند (43).

اما میرزا الغ فرزند میرزا ابوصالح و پدر میرزا محسن رضوی، شخصیتی تاریخی و مشهور بود. وی همزمان با شاه عباس صفوی می‏زیست و شاه چند منصب و شغل مهم به وی سپرده بود. چشمه‏ی گلسب توس که تا سده‏ی نهم هجری آب شرب شهر تابران (شهر توس کنونی) را تأمین می‏نمود و از آن پس توسط امیر علی شیر نوایی به مشهد گردانیده شد، در حدود سال 1016 هجری به همت شاه عباس جویی برای آن کشیده شد و از دل شهر مشهد به جریان افتاد (44).

شاه عباس طی حکمی به تاریخ 1023 هجری تولیت و اداره‏ی این آب و اراضی زیر کشت آن (قلعه‏ی خیابان مشهد) را به میرزا الغ مشهدی و بعد از آن به اولاد ذکور و اناث وی سپرد(45).

تولیت املاکی هم که توسط شاه عباس برای امور اخروی وقف شده بود طی حکمی دیگر به تاریخ 1017-1010 ه ق به «سیادت و نقابت پناه نجابت و رفعت دستگاه، میرزا الغ الرضوی» داده شد، که حکم مزبور نیز موجود است(46).

بالاخره در حدود سال 1030 که شاه عباس تصمیم به احداث بنایی نو برای مزار خواجه ربیع گرفت، میرزا الغ را مأمور انجام این کار کرد. بقعه‏ی فعلی مزار خواجه ربیع همان بنای ساخته‏ی شاه عباس است که کتیبه‏ی دور گنبد آن با خط علی‏رضا عباسی به تاریخ 1031 برجاست.

بر سر در باغ خواجه ربیع هم کتیبه‏ی دیگری است که نشان می‏دهد آن بنا در سال 1031 به امر شاه عباس و با سعی «کمترین غلامان دعاگو الغ الرضوی خادم» به پایان رسیده است. مؤلف تاریخ عالم‏آرای عباسی از میرزا الغ به همراه چند سید رضوی دیگر مشهد یاد کرده و در مجموع او را درویش‏منش و حکیم و سلیم‏النفس خوانده، که در زمان شاه عباس سرافرازی یافته و مشمول نوازشات خسروانه شده است(47).

زمان فوت میرزا الغ دقیقا معلوم نیست اما ظاهرا باید کمی پس از 1031 درگذشته باشد. میرزا الغ دارای دو فرزند به نام‏های میرزا محسن و میرزا ابوصالح بود که میرزا ابوصالح به هند رفت و ملقب به رضوی خان شد (48).

اما میرزا محسن در مشهد ماند و به شهرت بسیار رسید. او با خیرالنساءبیگم دختر شاه عباس ازدواج کرد و در سال 1026 به جای قاضی سلطان تربتی که به وزارت برگزیده شده بود متولی آستان قدس رضوی شد (49).

وی در سال 1031 جای خود را به یکی دیگر از سادات رضوی به نام میرزا ابوطالب داد (که شرح آن گذشت) اما تا حیات شاه عباس (1038 ه ق) با احترام می‏زیست.

بعد از مرگ شاه عباس، نوه‏ی او شاه صفی جمعی از شاهزادگان و دولتمردان صفوی را کشت. از جمله در حدود سال 1040 دو پسر میرزا محسن به نام‏های میرزا ابوالقاسم و میرزا محمد را، که ظاهرا مادرشان دختر شاه عباس بود کشت (50).

اما دو پسر دیگر میرزا محسن به نام‏های میرزا ابوصالح و میرزا معصوم جان به سلامت بردند و هر دو در سال‏های بعد شهرتی یافتند و منشأ آثار خیر شدند.

با روی کار آمدن شاه عباس دوم در سال 1052 ه ق ظاهرا میرزا محسن از انزوا به در آمد و دیگربار به عز و جاه پیشین خود دست یافت. ظاهرا تولیت آستانه نیز از همان سال به وی سپرده شد. حکمی به تاریخ 1055 را هم به همراه دارد

و بنابر آن منصب‏های تولیت میرزا الغ بر اموال وقفی شاهی دیگربار تأیید شده و به فرزندش «سیادت و تولیت و نظارت پناه.... میرزا محمد محسن متولی مشهد» تفویض شده است (51). به هر حال وی در سال 1055 در مشهد درگذشت و مورخان خبر درگذشت او را با عنوان «متولی» نقل کرده‏اند (52).

در این شاخه از سلاله‏ی سادات رضوی، میرزا محسن اولین واقف املاک اولادی است. او املاکش را وقف کرده است بر «اولاد ذکور معینه‏ی خود و اولاد ذکور خود، ما تعاقبوا و تناسلوا نسلا بعد نسل و عقبا بعد عقب (53)».

به نوشته‏ی مرحوم مدرس رضوی، میرزا محسن از خدا خواسته بود که عدد اولاد ذکور او هیچ وقت از چهارده و پانزده الی شانزده تجاوز نکند. ظاهرا تا زمان تحریر شجره‏ی طیبه (1334-1333 ه ق) دعای میرزا محسن مستجاب بوده و اعقاب ذکورش بیش از تعداد خواسته شده نبوده‏اند (54).

چنان که پیشتر ذکر شد از میرزا محسن دو پسر به نام‏های میرزا ابوصالح و میرزا معصوم باقی ماندند. این دو عمده‏ی عمر خود را در زمان سلطنت شاه عباس دوم (1052 تا 1077 ه ق) و شاه سلیمان (1077 تا 1105 ه ق) گذراندند و عنوان صدرالممالک داشتند.

و از شوکت و جاه و تمکن بهره‏مند بودند. میرزا ابوصالح بانی مصلای مشهد و مدرسه‏ی صالحیه (یا نواب) و موقوفات معتبر آن است. میرزا معصوم هم به سبب بلاعقب ماندن برادرش (میرزا ابوصالح) تنها والد و متولی شاخه‏ی مزبور و املاک اجدادی است.

مصلای پایین خیابان مشهد که هنوز باقی است، دارای دو کتیبه با تاریخ‏های 1086 و 1087 ه ق است و چنان می‏نمایاند که احداث آن «به دور سلیمان شه» و به «فرمان نواب عالی مقام، ابوصالح آن صدر دین» و «سعی حاجی ملک» با «معماری حاجی شجاع بنای اصفهانی» صورت گرفته است.

ماده‏ی تاریخ آن هم این است: «بود این بنا مجمع خاص و عام»(55). نواب ابوصالح در سال‏های 1080 تا 1087 مشغول احداث مدرسه‏ی صالحیه (یا نواب) هم بوده است. مدرسه‏ی مزبور در بالا خیابان مشهد در نزدیکی حرم واقع بوده و اخیرا با کمی جابه‏جایی بازسازی شده است.

این مدرسه موقوفاتی کلان، کتابخانه‏ای بزرگ، و کتیبه‏ای داشته، تاریخ وقف کتاب‏های آن نیز سال 1083 ه ق است. در کتیبه‏ی سنگی سر در مدرسه هم نوشته بوده است که در زمان شاه سلیمان صفوی و به سال 1086 از «مال خالص نواب مستطاب عمدةالسادات...

میرزا صالح النقیب رضوی ساخته شده است» چنان که ماده تاریخ آن در این مصرع آمده است: «از این رفیع‏بنا شأن آسمان افزود»(56).

میرزا ابوصالح رضوی - که گاه با شخص دیگری از معاصران خود به نام میرزا رضوی که شاعر معروفی بوده یکی پنداشته شده - در اصل طبع شعر نداشته است (57).وی در سال 1098 ه ق درگذشت (58)

بعضی، واقف رقبات مربوط به مدرسه‏ی نواب را یکی از نواب‏های هندی دانسته‏اند (59)که البته خطاست. تنها به یادآوری این نکته بسنده می‏شود که در سده‏ی یازده هجری بسیاری از خراسانی‏ها به هندوستان و قلمرو گورکانیان هند می‏رفتند و صاحب شغل و دولت و تمکن قابل توجه می‏شدند.

در شهر مشهد هم نهضت مدرسه‏سازی و تعلیم و تعلم دینی به اوج خود رسیده بود (60) لذا در احداث چند مدرسه‏ی آن زمان مشهد تنی چند از ثروتمندان هندی هم دخالت داشته‏اند، ولی اکثر آنها خراسانی‏الاصل و وابسته به خاندان‏های مشهور شهر مشهد بوده‏اند (61).

برادر میرزا ابوصالح به نام میرزا معصوم ظاهرا یازده سال قبل از برادر خود (در سال 1087 ه ق) درگذشته است (62). مؤلف شجره‏ی طیبه مادر میرزا معصوم را همان دختر شاه عباس (فخرالنساءبیگم) دانسته و گفته است که او دارای فرزندی به نام میرزا الغ (هم‏نام جدش) بوده، که این میرزا الغ دو پسر به نام‏های میرزا حیدر و میرزا محمدرضا داشته است (ص 235).

اما از اسناد مشاجرات و اختلافات مالی مفصلی که همان منبع درباره‏ی اعقاب میرزا معصوم نقل کرده (صص 266 تا 273)، چنین برمی‏آید که میرزا محمدرضا فرزند بلافصل میرزا معصوم بوده است نه نوه‏ ی او.

به هر حال چون میرزا ابوصالح بدون فرزند درگذشت، همه‏ی ثروت خاندان ایشان به فرزندان و اعقاب برادرش میرزا معصوم تعلق گرفت. اما در فاصله‏ی درگذشت میرزا معصوم (1087 ه ق) تا فوت میرزا ابوصالح (1098 ه ق) به سبب آن که میرزا ابوصالح خود بر املاک خویش تصرف داشت و ظاهرا تولیت موقوفات اجدادی نیز به عهده‏ی او بود، فرزندان میرزا معصوم تنها به تصرف و تقسیم املاک و ماترک پدری بسنده کرده بودند.

ولی به محض این که میرزا ابوصالح درگذشت، نزاع خانوادگی بر سر املاک و ثروت باقی‏مانده‏ی او و موقوفات اولادی آغاز شد. این مشاجرات چنان بالا گرفت که حکومت وقت و بزرگترین علمای عصر از جمله آقا جمال خوانساری به قضاوت و رفع دعوا در آن باره پرداختند.

در این میان معلوم شد که موقوفات میرزا محسن شرایط روشنی نداشته و دقیقا معلوم نبوده که سهم‏بری اولاد ذکور «تشریکی» بوده است یا «تزیینی».

تشریکی بدان معنی که «همه‏ی اولاد ذکور در هر عصری شریک باشند در اموال بالمساوات، نسلا بعد نسل و عقبا بعد عقب» و ترتیبی یعنی «در هر طبقه، اولاد بر اولاد اولاد مقدم باشند، و تا یکی از اولاد باقی باشد به اولاد اولاد نرسد» (63).

چون شرح مجادلات و دعواهای اعقاب میرزا معصوم و تعداد آنها و نام‏هایشان، ایضا حقانیت هر گروه و یا تضییع حق ایشان، به طور مشروح در توضیحات علامه خوانساری آمده و در شجره‏ی طیبه (صص 266 تا 273) نقل شده است، از ذکر جزییات آن در می‏گذریم.

در این شاخه از سادات رضوی نیز همانند شاخه‏ی دیگر که شرح حالشان پیشتر گذشت، از زمان شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفوی به بعد، هم اصلی اولاد مصروف تعیین سهم خود از موقوفات اجدادی بوده است. لذا فرصت آنکه بخواهند مصدر شغل‏های کلان حکومتی و منصب عالی تولیت آستانه‏ی رضوی گردند باقی نبوده است.

بدین سبب پس از درگذشت میرزا معصوم و میرزا ابوصالح تا مدت‏ها بعد، تولیت آستانه‏ی رضوی و دیگر منصب‏های برجسته‏ی آن آستان به ایشان تعلق نگرفت و خاندان سادات مرعشی اصفهان، زعامت آستان قدس را در دست داشتند.

در عوض، سادات رضوی پس از تعیین سهم موقوفه‏ی اولادی و تصرف آنها و دیگر املاک اکتسابی خود، عمدتا در صدد بر آمدند تا خراسان و مشهد آشوب‏زده را به خراسانیان درمانده واگذارند و گلیم خویش را از این دریای متلاطم به سلامت برون کشند و راهی دیگر ولایات امن، به ویژه دارالسلطنه‏ی اصفهان گردند.

دو تن از فرزندان میرزا محمدرضا بن [الغ] ابن میرزا معصوم، به نام‏های میرزا محمدتقی سرکشیک و میرزا محمدعلی در سال 1129 ه ق یعنی زمانی که فتنه‏ی افغان‏ها تمامی خراسان را به آتش کشیده بود و در مشهد احساس ناامنی می‏شد، املاک خود را به گروه دیگری از نورسیدگان اجاره دادند و راهی اصفهان شدند.
 

املاک و رقبات میرزا محمد تقی سرکشیک و میرزا محمد علی

اکنون صورت املاک اجاره داده شده توسط ایشان و شرایط اجاره را برمی‏شمریم (64):

- مزرعه‏ی املقان سفلی (امرقان کنونی) از بلوک طوس مشهد با دوازده قطعه باغات معینه؛
- دهکده‏ی واقع در جنب کلاتچه‏قاضی (کلاته‏قاضی کنونی)، نه زوج از پانزده زوج کل آن، که سه زوج در اراضی مزرعه‏ی بایره‏ی حصارشهاب (حسن‏شقاب کنونی) و شش زوج در اراضی مزرعه‏ی املقان مزبور زراعت می‏شود.

- مزرعه‏ی بایره‏ی مدعو به مزرعه‏ی برنجان بلوک تبادکان؛
- مزرعه‏ی جوفروش بلوک طوس با یک قطعه باغ، که مدار مزرعه‏ی مزبوره بر دو زوج عوامل دایر است.
- مزرعه‏ی جرمق (گرمه) بلوک مزبور با هشت قطعه باغ، هجده زوج کل آن؛
- مزرعه‏ی علی‏آباد بلوک تبادکان تماما؛
-مزرعه‏ی شمس‏آباد بلوک تبادکان تماما؛
- مزرعه‏ی شمس‏آباد شورستان طرق بلوک رزا تماما؛
- مزرعه‏ی علی‏آباد سهوا بلوک اردمه، دو زوج؛
- مزرعه‏ی خیرآباد شقاه بلوک تبادکان با باغات تماما؛
- مزرعه‏ی سیس‏آباد بلوک مزبور با باغات، از جمله‏ی 28 زوج چهار زوج؛
- مزرعه‏ی شهرآباد بلوک مزبور با باغات تماما؛
-مزرعه‏ی شریف‏آباد جام با باغات معینه، ازکل آن یک ثلث؛
- مزرعه‏ی بایره‏ی شادکن بلوک شهر، نصف از کل آن؛
- مزرعه‏ی فرح‏آباد بلوک تبادکان تماما؛

- قریه‏ی فارمد (پرمی کنونی) بلوک مزبور با باغات معینه، سه زوج و ده استار از کل سی زوج؛
- مزرعه‏ی بایره‏ی قاسم‏آباد بلوک مزبور تماما؛
- مزرعه‏ی کیمیان بلوک شاندیز با باغات تماما؛
- مزرعه‏ی بلوک شهر با باغات تماما؛
- مزرعه‏ی کریم‏آباد بلوک طوس، دو سهم از کل هشت سهم؛
- مزرعه‏ی بایره‏ی نظرآباد بلوک شهر، مشهور به ده محمدقلی بیک تماما؛
- مزرعه‏ی بایره‏ی نظریه بلوک تبادکان، دو زوج از کل دوازده زوج؛
- مزرعه‏ی نوچاه بلوک رزان‏رود، با باغات تماما؛
- باغات معینه در قریه‏ی طرز، شش قطعه؛
- باغات معینه در نقندر، شش قطعه؛
- زمین باغگاه مشهور به باغ قاسم خباز واقع در گوسلوک؛
-دکاکین و غیره، شصت باب؛

- دکان ملکی 51 باب واقع در خیابان علیای مشهد، که نصف از سرکار (آستانه) است، دو باب؛
- واقعات در راسته‏ی بازار سرسنگ (میدان شاه)، شش باب؛
- واقع در خیابان سفلی، هشت باب؛
- میان بست، هفت باب؛ خارج بست، یک باب؛
- واقع در راسته‏ی بازار میدان به قرب چهارسوق، چهار باب؛
- واقع در توابع خان محراب خان، نوزده باب؛
- واقع در راسته‏ی بازار عطاران، دوازده باب؛
-عصار واقع در بازارچه‏ی عیدگاه، دو باب؛
- تنباکوفروشی بازارچه‏ی شادکن، که نصف آن از سرکار است، باب (یک باب)؛
- مسگری در پشت قتلگاه که خراب است، یک باب؛
- آنچه که به سیورغال مقدر است، چهار باب؛
- خبازی درب صحن خیابان سفلی، یک باب؛
- قصابی چهارسوق، یک باب؛
- کیف‏فروشی سر بازار میدان، یک باب؛
- نوافی (کذار) راسته‏ی بازار، یک باب؛
- خانات، چهار باب؛
- خان واقع در بازار سر سنگ، مشهور به کاروان‏سرای
دالان دراز، یک باب؛

- تیمچه‏ی جدیدی واقع در میان چوب‏بست خیابان سفلی، که حال کارخانه‏ی کاشی‏گری است، یک باب؛
- تیمچه‏ی جدیدی واقع در حاشیه‏ی میدان شاه مشهد، مشهور به تیمچه‏ی عربی‏دوزان؛

- دکاکین، رباطات و غیره، پنج باب؛
- دکان رباط کیمان، که خراب است، یک باب؛
- بیوتاتی سراسطرخ مزرعه‏ی کلشان برج‏دار، یک باب؛
- دکاکین خارج دروازه‏ی میر علی آمو، سه باب؛
- بیوتات و غیره، دو باب؛
- خانه‏ی بایره واقع در محله‏ی سراب، یک باب؛
- یخدان واقع در شادکن، یک باب؛
- طواحین، هفت حجر؛

- طاحونه‏ی دایر به نهر مبارکه‏ی شاهی، مشهور به طاحونه‏ی احمدآباد، دو حجر؛
- دایره‏ی مشهور به طاحونه‏ی میر شاه واقع در جویبار طرق، دو حجر؛
- طاحونه‏ی بایره واقع در مزرعه‏ی لنگرک،... حجر؛
- طاحونه‏ی واقع در فارمد، دو حجر؛
- دایر قدیمی،... حجر؛
- بایر جدیدی،... حجر؛

مجموعه‏ی اراضی و بیوتات یاد شده از جمادی‏الثانی سال 1219 ه ق که برابر با نوروز تخاقوی‏ئیل بوده، به مدت یک سال شمسی به منظور اینکه «یک حاصل از سفیدبر و سبزبر برداشته شود، به مبلغ سیصد تومان تبریزی فضی، النصف منه یک صد و پنجاه تومان موصوف» اجاره داده شده است،


با این شرط که مستأجر «یک صد تومان را خود به دارالسلطنه‏ی اصفهان نقل و تسلیم وکلای موجران کند و دویست تومان دیگر را تسلیم ارباب حواله‏جات موجران نماید...(65)».

برای درک بهتر ارزش اجاره‏بهای املاک یاد شده لازم به یادآوری است که در همان حدود مداخل بیگلربیگ مشهد در سال، با شش‏صد و هفتاد نفر ملازم، هفت هزار و چهارصد و چهل و سه تومان و نه هزار و یک‏صد و نود و پنج دینار بوده است (66).

پس از آنکه آشوب‏های خراسان با ظهور نادر فروکش کرد و دیگربار طلیعه‏ی امنیت و آرامش نسبی نمایان شد، سادات رضوی این شاخه فعالیت اقتصادی - مذهبی خود را در مشهد آغاز کردند و عمدتا هم در آستانه‏ی رضوی مصادر منصب‏هایی شدند.

شغل‏های عمده‏ی این خاندان سرکشیک و موارد دیگری از این نوع بود که بعدا منصب اجدادی را به عنوان نام خانوادگی خویش برگزیدند. فامیل‏های سرکشیکی، نقیبی (برگرفته از نقیب الاشراف)، قوام‏زاده (برگرفته از قوام‏التولیه)، میرزایی، بینش، و عمید صفوی از عمده نام‏های خانوادگی این سلاله است.

چون شرح حال اغلب بزرگان این خاندان به همراه مشاغل ایشان در کتاب شجره‏ی طیبه آمده است (67)از شرح حال ایشان در می‏گذریم و به شجره‏نامه‏ی پیوست بسنده می‏کنیم.

گزارش وضع موقوفات این خاندان و دیگر سلاله‏های سادات رضوی در حال حاضر، و شرح این که چه مقدار از املاک مزبور مشمول اصلاحات اراضی شده و چه مقدار در دست اولاد باقی مانده، خود پژوهش مفصل دیگری را می‏طلبد که بیرون از حوصله‏ی این مجال است.


تنها یادآور می‏شویم که موقوفات اولادی شاخه‏ی دوم (سرکشیکی‏ها)، که عمدتا شامل املاک وقفی جدشان میرزا محسن رضوی می‏شد در زمان عباس میرزا (حدود 1250 ه ق) «غالبا خراب بوده و کفایت منال دیوانی را نمی‏نموده است» در نتیجه تنی چند از ارشد اولاد جد و جهد کافی به کار بردند تا این که دیگربار آن املاک را احیا کردند (68). هم‏اکنون نیز با این که بخش اعظم املاک در دست اولاد ذکور این شاخه است چندان نفعی از آن نمی‏برند.
 

جمع ‏بندی

پوشیده نیست که غرض اصلی از تحریر این مقاله و طرح این موضوع برشمردن فواید و ارزش‏های تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، مذهبی، و حتی جغرافیایی (تاریخی) وقف‏های اولادی است. لذا گمان می‏کنیم در این مقاله این موارد شایسته‏ی توجه باشد:

1. وقف‏نامه‏ها و موقوفات اولادی سبب پیدا شدن منابعی شده‏اند که با بعضی از متون معتبر تاریخی، به ویژه تاریخ اجتماعی همبری می‏کنند. راستی اگر همین موقوفات و وقف‏نامه‏ها نبود کدام منبع تاریخی یا جغرافیایی می‏توانست ریشه و نسب بعضی از مردم کنونی مشهد را به گونه‏ای مستدل و مستند به هزار و دویست سال پیش و زمان حضرت رضا (ع) برساند ؟ یا کدام منبعی می‏توانست تا این اندازه به روشن شدن موقعیت تاریخی - اجتماعی یک خانواده کمک کند ؟

2. اگر بپذیریم که آمدن حضرت رضا (ع) به خراسان و نوغان توس و شهادت آن حضرت در این دیار ورقی مهم از تاریخ سیاسی - مذهبی ایران را پدید آورده است، کدام منبع می‏تواند به اندازه‏ی وقف‏نامه‏های اولادی شهر مشهد، بویژه خاندان سادات رضوی در فهم تاریخ آستانه‏ی مقدس آن حضرت به ما یاری رساند ؟

3. نکته‏ی جنبی دیگر می‏تواند این باشد که علل پیدایش، رشد و گسترش سلاله‏ی شیعه مذهب صفوی، نیز اسباب فترت و ضعف و فروپاشی آن دودمان را از زاویه دیگری هم مورد توجه قرار دهیم و ببینیم این امر چه ارتباطی می‏تواند با موقعیت اجتماعی - اقتصادی این خاندان‏های قدرتمند داشته باشد ؟
 

پی نوشت:

1- رضوی (مدرس اول) میرزا محمد باقر، شجره‏ی طیبه، به سعی و اهتمام سید محمد تقی مدرس رضوی،بی‏جا، 1352 شمسی، صص 63-62.
2- قمی، حسن بن محمد بن حسن، تاریخ قم، ترجمه‏ی حسن بن علی... قمی، تصحیح سید جلال‏الدین تهرانی، تهران، توس، 1361، صص 215-211.
3- شوشتری، قاضی نورالله، مجالس المؤمنین، تهران، چاپ سنگی، 1299، به نقل از شجره‏ی طیبه، ص 63.
4- نوایی، میر نظام‏الدین علی شیر، (تذکره‏ی) مجالس‏النفائس، به سعی و اهتمام علی اصغر حکمت، تهران، منوچهری، 1363، صص 97-96؛ نیز مقایسه شود با ص 272 همان اثر.
5- بنگرید به: شجره‏ی طیبه، ص 63.
6- همان، صص 67-65.
7- بنگرید به: سفرنامه‏ی ابن‏بطوطه، ترجمه‏ی دکتر محمد علی موحد،تهران، علمی و فرهنگی، 1361، ج 1، ص 441؛ خوافی، فصیح احمد، مجمل فصیحی، تصحیح محمود فرخ، مشهد، باستان، ج 3، صص 153،17 و 260؛
مجالس المؤمنین، ص 64-63؛ حبیب السیر، خواندمیر، تهران، کتابفروشی خیام، ج 4، ص 333؛ که جمعا وضعیت نقابت سادات موسوی و رضوی شهر مشهد و جایگاه اجتماعی ایشان را در زمان ایلخانان تا صفویه می‏نمایانند. در ادامه‏ی مقاله نیز از سادات موسوی آن دوره یاد خواهد شد.
8- خنجی، فضل الله بن روزبهان، مهمان‏نامه‏ی بخارا، تصحیح منوچهر ستوده، تهران، علمی و فرهنگی، ص 346.
9- بنگرید به: ترکمان، اسکندربیک، عالم‏آرای عباسی، به کوشش ایرج افشار، تهران، امیرکبیر، 1335، ص 111. ضمنا تولیت سنتی مسؤول اداره‏ی موقوفات سلطنتی بوده و تولیت واجبی به دارایی‏ها و موقوفات پیشین رسیدگی می‏کرده است؛ بنگرید به: مؤتمن، علی، تاریخ آستان قدس، مشهد، آستان قدس، ج 1355، 2، ص 172.
10- شجره‏ی طیبه، ص 67.
11- مجالس‏النفائس، ص 137.
12- حبیب‏السیر، ج 5، صص 333 و 614؛ شجره‏ی طیبه، ص 67.
13- میرمنشی قمی، خلاصة التواریخ، تصحیح دکتر احسان اشراقی، دانشگاه تهران، 1359، ج 2، ص 412؛ شجره‏ی طیبه، ص 68؛ تاریخ شهر مشهد، مهدی سیدی، زیر چاپ، ص 114.
14- خلاصة التواریخ، ج 2، ص 442؛ تاریخ شهر مشهد، ص 118.
15- خلاصة التواریخ، ج 2، ص 750؛ تاریخ شهر مشهد، ص 134.
16- در خلاصة التواریخ، (ج 2، ص 750) ذیل سال 991 از وی با عنوان مرحوم یاد شده است. نیز بنگرید به شجره‏ی طیبه، ص 69.
17- بنگرید به شجره‏ی طیبه، ص 68.
18- همان. درباره‏ی بنی‏مختار در ادامه‏ی مقاله مطالبی آورده شده است.
19- خلاصة التواریخ، ج 2، ص 418؛ تاریخ شهر مشهد، ص 116.
20- خلاصة التواریخ، ج 2، ص 461؛ تاریخ شهر مشهد، ص 119.
21- مجلة مشکوة، آستان قدس، شماره‏ی 52 (پاییز 75)؛ مقاله‏ی «میرطاهر صدر مشهدی و اولاد او در سمرقند» از پرفسور رسول هادی‏زاده.
22- برای احوال نادرمحمد و مادر سیده‏ی وی بنگرید به: عالم‏آرای عباسی، ج 2، صص 865 و 962؛ مجله‏ی مشکوة، آستان قدس، شماره‏ی 52 (پاییز 75)، مقاله‏ی «میرطاهر صدر مشهدی و اولاد او در سمرقند» از پرفسور رسول هادی‏زاده، تاریخ شهر مشهد، ص 181.
23- بنگرید به: مجله‏ی مشکوة، آستان قدس، شماره‏ی 52 (پاییز 75)، مقاله‏ی «میر طاهر صدر مشهدی و اولاد او در سمرقند» از پرفسور رسول هادی‏زاده.
24- عالم‏آرای عباسی، ج 2، ص 928؛ ققص الخاقانی، ولی قلی... شاملو، تصحیح دکتر سید حسن سادات ناصری، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1371، ج 1، ص 205؛ تاریخ شهر مشهد، ص 179؛ شجره‏ی طیبه، ص 227.
25- عالم‏آرای عباسی، ج 2، صص 988 و 1058؛ قصص الخاقانی، ج 1، صص 203-202، تاریخ شهر مشهد، صص 183-182، شجره‏ی طیبه، صص 69-68.
26- برگرفته از شجره‏ی طیبه، صص 86-75.
27- همان، صص 87-86.
28- همان ص 88.
29- مقبره‏ی میرزا ابراهیم در مجاورت کوه‏سنگی مشهد برجاست. در عین حال بنگرید به مطلع‏الشمس محمد حسن خان صنیع‏الدوله.
(اعتمادالسلطنه)، تهران، پیشگام، 1362، ج 2، ص 280؛ شجره‏ی طیبه، ص 72؛ تاریخ شهر مشهد، ص 188. ماده‏ی تاریخ بنای عمارت 1047 ه ق (عالم است و مقام ابراهیم) است. اما سال فوت او را بر سنگ قبرش 1042 ه ق نوشته‏اند.
30- بنگرید به شجره‏ی طیبه، صص 120-103.
31- به توضیحات حاشیه‏های 32 تا 35 و منابع آنها مراجعه کنید.
32- میرزا محسن رضوی که به شاخه‏ی دیگری از سادات رضوی تعلق دارد، شرح حال ایشان در ادامه‏ی مقاله خواهد آمد. برای قتل فرزندان وی به حاشیه‏های بعدی مراجعه کنید.
33- وحید قزوینی، محمد طاهر، عباس نامه، تصحیح ابراهیم دهگان، اراک، داوودی، 1329، ص 89؛ قصص الخاقانی، ص 296؛ شجره‏ی طیبه، ص 90؛ تاریخ شهر مشهد، ص 198.
34- شجره‏ی طیبه، ص 103.
35- برای تولیت میرزا ابراهیم و قتل او بنگرید به: خاتون‏آبادی، سید عبدالحسین، وقایع السنین و الاعوام، تصحیح محمد باقر بهبودی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1352، ص 546؛ شجره‏ی طیبه، صص 120-118؛ تاریخ شهر مشهد، صص 198 و 203.
36- بنگرید به شجره‏ی طیبه، صص 120-104.
37- تقریبا تمامی منابع متعلق به دوران بعد از مرگ نادر شرح سلطنت سید محمد متولی را نوشته‏اند، لذا از ذکر آن همه در می‏گذریم. اجمالا بنگرید به اغلب صفحات دو کتاب مجمل التواریخ ابوالحسن محمد گلستانه، به کوشش مدرس رضوی، تهران، کتابخانه‏ی ابن‏سینا، 1344؛ و مجمع التواریخ میرزا خلیل مرعشی صفوی (از اعقاب سید محمد)، تصحیح عباس اقبال، تهران، شرکت سهامی چاپ، 1328.
38- این اطلاعات به طور شفاهی از متولی موقوفه‏ی مزبور آقای سید محمد سطوتی و برادرزاده و معاون ایشان آقای محمد باقر بدیعی، در تاریخ 77/7/21 در محل دفتر موقوفات واقع در کوچه‏ی ملک مشهد به دست آمد.
39- اعقاب حاج میرزا محمد علی قایم‏مقام التولیه، که طی سال‏های 1342-1341 ه ق تولیت آستان قدس را بر عهده داشته‏اند. بنگرید به تاریخ آستان قدس، ص 178؛ شمس‏الشموس، کاویانیان، مشهد، 1354، ص 438.
40- برای شرح حال فرزندان و اعقاب میرزا محمد ابراهیم مقتول بنگرید به صفحات 126 تا 226 شجره‏ی طیبه، و برای شرح حال هر یک از سرشاخه‏های خانواده‏های یاد شده‏ی ذیل خصوصا به صفحات ذکره شده رجوع کنید:
- سررشته‏دارها، ص 122 / میرزا محمد ناظر، ص 126؛
- میرزا محمد رضی ناظر، ص 150 / میرزا حسین (برادر میرزا محمد رضی ناظر)، ص 132؛
- میرزا محمد مهدی (برادر میرزا محمد رضی ناظر) ص 129 / میرزا هادی تحویلدار، ص 135؛
- میرزا محمد تقی (فرزند میرزا ابراهیم)، ص 178 / حاجی میرزا محسن، ص 184؛
- میرزا محمد کاظم، ص 166 / میر سید محمد قایم‏مقام التولیه، ص 190؛
- حاج میرزا احمد (برادر میر سید محمد)، ص 202 / میرزا محمد حسن، ص 186؛
- میرزا محمدعلی قایم‏مقام (متولی آستانه)، ص 198، حاج میرزا یحیی ناظر، ص 187.
41- الغ در ترکی به معنی بزرگ است و میرزا الغ یعنی میرزای بزرگ.
42- پیشتر، به احوال وی اشاره شد. مبسوط شرح حالش در ادامه‏ی مقاله خواهد آمد.
43- مؤلف شجره‏ی طیبه از این دو به اختصار یاد کرده است، بنگرید به صفحات 67 و 227 آن کتاب.
44- بنگرید به عالم‏آرای عباسی، ج 2، ص 755؛ تاریخ عباسی (یا روزنامه‏ی ملا جلال)، ملا جلال منجم، به کوشش سیف‏الله وحیدنیا؛ تهران، وحید، 1366، ص 328.
45- بنگرید به وقف‏نامه‏ی مزبور، که در شجره‏ی طیبه، ص 228، هم نقل شده است.
46- شجره‏ی طیبه، ص 229.
47- به نقل از شجره‏ی طیبه، ص 227.
48- همان، زیرنویس صفحه‏ی 231.
49- بنگرید به مطالب قبل.
50- بنگرید به: استرآبادی، سید حسن، از شیخ صفی تا شاه صفی، به اهتمام دکتر احسان اشرافی، تهران، علمی، 1366، صص 244-243؛ قصص الخاقانی، صص 202-201؛ شجره‏ی طیبه، ص 231.
51- بنگرید به شجره‏ی طیبه، صص 231-230.
52- عباس نامه، ص 89؛ قصص الخاقانی، ج 1، صص 296-295؛ تاریخ شهر مشهد ص 190؛ شجره‏ی طیبه، ص 231؛ وقایع السنین، ص 515.
53- شجره‏ی طیبه، ص 266 (به نقل از وقف‏نامه‏ی او).
54- شجره‏ی طیبه، ص 254. در سال 1303 ه ق هم که حسب‏الامر متولی وقت آستانه و حاکم خراسان (آصف‏الدوله شیرازی)، محمد شفیع اعتمادالتولیه گزارشی از موقوفات مشهد را تهیه می‏کرد، درباره‏ی موقوفه‏ی میرزا محسن نوشته است: «واقف مرحوم حاجی میرزا محسن نقیب الاشراف، در زمان شاه عباس، سنه‏ی 1507 (؟ - ظاهرا باید 1050 باشد)،... تولیت مخصوص احدی نیست، حالا املاک را در میان اولاد قسمت کرده‏اند. تقریبا چهارده نفر هستند و رؤسای آنها حضرات جناب حاجی عبدالحسین سرکشیک سابق، جناب میرزا ذبیح‏الله سرکشیک، و جناب میرزا محمد علی سرکشیک می‏باشند». (نسخه‏ی خطی صورت موقوفات ارض اقدس، محفوظ در کتابخانه‏ی ملی، به شماره‏ی 13335-6171، ص 32، که کپی آن در کتابخانه‏ی مرکز خراسان‏شناسی موجود است).
55- مصلای ساخته‏ی میرزا ابوصالح در محل پایین خیابان مشهد برجا و کتیبه‏های آن قابل قرائت است. برای اطلاع از متن کامل کتیبه‏های آن بنگرید به مطلع‏الشمس، ج 2، صص 268-267.
56- مدرسه‏ی نواب اکنون بازسازی شده ست. برای آنچه گذشت بنگرید به شجره‏ی طیبه، صص 234-232، تاریخ شهر مشهد، ص 202.
57- بنگرید به: شجره‏ی طیبه، ص 234 و تعلیقات آن در ص 461.
58- وقایع‏السنین، ص 539؛ شجره‏ی طیبه، ص 234؛ تاریخ شهر مشهد ص 203.
59- در صورت موقوفات ارض اقدس، ص 2، (تحریر سال 1303 ق) آمده است: «مدرسه‏ی نواب واقع در خیابان علیا، که بانی مدرسه میرزا صالح نامی است و واقف املاک یک نفر از نواب‏های هند بوده است». برای آگاهی بیشتر از موقوفات مدرسه‏ی نواب بنگرید به همین منبع. ایضا به لوحه‏ی کهن سنگی که بر دیوار مدرسه نصب است.
60- بیش از نیمی از مدارس قدیمی شهر مشهد در سده‏ی یازده هجری ساخته شده‏اند از جمله مدرسه‏های خیرات خان، نواب، فاضل خان، پایین پا و عباس‏قلی خان همه متعلق به همان قرن هستند.
61- نمونه‏ی بارز این نوع مدرسه‏ها، مدرسه‏ی میرزا جعفر است که توسط میرزا جعفر سروقد فرزند محمد تقی شریف مشهدی ساخته شد اما چون برادران و فرزندان او به هند رفته و از آن جا وجه به مشهد می‏فرستاده‏اند، چنین شهرت یافته که آن بنا از پول بادآورده‏ی هندی‏ها ساخته شده است.
62- شجره‏ی طیبه، ص 235.
63- نظر علامه‏ی خوانساری است، که مؤلف شجره‏ی طیبه در صفحه‏ی 266 نقل کرده است.
64- به نقل از شجره‏ی طیبه، صص 261-255.
65- در شجره‏ی طیبه سال اجاره دادن املاک مزبور 1179 هجری ذکر شده! (ص 254) اما در پایان متن قرارداد، سال 1129 آمده است (ص 265). برای شرایط و وجه اجاره هم بنگرید به صفحات 262 -261 همان کتاب.
66- بنگرید به میرزا سمیعا، تذکرة الملوک، به کوشش سید محمد دبیر سیاقی، تهران، امیرکبیر، 1368، صص 80 و 181؛ تاریخ شهر مشهد، ص 218.
67- شجره‏ی طیبه، در صص 244-235 و بعد از آن.
68- بنگرید به شجره‏ی طیبه،238.
 

منبع:
میراث جاویدان

نویسنده: مهدی سیدی
این مقاله در تاریخ 1403/3/7 بروز رسانی شده است.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما
معنی اسم آدوین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم آدوین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
مظلومیتی که اشک خاخام یهودی را هم درآورد
play_arrow
مظلومیتی که اشک خاخام یهودی را هم درآورد
روایت اول | مراقبت از وحدت و انسجام ملی در رقابت‌های انتخاباتی
play_arrow
روایت اول | مراقبت از وحدت و انسجام ملی در رقابت‌های انتخاباتی
روایت اول | چشم طمع دشمن به تقابل‌های داخلی و فرقه فرقه شدن مردم است
play_arrow
روایت اول | چشم طمع دشمن به تقابل‌های داخلی و فرقه فرقه شدن مردم است
روایت اول | وحدت از اصول ماندگار امام خمینی(ره) است
play_arrow
روایت اول | وحدت از اصول ماندگار امام خمینی(ره) است
روایت اول | ضرورت حفظ وحدت و همبستگی و رعایت اخلاق برای یک انتخابات با شکوه
play_arrow
روایت اول | ضرورت حفظ وحدت و همبستگی و رعایت اخلاق برای یک انتخابات با شکوه
روایت اول | تشییع شهید رئیسی، نماد وحدت ملی در ابراز ارادت به خدمت‌گزاران ملت بود
play_arrow
روایت اول | تشییع شهید رئیسی، نماد وحدت ملی در ابراز ارادت به خدمت‌گزاران ملت بود
نمای ۳۶۰ درجه از لحظه ورود رهبر انقلاب
play_arrow
نمای ۳۶۰ درجه از لحظه ورود رهبر انقلاب
«پنجره»ای به مراسم سی و پنجمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی
play_arrow
«پنجره»ای به مراسم سی و پنجمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی
«پنجره»ای به لحظه ورود رهبر انقلاب به مراسم ارتحال امام خمینی
play_arrow
«پنجره»ای به لحظه ورود رهبر انقلاب به مراسم ارتحال امام خمینی
«پنجره»ای به حضور مردم در مراسم سخنرانی رهبر انقلاب در سالگرد ارتحال امام خمینی
play_arrow
«پنجره»ای به حضور مردم در مراسم سخنرانی رهبر انقلاب در سالگرد ارتحال امام خمینی
«خط دیدار» مراسم سی و پنجمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی
play_arrow
«خط دیدار» مراسم سی و پنجمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی
بیانات رهبر معظم انقلاب در سی و پنجمین سالگرد ارتحال امام خمینی
music_note
بیانات رهبر معظم انقلاب در سی و پنجمین سالگرد ارتحال امام خمینی
معنی اسم ادهم و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ادهم و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم رایان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم رایان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال