ج. جلوهای از اسرار غیبت حضرت مهدی
بیتردید غیبت حضرت مهدی اسرار نهفتهی فراوانی دارد؛ بلکه خود از اسرار نهفتهی الهی است؛ چنان که امام صادق در پاسخ شخصی که از سبب غیبت حضرت مهدی سؤال کرد، فرمود:«إنّ هذا الأمر، أمرٌ من أمر الله و سرّ من سرّ الله و غیبٌ من غیب الله؛ و متی علمنا أنّه تعالی حکیمٌ، صدقنا بأنّ أفعاله کلها حکمةٌ، و إن کان وجهها غیر منکشف لنا»؛ (1) مسأله غیبت امری الهی و سرّی از اسرار خداوند و غیبی از غیبهای او است، و چون ما میدانیم که حق تعالی حکیم است، معتقدیم که کارهای او حکیمانه است، هر چند وجه و اسرار حکمت آن برای کسی مکشوف و ظاهر نباشد.
از این کلام نورانی به دست میآید که غیبت حضرت مهدی اسرار نهفتهی فراوانی دارد و دسترسی کامل به آن برای کسی میسور نیست و تنها جلوههایی از آن اسرار مطرح شده است. (2)
در آثار عرفانی امام خمینی درباره فلسفهی غیبت به نکتهی عمیقی اشاره شده است:
"قضیهی غیبت حضرت صاحب، قضیهی مهمی است که به ما مسائلی میفهماند؛ من جمله این که برای یک همچو کار بزرگی که در تمام دنیا عدالت به معنای واقعی اجرا بشود، در تمام بشر نبوده کسی الا مهدی موعود - سلام الله علیه - که خدای تبارک و تعالی او را ذخیره کرده است برای بشر. هر یک از انبیا که آمدند برای اجرای عدالت آمدند... لکن موفق نشدند... این که این بزرگوار را طول عمر داده خدای تبارک و تعالی برای یک همچو معنایی، ما از آن میفهمیم که در بشر کسی نبوده است دیگر، قابل یک همچو معنایی نبوده است و بعد از انبیا که آنها هم بودند، لکن موفق نشدند، کسی بعد از انبیا و اولیای بزرگ، پدران حضرت موعود، کسی نبوده است که بعد از این، اگر مهدی موعود هم مثل سایر اولیا به جوار رحمت حق میرفتند دیگر در بشر کسی نبوده است که این اجرای عدالت را بکند، نمیتوانسته، و این یک موجودی است که ذخیره شده است. (3)"
در کلمات امام بر این مسأله که حضرت مهدی آخرین ذخیرهی الهی برای نجات بشر است، تأکید فراوانی شده است. در برخی از آموزههای دینی نیز از آن حضرت به ذخیرهی الهی یاد شده به عنوان نمونه، فرازی از زیارت حضرت صاحب الامر، خطاب به آن حضرت گفته شده است:
«ذخرک الله لنصرة الدین و إعزاز المؤمنین»؛ (4) خداوند تو را برای عزت مؤمنان و یاری دین ذخیره کرده است.
بنابراین ظرف غیبت گنجینهای است که عصارهی عالم خلقت در آن ذخیره شده است. یکی از عارفان پارسیگوی، در مقام بیان عظمت وجودی حضرت مهدی و این که غیبت این ذخیرهی الهی تا چه زمانی ادامه مییابد، سخن عمیقی دارد:
"چنان که به مظهریت اسم «الرحمن» خاتم انبیا رحمةً للعالمین گشت، خاتم اولیا نیز مظهر رحمت عام که رحمت رحمانی است گشت و سعادت دو جهانی در مشایعت آن حضرت منحصر شود و اصول بر یک اساس قرار گیرد و اختلاف کثرات به حکم ظهور احکام وحدت از ما بین برخیزد و آنچه شیخ سعدالدین حموی فرمود: «لن یخرج المهدی حتی یسمع من شراک نعله أسرار التوحید» به منصهی ظهور جلو کند. (5)"
با توجه به اینکه حضرت مهدی مظاهر توحید را در سراسر عالم احیا میکند و شرایطی را به وجود میآرود که همه چیز منادی توحید شود، بنابراین تا زمانی که زمینه برای این هدفِ بزرگ فراهم نگردد او همچنان از دیدهها پنهان خواهد بود و زمانی که زمینهی ظهور فراهم شد او خلیلوار و محمدگونه، از کعبه ندای توحید سر میدهد و برای تجلی کامل توحید بر همه عالم از فراسوی غیبت بیرون خواهد آمد. از این رو در آثار عرفانی امام خمینی از او به منادی توحید در آخرالزمان یاد شده است:
"ابراهیم خلیل در اول زمان و حبیب خدا و فرزند عزیرش، مهدی موعود - روحی فداه - در آخر زمان، از کعبه ندای توحید سر دادند و میدهند... مهدی منتظر در لسان ادیان و به اتفاق مسلمین از کعبه ندا سر میدهد و بشریت را به توحید میخواند. (6)"
با توجه به آنچه دربارهی زمینههای لازم برای ظهور گذشت، عمق سخنان بلند امام خمینی معلوم خواهد شد:
"امید آن است که مسلمانان و مستضعفان جهان به پا خیزند و داد خود را از مستکبران بگیرند و مقدمات فرج آل محمد - صلی الله علیه و آله و سلم - را فراهم نمایند. (7)
ما با خواست خدا... با صدور انقلابمان، که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدی - صلی الله علیه و آله و سلم - است، به سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه میدهیم و به یاری خدا راه را برای ظهور منجی مصلح و (8) کل و امامت مطلق حق امام زمان - ارواحنا فداه - هموار میکنیم. (9)
انشاءالله اسلام را به آن طور که هست در این مملکت پیاده کنیم و مسلمین جهان نیز اسلام را در ممالک خودشان پیاده کنند... و [این] مقدمه باشد برای ظهور ولی عصر، ارواحنا فداه. (10)"
بنابراین ممکن است یکی از اسرار غیبت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نبودن استعداد فکری و رشد عقلانی لازم برای پذیرش آگاهانه و با معرفت برنامههای آن حضرت باشد.
امام خمینی معتقدند که در سایهی اسلام و عمل به احکام و دستورهای اسلام، چنین زمینهای برای بشر عموماً و جهان اسلام خصوصاً فراهم میشود. در چنین شرایطی است که بذر فطرت توحیدی که در نهاد همه انسانها نهفته است، شکوفه میزند و به بار مینشیند و بشر با تمام وجود احساس میکند که باید توحید را از گوش به آغوش بکشد و اعتقاد تقلیدی و تعبدی خود را به مرتبهی ایمان عقلانی و قلبی برساند و از دل و جان به ندای آخرین فریادگر توحید، سفیر هدایت، و وارث نبوت و ولایت لبیک بگوید.
د. انتظار ظهور و مسئولیتهای دوران غیبت
امام خمینی با الهام از آموزههای مذهبی، درباره مسأله انتظار ظهور و مسئولیتهای منتظران مطالب فراوانی مطرح فرمودهاند که در محورهای زیر به اختصار تبیین میشود:- معناشناسی انتظار
واژهی «انتظار» در فرهنگ شیعه بار معنایی خاصی دارد؛ حالت انتظار در آموزههای شیعی جزو حالات معنوی و سرشار از خیر و برکت است. از این رو لازم است دربارهی معنای لغوی و اصطلاحی «انتظار» مطالبی مطرح شود.«انتظار» در لغت به معنای، چشم به راه بودن و به امیدِ آمدن کسی به سر بردن است. (11) در آموزههای شیعی، انتظار به عنوان یک عبادت، بلکه زیباترین و کاملترین جلوهی بندگی حق تعالی مطرح شده است؛ در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل آمده است:
«أفضل أعمال اُمّتی انتظار فرج الله تعالی»؛ (12) بهترین اعمال امت من انتظار گشایش از جانب خداوند است.
در روایت دیگری آمده است:
«أفضل العبادة انتظار الفرج»؛ (13) بهترین عبادت، انتظار گشایش در ظهور مهدی است.
در حدیثی از امیرمؤمنان (علیهالسلام) آمده است:
«انتظروا و لا تیأسوا مِن روح الله؛ فإنّ أحبّ الأعمال إلی الله انتظار الفرج»؛ (14) منتظر باشید و از رحمت خداوند ناامید نگردید؛ زیرا محبوبترین عمل نزد خداوند انتظار فرج است.
امام خمینی تفسیر خاصی از انتظار ارائه داده و فرموده است:
"ما همه انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت بکنیم؛ انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بکند و مقدمات ظهور انشاءالله تهیه بشود. (15)"
به نظر میرسد با این تفسیر، پیام احادیث یاد شده بهتر و دقیقتر قابل دریافت است؛ زیرا حضرت امام - برخلاف بسیاری از ذهنیتهای رایج - معتقد بودند که انتظار تنها یک آرزو نیست، بلکه آرزو و امید همراه با عمل و تلاش است و به همین دلیل در روایات، از انتظار به عنوان بهترین عمل و محبوبترین عبادت یاد شده است؛ وگرنه صِرف آرزو داشتن، بدون عمل و تلاش هرگز نمیتواند بهترین عمل عبادی محسوب شود.
از نگاه امام، انتظار قدرت یافتن اسلام و تلاش برای زمینهسازی آن، نوعی جهاد برای پیاده کردن احکام اسلام و تجلی قدرت دین است؛ و شاید به همین جهت در فرهنگ شیعه و آموزههای شیعی برای منتظران راستین، مقام و منزلت بالا و والایی مطرح گردیده است؛ امام صادق (علیهالسلام) میفرماید:
«المنتظر للثانی عشر کالشاهر سیفه بین یدی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، یذبّ عنه»؛ (16) کسی که منتظر ظهور امام دوازدهم باشد مثل کسی است که در حضور رسول خدا شمشیر خود را برهنه کرده و از آن حضرت دفاع میکند.
در روایتی دیگر آمده است:
«المنتظر لأمرنا کالمتشحّط بدمه فی سبیل الله»؛ (17) کسی که منتظر ظهور آخرین پرچمدار ولایت ما باشد، مثل کسی است که در راه خدا در خون غوطهور باشد.
- برداشت مسئولیتگریزانه از انتظار و نقد آن
برداشت حضرت امام از انتظار فرج، برداشتی زنده و حیات بخش است. حضرت امام برداشتهای مسئولیتگریزانه از انتظار فرج را نوعی عافیتطلبی دانسته و با آن به شدت مبارزه کرده است. در این جا به فرازهایی از سخنان امام اشاره میشود:بعضیها گمان میکنند که انتظار فرج به این است که انسان در گوشهای بنشیند و فقط برای ظهور حضرت دعا کند و تکلیف خود در برابر اسلام و امت اسلامی را تنها در حدّ بیان احکام شرعی ادا کند. برخی دیگر انتظار فرج را به این میدانند که ما کاری نداشته باشیم که در جهان و بر ملتهای مسلمان چه میگذرد، ما باید خودمان درست عمل کنیم، برای جلوگیری از نابسامانیهای فکری، اخلاقی و مانند آن حضرت میآید و اصلاح میکند.
و حتی بعضی گمان میکنند که باید فریضهی امر به معروف و نهی از منکر انجام نشود تا جهان فاسد گردد و امام زمان برای اصلاح آن ظهور نماید. (18)
حضرت امام با نقل چندین نمونه از این گونه برداشتهای ناصواب، در مقام نقد آن به تفصیل وارد بحث میشود:
"این منطق اشخاصی است که میخواهند از زیر بار در بروند، اسلام اینها را نمیپذیرد... اینها میخواهند از زیر بار در بروند، یک چیزی درست میکنند، دو تا روایت از این طرف از آن طرف میگردند پیدا میکنند... این خلاف قرآن است... اگر صد تا همچو روایتهایی بیاید، ضرب به جدار میشود؛ خلاف قرآن است، خلاف سیرهی انبیاست؛ با این که روایتی نیست... مسلمان اگر بخواهد اهتمام به امور مسلمین نداشته باشد که مسلمان [نیست]. «لیس بمسلم»، «مَن أصبح و لم یهتمّ باُمور المسلمین فلیس بمسلم» (19) هی هم بگو: «لا إله إلا الله». (20)"
ایشان برداشتهای یاد شده را با روح اسلام ناسازگار میداند، و معتقد است که انتظار فرج یعنی همراهی دعا و عمل، زمینهسازی ظهور حضرت، مسئولیتپذیری و تلاش در جهت رهایی انسانها از زیر ستمهای فرهنگی، اقتصادی، نظامی، اجتماعی و از نظر امام برداشتهای ناصواب ناشی از سادهلوحی، تحجرگرایی و بعضاً انحرافات فکری است. (21)
گفتنی است در بعضی روایات آمده است:
«کلّ رایة تُرفع قبل قیام القائم صاحبها طاغوت»؛ (22) هر پرچمی که پیش از ظهور قائم بلند شود، صاحب آن طاغوت است.
برخی با برداشتهای ناروا از این گونه روایات، گمان میکنند که در زمان غیبت هیچگونه مسئولیتی در جهت اصلاح فردی و اجتماعی ندارند. حضرت امام با نقد چنین پندارهایی، درباره این روایات میگوید:
"یک دستهی دیگری بودند که میگفتند که هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است؛ آنها مغرور بودند... به بعض روایاتی که وارد شده است؛... در صورتی که آن روایات [اشاره دارد] که هرکس عَلَم بلند کند با عَلَم مهدی، به عنوان مهدویت بلند کند [باطل است]. (23)"
گذشت که در آموزههای دینی، انتظار فرج به عنوان بهترین عبادت دانسته شده و پاداش منتظران، هم ردیف کسانی شمرده شده که در راه خدا در خون خود غلتیدهاند. امام خمینی با تکیه بر این گونه آموزهها، مسأله انتظار را پدیدهای زنده، تحرکبخش، مسئولیت آفرین و امیدوار کننده میداند؛ زیرا منتظر واقعی تلاش میکند خود و جامعهی خود و ساحات تحت نفوذ خود را در مسیر اهداف آن حضرت قرار دهد و همواره آمادگی علمی و عملی درک حضور و محضر محبوب را داشته باشد.
همانگونه که اشاره شده، برداشت انحرافی از مسأله انتظار معتقد است که مسلمانان در زمان غیبت، وظیفه و تکلیفی در مقابل فسادهای اجتماعی و اخلاقی جامعه ندارند به همین دلیل، از کنار نابسامانیهای فردی، اجتماعی و سیاسی جهان اسلام عافیتطلبانه و بیتفاوت میگذرند و حل مشکلات و اصلاح امور را به حضرت مهدی و زمان ظهور ایشان وا میگذارند. این تلقی، بیشباهت به سخن قوم حضرت موسی نیست؛ قرآن سخن آنان را چنین نقل میکند:
(قَالُوا یَا مُوسَى إِنَّا لَن نَدْخُلَهَا أَبَداً مَا دَامُوا فِیهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلاَ إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ)؛ (24) قوم موسی گفتند: ای موسی تا وقتی آنان در آن شهرند ما هرگز پای در آن ننهیم؛ تو و پروردگارت بروید و جنگ کنید که ما همین جا مینشینیم.
- وظایف منتظران
منتظران راستین حضرت مهدی که دینباوران حقیقی و ولایتمداران واقعی هستند در دوران غیبت که دوران هجران محبوبشان است، وظایف و مسئولیتهای متعددی دارند. به تناسب موضوع تحقیق، مسائلی که در عرفان امام خمینی مطرح شده به طور اختصار و در سه محور تبیین میشود:1. زنده نگه داشتن اسلام: دوران غیبت، فصل غربت اسلام، ایمان، اخلاق و معنویت است و فتنهها، شرارتها، گمراهیها و مفاسد گوناگون فردی، اجتماعی، اخلاقی رو به افزایش است؛ در عصر غیبت که خورشید ولایت رخ در حجاب غیبت و ماه امامت در محاق غیبت بر سر میبرد، انواع ظلمتها، بدعتها، هواپرستیها، دینفروشیها، فتنهانگیزیها، نفاقها، تفرقهها، عداوتها و دنیازدگیها اوج میگیرد؛ ستمگران و باطلپیشهگان، بر اریکهی قدرت قرار میگیرند. و حقجویان و حقگرایان راستین که شمار اندک و اقلیت شکنندهای را تشکیل میدهند به انواع گرفتاریها و رنجها مبتلا هستند.
در چنین شرایطی، تلاش در جهت زنده نگهداشتن معارف دینی و سعی و تلاش خستگیناپذیر در جهت تقویت ایمان مردم و کمک به ستمدیدگان و مبارزه با ستمپیشگان و بالاخره در صورت امکان، تشکیل نظام مقتدر سیاسی برای تأمین اهداف یاد شده، و در صورت فراهم نبودن زمینهی آن، تلاش برای حداقلهای اجرای احکام دین و زنده نگه داشتن حدود الهی در جامعه و مبارزهی عملی و بیامان با مفاسد گوناگون و نوظهور، جزو وظایف بنیادین و کلان منتظران راستین است.
این حقایق در عرفان امام خمینی به زیبایی و قاطعیت مطرح شده که در نوع خود، در شمار اندیشههای ناب عرفانی، اعتقادی، سیاسی و حماسی ایشان است؛ آن هم در عصری که عالم اسلام درخواب غفلت و مرگباری به سر میبرد. حضرت امام در موارد متعددی در این باره سخن گفته است؛ از جمله:
"اعتقاد به ضرورت تشکیل حکومت و برقراری دستگاه اجرا و اداره، جزئی از ولایت است؛ چنان که مبارزه و کوشش برای آن از اعتقاد به ولایت است... ما که به ولایت معتقدیم و به این که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تعیین خلیفه کرده و خدا او را واداشته تا تعیین خلیفه کند و «ولیّ امر» مسلمانان را تعیین کند، باید به ضرورت تشکیل حکومت معتقد باشیم و باید کوشش کنیم که دستگاه اجرای احکام و ادارهی امور برقرار شود. مبارزه در راه تشکیل حکومت اسلامی، لازمهی اعتقاد به ولایت است. (25)"
این کلام مبتنی بر ضرورت عقلانی و وحیانی وجود حاکم در جامعه است؛ زیرا اولاً، نبودن حکومت سبب میشود که مردم دچار هرج و مرج شوند، و اسلام هرگز چنین چیزی را نمیپذیرد.
ثانیاً، تردیدی نیست که احکام و قوانین اسلام تنها برای زمان حیات پیامبر و حضور امام معصوم نیست، بلکه در همه زمانها باید به احکام اسلام عمل شود و اجرای بسیاری از احکام اسلام مبتنی بر وجود حکومتی عادلانه است و در زمان غیبت حضرت صاحب الزمان این حکم همانند سایر احکام اسلامی زنده و لازم الاجرا است. حضرت امام در این باره میگوید:
"از غیبت صغری تاکنون که بیش از هزار سال میگذرد و ممکن است صد هزار سال دیگر بگذرد و مصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورد؛ در طول این مدت مدید، احکام اسلام باید زمین بماند و اجرا نشود، و هرکه هر کاری خواست بکند؟... قوانینی که پیغمبر اسلام در راه بیان و تبلیغ و نشر و اجرای آن 23 سال زحمت طاقتفرسا کشید فقط برای مدت محدودی بود؟ آیا خدا اجرای احکامش را محدود کرد به دویست سال و پس از غیبت صغری اسلام دیگر همه چیزش را رها کرده است؟! اعتقاد به چنین مطالبی یا اظهار آنها بدتر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است؛ هیچکس نمیتواند بگوید دیگر لازم نیست از حدود و ثغور و تمامیت ارضی وطن اسلامی دفاع کنیم... هر که اظهار کند که تشکیل حکومت اسلامی ضرورت ندارد، منکر ضرورت اجرای احکام اسلام شده و جامعیت احکام و جاودانگی دین مبین اسلام را انکار کرده است. (26)"
از مجموع سخنان امام خمینی به دست میآید که فرهنگ مهدویت باید در جهت حفظ، تقویت و زنده نگه داشتن معارف و احکام وحیانی قرار داشته باشد و منتظران حضرت مهدی در کنار دعا برای تعجیل در ظهور، باید برای همان حقایقی تلاش کنند که هم انبیا برای آن مبعوث شده و حضرت مهدی نیز برای تحقق کامل آن اهداف خواهد آمد.
این هدف، همان عزت اسلام و امت اسلامی، مبارزه با مفاسد اجتماعی و انحرافات فکری و اخلاقی، تأمین کرامت انسانی در دنیا و آخرت و... است. در آموزههای دینی آمده است:
«اللهم إنا نرغب إلیک فی دولةٍ کریمةٍ، تعزّ بها الإسلام و أهله، و تذلّ بها النفاق و أهله، و تجعلنا فیها من الدعاة إلی طاعتک و القادة إلی سبیلک، و تزرقنا بها کرامة الدنیا و الآخرة»؛ (27) خداوندا، ما آرزومندیم که در دولت کریمه به سوی تو حرکت نماییم؛ دولتی که اسلام و امت اسلامی با آن عزت مییابد، نفاق و منافقان با وجود آن دولت ذلیل میشوند؛ خداوندا ما را در آن دولت از جمله کسانی قرار بده که به سوی طاعت و بندگی تو مردم را فرامیخوانند و هدایت میکنند؛ کرامت و سعادت دنیا و آخرت را در سایهی آن دولت کریمه نصیب همه بفرما.
حضرت امام بر این باورند که تلاش در راه رسیدن به این اهداف، اختصاص به زمان ظهور ندارد، بلکه از وظایف و تکالیف هر انسان مؤمنی در هر زمانی است؛ گرچه تحقق کامل این اهداف، تنها در زمان ظهور حضرت مهدی امکانپذیر خواهد بود. به تعبیر امام خمینی:
"ما اگر دستمان میرسید، قدرت داشتیم، باید برویم تمام ظلم و جورها را از عالم برداریم؛ تکلیف شرعی ماست. منتها ما نمیتوانیم، اینی که هست این است که حضرت، عالم را پر میکند از عدالت، نه شما دست بردارید از تکلیفتان، نه این که شما دیگر تکلیف ندارید. ما تکلیف داریم... الآن عالم پر از ظلم است،... ما بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم، باید بگیریم، تکلیفمان است؛ ضرورت اسلام و قرآن [است] تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم. اما نمیتوانیم بکنیم؛ چون نمیتوانیم بکنیم باید او بیاید تا بکند؛ اما ما باید فراهم کنیم کار را. (28)"
ائمه (علیهمالسلام) با این که به خوبی میدانستند که اصلاح امور به طور کامل تنها در زمان ظهور حضرت قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) امکانپذیر است و تلاشهای آنها هرگز آن اهداف کلان را تأمین نمیکند؛ در عین حال از هیچ تلاشی در جهت ایجاد اصلاح در امت اسلامی و اجرای احکام الهی فروگذار نکردند. به عنوان نمونه، سالار شهیدان از تکلیف خود و امت اسلامی در همه زمانها چنین یاد کرده است:
«ألا ترون أنّ الحقّ لایعمل به، و أنّ الباطل لایُتناهی عنه؟ لیرغب المؤمن فی لقاء الله محقاً»؛ (29) نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل جلوگیری نمیشود؟ در چنین شرایطی سزاوار است که همهی مؤمنان به سوی لقاء حق شتاب کنند.
امام خمینی در راستا این بیان نورانی میفرماید:
"اکنون که دوران غیبت امام (علیهالسلام) پیش آمده و بناست احکام حکومتی اسلام باقی بماند و استمرار پیدا کند و هرج و مرج روا نیست، تشکیل حکومت لازم میآید؛ عقل هم به ما حکم میکند که تشکیلات لازم است... شرع مقدس هم دستور داده که باید همیشه در برابر اشخاصی که میخواهند به شما تجاوز کنند برای دفاع آماده باشید... اکنون که شخص معینی از طرف خدای تبارک و تعالی برای احراز امر حکومت در دورهی غیبت تعیین نشده است، تکلیف چیست؟ آیا باید اسلام را رها کنید؟... معنای نداشتن حکومت این است که تمام حدود و ثغور مسلمین از دست برود و ما با بیحالی دست روی دست بگذاریم که هر کاری میخواهند بکنند. (30)"
2. اهمیت حفظ ایمان و نظارت حضرت مهدی (علیهالسلام) بر عملکرد شیعیان: دوران غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دوران سخت و دشواری برای شیعیان است. از دشواریهای این دوران این که تبلیغات روزافزون فرهنگهای مهاجم و تلاش برای معنویتزدایی و براندازی بنیانهای دینی و مذهبی مردم را گرفتار فرهنگ ابتذال کرده و حق محوری و حقپذیری و انجام وظایف دینی و مذهبی را برای آنان دشوار ساخته است.
در روایات نسبت به این گونه آسیبها و خطرات هشدار داده شده است؛ از جمله امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) میفرماید:
«للقائم منا غیبةٌ أمدها طویل، کأنّی بالشیعة یجولون جولان الغنم فی غیبة، یطلبون المرعی فلا یجدونه. ألا فمن ثبت منهم علی دینه و لم یقس قلبه لطول أمد غیبة إمامه فهو معی فی درجتی یوم القیامة»؛ (31) قائم ما اهل بیت غیبتی در پیش دارد، و گویا شیعیان را میبینم که در دوران غیبت او چون رمهای در پی مرتعی، به این سو و آن سوی روان هستند، ولی آن را نمییابند؛ آگاه باشید هر کس در این هنگام بر دین خود استوار ماند و در پی به درازا انجامیدن مدت غیبت، به سنگدلی گرفتار نشود، در روز قیامت با من و در جایگاه من خواهد بود.
کلام حضرت گویای این حقیقت است که استواری بر عقاید و حفظ ایمان و معنویت در آخرالزمان با خطراتی جدی مواجه است؛ به همین دلیل کسی که این ارزشها را حفظ کند از جایگاه ویژه و ممتازی برخوردار است؛ تا جایی که همنشین و رفیق آن حضرت در بهشت میگردد.
نکتهای که امام خمینی درباره حفظ و مراقبت از ایمان مطرح کردهاند این است که حضرت مهدی ناظر بر اعمال شیعیان است:
"ببینید که تحت مراقبت هستید؛ نامهی اعمال ما میرود پیش امام زمان - سلام الله علیه - هفتهای دو دفعه به حسب روایت... من خوف این را دارم که کاری، ما بکنیم که امام زمان - سلام الله علیه - پیش خدا شرمنده بشود، اینها شیعههای تو هستند دارند این کار را میکنند... نکند که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان ما و سایر دوستان امام زمان - سلام الله علیه - یک وقت چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان - سلام الله علیه - بشود. (32)"
مسأله نظارت رسول خدا و ائمه (علیهمالسلام) بر عملکرد شیعیان در روایات متعدد و به صورتهای مختلفی مطرح شده است؛ از جمله امام صادق (علیهالسلام)، میفرماید:
«تعرض الأعمال یوم الخمیس علی رسول الله و علی الأئمة»؛ (33) هر هفته روزهای پنج شنبه اعمال مردم به رسول خدا و ائمه (علیهمالسلام) عرضه میشود.
در بعضی از روایات آمده که اعمال در همان روز بر انسان کامل عرضه میشود. در قرآن کریم نیز آمده است:
چگونه است حالشان آنگاه که از هر امتی گواهی آوردیم و تو را بر آنان گواه آوریم. (34)
امام صادق (علیهالسلام) ذیل این آیهی مبارکه میفرماید:
«فی کلّ قرنٍ منهم إمامٌ منا شاهدٌ علیهم؛ و محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) شاهد علینا»؛ (35) در هر عصر و زمانی امامی از ما اهل بیت شاهد و ناظر اعمال مردم است و رسول خدا شاهد بر اعمال ما است.
با توجه به این قبیل روایات است که امام خمینی از نظارت مستقیم حضرت مهدی بر اعمال ما چنین سخن گفته است:
"ما مفتخریم که ائمه معصومین، از علی بن ابیطالب گرفته تا منجی بشر حضرت مهدی صاحب زمان - علیهم آلاف التحیات و السلام - که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است، ائمهی ما هستند. (36)"
این کلام امام خمینی بازتاب توقیعی از ناحیهی مقدسه است که فرمود:
«فإنّا یحیط علمنا بأنبائکم، و لایعزب عنّا شیء من أخبارکم، و معرفتنا بالزلل الذی أصابکم»؛ (37) ما به اخبار شما علم داریم و هیچ چیز از اخبار شما بر ما پوشیده نیست و از لغزش و کاستیهای عملکرد شما آگاه هستیم و چیزی بر ما پوشیده نمیماند.
بنابراین پیروان اهل بیت (علیهمالسلام) باید توجه داشته باشند که دقیقاً تحت نظارت امام زمان قرار دارند و حضرت از همه امور آنها آگاه است و نباید به گونهای عمل کنند که موجب رنجش خاطر مولایشان مهدی موعود فراهم گردد و به گفتهی امام خمینی، باید مواظب بود که کارهای ما به گونهای نباشد که باعث سرشکستگی حضرت نزد ملائکه الهی بشود. (38)
3. عمل به شعایر مذهبی: یکی از مهمترین وظایف منتظران حضرت مهدی، زنده نگه داشتن شعایر مذهبی و در رأس آنها عزاداری برای اهل بیت (علیهمالسلام)، به خصوص سالار شهیدان است؛ زیرا عزاداری برای سید الشهدا، شعار ولایت و امامت و حافظ دین و دیانت است. یکی از بزرگان در این باره میگوید:
"عزاداری از شعایر امامت است و ملحق به اصول دین، مانند اذان که طوایف اسلام گفتند اگر از مردم شهر اسلامی بانگ اذان شنیده نشود، امام با آن مردم قتال کند تا صدا به اذان بلند کنند؛ با این که اذان مستحب است اما از شعایر نبوت است. (39)"
امام خمینی درباره عزاداری سالار شهیدان به تفصیل سخن گفتهاند؛ از جمله میفرماید:
"خدای عالم چون دید بنای دین را ماجراجویان صدر اول متزلزل کردند... حسین بن علی را برانگیخت و با جانفشانی و فداکاری ملت را بیدار کرد و ثوابهای بسیار برای عزاداران او مقرر کرد تا مردم را بیدار نگه دارند و نگذارند اساس کربلا که پایهاش بر بنیان کندن پایههای ظلم و جور و سوق مردم به توحید و معدلت بود، کهنه شود... سودی که از این عمل به دست آمده و میآید بقای دین حق و اساس تشیّع است که سعادت دنیا و آخرت جهانیان بسته به آنست، و با نظر به وضعیت شیعه در آن زمان و فشارهای گوناگون از مخالفان علی بن ابیطالب به پیروان او، قیمت این عمل بیش از آنست که به تصور ما درآید و خدای جهان برای آنها ثوابها و مزدهایی تهیه فرموده که هیچ چشمی ندیده و گوشی نشنیده؛ و این کمال عدالت است. (40)"
در این کلام به آثار و برکات ویژهای که برای عزاداری امام حسین (علیهالسلام) وجود دارد اشاره شده است. یکی از آثار عزاداری، تأثیرات معنوی آن و اثر دیگر، نقش خاصی است که در حفظ اسلام و تشیّع داشته است.
پیرامون تأثیر نخست، تنها به یک حدیث نورانی از امام صادق (علیهالسلام) بسنده میکنیم؛ آن حضرت فرمود:
«نفس المهموم لظلمنا تسبیح، و همّه لنا عبادةٌ. ثمّ قال: یجب أن یکتب هذا الحدیث بالذهب»؛ (41) نفس کشیدن کسی که در مصیبت ما اهل بیت اندوهگین است، به منزلهی تسبیح، و اندوه او برای ما عبادت است. سپس فرمود: سزاوار است این حدیث با آب طلا نوشته شود.
در این حدیث نورانی پاداش عزاداری برای اهل بیت (علیهمالسلام) همان پاداش بیان شده که برای روزهداران مطرح گردیده است؛ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، درباره روزهداران ماه رمضان فرمود:
«أنفاسکم فیه تسبیح، و نومکم عبادة». (42)
بنابراین همانگونه که نفس کشیدن روزهداران، تسبیح و خواب آنها عبادت است، نفس کشیدن عزاداران اهل بیت نیز تسبیح و اندوه آنان عبادت است.
اما غیر از فضیلت معنوی، آثار و برکات فراوان دیگری نیز برای عزاداری اهل بیت، به خصوص سالار شهیدان وجود دارد که امام خمینی درباره آنها به تفصیل سخن گفتهاند؛ از جمله میفرمایند:
"مجالسی که به نام روضه در بلاد شیعه به پا میشود با همه نواقص که دارد، باز هر چه دستور دینی و اخلاقی است و هرچه انتشار فضایل و پخش مکارم اخلاقست، در اثر همین مجالس است؛ دین خدا و قانونهای آسمانی که همان مذهب مقدس شیعه است... در سایهی این مجالس مقدس که اسمش عزاداری و رسمش نشر دین و احکام خداست تاکنون به پا بوده و پس از این هم به پا خواهد بود... اگر این تأسیس که از تأسیسات بزرگ دینی است نبود، تاکنون از دین حقیقی که مذهب شیعه است اثری به جا نمانده بود. (43)"
این برداشت در کلمات بزرگان علم و دانش و سیاست به صورت گسترده مطرح شده است؛ دانشمند نکته آموز پاکستانی، علامه اقبال لاهوری در کلام نغزی میگوید:
آن امام عاشقان پور بتول *** سرو آزادی ز بستان رسول
الله، الله، بای بسم الله پدر *** معنی ذبح عظیم آمد پسر
در میان امت، کیوان جناب *** همچو حرف «قل هو الله» در کتاب
چون خلافت، رشته از قرآن گسیخت *** حریّت را زهر اندر کام ریخت
خواست آن سر جلوهی خیر الامم *** چون سحاب قبله باران در قدم
بر زمین کربلا بارید و رفت *** لاله در ویرانهها کارید و رفت
تا قیامت قطع استبداد کرد *** موج خون او چمن ایجاد کرد
سرّ ابراهیم و اسماعیل بود *** یعنی آن اجمال را تفصیل بود
تیغ بهر عزت دین است و بس *** مقصد او حفظ آیین است و بس
خون او تفسیر این اسرار کرد *** ملت خوابیده را بیدار کرد
رمز قرآن از حسین آموختیم *** ز آتش او شعلهها اندوختیم
تار ما از خیمهاش لرزان هنوز *** تازه از تکبیر او ایمان هنوز
ای صبا ای پیک دورافتادگان *** اشک ما بر خاک پاک او رسان (44)
با توجه به نقش بسیار مهم زنده نگه داشتن شعایر مذهبی، به خصوص عزاداری سالار عاشقان حسینبن علی (علیهماالسلام)، در حفظ و بقای ارزشهای دینی و فضایل اخلاقی، یکی از مهمترین و بنیادیترین وظایف منتظران حضرت مهدی، زنده نگهداشتن عاشورای حسینی دانسته شده است.
به همین دلیل در کلمات امام خمینی تأکید فراوانی بر این مسأله شده است.
4. آرزوی دیدار و مژده وصال: حسن ختام این مبحث سرودهی آرزوی ظهور مهدی (علیهالسلام) حضرت امام است:
حضرت صاحب زمان مشکات انوار الهی *** مالک کون و مکان مرآت ذات لامکانی
....
ای که بینور جمالت نیست عالم را فروغی *** تا به کی در ظِلّ امر غیبت کبری نهانی
پردهبردار از رخ و ما مردگان را جان ببخشا ***ای که قلب عالم امکانی و جان جهانی
....
تا به کی بر ما روا باشد جفای انگلیسی *** آنکه در ظلم و ستم فرد است و او را نیست ثانی (45)
این آرزوی دیدار در عرفان حافظ به صورت مژدهی وصال چنین تجلّی کرده است:
مژده ای دل که مسیحا نفسی میآید *** که ز انفاس خوشش بوی کسی میآید
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش *** زدهام فالی و فریاد رسی میآید
زآتش وادی ایمن نه منم خرّم و شاد *** موسی این جا به امید قبسی میآید
کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست *** این قدر هست که بانگ جرسی میآید
خبر بلبل این باغ بپرسید که من *** نالهای میشنوم کز قفسی میآید (46)
پینوشتها:
1. نص النصوص فی شرح الفصوص، ص 254.
2. کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 231؛ کتاب الغیبه، ص 199.
3. صحیفه امام، ج 12، ص 480-481.
4. مفاتیح الجنان، زیارت صاحب الزمان.
5. مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ص 317.
6. صحیفه امام، ج 18، ص 87.
7. همان، ص 462.
8. «و» اضافه است.
9. صحیفه امام، ج 20، ص 345.
10. همان، ج 15، ص 262.
11. لغت نامه دهخدا، ماده انتظار.
12. بحارالانوار، ج 52، ص 122، ح 2.
13. همان، ص 125، ح 11.
14. همان، ص 123، ح 7.
15. صحیفه امام، ج 8، ص 374.
16. بحارالانوار، ج 52، ص 129، ح 24.
17. همان، ص 123، ح 7.
18. ر.ک: صحیفه امام، ج 21، ص 13-14.
19. حدیث نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم): هرکه صبح کند و به امور مسلمانان همت نگمارد مسلمان نیست. نظیر همین حدیث از امام صادق (علیهالسلام) نیز روایت شده است. اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر، باب الاهتمام بامور المسلمین، ج 2، ص 163.
20. صحیفه امام، ج 3، ص 340-341.
21. ر.ک: همان، ج 21، ص 14-17.
22. بحارالانوار، ج 25، ص 114، ح 15 و 17.
23. صحیفه امام، ج 21، 14.
24. مائده (5): 24.
25. ولایت فقیه، ص 21.
26. همان، ص 27-28.
27. مفاتیحالجنان، دعای افتتاح، ص 295.
28. صحیفه امام، ج 21، ص 15-17.
29. تحف العقول، ص 249.
30. ولایت فقیه، ص 49-50.
31. کمالالدین و تمام النعمه، ج 1، ص 303.
32. صحیفه امام، ج 8، ص 391-392.
33. بحارالانوار، ج 23، ص 345، ح 38.
34. همان، ص 346، ح 41.
35. همان، ص 347، ح 47.
36. صحیفه امام، ج 21، ص 396.
37. بحارالانوار، ج 53، ص 175، توقیع 7.
38. ر.ک: صحیفه امام، ج 8، ص 423.
39. دمع السجوم، ص 59.
40. کشف اسرار، ص 174.
41. الامالی (مفید)، ص 386.
42. الامالی (صدوق)، ص 84.
43. کشف اسرار، ص 173-174.
44. کلیات اشعار فارسی، ص 75.
45. دیوان امام، ص 265-266.
46. دیوان حافظ، ص 268.
صادقی ارزگانی، محمد امین، (1387) سیمای اهل بیت (ع) در عرفان امام خمینی (ره)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول.